10. اختلال در شبکه ارتباطي خانواده:
اوضاع نابسامان خانواده و عدم ارتباط صحيح والدين با فرزندان وعدم اجراي اصول تربيت مي تواند آثاري هم چون عقده حقارت برروي اعضاي خانواده از جمله فرزندان داشته باشد تبعيض و بي عدالتي نسبت به کودکان و افراط و تفريط در محبت و سخت گيري بي مورد والدين و توبيخ و ملالت بي جا و بي احترامي به شخصيت فرزندان از عوامل مؤثر پرخاش گري و افسردگي و رفتارهاي نابهنجار ديگر فرزندان محسوب مي شود. البته در مواردي بعضي از حرکات و رفتارهاي پدر يا مادر ناخواسته منجر به تضعيف روحي کودکان مي شود و متأسفانه ما در جامعه خود شاهد بعضي از رفتارهاي توهين آميز بزرگ سالان مي باشيم که بايد در جاي خود مفصلاً از آن بحث و گفت وگو کرد.
11. ضعف ايمان:
سرچشمه بسياري از مفاسد و ناراحتي هاي رواني عدم ايمان به خدا به عنوان نيرومندترين قدرت ها است. در عصر حاضر متأسفانه با پشت کردن جوامع صنعتي به دين و معنويت موجبات نگراني در زندگي فراهم شده و به دنبال آن احساس حقارت و خود کم بيني بيش از هر دوره و زماني به چشم مي خورد. زندگي تنگ و توأم با تشويش نتيجه بي ايماني و فقدان قرارگاه فکري و پناهگاه معنوي است. قرآن تعبير بسيار جالبي دارد آنجا که مي فرمايد: هرکه از ياد خدا روي گرداند زندگي او تنگ و تاريک و ناگوار خواهد شد کسي که از تکيه گاه بزرگ توکل به خدا محروم است چون پرکاهي در فضايي بي پايان، دست خوش گردباد و طوفآن هاي حوادث مي شود و هر لحظه به سويي سرگشته و حيران مي گردد و با اندك مشکلي خود را مي بازد و به يأس و نااميدي مبتلا مي شود.
درمان خود کم بيني
از آنجا که منشأ پيدايش احساس حقارت و خود کم بيني در اشخاص متفاوت است، راه درمان نيز به يک امر منتهي نمي شود و براي درمان ناگزير هستيم ريش پيدايش آن را پيدا کنيم. به نظر مي رسد که اولين و مهم ترين راه درمان خود کم بيني از نظر علمي و ديني، محاسب نفس و تجزيه و تحليل حالات روحي بيمار و شناخت علل واقعي آن است. تا زماني که علت واقعي بيماري به دست نيايد و منشأ حقيقي معلوم نشود، درمان بيمار ميسر نخواهد بود. «روان شناسان مي گويند کسي که اسير عقد حقارت است براي نجات از اين بيماري رواني بايد براي خود پرونده اي تشکيل داده و خود را در محکم عقل محاکمه کند. بايد آن خاطرات تيره و تاريکي راکه به طور مجهول خودنمايي مي کند و باعث تشويش خاطر اوست روشن و واضح سازد و بايد آن افکار مبهمي که صاحبش را پيوسته به خطرات ناشناخته اي تهديد مي نمايد از ابهام بيرون آيد»
با طرح سؤال هايي مي توان فهميد که منشأ خود کم بيني چه بوده است؟ براين اساس اسلام نيز رسيدگي به حساب نفس و بررسي و شناخت انديشه هاي خوب و بد را براي درمان بيماري هاي اخلاقي و رواني به پيروان خود سفارش کرده است. علي(ع) مي فرمايد: لازم است انسان عاقل به حساب خود رسيدگي دقيق نمايد و تمام نقايص در امور ديني و آرا و نظريات و اخلاق و آداب خويش را شمارش نمايد. و تمام آن ها را به ذهن خود بسپارد يا آن که بر صفح کاغذي بنويسد و براي برطرف نمودن آن عيوب فعاليت کند.
به طور کلي براي معالجه اين بيماري راه هاي ذيل پيشنهاد مي گردد:
1. تقويت روح ايمان:
از آنجا که سرچشم بسياري از مفاسد و ناراحتي هاي رواني ضعف ايمان به شمار مي آيد ذکر خدا و ارتباط با او مي تواند به عنوان نيرومندترين عامل در برابر مشکلات و حوادث مطرح شود. قرآن کريم با قاطعيت تمام مي فرمايد: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشيد که دل ها تنها با ياد خدا آرام مي گردد.»
معجزه ايمان، مؤمن را چون کوه استواري مي سازد که هيچ سيل و توفاني را ياراي درهم شکستن آن نيست از اين رو در روايات قدرت مقاومت مردان با ايمان در برابر حوادث به کوه تشبيه شده است. پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد: مؤمن در حفظ دين خود، از کوه هاي سربه فلک کشيده محکم تر است.
عموم روان شناسان معترف اند که ايمان نقش مهمي در علاج بيماري هاي روحي دارد و در کتابهاي خود به اين مطلب تصريح کرده اند.يکي از محققان مي گويد: «امروز جديدترين علم يعني روان پزشکي همان چيزهايي را تعليم مي دهد که پيامبران تعليم مي دادند چرا؟ به علت اينکه پزشکان روحي دريافته اند که دعا و نماز و داشتن يک ايمان محکم به دين نگراني، تشويش، هيجان و ترس را که موجب نيم بيشتري از ناخوشي ها است برطرف مي سازد يکي از پيشوايان علم مزبور مي گويد: کسي که حقيقتاً معتقد به مذهب است هرگز گرفتار امراض عصبي نخواهد شد.»
امام صادق(ع) مي فرمايد: آزاد مرد در هم حالات آزاد است اگر به مصيبتي دچار شود صبر مي کند اگر گرفتار هجوم بلا گردد شکست نمي خورد آزاد مرد اگر اسير شود ستم بيند و آسايش او به سختي مبدل گردد باز هم آزاد است چنان که به روح آزاد يوسف صديق آسيبي نرسيد با آن که به بردگي رفت، اسيرشد و ستم ديد، تاريکي زندان، وحشت حبس و مصائب ديگري که دامن گير آن مرد الهي شد ضرري به شخصيت روحي وي نزد و سرانجام خداوند بر او منّت گذارد و او را به اوج عظمت و اقتدار رسانيد و فرمانرواي جبار مصر را که روزي مالک يوسف صديق بود به بندگي و غلامي وي درآورد.
مؤمن هرگز مأيوس نمي شود و همواره چشم به عنايت پروردگارش دوخته است و از شکست و ناکامي ها که خود عامل خود کم بيني است نمي هراسد و آن را پل پيروزي و موفقيت مي داند اگر در کسب و کار و تجارت با شکست روبرو شد با توکل به خدا و تغيير شغل و بهره برداري از تجربه و جبران ضعف ها به تدارك گذشته مي پردازد و هيچ گاه درها را به روي خود بسته نمي بيند و لذا به بن بست نمي رسد، امام صادق(ع) مي فرمايد: خداوند بزرگ راه هيچ روزي و درآمدي را برمؤمنان نمي بندد مگر آن که راه بهتر و مفيدتري را مي گشايد.
اگر خود کم بيني ناشي از گناه و ارتکاب جرم و خطا است و روح و فکر، زير تازيان وجدان دچار شکنجه و عذاب شده است راه درمانش پناه بردن به توبه و طلب آمرزش است و باز در اين جا تقويت ايمان راه گشا است.
با اين نگرش که توبه آثار گناه را محو و نابود مي کند عقده رواني گشوده مي شود و همان طوري که سابقاً ذکر شد محمدبن شهاب زهري که براثر قتل دچار اختلال رواني شده بود با بهره گيري از توبه به دستور امام سجاد (ع) درمان شد. اين رهنمود رهايي بخش آسماني در نظر دانشمندان و روان شناسان در جهان امروز از ارزش و اهميت ويژه اي برخوردار است. آقاي هانري باروك مي گويد: شکنجه هاي وجدان بسيار جان کاه و توان فرساست و گاهي صورت پشيماني به خود مي گيرد که آن را جز با جبران خطا يا فديه نمي توان آرام کرد به همين جهت آمرزش گناهان در اديان حائز مقامي مهم مي باشد.
