✍️ امر امیرالمومنین علیه السلام به توسل و پناه بردن به امام کاظم سلام الله علیه و درخواست شفاء از ایشان
🔹 [الکتاب العتیق الغروی] : ابو علی پسر همام از حسن پسر محمد پسر جمهور عمّی نقل کرده که گفته است: در سال 296 - یعنی همان سالی که علی پسر محمد پسر موسی پسر فرات، وزارت مقتدر عباسی را عهده دار شد - دیدم که در دست احمد پسر ربیعه انباری کاتب غدهای زشت به وجود آمده و دردش بزرگ شده است، تا این که دستش بد بو شده و سیاه شد و یزید پزشک اشاره کرد که دستش باید قطع شود و هیچ کس در تلف شدن او بر اثر این کار شکی نداشت.
🔻پس کاتب، امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب دید و به او گفت: یا امیرالمؤمنین، آیا دستم را به من باز نمیبخشی؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: من با تو کاری ندارم؛ اما نزد موسی بن جعفر برو که او دستت را به تو باز میگرداند.
🔺 صبح شد؛ وی گفت: کجاوه ای برایم بیاورید و بستری برایم مهیا نمایید و نزد مقبرههای قریش ببرید؛ بعد از آن که او را غسل دادند و پاکیزه نمودند، آن کار را برای او انجام دادند ، و لباسی بر تن او پوشاندند.
🔸و او را نزد قبر موسی بن جعفر علیه السلام بردند ، تا به او پناه برد و دعا کرد و مقداری از خاک قبرش برداشت و آن را به دست تا کتفش مالید و آن را محکم بست.
🔅 وقتی صبح شد، آن را باز کرد ، در حالی که همه گوشت و پوست دستش از آن افتاده بود و فقط استخوان و رگها و تارهای ماهیچهها بر روی آن باقی مانده بود و بوی آن، قطع شده بود. خبر به گوش وزیر رسید و نزد وی رفت تا ملاقاتش کند. بعد از آن کاتب معالجه شد و به دیوان بازگشت و مانند گذشته به نوشتن پرداخت.
▪️ صالح دیلمی در مورد او چنین سروده است:
✔️ و همانا موسی کاظم علیه السلام دست کاتب را شفا داد ، آن گاه که او را زیارت نمود.
[قبس المصباح]: شیخ ابوالحسن مثل همین را از محمد پسر همام برای ما حکایت کرد .
📚بحار الأنوار ، ج ۹۹ ، ص ۶
📚بحار الأنوار ، ج ۹۱ ، ص ۳۳
#توسل #توسل_مستقیم #طلب_شفاء #بیماری #طلب_حاجت #استعانت #طلب_مستقیم #پناه_بردن_به_امام #درخواست_مستقیم
🔗