اد میداد با اسم ملا شناخته میشد) گفتم زری دارد میمیرد.
ملا گفت دیگر چرا؟ گفتم نمیدانم.
بی بی آمد لب بام گفت سلطان داری چکارش میکنی؟
گفت پیرزن یهودی دوره گرد یک دوایی به من داده گفته اگر بخورد بچه اش می افتد.
من هم دوا را به خورد او دادم.
حالا حالش به هم خورده است.
بی بی ملا گفت زن، این بچه حداقل حالا هفت ماه دارد اگر قرار بود بیفتد با اینهمه کتک و دعا و دوا افتاده بود.
بی بی ملا از راه پله بام توی حیاط سلطان رفت و من هم پشت سرش رفتم.
زری خیلی زرد و مردنی شده بود اما شکمش حسابی بزرگ بود.
من نشستم پهلوی زری. بی بی ملا گفت دوا را بده ببینم. سلطان یک تکه از دوا را به ملا داد و گفت پیرزن یهودی گفت این دوا را سه روز پشت سر هم بسایم و با اب مخلوط کنم و به او بدهم.
ولی دوا را که به او دادم خورد حالش خیلی خراب شد.
بی بی گفت این دوا آدم را میکشد فوری یک کاری بکنیم که استفراغ کند.
انگشتش را توی حلق زری کرد و زری پشت سر هم استفراغ کرد. بی بی گفت سلطان بیا ببریمش دکتر.
سلطان گفت اگر ببریمش دکتر خون راه میفتد.
عباس همه را میکشد. ملا به من گفت؛ حسین زری را دوست داری؟ گفتم خیلی.
گفت بدو برو دم حمام شیر بگیر بیاور.
من به دو رفتم دم حمام به زن اوستا گفتم شیر داری؟
گفت امروز گاومان کم شیر داد و شیر مال بچه هاست.
گفتم تو را به خدا هر چه شیر داری به من بده زری دارد میمیرد. زن اوستا گفت بیچاره دختره.
ظرف را پر از شیر کرد و من سه ریال به او دادم و به سرعت برق به خانه زری برگشتم. (آن موقع ها در یزد فقط حمامی ها شیر داشتند آنها با گاو آب میکشیدند و گاودار شهر همانها بودند از جای دیگر شیر پیدا نمیشد) بی بی شیر را به زور در حلق زری کرد.
زری مدام مایعات زردی را استفراغ میکرد.
بی بی چند بار اینکار را تکرار کرد.
زری بی حال توی حیاط افتاده بود.
پاچه زیر شلوارش بالا رفته بود.
تمام دور ساق پایش جای سیخ کباب بود. بی بی گفت چرا اینقدر پاهایش سوخته است؟
سلطان گفت هر روز عباس میکشدش توی زیر زمین و داغش میکند تا اسم طرف را بگوید.
این بی پدر هم که اسم هیچکس را نمیگوید.
بی بی گفت این بچه را اینقدر اذیت نکنید از کجا معلوم است که در شکمش بچه باشد. شما حتی یکبار هم او را به دکتر نبرده اید. هفت ماه است او را میزنید.
سلطان گفت اگر او را به دکتر ببریم رسول و دایی هایش او را میکشند.
بی بی گفت غلط میکنند.
من میروم و دکتر میاورم.
بی بی ملا سرش را روی شکم زری گذاشت.
کمی از روی شکم او را معاینه کرد و بعد به من گفت حسین تو از خانه بیرون برو.
من رفتم توی راهرو دیدم بی بی بلند گفت سلطان به خدا قسم که این بچه نیست اگر هست مرده است.
بیا حالا که کسی نیست او را به دکتر ببریم.
در همین گیر و دار علیرضا برادر ۱۲ساله غیرتی خبرکش زری رسید.
نعره زد این عفریته را میخواهید به دکتر ببرید من شکمش را پاره میکنم.
بی بی گفت برو تو دیگر غلط نکن.
