🔴 خاطره‌ی زیبا از شهید سلیمانی ✍آقای خالقی اهل زرند کرمان و ساکن قم، حدود ۳۰ سال پیش با سردار سلیمانی عقد اخوت بستند حاج قاسم قبل از شهادت به آقای خالقی تماس می‌گیرد تا با هم به زیارت بروند. آقای خالقی تعریف می‌کرد، رفتیم قم و حاج قاسم حرم حضرت معصومه (س) را زیارت کرد و بین خادمان نشست و به گفتگو پرداخت. بعد به سمت خانه رفتیم و دم در، یکی را که به زبان عربی صحبت می‌کرد، در آغوش گرفت که متوجه نشدم چه گفتند و بعد از صحبت یک انگشتر که در انگشت کوچکش بود، به آن فرد داد. بعد که می‌خواست به تهران برود گفتم من تا میدان ۷۲ تن می‌آیم که اصرار کرد و گفت: نه، خودم تنها می‌روم، اما من اصرار کردم تا ایشان را همراهی کنم. تا اینکه تا تهران با هم آمدیم. در مسیر تهران به من گفت که خیلی با این #انگشتر نماز شب خوانده‌ام، اگر اتفاقی برایم افتاد این انگشتر را در قبرم بگذارید. آقای خالقی می‌گفت که رمز اینکه دست با انگشتر ماند، شاید همین علاقه وی بود.

می‌خواستند تسبیحش📿 را بگیرند نداد؛ گفت: کسی در میدان نبرد تفنگش را به دیگری نمی‌دهد❗️ بعد از خداحافظی یک نفر از طرفش برای همه #انگشتر آورد ...💔 #سردار_دل‌ها♥️ #شهید_‌حاج‌قاسم_سلیمانی @Modafeaneharaam

نیت داشتم که بپیچونم انگشتر رو، خب متاسفانه نشد!😂 🎞 #سیدخندان 😁 #سید_خندان #هدیه #انگشتر #جشن_زایمان #شبکه_دو https://eitaa.com/anjomaneravian