هدایت شده از نو+جوانان هیئت انصارالزهرا (س) مهریز
#با_این_ستاره_ها
#زندگی_با_شهدا
#چهارشنبه_های_شهدایی
☑️شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوب شهر معلم بود؛ مدیر مدرسه اش می گفت آقا ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگردان تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد.
چون آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه های منطقه محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند. و بچه گرسنه درس را نمیفهمد. ابراهیم هادی نه تنها معلم؛ بلکه الگو اخلاق و رفتار بچه ها بود. آنها هم که از پهلوانی ها و قهرمانی های معلم خودشان شنیده بودند شیفته او بودند.☑️
🖤#شهید_ابراهیم_هادی
📚#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🌐واحد نوجوانان هیئت #انصارالزهرا(س) مهریز
«@ansarmehriz_n «
هدایت شده از نو+جوانان هیئت انصارالزهرا (س) مهریز
#با_این_ستاره_ها
#زندگی_با_شهدا
#چهارشنبه_های_شهدایی
☑️اوایل جنگ تو ارتفاعات گیلان غرب بودیم. پاسگاه و جاده های مرزی دست عراق بود. با حسرت به ابراهیم گفتم: میشه مردم ما راحت از این جاده عبور کنن و به شهرشون برن؟
ابراهیم لبخند زد و گفت: چی میگی؟ روزی میاد که از این جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند... ٢٠سال بعد وقتی مردم از همان جاده میرفتن کربلا، یاد حرف ابراهیم افتادم...☑️
🖤#شهید_ابراهیم_هادی
📚#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🌐واحد نوجوانان هیئت #انصارالزهرا(س) مهریز
«@ansarmehriz_n»
هدایت شده از نو+جوانان هیئت انصارالزهرا (س) مهریز
#با_این_ستاره_ها
#زندگی_با_شهدا
#شنبه_های_شهدایی
☑️اوایل جنگ بود و مرز ها دست عراق بود؛ در ارتفاعات گیلان غرب بودیم؛ با حسرت به ابراهیم گفتم: یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟
ابراهیم هادی گفت: چی میگی! روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر میکنند!☑️
🖤#شهید_ابراهیم_هادی
📚#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🌐واحد نوجوانان هیئت #انصارالزهرا(س) مهریز
«@ansarmehriz_n»
هدایت شده از نو+جوانان هیئت انصارالزهرا (س) مهریز
#با_این_ستاره_ها
#زندگی_با_شهدا
#شنبه_های_شهدایی
☑️همرزم شهید: رفتم پیش ابراهیم هنوز متوجه حضور من نشده بود! با تعجب دیدم هر چند لحظه سوزنی را به پشت پلک چشمش می زند! گفتم: چیکار میکنی داش ابرام؟ تا متوجه من شد از جا پرید و گفت: هیچی، چیزی نیست!
گفتم: باید بگی برای چی سوزن زدی تو صورتت! مکثی کرد و خیلی آهسته گفت: سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه...! ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت! حتی برای صحبت با (زن نامحرم بستگان) سرش را بالا نمیگرفت...☑️
🖤#شهید_ابراهیم_هادی
📚#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🌐واحد نوجوانان هیئت #انصارالزهرا(س) مهریز
«@ansarmehriz_n»
هدایت شده از نو+جوانان هیئت انصارالزهرا (س) مهریز
#با_این_ستاره_ها
#زندگی_با_شهدا
#چهارشنبه_های_شهدایی
☑️حضور ابراهیم شور عجیبی در عزاداری ها ایجاد میکرد با این حال در مداحی ها داد نمیزد. صدای بلندگو را هم اجازه نمیداد زیاد کنند.
سر بلندگو ها را به سمت داخل محل هیأت میچرخاند تا همسایه ها به خاطر مجلس عزای اهل بیت اذیت نشوند! اجازه نمیداد رفقای جوان، که شور و حال بیشتری دارند، تا دیر وقت در هیأت عمومی عزاداری را ادامه دهند!☑️
🖤#شهید_ابراهیم_هادی
📚#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🌐واحد نوجوانان هیأت #انصارالزهرا(س) مهریز
«@ansarmehriz_n»
#با_این_ستاره_ها
#زندگی_با_شهدا
#شنبه_های_شهدایی
☑️بار ها شنیده بودم که ابراهیم، از این حرف که برخی می گفتند: فقط می ریم جبهه برای شهید شدن و ... اصلا خوشش نمی آمد! به دوستانش می گفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر، تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم، اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید شویم. ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم.☑️
🖤#شهید_ابراهیم_هادی
📚#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🌐واحد نوجوانان هیأت #انصارالزهرا(س) مهریز
«@ansarmehriz_n»