2. دعا درماني:
بسياري از بيماري هاي روحي با دعا قابل درمان است و دانشمندان و متفکران علوم جديد و روان شناسان معترف اند که بايد مسئله دعا درماني را جدي گرفت به طوري که آلکسيس کارل در ضمن مقاله اي مي نويسد: قوي ترين قدرتي که ممکن است انسان توليد کند همان دعا و عبادت است؛ قدرتي که مانند نيروي جاذبه زمين وجود حقيقي و خارجي دارد. من در زندگي پزشکي خود به کساني برخورد کرده ام که هيچ کدام از وسايل مداوا برايشان مؤثر نبوده است ولي به مدد عبادت و دعا نجات يافته اند. فايده دعا اين است که بشر مي کوشد نيروي محدود خود را با توسل به نيروي نامحدود ديگري توسعه و افزايش دهد و در جاي ديگر مي گويد: دعا قوي ترين نيرويي است که بشر مي تواند به وجود آورد.
دعا و عبادت سه نياز روحي انسان را برطرف مي کند:
1. به هنگام دعا چيزهايي را که موجب زحمت ما است بر زبان مي آوريم و اين به زبان آوردن در حکم همان يادداشت کردن است که در حل عقده مؤثر است.
2. هنگام دعا اين احساس به آدمي دست مي دهد که شريک غمي پيدا شده و تنها نيست بعضي مواقع نگراني هاي ما به قدري جنبه خصوصي و محرمانه دارد که نمي توانيم حتي با نزديک ترين دوستان و افراد خانواده در ميان گذاريم آن وقت است که دعا مشکل ما را حل مي کند روان شناسان مي گويند در موقع هيجان و فشار روحي لازم است مشکلات خود را براي کسي بگوييد و به اصطلاح درد دل کنيد و چه کسي بهتر از خدا که محرم
اسرار و عالم به نهان و آشکار ما است؟
3. دعا انسان را وادار به کار مي کند و انگيزه فعاليت و خروج از انزوا و گوشه گيري را در آدمي تقويت مي کند و قدرت تحمل و مقاومت در برابر مصائب و کمبودها را افزايش مي دهد. و اين مطلب را مي توان از آيه اي از قرآن کريم استنباط کرد آنجا که مي فرمايد: «واستعينوا بالصبر والصلاة و انها لکبيرة الّا علي الخاشعين؛ با صبر و نماز از خدا ياري بخواهيد و اين عمل بسي دشوار و سنگين است مگر براي خداپرستان خاشع»
و روايات نيز براين امر دلالت دارد، امام صادق(ص) مي فرمايد: موقعي که حضرت علي(ع) با حادثه اي روبرو مي شد به نماز مي ايستاد و از خداوند استمداد مي نمود سپس آن حضرت آيه استعانت را - که ذکر شد - تلاوت مي فرمود.
مسمع مي گويد: امام صادق(ع) به من فرمود: اي مسمع وقتي يکي از شما دچار غم و اندوه دنيا مي شود چه مانعي دارد که وضو بگيرد و به جايگاه عبادت خود برود، دو رکعت نماز بخواند و دعا کند که خداوند آن اندوه را برطرف سازد مگر فرمود خداوند را در قرآن شريف نشنيده اي؟ آنگاه آي استعانت را تلاوت نمود.
کسي که خود را با اقيانوس بي کران هستي و منبع فياض الهي مرتبط سازد همچون دريا که در برابر جذر و مدها و توفان ها ايستادگي دارد و آب کثيف را در خود هضم مي کند هميشه ثابت و استوار است و از سدّ مشکلات و ناملايمات به خوبي مي گذرد. رهبران بزرگ از اين نيروي بزرگ معنوي استفاده کرده و از اين طريق بر نگراني ها فائق آمده اند. گاندي رهبر بزرگ هند مي گفت: اگر دعا و نماز نبود من مدت ها قبل ديوانه و مجنون شده بودم.
3. خودباوري:
کسي که از جهت نقص عضو و از نظر ساختمان طبيعي احساس حقارت مي کند اگر خود را دريابد و متوجه ساير قواي سالم خود گردد و در يکي از رشته هاي مهم علمي يا فني که استعداد فراگيري آن را دارد کمال جديت را مبذول دارد هرگز با کمبودهاي موجود خود را نمي بازد بلکه با تلاش بي وقف خود و باشور و عشق در راه تحصيل دانش به مدارج علمي بزرگي نايل مي شود. در حال حاضر در جامعه اسلامي به وضوح مي بينيم که بعضي از جانبازان عزيز که دوپا يا دو چشم خود را از دست داده اند با اعتماد به نفس و خودباوري و توکل برخدا به مدارج عالي دانشگاهي رسيده اند و مسئوليت هاي بزرگي را پذيرفته اند. يکي از مسائلي که در خودباوري و اعتماد به نفس مؤثر است تلقين کردن است. و امام صادق(ع) از طريق همين تلقين احساس حقارت شخصي را برطرف مي نمايد. آن فرد يونس بن عمار است که لکه سفيدي در صورتش ايجاد شده بود و همين عيب او را آزار مي داد ولي از حرف هاي زهرآلود بعضي از مردم بيش تر رنج مي برد مردم به او مي گفتند اگر مورد عنايت خداوند مي بودي هرگز دچار اين بيماري نمي شدي. يونس بن عمار به محضر امام صادق(ع) رسيد و عرض کرد: مردم گمان مي کنند که عيب صورت من نشانه بي اعتنايي خدا است حضرت فرمود: انگشت هاي دست مؤمن آل فرعون به هم چسبيده و بي حرکت بود او موقع سخنراني دست معيوب خود را به سوي شنوندگان دراز مي کرد و مي فرمود: اي مردم از فرستادگان خدا پيروي کنيد.
حضرت صادق(ع) با اين جمل کوتاه در ضمن بي اساس دانستن سخن مردم به يونس بن عمار روحي خود باوري را القا کرد و به او فهماند که با وجود لک صورت مي تواند مانند مؤمن آل فرعون عنصري مفيد و سازنده در جامعه باشد. نقص بدني با هيچ محاسبه رواني و برنامه پزشکي علاج پذير نيست. افرادي که مبتلا به نقص بدني هستند بايد نقص خود را با کسب کمالات ديگر جبران نمايند. روان شناس معروف آلفرد آدلر مي گويد: عجيب ترين صفات مشخصه انسان نيروي تبديل به احسن اوست نيرويي که با آن مي تواند زيان را به سود و منها را به علاوه تبديل کند.
اين افراد بايد به جاي فکر کردن به جنبه هاي منفي به جنبه هاي مثبت زندگي بينديشند و از استعداد و توان عظيم خود استفاده نمايند.
عوامل و شرايط محيطي و خانوادگي نيز نبايد اراد افراد را تضعيف و روحيه خودباوري آن ها را زايل سازد. تربيت آسماني قرآن شريف براساس حفظ شخصيت فقرا و عزت و کرامت آن ها است و هرگز اجازه نمي دهد که کسي از جهت فقر و محروميت تن به ذلت و خواري داده و شخصيت خويش را در مقابل ثروت مندان ببازد. پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد: لعن الله من اکرم الغني لغناه از رحمت الهي دور باد کسي که ثروت مندي را به علت ثروتش تکريم و احترام نمايد. علي (ع) مي فرمايد: من اتي غنياً فتواضع لغنائه ذهب الله بثلثي دينه هرکس نزد ثروت مندي برود و به خاطر ثروتش به وي تواضع کند خداوند دو سوم دينش را مي برد.
قرآن شريف فقرا را عزيز و باشخصيت بار آورده است به طوري که با وجود ضعف مالي نه تنها در مقابل ثروتمندان خود را نمي باختند بلکه طوري وانمود مي کردند که مردم آن ها را غني مي پنداشتند قرآن در توصيف اين افراد مي فرمايد: «يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف تعرفهم بسيماهم لا يسألون الناس الحافاً؛ فقرايي هستند که از شدت خويشتن داري افراد بي اطلاع آن ها را غني
مي پندارند اما آن ها را از چهره هايشان مي شناسي و هرگز با اصرار چيزي از مردم نمي خواهند. با توجه به اين رهنمودها شرايط سخت زندگي و فقر و تهي دستي نمي تواند منشأ بروز احساس حقارت شود بلکه در مواردي سختي ها آنچنان شخص را قوي و نيرومند مي سازد که از کمک ديگران خود را بي نياز مي بيند، امام صادق(ع) مي فرمايد: ثروت مندي به محضر حضرت رسول اکرم(ص) آمد و سپس مرد بي بضاعتي شرفياب شد و نزد او نشست ثروت مند لباسش را جمع کرد پيامبر(ص) که ناظر اين صحنه بود از او پرسيد: ترسيدي که فقر او با تو تماسي پيدا کند؟ جواب داد: نه، فرمود: آيا ترسيدي که قسمتي از ثروت تو به او رسد؟ جواب داد: نه، فرمود: آيا ترسيدي که لباس تو آلوده شود؟ گفت: نه، حضرت فرمود: پس چرا لباس خود را جمع کردي؟ عرض کرد: يا رسول الله، ثروتي که قرين من است مرا از واقع بيني بازداشته است و قبايح را در نظر من زيبا جلوه مي دهد و خوبي ها را بد مي نماياند به جبران اين عمل ناروا نصف ثروت خود را به آن فقير واگذار مي کنم. حضرت به مرد فقير فرمود: آيا اين ثروت را قبول مي کني؟ عرض کرد: نه، مرد ثروت مند از او پرسيد: چرا نمي پذيري؟ پاسخ داد: مي ترسم بر اثر ثروت به آن حالتِ بدِ نفساني که تو گرفتارش شدي گرفتار شوم.
