eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
580 دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
38.8هزار ویدیو
110 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بابایی 🌷 وقتی با می‌کرد، حین عملیات و آموزش هوایی، روستاهای دورافتاده رو شناسایی می‌کرد. یه ماشین قدیمی داشت که سوار می‌شدیم و مقداری غذا و آذوقه برای روستایی ها بر می‌داشتیم و از میان کوه‌ها و دره‌ها با چه مشکلاتی رد می‌شدیم تا برسیم به روستایی که از روی هوا کرده بود. می‌رفتیم آنجا و مردم روستاها من رو با لباس روحانی و رو با لباس خلبانی می‌دیدند خیلی براشون جالب بود و بعد از این که وسایلی رو که آورده بودیم به روستایی‌ها می‌داد، می‌پرسید چه امکاناتی کم دارند. مثلا روستایی‌ها می‌گفتند حمام نداریم و ایشون با پول خودشون شروع می‌کرد براشون حمام می‌ساخت و من به چشم خودم می‌دیدم که برای ساختن حمام با پای خودش گِل لگدمال می‌کرد، حمام رو می‌ساخت و برای برق حمام، به علت این که روستا برق نداشت از پول شخصی خودش موتور برق سیار می‌خرید و روشنایی حمام رو تامین می‌کرد... : حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی
🍂 شناسایی       ┄═❁❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ شهید مرتضی بشارتی یکی از دوستان خاص حسین بود. از فرمانده اش حسین عالی کم حرف میزد، اما یکبار با اصرار ما گفت: «با حسین رفتیم شناسایی؛ و در منطقه ای محفوظ سنگر گرفتیم. وقت نماز شد. حسین نمازش را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. گویی خدا در مقابلش ایستاده و او را مشاهده می‌کند. بعد ایشان رفت برای نگهبانی من هم ایستادم به نماز. در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند. خیلی دوست داشتم مانند اهل یقین بشوم.» پس از اتمام نماز دیدم حسین از دور به من نگاه می کند و می خندد! گفتم: «حسین، چی شده!؟» گفت: «می خواهی یقینت زیاد شود؟!» با تعجب نگاهش کردم. یعنی از کجا فهمیده بود! گفتم: «بله اما تو از کجا می دانی؟!» خندید و گفت:«گوش خود را روی زمین بگذار!» من هم بعد از کمی مکث این کار را کردم. بدنم از حالتی که پیش آمده بود می‌لرزید. وصف آن لحظه امکان پذیر نیست!من شنیدم زمین با من سخن می گفت!!. صدایی که شنیدم هنوز به خاطر دارم. مرتضی نترس! عالم عبث نیست. کار شما بیهوده نیست. من و تو هر دو مخلوق خدا هستیم. اما در دو لباس و دو شکل متفاوت! سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و.... بدنم می لرزید. اما زمین مدام برایم حرف میزد. حسین لبخندی زد و گفت: «یقینت زیاد شد؟!» من میدانستم انسان میتواند به خدا خیلی نزدیک شود اما نه تا این حد. اگر با گوش خودم نمی شنیدم محال بود این کار او را باور کنم. آن روز ما چیزهای زیادی شنیدیم از حسین چیزهای عجیب تری هم دیدیم که قابل بیان نیست. شبیه این ماجرا برای برادر اعتمادی هم رخ داده بود که بعد از شهادت حسین برایمان تعریف کرد.🍂       ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ https://eitaa.com/anjomaneravian
