eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
529 دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
36.5هزار ویدیو
109 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
| راز پلاک سوخته نویسنده: علی ابراهیمی گتابی کسب رتبه اول از جشنواره پاسداران اهل قلم 🍀 این کتاب بر اساس دست نوشته های شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی در قالب داستان و در 12 فصل نوشته شده است. راوی داستان کتاب، خود شهید می باشد و ماجرای سفری که شهید به سوریه داشت و تمام اتفاقات این سفر را در دفترچه ای ثبت می کرد، بصورت روایت داستانی به رشته تحریر در آمده است. قالب داستان بر اساس یک روایت که در تفسیر برخی بزرگان دین از قبیل مرحوم فلسفی و… آمده چیده شده است که لحظات آخر زندگی یک مومن، تمام زندگی و... جلوی چشم مومن مثل یک فیلم رد می شود. فصل اول داستان همان ساعات آخر زندگی این شهید است که در 11 فصل شهید زندگی و حوادث سفر اول خود را به سوریه بازگو می کند و در فصل 12( فصل آخر) بر می گردد به همان ساعات پایانی و لحظه شهادت. 🌹 🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
شهید طهماسبی داور فوتبال و دارای مدرک درجه یک داوری از فدراسیون فوتبال کشور به شمار می رود علاوه بر آن هم حافظ قرآن کریم، شاعر اهل بیت و هم مداح و ذاکری قابل بود. عمده شعرهای حماسی که می سرود در مراسم تحلیف دانشجویان دانشگاه امام حسین (ع) که با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار می شد توسط دانشجویان در مراسمات رژه خوانده می شد. شهید طهماسبی در رشته کارگردانی و بازیگری هم دارای مدرک عالی بود. استاد نمونه تخریب دانشگاه امام حسین (ع) و خادم افتخاری مسجد مقدس جمکران معروف به "مربی ادب" به سه جمله طلایی که شاگردان و همکارانش از او به یادگار دارند "نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و پهلوان باشیم" شناخته می شد. و اما گزیده کتاب راز پلاک سوخته: مشغول بازکردن گره‌های بند پوتین شدم. بالاخره گره‌ها باز شد. شروع کردیم بند پوتین را بستن. من بند یک لنگه را موازی بستم. ابویاسین لنگه دیگر راضربدری بست. با دیدن بند پوتینی که ابویاسین بست، هنگ کردم. این چه جور بستن بند است؟ سوزنم گیر کرد.من با این وضع هیچ‌جا نمی‌آیم. ابویاسین وقتی وضعم را دید، با التماس گفت: «وسط جنگ هستیم. جان من! بپوش، برویم. حالا هر جور بند را ببندی وسط درگیری کسی به بستن بند پوتین نگاه نمی‌کند». 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید| خاطره شنیدنی زینب سلیمانی از هدیه حاج قاسم به یک خانم بدحجاب معترض در هواپیما + اگر در کشور ضعف و کم کاری وجود دارد گردن من مسئول است نه رهبرانقلاب ایشان یک تنه ایستاده اند... ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است... شعرخوانی آقای محمد سهرابی در مدح امام حسن مجتبی علیه السلام. دیدار شاعران با رهبر انقلاب، ماه رمضان ۱۳۹۶ 💥 علیه‌السلام @anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام حسن عليه السلام فرمودند: با كسى مصاحبت كن كه هرگاه با او مصاحبت كنى مايه آراستگى تو شود و هرگاه خدمتش كنى تو را حفظ كند و هرگاه از او كمكى بخواهى ، كمكت كند و هرگاه سخنى بگويى ، سخنت را باور كند و هرگاه حمله كنى ، تقويتت كند و هرگاه دستت را به احسانى بگشايى ، او در اين راه تو را كمك رساند و هرگاه عيبى از تو ديده شد ، آن را بپوشاند و هرگاه كار خوبى از تو ديد ، آن را در نظر داشته باشد ، هرگاه چيزى از او خواستى به تو بدهد و هرگاه زبان به خواهش نگشودى ، او [در بخشش ]پيشدستى كند و هرگاه مصيبتى به او رسيد تو ناراحت شوى .; بحار الأنوار:44/139/6.