نام و لقب زشت نيز نبايد روحي خودباوري را از بين ببرد و باعث خود کم بيني شود. اگرچه يکي از حقوق ديني فرزندان نسبت به پدران انتخاب نام خوب براي آن هاست چنان که علي(ع) مي فرمايد: حق الولد علي الوالدان يحسّن اسمه و يحسّن ادبه و يعلمه القرآن حق فرزند بر پدر اين است که نامش را نيکو کند و به نيکي ادبش نمايد و قرآن را به او بياموزد. اما اگر پدري در اين امر کوتاهي کرد و نام و لقب مناسبي را براي فرزند خود برنگزيد دليلي ندارد که آن فرزند در خود احساس حقارت نمايد و به خاطر آن رنج و فشار روحي را تحمل کند چون راه تخلص از آن باز است و مي تواند به دلخواه خود نام خوبي را برگزيند و نام زشت را تغيير دهد همان طوري که پيامبر اکرم(ص) اسم بد افراد و اسم بد شهرها را به اسامي خوب تغيير مي داد مثلاً عمري دختري داشت که عاصيه بود که به معناي گنهکار است و رسول اکرم (ص) آن اسم را تغيير داد و او را جميله يعني زيبا نامگذاري کرد.
4. تربيت صحيح والدين:
همان طوري که ذکر شد بعضي از خود کم بيني ها ناشي از برخورد نامناسب والدين نسبت به فرزندان است. براين اساس براي درمان خود کم بيني فرزندان، والدين نقش مؤثري دارند، از اين رو امام باقر(ع) مي فرمايد: «يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم؛ مصونيت اطفال از خطرات در پرتو صلاحيت و شايستگي پدران آن ها است.» ارتباط صحيح و سالم با کودکان مي تواند از بروز هرگونه احساس حقارت و خود کم بيني جلوگيري کند البته جواني که از فقدان اين امر رنج مي برد با به کارگيري عوامل ديگر --که ذکر خواهد شد - مي تواند بيماري خود را درمان کند.
5. شغل و کار شرافتمندانه:
بي کاري به منزل پاي مال کردن شرف انساني است قهراً کار و فعاليت اقتصادي باعث اعتماد به نفس و تحکيم شخصيت است و به انسان عزت و شرافت مي بخشد. بنابراين داشتن شغل مناسب نه تنها وسيله امرار معاش و ادامه زندگي است بلکه خود ماي عزت و از عوامل موثر اعتماد به نفس و اثبات شخصيت است. امام موسي بن جعفر(ع) مي فرمايد: از مردم قطع اميد کردن و از ثروت آن ها چشم پوشيدن ماي عزت ديني و روح جوان مردي و شرف دنيوي است و چنين شخصي در نزد مردم بزرگ و بين فاميل خود محترم و در محيط خانواده اش داراي عظمت خواهد بود و او در ضمير خود و در نظر ديگران بي نيازترين مردم است. در بعض روايات از کار و تلاش با لفظ عزت ياد شده است که گويا کار و عزت همواره مقارن و مساوق يکديگرند. امام کاظم(ع) به مصادف مي فرمايد: «اغد الي عزّک اعني السوق؛ صبحگاه به طرف عزت خود يعني محل کسب و کار و بازار بشتاب.» در روايت ديگري امام صادق(ع) به شخصي فرمود: چه شده که تو را مي بينم اول صبح عزت خود را ترک کرده اي؟ آن مرد پاسخ داد به تشييع جنازه اي رفته بودم، حضرت فرمود: اول وقت دنبال کار رفتن را رها مکن.
شخصي خدمت امام صادق(ع) رسيد و عرض کرد نه دست سالمي دارم که با آن کار کنم و نه سرمايه اي دارم که تجارت نمايم و از نظر مالي سخت در مضيقه هستم. حضرت که مي ديد او سرسالمي دارد و مي تواند طبق رسوم محلي با آن کار کند راضي نشد عز و شرفش با گدايي از مردم در هم بشکند به او فرمود: کار کن و با سر خود بار ببر و بدين وسيله خود را از کمک مردم بي نياز نما.
البته کسانی که توانایی شغل ندارند و یا توان جسمی ندارند خداوند برای آنها وسیله سازی می کند و برای آنها راهی از خزانه ی غیب قرار می دهد یا کسی را مامور رزق او و خانواده اش می کند در این حال باید راضی به آنچه خداوند برای او قرارداده باشد تا خداوند با الطاف خفیه خویش وسعت بیشتر و بی نیازی وسیع برای او فراهم آورد
6. واقع بيني:
در مواردي تحليل نادرست از وقايع و پندارهاي غلط و اوهام و خرافات و ترس هاي بي جا منشأ خود کم بيني است که با واقع بيني و ژرف نگري به مسائل اين بيماري درمان مي شود.
اولياي گرامي اسلام مسلمانان را از دل بستن به عقايد باطل و پندارهاي غيرواقعي برحذر داشته اند و به موازات مجاهده در راه بسط معارف حقيقي از نشر معتقدات خرافي جلوگيري نموده اند. موقعي که حضرت علي(ع) سربازان خود را براي جنگ با خوارج مهيا ساخته بود يکي از اصحاب آن حضرت گفت: اگر در اين ساعت حرکت کني مي ترسم به مراد خود نايل نشوي و ترس من براساس محاسب نجومي است حضرت فرمود: کسي که تو را در اين امر تأييد و تصديق نمايد خدا را تکذيب کرده است سپس فرمود: اي مردم از آموختن نجوم بپرهيزيد مگر به قدري که در بيابان يا در دريا به آن راه يافته شود، زيرا نتيجه آموختن نجوم کهانت و غيب گويي است و منجم مانند کاهن است و کاهن مانند ساحر و ساحر مانند کافر است و کافر در آتش است، سفر کنيد به کمک و همراهي از اسم خدا.
حضرت در همان ساعت به جنگ با خوارج رفت و فتح و پيروزي نصيبش گرديد و با اين عمل خط بطلاني بر پندارهاي غلط خرافي کشيدند. ترس هاي بيجا ماي ناکامي و محروميت است آدمي هرقدر بيش تر بترسد خود را ضعيف تر ساخته و به شخصيت خويش ضربه بزرگ تري زده است، علي (ع) مي فرمايد: «من هاب خاب؛ کسي که مي ترسد به مقصد نمي رسد و زيان مي بيند.»
براي نجات از افکار پريشان بايد فکر گذشته و آينده را از ذهن دور ساخت که افسوس برگذشته موجب تلخي و ناراحتي امروز و تضييع عمر مي شود علي(ع) مي فرمايد: خود را به گذشته مشغول کردن وقت را ضايع مي کند. امام صادق(ع) مي فرمايد: ايام زندگي سه روز است روزي که گذشته و برگشت ندارد و روزي که اکنون موجود است و بايد آن را غنيمت شمرد و فردايي که نيامده و تنها آرزوي آن در دست مردم است.
سعديا دي رفت و فردا هم چنان معلوم نيست
در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را
بعضي از جوانان که در کنکور و مراکز آموزشي قبول نشده اند و يا به موفقيت مورد نظر نايل نشده اند آن چنان محزون و پريشان مي شوند که قدرت استفاده از فرصت موجود را از دست مي دهند و با رنج و محنت و اندوه قابليت و استعداد ذاتي خود را فراموش کرده و يک باره از صحنه اجتماع خارج مي شوند و به احساس حقارت مبتلا مي شوند و يا در حين تحصيل از آيند تحصيلي و شغلي خود نگران و مضطرب اند و همين امر آن ها را زمين گير کرده و مانع پيش رفت و موفقيت آنان مي شود. دادن روحيه و زنده کردن خاطرات مفيد و سوابق ارزنده تا حد زيادي در جبران شکست ها مؤثر است و در مواردي محاسب نادرست از وقايع موجب پديد آمدن احساس حقارت است؛ مثلاً فرزندي به تصور غلط خود را در بين اعضاي خانواده عنصري بي فايده مي داند و يا در مقايس خود با برادران و خواهرانش احساس مي کند که محبوبيتي نزد والدين ندارد در صورتي که در واقع او نيز نزد والدين عزيز و محترم است و سوءتفاهمي موجب رسيدن به چنين نتيجه اي شده است. بسياري از جوانان و حتي بعضي از بزرگ سالان حقارت واقعي را از حقارت موهوم تميز نمي دهند و بر اثر عدم توجه به واقعيت هاي طبيعي و ناآگاهي از حالات رواني انسان ها در سنين مختلف خود را ضعيف و حقير مي پندارند، از اين رو لازم است که نگراني هاي معقول و موهوم از يکديگر تمييز داده شود.