علیرضا گفت الان میروم عباس را میاورم و از خانه بیرون دوید و بالاخره کسی زری را دکتر نبرد. دو ماه از این ماجراها گذشت.
سر و صداها کمتر شده بود.
عباس زری را در زیر زمین زندانی کرده بود و همانجا کتکش میزد. یک روز دم غروب جیغ سلطان درآمد که بچه ام مرد.
زن ها دویدند.
مادرم گفت این بچه را کشتند.
زن های همسایه به زیر زمین خانه سلطان رفتند.
من هم رفتم.
زری توی زیر زمین افتاده بود.
لاغر و مردنی با شکم گنده.
عباس آمد سر و صدا راه انداخت که چرا خانه ما را شلوغ کرده اید زری مرد که مرد. همین موقع بی بی زینب مادر مادربزرگ زری از راه رسید. پیرزن هشتاد ساله زبر و زرنگ یک سیلی محکم زد توی صورت عباس.
گفت مرتیکه خر احمق من چهار ماه پیش گفتم که توی شکم زری بچه نیست ببریدش دکتر.
شما مردهای احمق حسود پدر سوخته این بچه را دکتر نبردید و هر روز کتکش زدید. بی بی زینب گفت این چه جور بچه ای هست که دوازده ماه شده و دنیا نیامده.
تو مرتیکه لندهور با آن دایی حرمله ات که از هر حرمله ای بدتر است نمیگذارید این بچه را دکتر ببرند.
با شایع شدن مرگ زری مردهای همسایه هم به زیر زمین آمده بودند.
بی بی زینب چادر را به کمر بست و گفت ای مردهای محله جلو این کله خرها را بگیرید این بچه را ببریم به بیمارستان…
بی بی زینب به احمد آقای همسایه گفت مادر برو پاسبان بیاور. عباس آمد حرف بزند که معصوم زن قاسم با لنگه کفش زد توی سرش و گفت احمق خفه شو.
زن ها زری را که غش کرده بود از زیر زمین به روی حیاط اوردند. آقا رجب ماشینش را آورد و بی بی زینب هشتاد ساله زری را به بیمارستان هراتی برد. زری را عمل کردند یک غده ۹/۵ کیلویی از شکمش در آوردند.
من خودم رفتم و غده را که کرده بودند توی یک ظرف گنده شیشه ای دیدم.
زری حدود چهل روز در بیمارستان بود تا حالش بهتر شد.
من هفت هشت بار به دیدنش رفتم.
یک بار دست مرا گرفت و گفت مردم درباره من چه میگویند؟
گفتم بی بی سکینه همسا
*محسن فخری زاده مهابادی کیست و نقش او در پروژه آماد چیست!*
نام: محسن فخری زاده مهابادی
نام پدر: حسن
متولد: ۱۳۳۶ از شهر: قم
نام مستعار وی در نامه نگاریها و صحبت های اداری *دکتر حسن محسنی* است.
شماره شناسامه : ۱۹۵۷ صادره از قم
متأهل و دارای سه فرزند است
نام همسر : صدیقه قاسمی، فرزند: نعمت اله به شماره شناسنامه ۱۶ صادره از بهشهر نام فرزندان: حامد، مهدی و هانی فخری زاده مهابادی است.
سوابق:
وی دارای تحصیلات کارشناسی ارشد مهندسی هسته ای است
از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی و تشکیل سپاه به عضویت سپاه در آمد و درحال حاضر درجه نظامی سرتیپ پاسدار را دارد
با تشکیل واحد تحقیقات ویژه اتمی (تیم ۳۲) در سال ۱۹۸۳ در مرکز تحقیقات سپاه پاسداران، فخری زاده از همان ابتدای تشکیل در این مرکز فعالیت خود را شروع کرد.
