👈👈👈 #ادامه_قسمت_سوم:
🔰دشمن در تمام مدت فعال بود و خودش را به آب و آتش میزد تا جاده را بگیرد و نیروهای ما را مجبور به عقبنشینی کند. شرایط جاده خوب نبود و ظرفیت و قابلیت مستقرشدن تعداد زیاد نیروها را نداشت و تلاش عراقیها همچنان روی جاده ادامه داشت. اقدامات جنگ الکترونیک برای قطع ارتباط بیسیمی، آتش مداوم برای منع رفت و آمد نیروهای ما و بمباران بیوقفه، پدافند جاده را خیلی سخت میکرد. در بحبوحه این همه دشواری اما، در چهره غلامعباس ردی از فشار مشکلات دیده نمیشد. با این حال، او در تمام مدتِ ارائه گزارش به قرارگاه خاتم و زمانی که با سردار رشید صحبت میکرد، سرش پایین بود و از مشکلات و محدودیتها و سختیهای کار میگفت، مثل اینکه از گفتن سختیها خجالت میکشید.
🔷️با ایستادگی بچهها و تلاش زیاد، بالاخره آن جاده تثبیت شد و معبری شد برای حرکتهای بعدی رزمندگان در عملیاتهای دیگر. این اقدام، کار مهمی بود که نقش غلامعباس و شخصیت محکم او را برجستهتر میکرد. با این همه، غلامعباس در جنوب نماند و به غرب برگشت ولی والفجر۸ در سال ۱۳۶۴ دوباره او را به جنوب کشاند. او بههمراه تعدادی از برادران قرارگاه، مجدداً از کردستان به اروندکنار آمد و مشغول آمادهسازی منطقه برای عملیات والفجر۸ شد. یکی از ویژگیهای خوب غلامعباس توجه زیادی بود که به آموزش نیروهایش میکرد. این توجه را میشد در تذکرهای مداوم و دقیقی دید که هم در آموزش و هم در عمل و در صحنههای واقعی به بچههایش میداد. غلامعباس برای آمادهسازی محیط و آموزش نیروها نکات مهمی را به آنها تذکر میداد. با اینکه سرش خیلی شلوغ بود و کار داشت و مدام مشغول عملیاتهای نظامی بود ولی از مطالعات عقیدتی و معارفی هم غافل نمیشد. او تا آخر، شخصیتش را که شبیه یک طلبه علوم دینی بود، حفظ کرد.
🟣 عملیات والفجر۸ شروع شد، عملیاتی که با همه دشواریها ما را به فتحالفتوحی کمنظیر رساند. غلامعباس که حالا بهعنوان جانشین فرمانده عملیات قرارگاه شناخته میشد، مثل یک فرمانده باتجربه طرف مشورت لشکرها و تیپهای عملیاتی قرار میگرفت. با اینکه تصرفات رزمندگان ما در فاو تثبیت شده بود، اما عراقیها در قسمتی از جاده استراتژیک فاو ــ بصره خودشان را به مواضع ما نزدیک کرده بودند و بهشدت آن را تقویت میکردند. موضع دشمن خیلی وسیع نبود ولی برای آینده، یک تهدید جدی به حساب میآمد. فرماندهی قرارگاه به این نتیجه رسید که این منطقه باید از تصرف دشمن خارج شود چون ممکن بود خیلی زود به جای پایی برای شکستن خطوط خودی تبدیل شود.
🟠سردار #مرتضی_قربانی پس از عملیات بدر و پیش از عملیات والفجر۸، فرمانده لشکر ۲۵ کربلا شده بود و در این فاصله، یک نقشه اساسی برای غلامعباس داشت. مرتضی تصمیم گرفته بود غلامعباس را معاون فرماندهی عملیات لشکر ۲۵ کند. غلامعباس هم غیر از پذیرش این مسئولیت چارهای نداشت. در این شرایط، مأموریتی به قرارگاه واگذار شد و مسئولیت غلامعباس، آغاز همکاری در یک عملیات بود برای برداشتن فشاری که عراقیها از موضع خودشان روی بچههای ما گذاشته بودند. بررسیهایی صورت گرفت و قرار شد کار در یک شبی انجام بگیرد و حتماً هم به نتیجه برسد...
#ادامه_دارد...
🆔 @shahid_sayafzadeh