به طورکلي تفاوت اين دو در چند امر خلاصه مي شود: 1. نگراني موهوم شخص را از تفکر و تعقل باز مي دارد و نگراني عاقلانه نيروي عقل را به کار مي اندازد. 2. نگراني موهوم بر خطرات زندگي مي افزايد و نگراني عاقلانه خطر را کاهش مي دهد. 3. نگراني موهوم باعث اختلال در جسم و جان مي شود ولي نگراني عاقلانه از اختلال جلوگيري مي کند. 4. نگراني موهوم آدمي را از درك واقعيت هاي زندگي دور مي کند اما نگراني عاقلانه آدمي را به واقعيت ها متوجه مي سازد 5. نگراني موهوم منجر به يأس و اضطراب مي شود اما نگراني معقول منتهي به تجربه آموزي و پندگيري مي شود.
7. سعه صدر و صبر در برابر حوادث:
چه بسا شکست ها و ناکامي ها و بعضي از حوادث تلخ موجب خود کم بيني مي شود که راه درمان آن صبر و تحمل مشکلات است. باتوجه به اينکه هيچکس از بلايا و آفات جهان ايمني ندارد لازم است هر انساني خود را به شايستگي بسازد روح و اراده را تقويت کند و در خويشتن حس شکيبايي و تملک نفس به وجود آورد تا در حوادث زندگي فرومايه و زبون نشود و خود را نبازد و مقهور نگراني و تشويش خاطر نگردد. دست يافتن به چنين حالت روحي و نيل به اين کمال معنوي جز با صبر و تحمل و سعه صدر ميسر نمي شود، علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «اذا خفت صعوبة امر فاصعب له يذلّ لک؛ هرگاه سختي چيزي باعث بيم و تشويش شد تو نيز در مقابل آن سخت و مقاوم شو تا مشکل بر تو آسان شود.»
بايد حوادث و مصائبي را که رخ داده و قابل تدارك و جبران نيست به راحتي پذيرفت چون جزع و بي صبري باعث تضعيف روح و فرسايش جسم آدمي مي شود علي(ع) مي فرمايد: هرگاه دچار مصيبت شدي اگر قدرت علاجش را داري کوتاهي مکن و در رفع آن اقدام کن و اگر قدرت نداري بدون جزع و بي تابي آن را تحمل کن.
حوادث و پيش آمدها به خودي خود عامل خوشبختي يا بدبختي ما نيستند بلکه طرز برخورد ما با حوادث است که احساسات خوب يا بد را در ما ايجاد مي کند علي(ع) مي فرمايد: المصيبة واحدة وان جزعت صارت اثنتين مصيبت يکي است و با جزع و بي صبري دو چندان مي شود.
اسماعيل فرزند امام صادق(ع) فوق العاده بيمار بود کمال و فضايل و زيبايي اين پسر چنان بود که دوست و دشمن به او علاقه مند بودند در بيماري او امام صادق(ع) فوق العاده ناراحت و نگران بودند تا جايي که مي پنداشتند اگر اسماعيل بميرد حضرت نيز از کثرت اندوه از بين مي رود لکن پس از مرگ او با تعجب ديدند آن حضرت جزع نمي کند و ناراحتي قبلي او برطرف گرديد جريان را پرسيدند فرمود: ما خاندان رسالت تا وقتي که بلا و حادثه نازل نشده دعا و نيايش مي کنيم و از خدا مي خواهيم که حادثه واقع نشود ولي وقتي که آن حادثه واقع شد صبر مي کنيم.
تسليم شدن در مقابل قضاهاي حتمي و راضي شدن به مقدرات اجتناب ناپذير توان تحمل و صبر آدمي را بالا مي برد و اين حالت روحي موجب آرامش است علي (ع) مي فرمايد: اگر شما به مقدرات حتمي راضي شديد زندگي تان شيرين و گوارا مي شود و از غنا و بي نيازي برخوردار مي گرديد.
يکي ديگر از مسائلي که نيروي مقاومت و تحمل آدمي را تقويت مي کند توجه به پاداش اخروي است. سختي و گرفتاري هرچه باشد و در هر شرايطي اتفاق افتد اگر خوشنودي خدا و رضايت او مورد نظر قرار گيرد و به عاقبت و اجر و پاداش اخروي آن توجه شود تحمل آن آسان و گوارا خواهد شد. امام حسين(ع) در سخت ترين لحظات مصيبت و بلا به هنگام شهادت کودك شيرخوارش مي گويد: هون عليّ ما نزل بي انّه بعين الله مصيبت هايي که بر من فرود آمد چون خدا مي بيند بر من آسان است.
توجه به گذرا بودن مراحل سخت زندگي و اميد به فرج و گشايش تلخي مشکلات را کاهش مي دهد قرآن مجيد به همين منظور در يک سوره با تأکيد فراوان مي فرمايد: «فانّ مع العسر يسراً انّ مع العسر يسراً؛ قطعاً با سختي آساني است قطعاً با سختي آساني است.» صبر و ظفر هردو دوستان قديمند/ بر اثر صبر نوبت ظفر آيد. اين آيه به هم انسان هاي مؤمن و مخلص و تلاش گر نويد مي دهد که هميشه در کنار سختي ها آساني ها است حتي تعبير به «بعد» نمي کند بلکه تعبير به «مع» که نشان همراهي است مي کند؛ يعني با هرمشکلي آساني آميخته و با هر صعوبتي سهولتي همراه است و اين دو هميشه با هم بوده و باهم خواهند بود در حديثي پيامبر اکرم(ص) فرموده است: بدان که با سختي ها آساني و باصبر پيروزي و باغم و اندوه خوشحالي است.
و نيز توجه به اوضاع و احوال کساني که به مصائب بزرگ تر گرفتارند در تقليل نگراني و تسکين خاطر دردمندان و مصيبت ديدگان مؤثر است شخصي که بر اثر فقر مالي يا بيماري بدني و اختلال خانوادگي و شکست ها و ناکامي ها نگران و پريشان است اگر خود را باکسي که ناراحتي شديدتري دارد مقايسه نمايد فشار روحي او تخفيف مي يابد و آرامش نسبي پيدا مي کند. اولياي گرامي اسلام اين برنامه را ضمن روايات متعددي خاطر نشان ساخته اند، علي(ع) مي فرمايد: توجه خود را به کساني معطوف دار که تو از آنان برتري که اين خود يکي از درهاي شکرگزاري خداوند است.
امام صادق(ع) مي فرمايد: بپرهيزيد از اين که نگاه شديد و توجه عميق خود را به آن چه در دست فرزندان دنيا است معطوف داريد که اگر کسي اين چنين باشد غصه و اندوهش به درازا مي کشد و خشم دروني اش فرو نمي نشيند نعمت خداوند را کوچک مي شمرد و بطور شايسته اداي شکر نمي کند.»
علاوه بر مطالب ياد شده شناخت دنيا و دگرگوني و تحول آن در آمادگي روحي و سع صدر مؤثر است اگر ما دنيا را آن طور که هست بشناسيم و از ياد نبريم که هيچ چيز جهان ثابت و پايدار نيست همواره براي دگرگوني ها مهيا خواهيم بود و در پيش آمدهاي ناگوار خود را نمي بازيم و شخصيت خود را از دست نمي دهيم.
علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «دار بالبلاء مخفوفة و بالغدر معروفة لاتدوم احوالها؛ دنيا سرايي است که غم و اندوه آن را فراگرفته و به مکرو حيله شهرت يافته همواره بر يک حال باقي نمي ماند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ «بشارت ظهور به تجربهگر»
👤 برشی از برنامه زندگی پس از زندگی
🔅 ظهور امام زمان نزدیکه...❌
🔹 انشاالله آدم وارد محشر بشیم وگرنه مورد شفاعت قرار نمیگیریم....
#امام_زمان #حجاب
🖤اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🖤
🔺 ظهور بسیار نزدیک است
اتومات:اخلاقتخوبمیشــه!
