eitaa logo
هیأت انصـــــارالزهـــــرا"سلام الله علیها"
1.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
190 ویدیو
5 فایل
کانال مجموعه فرهنگی_تربیتی انصارالزهرا (سلام الله علیها)
مشاهده در ایتا
دانلود
هیأت انصـــــارالزهـــــرا"سلام الله علیها"
⏪دیدار آخرم با عمار هیچ وقت یادم نمی‌رود. می‌خواستم بروم مرخصی. رفتم پیش او برای خداحافظی. جدایی از عمار برایم واقعا سخت بود. خیلی وقت بود که جفت‌مان مرخصی نرفته و کنار هم بودیم. حسابی با هم اخت شده بودیم و به همدیگر عادت کرده بودیم. 🔆وقتی رفتم تا خداحافظی کنم، به‌ام گفت: اسماعیل، زود برگردی‌ها! دستم را توی حنا نگذاری! من این‌جا منتظرت هستم. گفتم: چشم عمارجان! زود برمی‌گردم. همدیگر را که بغل کردیم، دم گوشم گفت: 😔حلالم کن اسماعیل!... بعدش هم رفت نشست لب جدول کنار خیابان و رویش را از من برگرداند، اما من هم‌چنان داشتم نگاهش می‌کردم. 🌒غروب پرغمی بود. هر دوتای‌مان خیلی اذیت شدیم. دل کندن‌مان از همدیگر سخت بود. دیدم اصلا من را نگاه نمی‌کند و چشم دوخته به نقطه‌ای دیگر. سوار ماشین شدم و رفتم فرودگاه و رفتم دمشق. 🖼روز بعد، سر سفره ناهار بودیم که دیدم یکی از بچه‌ها دارد به آن یکی می‌گوید: امروز صبح دو تا از بچه‌ها شهید شده‌اند. یک لحظه قلبم ریخت. نگران عمار بودم. گفتم: می‌دانی که بودند؟ می‌شناسی‌شان؟! گفت: نمی‌شناسم ولی بچه‌ها گفته‌اند اسم‌های‌شان عمار و میثم بوده! ◾️تا گفت عمار و میثم، انگار دنیا روی سرم خراب شد. یکی از تلخ‌ترین و سخت‌ترین لحظه‌های زندگی‌ام که هیچ وقت فراموشش نمی‌کنم، همان لحظه بود. انگار یک نفر با پتک روی سرم کوبیده بود. باورم نمی‌شد عمار پریده باشد. 💡یاد حلالیت طلبیدنش در لحظه آخر افتاده بودم. یاد وقتی که می‌گفت: اسماعیل! من اصلا نمی‌دانم چه‌ام شده! دیگر از هیچ چیز توی میدان جنگ نمی‌ترسم. دلم قرص قرص شده. وقتی توی میدان از این طرف به آن طرف می‌پرم و می‌جنگم، وقتی توی سخت‌ترین لحظه‌ها و زیر شدیدترین آتش‌ها، آب توی دلم تکان نمی‌خورد، توی دلم به خدا می‌گویم: خدا جانم! ببین عمار دارد چه خوش‌رقصی‌ای برایت می‌کند! 💔به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه 🌹مجموعه فرهنگی تربیتی انصار الزهرا(سلام الله علیها) sapp.ir/ansarzahrainfo