eitaa logo
انصارالحجه عج
185 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🔻 طنز جبهه 😊 💣 ترکش های خمپاره... من کله پاچه میخوام 😄
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فرمان فرمانده معظم کل قوا به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در زمینه مقابله با کرونا؛ قرارگاه بهداشتی و درمانی برای سازماندهی خدمات به مردم تشکیل شود حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا با صدور فرمانی به سردار سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تقدیر از خدمات نیروهای مسلّح به مردم در زمینه مقابله با ویروس کرونا، بر لزوم سازماندهی این خدمات در قالب یک «قرارگاه بهداشتی و درمانی» برای پیشگیری از شیوع بیشتر این بیماری تأکید و خاطرنشان کردند: این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید. متن فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است: بسمه‌تعالی سردار سرلشکر باقری با تقدیر از خدماتی که نیروهای مسلّح تاکنون در زمینه‌ی کرونا به مردم عزیز تقدیم کرده‌اند و با تاکید بر ادامه و گسترش هرچه بیشتر آن، لازم است سازماندهی این خدمات به شکل یک قرارگاه بهداشتی و درمانی بوده و علاوه بر درمان و ایجاد مراکز درمانی مانند بیمارستان صحرایی و نقاهتگاه و غیره، به پیشگیری از شیوع بیشتر بیماری با شیوه‌های لازم نیز بپردازد. تقسیم وظائف و مأموریتهای سازمانها و بخشهای نیروهای مسلّح از وظائف این قرارگاه است. این قرارگاه باید در هماهنگی کامل با دولت و وزارت بهداشت و درمان عمل کند. این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید. امید است با هدایت الهی و پشتیبانی ویژه‌ی حضرت بقیه الله ارواحنا فداه ملت ایران همواره پیروز و برخوردار از امنیت و سلامت باشند. سیّدعلی خامنه‌ای ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻امروز، عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود، مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز، من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جر‌ّ و ‌بحث میکردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید، آیه ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می آید. صدایت آشنا و پر‌رنج بود؛ پدرم بی درنگ از خواب پرید، مادرم با کفـگیر، به زمین تکیه داده بود، من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم، اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ور‌انداز می کردند. و تو خود را معرفی کردی:❤ « ای اهل عالم! من بقیه‌الله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم...» باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گل از گل‌مان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیه‌‌الله فی ارضه» بعد با طنین محمدی ات ما را خواستی: «...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاری‌مان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم» ..وصف نشدنی است. در پوست خود نمی گنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجده شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه میکرد و من و برادرم به خیابان دویدیم! خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچه هایی که خانه هایشان اسیر سیلاب شده بیرون میریختند، یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری گِرِه روسری اش را میان کوچه محکم میکرد، عده ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفشهای پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می افتاد! مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک میگفتند. قنادی رایگان شیرینی پخش میکرد و دم گل‌فروشی سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! ماشینها بوق‌زنان و بانوان کِـل‌کشان و گلاب پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور میخواندند: «صلّ علی محمد * حضرت مهدی آمد»** خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابره جهانی شود. نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشه مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات میفرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند. در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌و‌سرکه میجوشید اما کسی فکر نمیکرد به این زودی‌ها ببـیندت. راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود: « مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی آيد مگر ناگهاني" قسم میخورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَمت مانده ایم." ✍🏻کاش زودتر برسی... شاید آن روز که سهراب نوشت:“تا شقایق هست زندگی باید کرد” خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت: هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس جای یک گل خالیست... زندگی بی مهدی زندگی با غمهاست.... نیایی گره از کار بشر وا نشود.....درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود... السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج) اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💜 مى شود فرصت ديدار مهيّا حتماً بد به دل راه مده مى رسد آقا حتماً اى كه دنبال دواى غم هجران هستى مى شود درد نهان تو مداوا حتماً اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنيم وعده ى ما همه افتاده به فردا حتماً ثمر گريه ى ما خنده ى روز فرج است آن زمان مى شكفد خنده به لب ها حتماً دورى غيبت طولانى و تأخير ظهور امتحانى است براى همه ى ما حتماً كار ما منتظران چيست؟ اميد و تقوا غم نخور مى شود آخر گره ها وا حتماً هركه در زمره ى ما منتظران مى باشد مى كند تا به ابد پشت به دنيا حتماً انبياء منتظر آمدنش مى باشند مى رسد پشت سرش حضرت عيسى حتماً كاش باشيم و ببينيم كه روز رجعت مى سپارد عَلَم خويش به سقّا حتماً زره شير خدا بر تن و شمشير به دست مى رسد منتقم حضرت زهرا حتماً 🌼اللهم عجل عجل عجل لولیک الفرج🌼 *اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَليِّکَ الفَرَج*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 در برابر احتمال 🔻چند نکته درباره فرمان رهبر انقلاب به ستاد کل نیروهای مسلح/ به نظر می رسد رهبر انقلاب با این دستور دو مسئله را پیگیری می کنند: 1️⃣ اول؛ طی روزهای اخیر برخی مسئولین افشا کرده اند که رهبر انقلاب از شخص آقای روحانی رئیس جمهور خواسته اند که وی ریاست ستاد ملی مبارزه با کرونا را بپذیرد چون وظیفه قانونی رئیس جمهور و دولت است. رئیس جمهور باید به عنوان رئیس این ستاد در عرصه تصمیم گیری و عملیاتی عمل کند نه اینکه وزیر بهداشت به تنهایی ستاد را مدیریت کند؛ ولی رئیس جمهور نپذیرفته و توجیه کرده که هر هفته یک جلسه در این زمینه دارم! 🔹این درحالی است که ستاد مقابله با باید به صورت روزانه و لحظه ای، این بحران را در کشور رصد کرده و تصمیم گیری کند و با هفته ای یک جلسه، کار پیش نخواهد رفت و رئیس ستاد باید بتواند تمام ظرفیت ها و امکانات موجود را بسیج کند یعنی دارای اختیار قانونی برای بسیج همه وزارتخانه ها و دستگاه ها باشد. وزیر که فقط اختیار وزارت خودش را دارد! 🔸لذا از آنجائیکه در وضعیت "بی دولتی" و "بی مجلسی" به سر می بریم و عملاً مجلس خود را در مدیریت بحران تعطیل و حذف کرده و رئیس دولت هم حاضر به مدیریت روزانه و لحظه ای نیست، رهبر انقلاب با این تصمیم بنا دارد نیروهای مسلح وارد میدان شده و کم کاری های دولت را بپوشانند و به جنگ با کرونا بروند. 2️⃣ دوم؛ رهبر انقلاب، به عنوان فرمانده کل قوا، از «احتمال» «حمله بیولوژیکی» گفته اند. حالا یا حمله قطعی است و در آینده نزدیک و دور اثبات می شود یا هم حمله ای در کار نبوده و یک بحران جهانی است. لذا اگر حمله قطعی باشد پس وظیفه نیروهای مسلح است که وارد عرصه دفاع بیولوژیکی شوند اگر هم حمله قطعی نباشد، این مسئله برای نیروهای مسلح، جنبه رزمایش دفاع بیولوژیک دارد؛ آنهم یک رزمایش واقعی. 🔹نیروهای مسلح در این رزمایش رشد خواهند کرد و توان تسلیحاتی ایران در عرصه جنگ های بیولوژیکی و میکروبی آینده، بیشتر از قبل خواهد شد. این رزمایش توان نیروهای مسلح را برای آینده بالا می برد و به نوعی کشور را در برابر حملات احتمالی در آینده واکسینه می کند. 🔸این یعنی مدیریت استراتژیک؛ دیدن واقعیات؛ رصد نقاط قوت و ضعف، شناخت تهدیدها و فرصت ها و شناخت نقاط آسیب پذیر و تهدیدزا از ویژگی های یک رهبر استراتژیست است. در مرحله بعد کار یک رهبر استراتژیست آن است که تهدیدهای بوجود آمده را به یک فرصت تبدیل کرده و از آنها در جهت پیشبرد اهداف استفاده کند. 🔹همین موضوع مهم ترین تفاوت یک رهبر استراتژیست با بقیه مسئولان و مدیران است. یک رهبر هیچگاه اسیر واقعیات موجود نشده و منفعل نمی شود. او به خوبی می داند ذات زندگی اجتماعی بشر و دنیایی با این همه تضاد منافع، قرین با چالش و تهدید و گاهی با بحران است. پس چاره کار مواجهه «فعالانه و مقتدرانه» است. آن مسئولی که اسیر وضع موجود و چالش ها می‌شود هم خود را به باد می دهد هم جامعه را! ✅ داود مدرسی یان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️ ایام تبلیغ کاملا قسمت پنجم به یکی از دوستان مختصر پولی داده بودم تا غذا و آب برام بیاره. وقتی دیدم دو سه تا از طلبه های دیگه هم دارن احتیاط شرعی میکنن تا از غذای بیمارستان و سهم بیت المال برای پرسنل و بیماران استفاده نکنند، برای دوستم تماس گرفتم و گفتم: ته کارتم هر چی هست، بعلاوه شهریه آخر این ماه، مدیریت کن تا بتونیم برای یه هفته چهار نفر غذا و آب و چایی فراهم کنی. دوستم گفت: نگران این چیزا نباش. یکی از رفقا گفته که یه نفر نماز استیجاری گرفته و نذر کرده که پولش برای هزینه های یومیه طلبه هایی که دارن به کورونایی ها کمک میکنند مصرف بشه. حقیقتش ته دلم گرم تر شد. میدونستم خدا می‌رسونه اما خب دیگه ... گاهی توکلم ضعیف میشه. ازش پرسیدم: تو کجایی؟ بیمارستان برای کمک پیدا کردی؟ حرفی زد که برام خیلی جالب بود. گفت: بیمارستان مال شماها باکلاس هاست. ما میریم پمپ بنزین و برای مردم بنزین می‌زنیم. اولش باورم نشد. گفتم: جدی میگی؟ گفت: آره . چون یکی از محل های شیوع این ویروس، پمپ بنزین هاست. بعضی جایگاه دارها حتی از خرید چند تا دستکش برای کارمنداشون دریغ میکنند. ما میریم که هم کمک به حال اونا باشیم و هم برای مردم بنزین میزنیم تا شیوع ویروس کنترل بشه. برام جالب بود. فکر خوبی کرده بودند. خلاصه از روز دوم، غذا و آب و چایی برای ما سه چهار نفر می‌آوردند و بعداً فهمیدم که اونی که نماز استیجاری خریده بوده تا بتونه کمک هزینه چند تا طلبه را تو این شرایط فراهم کنه، یکی از ، از همسران رفقا بود که شوهرش تو یکی از همون جایگاه های بنزین کمک میکرد. ادامه دارد ...