#اللهم_عجلـــ_لولیک_الفرجـ
🔵 خوردن انار در روز جمعه
🔴 امام کاظم علیه السلام میفرمایند:
🌕 «کسی که یک انار در روز جمعه و ناشتا بخورد، قلبش را چهل روز نورانی میکند، و اگر دو انار بخورد هشتاد روز نورانی میکند، و اگر سه انار بخورد صد و بیست روز نورانی میکند و وسوسه شیطان را از او دور میکند و کسی که وسوسه شیطان از او برطرف شود خدا را معصیت نمیکند و کسی که خدا را معصیت نکند، خدا او را وارد بهشت میکند.»
📚محاسن ج ۲ص۵۴۴
🔴 خاصیت دعای ندبه
🔵 صدرالاسلام همدانی در کتاب تکالیف الانام میگوید: از خواص دعای ندبه این است که هرگاه در جایی با حضور قلب و اخلاص تمام و توجه به مضامین عالی آن خوانده شود عنایت و توجه امام زمان ارواحنا فداه را به آن مکان جلب می کند بلکه باعث حضور حضرت در آنجا می گردد چنانچه در بعضی جاها اتفاق افتاده است.
📚 تکالیف الانام فی غیبه الامام ص ۱۹۷
🛑 متن دعای ندبه
تعیین ساعت ثلث اخرشب.mp3
493.3K
⁉️ثلث اخر شب دقیقا چه ساعتی از شب میباشد ؟
⭕️پاسخ: #ابراهیم_افشاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
💫باسم رب المهدی(عج)
🍁ﺧﺪﺍﯼ خوب ﻣﻦ سلام
💫تو را سپاس میگویم
🍁برای نعمتهایت
💫در آخرین جمعه آبان
🍁به همه دوستان و عزیزانم
💫ﺳﻼﻣﺘﯽ، ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ سعادت
🍁و خوشبختی را
💫عطابفرما.. #آمین
🍁الهـی به امیــد تـو
💠فضیلت و اهمیت غسل جمعه
🌴 پیامبر اکرم(صلّىاللهعليهوآله) میفرمایند:
✨هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل کند بدنش در قبر متلاشی نشده و نخواهد پوسید.
🔺 اهمیت غسل جمعه تا حدی است که برخی فقیهان در قرون گذشته آن را واجب دانستهاند.
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
✅ غسل جمعه مستحب مؤکد است که دارای ثواب زیاد وفواید فراوانی می باشد و در بعضى از روایات دارد که:
🚿غسل جمعه را ترک نمیکند
مگر شخص فاسق.
⚘𓀗⚘𓀗⚘
🕋 رسول اکرم صلی الله علیه و آله :
♦️هـرکس #غسل جمعه کند گناهانش آمرزيده ميشود تماماً و به هـر قدمی که بر می دارد از برای غسل جمعه،بيست حسنه برايش نوشته می شود.
⚘𓀗⚘𓀗⚘
🟩 حضـرت علی علیه السّلام:
①⭕️غسل جمعه واجب است بر هـر مسلمان.
②⭕️اگـر کسی غسل جمعه را ترک کند او در هَمّ و غم خواهد بود تا جمعه ديگر.
⚘𓀗⚘𓀗⚘
🟩 حضـرت صادق علیه السّلام :
①💢غسل جمعه پاک کننده وکفارۀ گناهان است ميان دو جمعه.
②💢هـرکس عمداً غسل جمعه را ترک کند بايد استغفار نمايد.
③💢غسل جمعه بر هـر مرد و زنـی چه آزاد باشد چه بنده ، واجب است.
④💢 وقت غسل #جمعه قبل از ظهر بهتر است وهـر چه به زوال ظهر نزديکتر باشد افضل تر است.
⑤💢اگـر روز جمعه گذشت روز شنبه قضاء کند واگـر روز پنجشنبه رسيد ومی ترسد روز جمعه دسترسی به آب پيدا نکند،روز پنجشنبه غسل را بجا آورد.
⚘𓀗⚘𓀗⚘
💥دراهمیت غسل جمعه همین بس که دربرخـی از روایات آمده که جسد بعضى از افراد در قبر از بین نمی رود:
✨ عالم واقعـى
✨مؤمن واقعـى
✨شهید
🌟و کسـى که چهل جمعه غسل جمعه را ترک نکند.
📚 ۱- گنج های معنوی
📚۲- کشکول نوین ص۳۷۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهیدانه
✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦
🔸️صبر را سرلوحه کار خود قرار دهید
🌹شهید محمدرضا دهقان امیری
..رفیق شهید،شهیدت میکند..🌷
#شهیدمحمدرضادهقان🕊
#رفیق_شهیدم
#شهید
✨شادی روح شهدا صلوات
🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــ
اگر کسی گناه و معصیت را به طور کامل ترک کند، محال است دریچه های رسیدن به مقامات عالیه به رویش باز نشود. خود ترک معصیت رساننده انسان است.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
□■□■□
سلام امام زمانم 💚
«السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ...»
سلام بر مولایی که با تیغ عدالت، زمین دردکشیده را از دست ظالمان نجات خواهد داد،
سلام بر او و بر روزی که با دیدن روی ماهش، دردهای زمین تسلی خواهد یافت.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
╔═🍃══════════╗
@ayna_sahebona110
╚══════════🍃═╝
نکوهش ناامیدی از منظر قرآن و روایات
امیدواری موهبتی از جانب خداوند است که به انسانهای مؤمن داده شده تا هیچ گاه از تلاش باز نایستند و با قوت بیشتری مسیر زندگانی را طی کنند. پیامبراکرم (ص) در این باره فرمود: امید و آرزو رحمت است براى امت من و اگر آرزو نبود ما در بچهاش را شیر نمىداد و باغبان نهالى نمىکاشت؛ الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً.» (أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص295)
در مقابل، نا امیدی ناشی از وسوسههای شیطانی است که در دل رسوخ میکند به گونهای که انسان را از تلاش باز میدارد و او را تبدیل به موجودی منزوی و خانهنشین و بیخاصیت میکند؛ این حالت به قدری قبیح است که آن را از گناهان کبیره محسوب میکنند. امام صادق(ع) در این باره فرمود: «مِنْ أَکْبَرِ الْکَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ الْیَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ الْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛ بزرگترین گناهان کبیر نزد خدا، یأس از روحالله و ناامیدی از رحمت و نیکی خداست» (الکافی (ط - دارالحدیث)، ج4، ص472). این مفهوم در توصیه حضرت یعقوب به فرزندانش نسبت به عدم ناامیدی در یافتن یوسف نبی(ع) به این شکل آمده است: «یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛ اى پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید نباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نا امید نمىشود.»» (87 سوره یوسف)
از منظر آیات قرآن نا امیدی از خداوند و رحمت او امری نامطلوب و از ویژگی افراد کافر بر شمرده شده است. از منظر برخی آیات قرآن نا امیدی برخاسته از مواجهه انسان با ناخوشیهای زندگی است، ناخوشیهایی که به دست خود انسان رقم میخورد و در واقع نتیجه عملکرد منفی خود اوست. در آیه36 سوره روم میخوانیم: «وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ؛ و چون مردم را رحمتى بچشانیم، به آن شاد مىشوند و چون به [سزاى] آنچه دستاورد گذشته آنان است، صدمهاى به ایشان برسد، بناگاه نومید مىشوند.» و یا نزدیک به این مضمون در آیه9 سوره هود میخوانیم: «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُور؛ و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از وى سلب کنیم، قطعاً نومید و ناسپاس خواهد بود.»
جمله «فَرِحُوا بِها» در آیه36 سوره روم در اینجا تنها به معنى خوشحال شدن به نعمت نیست، بلکه منظور، شادى توأم با غرور و یک نوع مستى و بیخبرى است همان حالتى که به افراد کم مایه به هنگامى که به نوایى مىرسند دست مىدهد وگرنه شادى توأم با شکر و توجه به خدا نه تنها بد نیست بلکه به آن دستور داده شده است قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا...؛ بگو: «به فضل و رحمت خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند...» (یونس 58).
اما مؤمنان راستین کسانى هستند نه به هنگام نعمت گرفتار غرور و غفلت مىشوند و نه به هنگام مصیبت، گرفتار یأس و نومیدى؛ آنها نعمت را از خدا مىدانند و شکر به درگاه او مىبرند و مصیبت را آزمون و امتحان و یا نتیجه اعمال خویش محسوب مىدارند و صبر مىکنند و رو به درگاه او مىآورند. در حالى که افراد بى ایمان در میان غرور و یأس دست و پا مىزنند افراد با ایمان در میان شکر و صبر قرار دارند.