فخری زاده از سال ۱۹۹۲ بعنوان عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک دانشگاه امام حسین سپاه، امکانات این دانشگاه را در جهت تحقیقات هسته ای بکار گرفت و تاکنون همچنان این سمت را دارد. و سپس رییس دانشگاه صنعتی مالک اشتر شد. او هم اکنون رییس سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی (سپند) است،، روحش شاد یادش گرامی،،
(375).mp3
693.1K
🍀🌹 #علامهحسنزادهآملی
🍀🌹 #عقل_میزان_و_ترازو_است
⏳زمان: ۱:۱۸ دقیقه📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
(366).mp3
1.76M
🍀🌹 #علامهحسنزادهآملی
🍀🌹 #خودسازی_درهمه_لحظات
⏳زمان: ۵:۱۰ دقیقه
📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
(341).mp3
545K
🌹 #علامهحسنزادهآملی
🌹 #مضرات_آب_گرم_شده_ازنورآفتاب
⏳زمان: ۱:۲۶ دقیقه
📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
MyTone -MyTone -علامه حسن زاده- حضرت معصومه.mp3
1.44M
🍃🌹 #علامهحسنزادهآملی
🍃🌹 #حضرت_معصومه_علیهاسلام📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
⏳زمان: ۴دقیقه۲۵ ثانیه
شرح فصوص- درخواست.mp3
1.51M
🎤 #علامه_حسن_زاده_آملی
📔شرح #فصوص_الحکم
⏳زمان: ۲:۴۱
📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
(373).mp3
768.7K
🍀🌹 #علامهحسنزادهآملی
🍀🌹 #منتهی_آرزو
⏳زمان: ۱:۱۸ دقیقه📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم شهید فخری زاده بالحجه قمی در دفاع مقدس
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
باسلام
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌹 *شهید مجید شهریاری*
🌹تولد ۱۶ آذر ۱۳۴۵ زنجان
🌹شهادت ۸ آذر ۱۳۸۹ تهران
😡 *قاتلین رژیم اشغالگر صهیونیستی و دولت تروریست آمریکا*
🌹شاگرد استاد دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده
🌹امروز سالگرد این شهید عزیز میباشد
📝 *فرازی از وصیت نامه آن شهید عزیز*
📌 مسئله ی دیگری که سفارش به آن را لازم می دانم، تکلیفی است که همه در قبال اجتماع مسلمین و تحکیم و تقویت نظام اسلامی ،این میراث گرانقدر امام راحل و شهدای گرانقدر ،دارند .
📌 *امروز عزت و اقتدار اسلام در گرو پاسداری از ارزش های انقلاب اسلامی و استحکام پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.*
📌 *مراقب باشید که این نعمت بزرگ الهی را به ثمن بخس راحت طلبی و بی تفاوتی نفروشید* و هر گونه مشکلی را امتحانی برای صبر و پایداری و هر کم و کاستی را آزمونی برای تلاش خود در جهت رفع نقایص موجود تلقی کنید
🤲شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا فاتحه با صلوات
🤲دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
#شهید#شهدا#وصیتنامه#دفاع_مقدس#سالگرد#
#ترور_دانشمند_هسته ای_شهید_محسن_فخری_زاده#📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸
🔸 ترامپ تروریسته! بایدن و اوباما جنتلمن اند؟!
🔸برخی از رسانه های همسو با دولت دارند القا میکنند ترامپ تروریسته ولی بایدن و اوباما اینجوری نیستن، و اکنون نباید انتقام گرفت چون این یک تله است!
🔸مگر شهیدان شهریاری، رضایی نژاد، علیمحمدی، احمدی روشن و ترور نافرجام دکتر فریدون عباسی زمان کدام رئیس جمهور آمریکا اتفاق افتاد؟! همگی زمان اوباما بود که بایدن هم معاونش بود
🔸مشکل این است اگر #نزنیم_میزنند📌
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔰به امید امتداد انقلاب اسلامی تا ظهور🔰
👇لطفا به #انصار_انقلاب بپیوندید👇
eitaa.com/ansareenqelab
🌸🌸🌸🚧🚧🚧🌸🌸🌸