eitaa logo
انصارالمهدی
198 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
440 فایل
اطلاع رسانی مسجد و مشاوره و پاسخ به سوالات @a1nemati
مشاهده در ایتا
دانلود
جشن شکست نفس حیوانی-معنای دعای نمازعید.mp3
6.25M
🌸💫بسم‌الله الرحمن الرحیم 💫🌸 🔔عید قربان عید قربانی کردن محبتهای غیرالهی است 🕋عید قربان در امتداد اعمال حج است وهمه ی ما رنگ وبویی از حج باید بگیریم ✔️حج یعنی سفر از دلبستگی به غیر خدا به سمت خدا ❤️❤️❤️عید قربان تمرین خالص سازی محبت حاکم برقلب 🌸مروری برمعانی بسیار عالی دعای قنوت نماز عید ✅چرایی وجود ذکر صلوات در اغلب ادعیه 🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم الشریف و اهلک اعدائهم اجمعین 🌸
ماه مولای ماه و خورشید◇تراکم فضایل عظیم مولا در ماه ذی حجه.mp3
6.07M
🌸💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫🌸 😍مهمان ماه امیرالمومنین هستیم ✅موارد متعدد و دل انگیز فضایل مولا در این ما 🔔حتی اگر یکی ازین فضایل را غیر مولا داشت می توانستند مدعی افضلیت برکل جامعه شوند 👌مروری بر بعضی از فضایل عظیم مولا در ماه ذی الحجه 🌸اللهمصل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم الشریف و اهلک اعدائهم اجمعین 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم روزی آیت الله العظمی بهاء الدینی رحمه الله علیه فرمود: «امسال، در مکه معظّمه در مجلسی که آقا امام زمان (عج) تشریف داشتند، اسم افرادی برده شد که مورد عنایت آقا بودند، از جمله آنان حاج آقا فخرتهرانی بود». خودم را به حاج آقا فخر رساندم واز ایشان پرسیدم: «چه کرده ای که مورد عنایت حضرت واقع شده ای؟» گریه کرد وپرسید: «آقای بهاء الدینی نگفت چه گونه خبر به ایشان رسیده است؟» گفتم: «نه». حاج آقا فخرتهرانی گفت: «من، کاری نداشته ام، جز این که مادر من، علویه است وافلیج وزمین گیر شده است. تمام خدمات او را خود برعهده گرفته ام، حتّی حمام وشست وشوی او را. من گمان می کنم، خدمت به مادر، مرا مورد عنایت حضرت قرار داده است» مزار مرحوم حاج آقا فخر در قبرستان بقیع قم می باشد 📚سیری در آفاق (زندگی نامه حضرت آیت الله العظمی بهاء الدینی، ص ٣٧۴ ✨انتشار بازمزمه ۳صلوات بلامانع است
*📚از دزدی بادمجان تا ازدواج💍* *🕋ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب* یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام مسجد جامع توبه مشهور است. علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا محل منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد. یکی از طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود. دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا حتی دزدی در حد نیازش جایز هست. بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود. شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری. این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت. این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد. به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد. وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد. این خانه یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به داخل حیاط پرید. فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد. باخودش گفت : پناه بر خدا. من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟ از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه می گوید وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند. یک زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد. شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت. صدایش زد و گفت : تو متاهل هستی ؟ جوان گفت نه شیخ گفت : نمیخواهی زن بگیری؟ جوان خاموش ماند. شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟ جوان : پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟ شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است. اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟ جوان گفت : بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ زن هم پاسخش مثبت بود. عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر. دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش راهنمایی کرد. وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت. جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود زن از او پرسید : چیزی میل داری برای خوردن؟ گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟ مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد. زن گفت این نتیجه امانت داری و تقوای توست. از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید. کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند. ترک گناه به عشق مولا🌸 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج ثواب نشر مطالب هدیه به امام زمان عج برای دوستانتون و گروه های که عضو هستید به اشتراک بذارید تا دوستانتون از این کلام زیبا و شیرین استفاده کنن سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه
خوشا آنان که با حق آشنایند مطیع محض فرمان خدایند چو ابراهیم اسماعیل خود را فدای امر می‌نمایند ✨🎊🎉 ✨ عید سعید « »، جشن «تقرب» عاشقان و زیباترین جلوه تعبد در برابر خالق یکتا بر همگان مبارک 🌸🍃 •┈┈••••🔸•••┈┈• مسجد امام حسین علیه السلام بلوار پیام محله قزلحصار
🔴 بلاخره از بین این افرادی که هستن یکی رئیس جمهور میشه ولی اینو یادش بمونه یه جوری خدمت کنه که اگه یه روز نبود مردم اینطوری براش گریه کنن 🔹 به این میگن عاقبت بخیری!
🔴 عجب جوابی!! 🔹 نه فقط سوال بلکه سوال کننده هم با خاک یکسان شد. 😅
قالیباف را تهرانی ها قبل از عید دیسلایک 👎 زدند با کاهش هشتصد هزار رای در انتخابات مجلس دوازدهم نسبت به مجلس یازدهم. یعنی سقوط رای از یک میلیون و دویست به چهارصد هزار رای خودش یک دیسلایک بزرگ👎 است. نکته طنز ماجرا اینست که قالیباف از شاگرد جلیلی رای کمتر آورد