من در زندگی خود خیلی شکست خورده ام کاملا از خدا ناامید شدم، می دانم دارم کفر می کنم ولی خدا اصلا به من توجهی ندارد هرچه دعا می کنم، حاجت می خواهم، خدا بی پاسخ می گذارد چه کار کنم تا به خدا نزدیک شوم؟ چه کار کنم تا حاجتهایم برآورده شود؟
در پاسخ به سوال شما به چند نکته اشاره می شود:۱- زندگی عرصه شکست ها و پیروزی ها است و انسان در این میان در مواجه با شکست ها و تلاش برای موفقیت ساخته و آبدیده می شود و این عرصه برای رشد انسان کاملا ضرورت دارد. البته شکست خوب نیست، ولی هر شکستی اولا عواملی دارد که باید آنها را شناخت و با آنها مقابله کرد و ثانیا می توان از آن عبرت گرفت و همان شکست ظاهری را نردبان ترقی و عامل پیروزی های بعدی قرار داد. ۲- خدای متعال منبع بی نهایت قدرت و رحمت است، بنابراین ناامید شدن از خداوند به هیچ وجه مبنای درستی ندارد و ناشی از ناآگاهی انسان است. انسان عارف و آگاه هرگز از خدای متعال ناامید نمی شود و می کوشد تا موانع موفقیت را از سر راه خود بردارد و با ایجاد شرایط و تلاش خستگی ناپذیر ناهمواری های زندگی را برای خود با برنامه ریزی و اصرار و مقاومت هموار می نماید.۳- خدای متعال به تمامی بندگان خود توجه دارد، ولی گاهی رسیدن به خواسته ها با موانعی روبرو است که باید برطرف شود و یا شاید مطابق حکمت و مصلحت نیست و یا اجابت شده، ولی در زمان دیگری به ما خواهد رسید که ما از آن بی خبریم و خیال می کنیم که خداوند ما را فراموش نموده است.۴- تنها راه نزدیک شدن به خداوند وظیفه شناسی و رعایت تقوا است. انجام واجبات و ترک محرمات و کسب رضایت الهی یگانه راه قرب الهی است و البته اگر انسان توانست خدای را از خویش راضی نماید، این در اجابت دعا هایش بسیار موثر خواهد بود.
۵- اگر به صورت صریح به خواسته خود اشاره می کردید، بهتر می توانستیم در خدمت شما باشیم، ولی اکنون که به صورت کلی سخن گفته اید: به صورت کلی به موضوع استجابت دعا و شرایط و موانع آن اشاره می کنیم.
گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده: از من بخواهید تا اجابت کنم. (۱)پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت سریع دعاهای خود نیستیم؟
در پاسخ به این سوال متذکر می شویم اولا هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست، زیرا نوعی عبادت و پرستش است و درهر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود ؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد. و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد، خود دعا کردن، در حقیقت، درمان عطش قلب و تسکین سوزش جان و و نیاز روح به عروج به عالم قدس اله است
امام صادق(ع)فرمود: شما را به دعا سفارش مى کنم. زیرا با هیچ عمل دیگرى همچون دعا, به خدا نزدیک نمى شوید. (۲).
رفت موسى آتشى آرد به دست آتشى دید او که از آتش برست
بهرنان شخصى سوى نانوا دوید دادجان چون حسن نانوا را بدید
استحضار دارید که تمامی عبادات به خصوص دعا دارای چندین اثر عمومی و خصوصی است. آثار عمومی دعا، معنویت، نورانیت، صفا و قربی است که در قلب و روح انسان ایجاد می شود و آثار خصوصی آن تأثیرات معنوی و یا مادی خاص است که در اثر ارتباط موثر با خداوند حاصل می شود و در روایات و سند دعاها ذکر شده است، مانند دعا برای رفع امراض، فقر، گرفتاری و مانند آن.
هر دعایی اقتضای استجابت دارد، ولی از نظر فلسفی برای اینکه این اقتضا به علیت تبدیل شود و خواسته ما در خارج واقعا محقق شود، عوامل دیگری نیز در کار است که باید همگی جمع شوند. علیت و ضرورت وجود چیزی در خارج در گرو این است که تمامی علت های اقتضایی با هم جمع شوند و وجود آن چیز در خارج به صورت ضرورت درآید و گرنه با تحقق برخی از عوامل و اقتضائات وجود آن ضروری و حتمی نخواهد بود، بنابراین همانگونه که گفتیم: هر دعایی حتما اقتضای اجابت دارد و خداوند فرموده ادعونی استجب لکم، ولی عملی شدن آن بستگی به وجود سایر اقتضائات و علت ها و شرایط دیگری دارد که در تحقق خارجی آن دخیل هستند.
ثانیا، باید بدانید که تحقق هر آرزو و رسیدن به هر هدفی راه اختصاصی و طبیعی خود را دارد و دعا تنها یکی از عوامل موفقیت و رسیدن به خواسته ها و نیازها است.
برای موفقیت و رسیدن به خواسته های مشروع خود باید برنامه ریزی و تلاش پی گیر داشت.
نابرده رنج گنج میسر نمی شود - مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
برخی افراد خیال می کنند همین که بنشینند و دعا کنند و در این زمینه با اصرار از خداوند چیزی بخواهند، می توانند خداوند را مجاب کنند و به خواسته خود برسند. این تصور درست نیست. رسیدن به هر خواسته ای راه خود را دارد و باید از مسیر طبیعی خودش بدان دست یافت.
البته در کنار تلاش فردی و اجتماعی موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنایت و کمک خداوند می شود. به عبارت دیگر باید برخواست و دعا کرد نه اینکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستنی نیست. دعا برای کسی مفید است که در مسیر قرار دارد و عملا تلاش می کند و نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام می دهد. چنین کسی بسیار موفق خواهد بود و برای او رسیدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نیست.
دلیل اصلی عدم اجابت:
گاهی شما از پدر خود چیزی می خواهید و او به دلیل اینکه مقدور نیست و یا مصلحت نیست, برایتان فراهم نمی کند؛ ولی در عین حال پاسخ مهربانانه او را دارید و می دانید که به شما توجه دارد و این خودش خیلی مغتنم است. وقتی ما از خدای متعال هم چیزی می خواهیم باید بدانیم که سوال ما را می شنود و پاسخ مهربانانه او کمتر از پدرمان نیست و اگر احیانا دعا و درخواستی را اجابت نمی کند, حکمت و مصلحتی در کار است و هنوز علت آن تامه نشده است, یعنی زمان و امکانات دیگری که باید برای رسیدن به آن مقصد فراهم شود, فراهم نشده است. البته این در صورتی است که رابطه شما با پدرتان و همچنین خداوند رابطه خوب, محترمانه و محبت آمیزی باشد. گاهی هم عدم اجابت به خاطر نبود این گونه رابطه است
دعا، اصولا یک عبادت و عمل ارتباطی قربی با خداوند است، بنابراین اگر به ثمر نمی نشیند، لزوما به خاطر مشکلاتی است که در این ارتباط وجود دارد و یا به خاطر نبود شرایط لازم مانند حکمت و مصلحت است.
تصور کنید شما در چه صورتی حاضرید و یا امکان دارد که از فردی در روابط اجتماعی خود کمک بگیرید و یا طلب قرض کنید و مانند آن. این در صورتی است که اولا یکدیگر را بشناسید و ثانیا رابطه خوب و صمیمی با هم داشته باشید. هرگز از غریبه ای که شما را نمی شناسد، شما هم او را نمی شناسید، به توان او برای برآوردن خواسته خود، واقف نیستید و یا رابطه خوب و حسنه ای و ندارید, تقاضای کمک نمی کنید.
انسان معمولا به کسی روی می اندازد که پیش او احترام و آبرو دارد، باید رابطه شما با او، آنقدر مستحکم، صمیمی و قابل اطمینان باشد که شما بدانید، اگر روی بیاندازد و از او چیزی بخواهید، نا امید نخواهید شد و پاسخ رد نمی شنوید.
این قانون در نوع رابطه تاثیر گذار، با خدای متعال هم جریان دارد. در دعا و رابطه با خدای تعالی و درخواست از او برای رفع نیازها و برآوردن خواسته ها نیز همین امور رعایت می شود.
در این زمینه، انسان مستجاب الدعوه به کسی گفته می شود، که اولا با خدا ارتباط دارد، اهل دیانت و عبادت است و رابطه اش با خدای متعال قطع نیست
و ثانیا رابطه او با خدای متعال سالم و اصلاح شده است، یعنی از عواملی که باعث تخریب رابطه انسان با خدا می شود، مانند گناه و نافرمانی، لقمه حرام، قساوت قلب، شرک خفی و مانند آن، پرهیز می کند
وثالثا, رابطه عمیق , دوستانه و مستحکمی با خداوند دارد و در حقیقت هم عارف است و هم معروف؛ کسی که در اثر معرفت و اطاعت و عبادت, نزد خداوند و ملائکه او معروف شده و اهل آسمان او را می شناسند. این یعنی یک انسان وجیه و آبرومند، یعنی کسی که وقتی از خدای چیزی طلب می کند، دعایش بی پاسخ نمی ماند.