این کلیپ راازدست ندهید.(فریب نخوریدانتشارفایل صوتی به دستورشخص رئیس جمهوربوده است).
هر دو مقابل دشمن ایستادند یکی فرمانده ی میدان و دیگری فرمانده دیپلماسی یکی با مقاومت کمر دشمن را شکست و دیگری با مذاکره و باج دادن به دشمن کمر مردم را شکست http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کاش وزیر خارجه محترم بعضی وقتها بجای خیال پردازی و توهم در باب رفاقت با جان کری ومکرون و۰۰۰۰۰ فیلم 👆👆👆👆ببیند تا بداند مقصر دانستن سردار دلها (شهید سلیمانی) در مسایل جاری کشور از بی بصیرتی و کوته فکری و گاهی از بی ۰۰۰۰۰۰ است ‼️ترور سیاسی شهید سلیمانی(ره) توسط رفیق وهم کاسه جان کری را به ملت ایران تسلیت میگوییم ❌ توهین به ابر مرد و رستم دستان ایران زمین قهرمان ملی را محکوم می کنیم و از قوه قضائیه اشد مجازات را برای ظریف السلطنه خواستاریم. http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
داستان واقعی تمام زندگی من 👇👇👇 @anjomaneravian
به نام او که هدایتگر است  قسمت 3⃣2⃣ دوربین های زنده روز اول یه زن مسلمان اومد سراغم ... لهجه اش شبیه مردم خاورمیانه بود ... خودش رو معرفی کرد ... نشست و شروع کرد به صحبت کردن ... راست یا دروغ، از زندگی و سرگذشتش تعریف می کرد ... بعد از چند ساعت حرف زدن، بخش اصلی حرف هاش شروع شد ... - ما باید به عنوان زنان شجاع و مبارز ، حرف مون رو به گوش دنیا برسونیم ... ما باید به دنیا بگیم توی کشورهای مسلمان داره چه بلایی بر سر زن ها میاد ... چطور مردها، زن ها رو به بند می کشن و استثمار می کنن ... ما باید ... با هیجان تمام و پشت سر هم حرف می زد ... و ازم می خواست بیام جلوی دوربین های تلوزیون و ماهواره بشینم و حرف بزنم ... و از حق خودم و زن هایی مثل خودم دفاع کنم... نمی دونستم از این کار چه نیتی داره و چه افرادی پشت این حرکت هستن ... برای همین خودم رو زدم به اون راه ..... - شما از کدوم کشور مسلمانی؟ - چه فرقی می کنه ... مهم سرنوشت های یکسان ماست ... سرنوشتی که گریبان گیر تمام دختران و زنان مسلمانه ... - ولی شوهر من، مسلمان نبود ... - مگه شوهر شما ایرانی نبود؟ ... - چرا ... ایرانی بود ... - مگه شوهر شما مسلمان نبود؟ ... - نه، پدرشوهرم مسلمان بود ... گیج می خورد نمی فهمید چی دارم بهش میگم ... - من اصلا متوجه منظور شما نمیشم ... میشه واضح حرف بزنید ... - فکر می کنم این شما هستی که باید واضح صحبت کنی... من به خاطر سرنوشت تلخ شما واقعا متاسفم ... اما واقعا ما تلخ ترین سرنوشت زنان دنیا رو داشتیم؟ ... چیزی که من متوجه نمیشم اینه ... چرا ازم می خوای برم جلوی دوربین تلوزیون و حرف بزنم؟ ... زنان زیادی توی دنیا، سرنوشتی مشابه یا بدتر از من دارن ... چرا با اونها حرف نمی زنید؟ ... ادامه دارد.....