eitaa logo
𝑨𝒏𝒐𝒕𝒉𝒆𝒓 𝑳𝒐𝒗𝒆
750 دنبال‌کننده
394 عکس
299 ویدیو
24 فایل
@anotherlovee چنل محافظ ✨ نفس هایت شاعرانه ترین احساس ها را درون رگ هایم جاری می‌کند. من در کنارِ تو تمام معشوقه های افتاده روی پرد‌ه‌ی سینما را درونِ قلبم احساس می‌کنم.✨
مشاهده در ایتا
دانلود
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{مرا نزدیک نگه دار و محکم بگیر این طلسم جادویی که میزنی این زندگی به رنگ صورتی است وقتی مرا می‌بوسی بهشت آه می‌کشد و گرچه چشمانم را میبندم من زندگی به رنگ صورتی را میبینم وقتی مرا به قلبت فشار میدهی من در دنیایی دیگر هستم یک جهان کجاس در خون توست و وقتی صحبت می‌کنی فرشته ها از بالا آواز می خوانند به نظر می رسد کلمات روزمره تبدیل به آهنگ های عاشقانه می شوند قلب و روحت را به من بده و زندگی همیشه خواهد بود زندگی به رنگ صورتی و وقتی صحبت می‌کنی فرشته ها از بالا آواز می خوانند به نظر می رسد کلمات روزمره تبدیل به آهنگ های عاشقانه می شوند قلب و روحت را به من بده و زندگی همیشه خواهد بود زندگی به رنگ صورتی}
دل سپردگی های من، طعم چشمان تو بود...
هنگامی که با تو رو به رو شدم، سنگ پشتی بودم، که خزیدن در لاکِ خود را خوب می‌داند، و در هنرِ پنهان شدن، بدعت‌گر است. آنگاه که تو را بدرود گفتم، پرستویی شده بودم، که بال‌هایش تو را همواره به یادش می آورد...
تو در من می مانی، در عشق من به زندگی و در تمام لبخندهایی که نثار آسمان می‌کنم. {صدیق قطبی}
در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم... {سهراب سپهری} اگر مایل به دریافت تقدیمی هستید لطفا فور کنید ✨🎻
امشب را به لالایی اقاقی ها اگر پلک روی هم گذاشتی میانِ دوراهی خیال و رویا خودم را به دست های تو می رسانم. حالا که ضربان قلبم به شماره افتاده است اضطرابِ چشم هایم را اگر می پذیری دست هایت را به من بده تا خیال را هجا به هجا، کهکشان به کهکشان قدم بزنیم. از سرزمینِ سبزِ تو برای پشت بام های خاک خورده گل بیاوریم و دست های رها شده را مرهم بشویم. دست کاج های کوچک را بگیریم و از شاخه‌ی پروین بالا برویم برویم تا بی نهایت آسمان آنجا که نورها خاموش می‌شود و تاریکی رخت می‌بندد روی زانوی خیال بنشینیم و واژه ها را حرف به حرف بسرایم و درونِ چشم های آسمان ستاره بشویم. و سبز هایمان میانِ انبوهِ جهان گم بشود. مگر چند نفس از لحظه ها برایمان باقی مانده است که لبخند را واژه را نسیم را از یکدیگر و از قلب هایمان دریغ بکنیم. فردا همین احساس است همین ها که نور می‌شوند در مسیرِ مه آلودِ روزهایی که نمی‌بینیم‌شان. امشب اولِ دوراهی خیال به انتظارِ قدم هایت نشسته ام. اگر آمدی... اما بیا چشم هایت تو را به من می‌شناساند...