اگر انبیاء و اولیاء الهی مستجاب الدعوه بودند به خاطر این بوده است که رابطه خوب و عمیقی با خدای متعال داشتند، مطیع او بودند، و هرگز با او مخالفت نمی ورزیدند. البته این حالت؛ یعنی مقام استجابت دعا، اختصاص به ایشان نیز ندارد؛ یعنی برای تمامی مؤمنان در صورتی که بتوانند رابطه صمیمی و مستحکمی با خدای تعالی برقرار نمایند، ممکن است.
البته ممکن است این حرف نا امید کننده به نظر برسد، یعنی کسی بگوید: خوب ما که مستجاب الدعوه نیستیم، هنوز نتوانسته ایم چنین رابطه ای را با خدا برقرار کنیم، از چنین وجاهت و آبرومندی نزد خدای تعالی برخوردار نیستیم، هنوز خود سازی نکرده ایم و از آلودگی ها خودمان را کاملا پاک نساخته ایم و پرونده خوبی از این جهت نداریم، ما باید چه کنیم؟ آیا نباید دعا کنیم و مستقیم درب خانه خدا برویم؟ و آیا نباید به استجابت دعای خود امید وار باشیم؟
مستجاب الدعوه بودن کار خیلی آسانی هم نیست، ما که هنوز در ابتدای راه یا حد اکثر در اواسط راهیم، چه کنیم؟
در این زمینه گفتنی است: خوشبختانه برای این افراد که اکثریت مومنان را تشکیل می دهند نیز راه باز است، به طور کلی در ارتباطی که انسان با خدای خود دارد، هیج درب بسته، راه نرفتنی و هدف نارسیدنی وجود ندارد، در آستان ربوبی، همه چیز شدنی و رسیدنی است؛ منتهی باید توجه داشت، اگر کسی خودش آبرومندی کافی ندارد و از وجاهت لازم برخوردار نیست، راه ارتباط برای او این است که به آبرومند و صاحب وجاهتی رجوع کند و او را میان خود و خدا وسیله و واسطه قرار دهد، در همین زمینه قرآن کریم مى فرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»؛ «به سوى خداوند واسطه
بجویید. (۳) بحث شفاعت و توسل دقیقا برای این رابطه لحاظ شده است و فلسفه آن جبران نقائصی است که انسان ها، به خصوص مومنین، برای ارتباط با ذات هستی دارند.
به دعای توسل توجه کنید، در پایان هر فراز از آن آمده یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، یعنی ای آبرومند نزد خدا که در اثر این آبرومندی اگر به او رجوع کنی و از او چیز بخواهی دست رد به سینه تو نمی زند ، ما را که از چنین آبرویی برخوردار نیستیم و نتوانسته ایم خدای تعالی را، آنچنان که باید از خود راضی نماییم، دریاب و میان ما و خدای متعال به جهت قربی که داری واسطه شو و از او به خواه که نیازها و حاجت های ما را برآورد.
توضیح بیشتر درباره شرایط و موانع اجابت دعا:
زمینه به ثمر نشستن درخت دعا و نیایش چند چیز است که بدون فراهم آمدن آن ها, اجابتی که مد نظر نیایشگر است،
محقق نخواهد گشت که عبارتند از
۱- رفع موانع.
۲- ایجاد شرایط.
۳- رعایت آداب .
۴- شرایط خواسته
البته اگر موانع آن رفع و شرایط رعایت شود و با حکمت و مصلحت الهی منافات نداشته باشد, اجابت انشاءالله حتمی است و رعایت آداب جنبه کمکی دارد و در تسریع اجابت موثر است و نه در اصل اجابت.
۱- موانع اجابت دعا:
۱. گناه : یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود, نافرمانى از دستورهاى خداست.
حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید: پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند. و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من ! به عزتت قسم ! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود.
امام باقر(ع) در این باره فرمود: بنده حاجتى ازخدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله, او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه, خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست. (۴)
۲. لقمه حرام: استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا ۴۰ روز مانع استجابت دعا مى شود. (۵)
۳. قساوت قلب: همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مى شدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مى باشد. امام صادق (ع) مى فرماید: خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمى کند. (۶)
۴. شتاب و عجله: امام صادق (ع) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مى شود و دعا را ترک مى کند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مى کند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند. (۷).
۲- عوامل اجابت دعا:
۱. معرفت به خدا:
گروهى خدمت پیشواى ششم امام صادق(ع) شرفیاب شدند و پرسیدند: ما دعا و نیایش مى کنیم ولى به اجابت نمى رسد؟ آن حضرت فرمود: بدین جهت است که آن کسى را که مى خوانید, نمى شناسید. (۸)
رسول گرامى اسلام(ص) در مورد نقش شناخت پروردگار در اجابت دعا مى فرماید: اگر خداوند را به شایستگى معرفتش مى شناختید, با دعایتان مى توانستید کوه را از جاى بکنید... (۹)
۲. حضور قلب : دعا یعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى و طبیعى است که این ارتباط در صورتى مؤثر واقع مى شود که باطن انسان متوجه خدای
متعال باشد و تضرع به پیشگاه او شکل بگیرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اکرم (ص) مى فرماید، بدانید که خداوند دعائى که از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمى کند. (۱۰)
۳. رعایت زمان مناسب : در همه اوقات و همه لحظات زندگى, نیایش براى ما امکان پذیر است, زیرا همیشه روزنه هایى از دیوارهاى این جهان کهنسال, بربى نهایت باز است و ما از رصدگاه این کالبد خاکى, مى توانیم آن سوى جهان را نظاره کنیم.
سرودنیایش که از اعماق جان برمىآید و به خاموشى اشتیاق دارد; شاید روح انسانى درخاموشى مطلق راز دیگرى احساس مى کند; آرى لذت نیایش شبانگاهى, لذت وصف ناپذیرى دارد; شاید در آن هنگام که تاریکى مطلق فضاى پیرامون ما را در برمى گیرد, روشنایى آن دریچه اسرارآمیز, روشن تر و نمودارتر مى گردد. (۱۱)
در آیات صحیفه آسمانى و روایات توصیه شده است که هرگاه نسیم رحمت الهى وزیدن گرفت و انسان احساس کرد دلش میل به سخن گفتن با خدا دارد, نیایش کند. علاوه برآن, زمان هایى نیز در آیات و روایات به عنوان وقت هاى مناسب براى نیایش سفارش شده است; از جمله بعد از اقامه نماز, شب و روز جمعه, نیمه شب, از سحر تا طلوع آفتاب, هنگام بارش باران, هنگام تلاوت قرآن و اذان. در این لحظات امید به استجابت بیشتر است.
۴. پیوستگی یاد خدا: شکى نیست که انسان ها همواره نیازمند لطف هاى پروردگار هستند و زمانى نیست که از ذات اقدس خداوندى بى نیاز باشند. به همین جهت مى بایست انسان درتمامى حالات; خوشى و ناخوشى, سلامت وکسالت, همواره به یادخدا باشد.
امام صادق(ع) فرمود: هرکسى که در همه حال به دعا مشغول باشد, دعاى او در هنگام گرفتارى به استجابت نزدیک تر است; چون فرشتگان در هنگام بلا مى گویند: این صداى آشنایى است; و دعاى او در آسمان در پرده و حجاب نخواهد بود; در حالى که اگر انسان تنها در گرفتاری ها پروردگار را بخواند, دعا و نیایش از اجابت دورتر است; چون فرشتگان مى گویند: این صداى ناآشنایى است.
۵. امید واری به خداوند: دعا کننده باید با امید و اطمینان کامل دعا کند و نه با شک و تردید و سوءظن . در دعاى ابى حمزه ثمالى چنین مى خوانیم: بارلها! مى دانم که توبراى کسى که به توامیدوار است در مقام و موضع اجابت هستى .
و در اعمال بیست و هفتم رجب چنین آمده است : پروردگارا! با دعا و خواندنى از تو تقاضا و طلب مى کنم که
یک فرد امیدوار تو را آنگونه دعا کرد و تو هم او را به آرزویش رساندى .
