eitaa logo
انصار ولایت ۳۱۳
170 دنبال‌کننده
954 عکس
87 ویدیو
5 فایل
شهـ🌷ـید محمد علی صمدی: خواهـ🌸ـران گرامی! حجـ❤️ـاب شما برتر از خـ🌹ـون شهیدان است! و دشـ😈ـمن پیـ…ـش از آنـکه از خـون شهـ💗ـید به هـراس آید، از حجـ🌺ـاب کوبنــده تو وحشت دارد! جهت تبادل و ارتباط: @Ammare_Halab لینک کانال شهیدخلیلی: @shahidalikhalily
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شخصی از امام رضا علیه السلام سئوال کرد: که آیا پروردگار شما می تواند ها و زمین و هر آنچه در میان است در تخم مرغی قرار دهد؟ حضرت فرمود: نعم و فی اصغر من البیضه، قد جعلها فی عینک و هی اقل من البیضه فرمود: بلی در از تخم مرغی هم قرار می دهد و الان در های تو قرار داده است که کوچکتر از تخم مرغ است، هرگاه هایت را باز کنی می بینی آسمان ها و زمین را در صورتیکه نه چشم بزرگ می شود و دنیا کوچک می شود. پس اگر قدرت خدا به امر محال نگیرد، قصور و نقصان از جانب قدرت خداوند نیست بلکه عدم محل است، چنانچه اگر رحمت خدا شامل حال و مشرکین نشود و آنها را بهشت نبرد، نقصان از جانب رحمت نیست بلکه به خاطر قابلیتی آنها است که رحمت شامل حالشان نمی شود، هرچیزی باید قابل باشد تا فائده بخشد. وقتی باران از آسمان آمد به یک زمینی می آید که و لاله می روید و به زمین شوره زار می آید، و خس می روید؛ نه این است که در نقص باشد بلکه نقص در زمین است که قابل نیست. @ansar_velayat_313
🌻 هدایت گری مرحوم آسید مهدی قوام 🌻 مرحوم مهدی قوام در زمان شاه یک جایی دعوت شده بودند، شب منبر رفتند. در آن مجلس یک هدیه ای به ایشان دادند. این را گرفت و ساعت یازده شب دید یک زنی آرایش کرده ، های نامرغوب پوشیده و در خیابان چپ و راست می رود. آسید مهدی قوام به کسی که بوده فرمود که : به آن خانم بگو بیاید دارم. گفت: آقا! شما؟! بله من. آقا دور از شماست! تو چه به این چیز ها داری! همراه آسید مهدی قوام می گوید: رفتم گفتم آقا شما را کار دارد. آن خانم هم خیلی خورد. گفت با من کار دارد؟ گفتم: بله. آمد سلام کرد. ما باشیم چکار می کنیم؟ هزار ماشاءالله ما خداوند ایم! جاذبه خبری نیست. دور همه خط قرمز می کشیم. فقط معصوم می گردیم! آمد سلام کرد و گفت: آقا با ما امری داشتید؟ فرمودند بله. برای چه این# موقع اینجا ایستاده ای؟ گفت دارم. دست کرد آن هدیه را درآورد و گفت: امام حسین است، نمی دانم چقدر است. من ده شب منبر رفتم. این را بگیر، تا این را نیا بیرون! تمام شد باز بیا بیرون. چند سال از این# قضیه گذشت، آسید مهدی به رفت. می گوید: آسید مهدی قوام می گوید این طرف خیابان ایستاده بود، دید خانمی نقاب دار به همراه یک مرد جوان آن طرف خیابان ایستاده اند و به آسیدمهدی می کنند. خدایا این ها چه کسی هستند؟ عرض خیابان را کردند و آقا آمد و گفت که: این خانم من است، می خواهد شما را ببوسد، شما اجازه می دید؟ گفت باشه عیبی ندارد. آمد عبای آسید مهدی را بوسید و پرسید که: آقا من را ؟ فرمود : نه! گفت: من همان هستم که را به من دادی. من آمدم امام حسین شدم. آسید مهدی قوام که از دنیا رفت، صحن معصومه پر شد. مردم سرشان را به تابوت می زدند، یکی می گفت: من خوار بودم، این آقا من را درست کرد. یکی می گفت : من دزد بودم این آقا درستم کرد. در حدیث داریم یک عده را می آورند به جهنم، میگویند: این ها را چرا آورده ای به جهنم! آخه این که همیشه تو هیئت بوده، مجلس بوده، نه رقص می رفته، نه شراب می خورده، نه بدی می کرده، همش می خونده و... در جواب می گویند که این ها مقدس هایی هستندکه زبانشان نبودند. @ansar_velayat_313 ---------------------