🔴لطفا از اینجا به بعد حرفهای بنده رو جدی بگیرید 🔴 در کمین نشسته اگر کم باشه قطعا روی میز اونها یکیش و است که با توجه به شدن و ،  قطعا ما تو سطح کشور دچار تلاطم میشیم 🔴اگر پایین باشه همین رو میکنه و در بوق این خواهد دمید که مردم رو قبول ندارند و .... و مردم رو آماده می‌کنه برای 🔴رفیق رک بگم اینا تو گرا گیری کردن قرار بود در چندین شهر کشور در روز ٢٢ بهمن چندین و چند بمب منفجر بشه اون وقت میدونید چه فاجعه ای رخ میداد 🔴بچه های کردن چندین و چند و شدن 🔴حضرت دبروز در از -حافظ_امنیت مردم در ٢٢ بهمن تشکر کردند 🔴برنامه اینه با انداختن رو نسبت به اصل و میکنند 🔴اونوقت مردم هم در نمیکنند و این میشه برای شروع چرا؟؟؟ چون مردم دیگه این رو نمیخوان 🔴بعد که مردم رو وسط کشید اونوقت نوبت های است که شبیه حادثه رو رقم بزنن اصلا هم براشون مهم نیست که چند نفر از مردم هم این جمع کشته بشن 🔴 دهانم بسته است و نمیتونم مسائل رو بازتر کنم چون به شدت نگران کننده میشه اونوقت و بنده اصلا چنین قصدی ندارم 🔴اگر الان تنبلی کنیم و مردم رو های نکنیم باید صد برابر این زور رو تو کف خیابون بزنیم 🔴دارم از الان میدم نرسه روزی که بگم ، گفته بودم که کم نکنید روزی نرسه هزار تا پیام بیاد که وای خدا من میترسم من استرس دارم من نگرانم دیگه این حرفها اونموقع نداره 🔴از الان بکوشید مردم رو نسبت به های کنید الان دقیقا وسط جنگیم هر کی نخواد همراه بشه فردا دودش تو چشم خودش میره 🔴وظیفه ما و شما الان اینه بریم رو و به اطرافیانمون رو معرفی کنید 🔴الان خیلی از کشورها رو با ما معلق نگه داشتن ببینن نتیجه این چیه اگر خوب بود که ادامه میدن اگه بد باشه میان برای ما 🔴خودی و ناخودی و بیخودی برای فرق نمیکنه همینکه باشی  به وقتش  سلاخیت هم میکنه اینو شک نکن 🔴و اما نکته آخر اینها آخرین تیرشون رو دارن خرج میکنند یا میشن و ما رو میکنند یا باز هم از ما سیلی میخورند و نابود میشه 🔴الان زمان بقاست 🔴 به زعم خودش میخواد رو بترکونه چون سر رو بزنه دست و پاش هم از کار میفتن 🔴 رو بزنن یعنی رو علنا از کار انداختن ولی کور خوندن چون ما همه رو تربیت کردیم و بدون وابستگی زیاد بما هم میتونن کنند 🔴اینها معتقدند که ما رو بزنن از کار میفته از کار میفته و فشار از روی برداشته میشه 🔴باید مواظب باشیم که در عمل نکنیم 🔴اینبار ما دیگه جمع ساکتین نخواهیم داشته ساکتین هم در دسته بندی خواهند شد 🔴تا میتونید توانتون رو به بندازید و مردم رو به در کنید 🔴به امید های بیشتر و ایرانی 🔴والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 2⃣پایان https://eitaa.com/anjomaneravian
نوجوان ۱۳ ساله که دراشغال خرمشهر درشهر ماند وآنقدر رزمنده ها رایاری کرد تابدیدار یارشتافت. روزهایی که شهردست عراقی هاافتاده بودودشمن درهرخانه کمین کرده بود،موهایش راآشفته میکرد وگریه کنان به بهانه ی اینکه بدنبال مادرم میگردم برای رزمنده ها اطلاعات جمع میکردوبرای نیروها و میاورد. چندبار بدست عراقیها میفتد وباگریه به آنهامیگوید که دنبال مادرش است وآنها که تصور نمیکردند چنین نوجوانی برای برود،اورا رها کرده بودند. یکبارسیلی ای به صورتش زده بودند که جای دستشان روی صورتش مانده بود واو دستش را روی سرخی جای سیلی گرفته بودو چیزی نمیگفت فقط بااشاره مکان دشمن رابما نشان میداد. سیدصالح میگوید: خانواده اش شهرراترک کرده وبه اهوازرفته بودنداما او برای کمک ما برگشته بود... ...وقتی ترکش خوردم مراپشت وانتی انداختند که ناگهان دیدم بهنام هم غرق خون کف وانت افتاده وترکشی کوچکش را شکافته.باگریه صدا کردم بهنام .. با شنیدن صدای من سرش را تکان داد و برای همیشه چشمان الهیش را بست. 🌷 https://eitaa.com/anjomaneravian