۶. اصرار و الحاح در دعا: یکى از عواملى که سبب استجابت دعا مى گردد اصرار در دعا مى باشد. خداى متعال بنا به دلائلى گاهى اوقات دعاى بنده خویش را سریعاً ا جابت نمى کند حال یا به علت گناهى که انجام داده و باید توبه کند و یا به علت عدم وجود شرایط لازم و نیاز به فرصت براى استجابت دعا از مجراى طبیعى و یا به جهت این که خداى متعال مى خواهد بنده اش ارتباط خود را با او بیش تر کند و به درگاه او توجه زیادتر داشته باشد بنابراین اصرار در دعا خود مى تواند عاملى در استجابت دعا محسوب شود. و خود اصرار ورزیدن در دعا موجب خوشنودى خداوند متعال است.
امام باقر (ع) مى فرماید: بدرستى که خداوند متعال کراهت دارد از اصرار مردم نسبت به یکدیگر براى اداى حاجات در حالى که آن را براى خود دوست دارد. (۱۲)
و نیز مى فرماید: به خدا قسم اصرار نمى ورزد بنده مؤمن بر خداوند متعال براى حاجتى مگر این که آن را برآورده مى سازد. (۱۳).
رسول اکرم (ص) مى فرماید:خداى متعال درخواست کننده را دوست دارد. (۱۴)
بنابراین اصرار در دعا به پیشگاه الهى گذشته از اینکه موجب برآورده شدن حاجت مى شود. فى نفسه امرى مطلوب و مورد عنایت خداوند متعال مى باشد بدین جهت هیچگاه نباید از تأخیر در استجابت دعا دلگیر و نا امید شویم.
پیامبر اسلام (ص) مى فرماید: خدا رحمت کند بنده اى را که از خداوند متعال حاجتى را درخواست کند و بر آن اصرار بورزد. چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد. (۱۵)
به اجابت نرسیدن دعا هرگز نباید باعث ناامیدى از رحمت پروردگار شود; زیرا گاهى ممکن است دعاى شخص تا ۲۰ سال به تإخیر بیافتد. (۱۶).
در برخى از موارد خداوند دعاى بنده را مستجاب نمى کند, چون دوست دارد صداى بنده خود را بشنود و همواره او را بردرخانه اش ببیند. (۱۷)
اى بسا مخلص که نالد در دعا تا رود دود خلوصش برسما
پس ملایک با خدا نالند زار کاى مجیب هر دعاى مستجار
بنده مومن تضرع مى کند او نمى داند بجز تو مستند
تو عطا بیگانگان را مى دهى ازتو دارد آرزو هر مشتهى
حق بفرماید: نه از خوارى اوست عین تإخیر عطا یارى اوست
خوش همى آید مرا آواز او وآن خدایا گفتن و آن راز او
۷. توسل به اولیای الهی: وسیله قرار دادن کسانی که می توانند میان ما و خداوند واسطه شوند، باب وسیعی دارد. هر کسی به هر مقداری که نزد خدای تعالی عزیز و آبرومند است ، می تواند وسیله انسان به درگاه الهی برای رسیدن به حاجت ها و نیازها باشد و در امر استجابت دعا وساطت نماید. برترین کسانی که از وجاهت و آبرومندی کامل نزد خداوند برخوردارند، معصومین (ع) هستند. پس از ایشان البته مقربان درگاه الهی از اهل معرفت و کمال و حتی مومنان و کسانی که اجمالا آبرومند هستند، وسیله خداوند محسوب می شوند.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «خداوند عزوجل مى فرماید: اى بندگان من! گرامى ترین خلق و پرفضیلت ترین آنان نزد من، محمد و برادرش على و امامان بعد از وى هستند. اینان «وسیله»ها به سوى من مى باشند. هر کس حاجتى دارد و نفعى را طالب است و یا دچار حادثه اى سخت و زیان بار گشته و برطرف شدن آن را مى خواهد، مرا به محمد و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه حاجت او را برآورم» (۱۸)
پس از اینکه آدم ابوالبشر مرتکب ترک اولى شد، در مقام توبه به پیشگاه خداوند عرضه داشت: پروردگارا به حق
محمد(ص) از تو مى خواهم که مرا بیامرزى... (۱۹)
در کتاب ها و مدارک معتبر اهل سنت آمده است: هرگاه قحطى و خشکسالى پیش مى آمد، عمر از طریق توسّل به عباس عموى پیامبر، طلب باران مى کرد و مى گفت: به خدا سوگند! عباس وسیله به درگاه الهى و داراى قرب و منزلت نزد او است و خدایا! ما به وسیله عموى پیغمبرمان به تو روى مى آوریم، پس سیرابمان کن» (۲۰).
عثمان بن حنیف مى گوید: روزى در محضر پیامبر اکرم(ص) بودم، حضرت به شخصى که مشکل خود را به ایشان عرضه مى کرد، شیوه دعا و توسّل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور و پس از آن خداوند را با این جملات بخوان: «بارخدایا! از تو درخواست مى کنم و به تو روى مى آورم به پیامبرت، پیامبر رحمت. اى محمد! من به حق تو به سوى خدایم روى آورده ام تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من شفیع قرار ده». (۲۱).
۳- رعایت آداب: رعایت آداب دعا در ارتباط موثر با خداوند نقش به سزایی دارد، در این قسمت آداب استجابت دعا که در روایات به آنها اشاره شده، ذکر مى کنیم. از جمله:
۱. گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدا
۲. فرستادن صلوات ۳- ۱ بار حداقل
۳. استغفار و اظهار فروتنی و دوری از حالت طلب کاری و ... .
برآوردن حاجت نیازمندان: خدمت به بندگان الهی، به خصوص رسیدگی به وضعیت فقراء اهل ایمان، سبب تقویت ارتباط انسان با خداوند و استجابت دعا مى گردد. طبیعى است که هر قدر اعمال نیک انسان بهتر باشد لطف الهى به او بیشتر است.
۴- شرایط خواسته و حاجت :
۱. با حکمت الهى مغایرت نداشته باشد: خداى متعال بر اساس حکمت خود این عالم را طبق قوانین خاص اداره مى کند و هیچگاه، این قوانین را نقض نمى کند بنابراین استجابت دعا باید از کانال قوانین و سنن الهى جریان یابد و اگر دعایى نقض کننده این مطلب باشد مستجاب نمى شود. زیرا خداى متعال فقط کریم نیست بلکه حکیم نیز هست و هیچ صفتى از صفات او صفت دیگرش را نقض نمى کند.
امام على (ع) مى فرماید خداوند سبحان حکمت خویش را نقض نمى کند بنابراین هر دعایى را مستجاب نمى سازد. (۲۲).
۲. مطابق مصلحت باشد: در ضمن شمارش علل گوناگونى که باعث مى شود حاجات انسان سریعاً اجابت نشود، یکى از مهمترین آن علّتها این است که گاهى اوقات انسان از خداوند چیزهایى را درخواست مى نماید و فکر مى کند اجابت آن به نفع او مى باشد حال آن که در واقع اجابت آن درخواست به ضرر اوست. درسوره بقره آمده است: «چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است». (۲۳).
پانوشت:
۱- (غافر ۶۰)
۲- کافی، ج۲، ۴۶۷
۳- مائده، آیه ۳۵
۴- بحار الانوار،ج۷۳،ص۳۲۹
۵- بحار الانوار،ج۹۳،ص۳۵۸
۶- میزان الحکمه،ج۳،ص۸۷۵
۷- اصول کافی،ج۲،ص۴۷۴
۸- بحارالانوار،ج۹۳،ص۳۶۸
۹- المیزان،ج۲،ص۴۳
۱۰- میزان الحکمه،حدیث۵۶۰۶
۱۱- نیایش امام حسین(ع)در عرفات،ص۱۱
۱۲- میزان الحکمه،ج۲،ص۸۸۰
۱۳- میزان الحکمه،ج۲،ص۸۸۰
۱۴- میزان الحکمه،ج۲،ص۸۸۰
۱۵- میزان الحکمه،ج۲،ص۸۸۰
۱۶- کافی،ج۲،ص۳۵۵
۱۷- کافی،ج۲، ص۴۷۹
۱۸- بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۲۲، ح ۲۰
۱۹- مستدرک صحیحین، ج ۲، ص۶۱۵
۲۰- اسدالغابة، ج ۳، ص ۱۶۵
۲۱- مسند احمد بن حنبل، ج ۴، ص ۱۳۸
۲۲- میزان الحکمه،ج۲،ص۸۷۶
۲۳- بقره, آیه ۲۱۶
♨️#فوایدگوشكردناذان
1⃣شنیدن اذان انسان را از اهل #آسمان قرار مى دهد.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان
2⃣ شنیدنِ اذان #اخلاق را نیكو مى كند.
امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید
3⃣شنیدن اذان انسان را #سعادت مند مى كند.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است
4⃣ شنیدن اذان سبب دورى #شیطان مى شود.
رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند.
📚 میزان الحكمه، ج1، ص82.
بحارالانوار، ج77، ص190