فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی شنیدنی یحیی سنوار به رهبر انقلاب توسط شهید هنیه
حماس «یحیی سنوار» را جانشین هنیه معرفی کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ روایت یک هموطن از سختگیری مالیاتی در انگلیس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای عجیب شکست تلخ کشتیگیر ایرانی!!!
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پشت خط ترورهای رژیم صهیونیستی چه کسانی هستند؟
🔴 رژیم صهیونیستی؛ رکورددار المپیک آدمکُشی
🔹 رهبر معظم انقلاب: رژیم صهیونیستی در ترور و قساوت و جنایت و جنایتهای عجیب و غریب نصاب جدیدی را در تاریخ جنایتکاری بشر در دنیا به جا گذاشته؛
🔹 امروز بمبهای سنگین صهیونیستها بر روی سر کسانی ریخته میشود که حتّی یک گلوله شلیک نکردهاند؛ کودکان داخل گهوارهها، بچّههای پنجساله، ششساله، زنها، بیماران بیمارستانها؛ اینها حتّی یک گلوله به کسی شلیک نکردهاند... این جنایت، یک جنایت بیسابقه است. ۱۴۰۳/۵/۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | غوغای سرتاسر
🌷 لحظاتی از حضور رهبر انقلاب در کنار پیکر مطهر شهید محسن حججی و صحبت با خانواده شهید
🗓 ۱۸مرداد، سالروز شهادت شهید حججی و روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
🖥 @khamenei_reyhaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️صعود «ناهید کیانی» با شکست «کیمیا علیزاده»
🔹ناهید کیانی در یکهشتم وزن -۵۷ کیلوگرم مسابقات تکواندو المپیک ۲۰۲۴ پاریس مقابل کیمیا علیزاده از بلغارستان در دو راند به پیروزی رسید و راهی یکچهارم نهایی شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صعود مقتدرانۀ حسن یزدانی به فینال المپیک پاریس
🔹یزدانی باید فرداشب به مصاف حریف بلغارستانی برود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎥 طلای ناب سعید اسماعیلی دومین مدال طلای کاروان کشورمان در المپیک پاریس توسط شیرمرد دزفولی به دست آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛
📽 #حجاب یک بازیکن در حال دویدن افتاد..
و واکنش بسیار زیبای تیم حریف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خدا نکنه گربه ورزشکار المپیک بمیره !!!
🎙حجت الاسلام راجی
▪️حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام
ایده جالب آستان حضرت معصومه(سلام الله)
استقبال مردم قم از بزرگترین رویداد پردهخوانی قم
در آستان حضرت معصومه سلام الله مجاور حرم کنار درب سه
بزرگترین خیمه هنری استان بنا شده است
و نقاله خوانی و اجرای نمایش دارد.
این خیمه گاه مورد استقبال خیل کثیری از اهالی قم قرار گرفته و خیمه هنر نام دارد. اهالی قم همه روزه از ساعت هجده میتوانند در خیمه هنر آستان قم حاضر شوند.
🔴 اسرائیل یا همان رژیم وحشی و خون ریز صهیونیستی ، صادرکننده روشهای شکنجه در دنیا!
🔹 صبح روز ششم،
وقتی در باز شد،
شروع به کتک زدنم کردند.
بعد کیسه را از سرم برداشتند.
یک بشقاب یکبارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکهای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود.
وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم،
زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهمتر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.»
چند دقیقه بعد، سگی را آوردند.
سگ پنیر را لیسید و خورد،
و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمامتر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم.
🔹 بعد از مدتی،
دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند.
با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند،
آنقدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم.
با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخمها را عوض کنند.
باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند.
بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند.
گوشیهای آمپلیفایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند.
سرم در حال ترکیدن بود و گوشهایم سوت میکشید.
بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم میخواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد میلرزید. مغزم تیر میکشید. از همان دستبندها برق به تمام بدنم میرسید.
همهٔ سلولهای بدنم از درد به فغان آمده بود.
این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود.
نمیدانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند. دیگر روز و شب را نمیفهمیدم.
🔹 بعد از چند روز که پزشکی که در آغاز اسارت بعد از مجروح شدنم ، وحشیانه معاینه ام ! نموده بود ، را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد
و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمامتر به من فحش میداد.
تحمل نکردم و جوابش را دادم.
گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلولهها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.»
گفتم: «شما این گلولهها را درآوردی. گلولهها پیش شما است.»
میدانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمیتوانستم بکنم. دستهایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمیتوانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم.
دکمههای پیراهنم را باز کرد
و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند.
اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد.
تصویر او بهسان حیوان انساننمای وحشتناکی جلویم سبز شد.
با کمال بیرحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه میگیرم.»
خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بیرحمانهای که پیرمردی بهظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دستهایی بسته- انجام میداد، پر از تنفر شده بود.
🔹 با شکنجههایشان به شیطانصفتی اسرائیلیها بیشتر پی بردم. مهمتر از همه ارزان بودن روشهای شکنجهٔ آنها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلیترین صادرکنندگان روشهای شکنجه در دنیا شد. آموزش روشهای شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار میرفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجهها، اعصاب انسان را به هم میریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «میخواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای مصلوب کاری نمیتوانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکییکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چارهای جز فریاد زدن نداشتم.
🔹 متن بالا برشیست از کتاب «حقیقت سمیر» ؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار
🔹 سمیر قنطار،
مبارز لبنانیالاصل فلسطینی است
که سی سال در زندانهای اسرائیل به سر برد
و
در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین رژیم وحشی و جعلی صهیونیستی و حزبالله لبنان از زندان آزاد شد.
🔴