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️ ایام تبلیغ کاملا قسمت ششم صدام بد نیست اما به پای سیمام نمیرسه😌 البته بگو ماشاالله به خاطر همین، وقتی قراره زیارت و قرآن و این جور چیزا خونده بشه، خودمو فورا جلو نمیندازم. بعد از نماز صبح بود که یکی از طلبه ها زیارت عاشورا خوند و بقیه هم باهاش زمزمه میکردند. البته اینم بگم که تقسیم کرده بودیم و صبح، عاشورا میخوندیم. ظهر، حدیث کسا و شب هم دعای هفتم صحیفه سجادیه. به ذهنمون رسید که وقتی توی نمازخونه میخونیم، حداکثر بیست سی نفر بیشتر استفاده نمی‌کنند. به خاطر همین، یکی از رفقا با رییس بخش هماهنگ کرد و قرار شد بشینیم وسط بخش و برای همه بخونیم. نمیدونم کی اولین بار این طرح به ذهنش اومد اما هر کسی بود، خدا رحمت کنه پدر و مادرش! چرا؟ چون هر چی بگم چقدر این کار گرفت و ازش استقبال شد، حد نداره! قرار شد ابدا شعر و مدح و شاخ و برگ بهش ندیم و فقط متن خونده بشه و جوری هم بخونه که بقیه بتونن جوابش بدن. فکر کن ... وقتی صبح ها عاشورا میخوند و می‌رسید به : «یا ابا عبدالله» همه بخش با هم زمزمه میکردند و جوابش میدادند. بسیار بسیار جو عالی شده بود تا اینکه ... نمیدونم کدوم نانجیب بود که یهو بعدش گفت: همون حاج آقاهه که برامون شعر «سلام گلای روی تخت ... کوروناییای سرسخت» خوند، دعا کنه تا بقیه هم آمین بگن! منو میگی؟ یهو برقم گرفت. در یک چشم به هم زدنی دیدم همه زمین و زمان و احیا و اموات و مریض و سالم و خوشگل و زشت و زن و مرد دارن به من نگاه میکنن! دیگه چاره ای نبود باید دعا میکردم همون لحظه بازم آدرنالین شیطنتم گل کرد و رفتم وسط... همون نانجیب تا اومدم وسط با صدای بلند گفت: نابودی علمای اسراییل صلوات بفرست😱 بقیه: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم😂 و با یه قیافه خیلی معنوی و جدی، رو به قبله ، دستامو بردم بالا و شروع کردم: بعد از چند تا دعای مشتی برای امام زمان و حضرت آقا و خانواده ها و ... من: خدایا به حق محمد و آل محمد کار این مریض هایی که توی این بخش خوابیده اند را یک سره بفرما😱 همه: (با حداکثر صدا) الهی آمین😂 من: خدایا به حق محمد و آل محمد زیارت حور العین در بزرخ و زندگی سعادتمندانه در جوارشان در قیامت، روزی همه آرزومندان قرار بده😱 همه: (با داد و فریاد) الهی آمین😂 من: خدایا شر همه مجردان را از سر این مردم و مملکت، علی الخصوص این بیمارستان و خصوصا این بخش، لا سیّما هر کی لباس سفید پوشیده، کم و کسر بفرما😱 همه: (علی الخصوص آقایون) الهی آمین😂 من: خدایا تو را به مقربین درگاهت سوگند میدهم به آقایون مجرد بی ناموس، جرات و جسارت خوشبخت کردن دختر مردم و دل کندن از نوامیس مردم عنایت بفرما😱 همه: (مخصوصا خانما و پرستارای بخش) الهی آمین😂 من: خدایا ما را بفرما😱 بقیه: الهی آمین😂😂 خلاصه جمعمون کردند گفتن دیگه دعا نکن که کم کم عذاب الهی نازل میشه😐 حسودا😒 ادامه دارد...