eitaa logo
هیأت نوجوانان انصار الشهدا
65 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
21 فایل
https://eitaa.com/mohammadsharif ارسال پیام به هیأت انصار الشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
༻﷽༺ 🥀 عموے خوش قدوبالاے بچہ سیدها عزیز ام بنین،میوه ے دل بہ غیرپرچم توبیرقے ڪه بالانیسٺ کسے بہ غیرتو اےنبض آب! نیسٺ ❤️ 🏴 💔🥀 💔
دوباره شد و جشن وصل مهر و مهتاب شد دل تمام عاشقان ز شعف والِه و بی تاب شد که وَصلتِ الهیِ پدر و مادر ارباب شد شده به شادی دل مصطفی نوای جان یا و یا 💐«سالروز ازدواج امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) و حلول ماه مبارک»
عمری گذشته از مَحَنَت گریه میکنم از داغِ باغِ یاسَمَنَت گریه میکنم روضه برای تو شب جمعه گرفته ام همراهِ زینب و حَسَنَت گریه میکنم بَرسَر زنان به کرب و بلا زائر تو گفت بهر حسین بی کَفَنَت گریه میکنم زخم زبان و زخم عطش زخم دل کنار امشب برای زخم تَنَت گریه میکنم بر لحظه ای که خواهر تو گفت یا اَخٰا... چیزی نمانده از بَدَنَت گریه میکنم از خاطرم نرفته سنان با دلم چه کرد بر زخم نیزه بر دَهَنَت گریه میکنم عریان شدی و هرچه که داشتی برده اند بر پاره پاره پیرُهَنَت گریه میکنم با تو چه کرده سُمِّ ستوران که سالهاست از وقت زیرو رو شُدَنَت گریه میکنم قاتل به ضربه سر زقفایت بُرید و رفت با یاد دست و پا زَدَنَت گریه میکنم 😭😭😭😭😭😭 : جان”” تومرا ”كرب وبلا” زائــركن باهمين مرا طاهر كن گم شده هويتم بس كه شدم المثناى مــــرا با صـــادر كن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسينه،
🌟ورود پربرکت خانم حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم🌟 🌟 شمه ای از فضائل ، مقامات و زندگینامه حبیبه صاحب الزمان حضرت سلام الله علیها ... ☀️پدرش به فدايش يكي از فضايل (عليها السلام) اين است كه پيامبر(صلّى الله عليه وآله وسلَّم) در موارد متعدد، در شأن او فرمودند: "فِداها اَبْوها؛ پدرش به باد."(۱۹۵) اين تعبير بيانگر اوج مقام ارجمند حضرت (سلام الله عليها) است كه پيامبر اكرم(صلّى الله عليه وآله وسلَّم) در ایشان فرموده اند از آنجایی که معصوم نمیکند و امام هم برای شخصی و شانی پایین تر از خودش نمیشود که این خود معصوم بودن اهل بیت علیهم السلام را داراست. در مورد (سلام الله عليها) نيز نظير اين مطلب از پدرش (عليه السلام) روايت شده، در اين راستا به ماجراي جالب زير توجه كنيد: عصر امام (عليه السلام) بود، روزي جمعي از براي دريافت پاسخ از سؤال هاي خود، به مدينه وارد شدند تا به محضر امام كاظم(عليه السلام) برسند، آن حضرت در مسافرت بودند، نظر به اينكه آنها ناگزير به مراجعت بودند، پرسش هاي خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظم(عليه السلام) تحويل دادند تا در سفر بعد، به آن نائل شوند، مدتي بعد هنگام خداحافظي، ديدند (سلام الله عليها) پاسخ پرسش هاي آنها را نوشته و آماده كرده است، آنها شادمان شدند و آن پاسخ ها را دريافت كردند و به سوي وطن رهسپار شدند، در مسير راه به امام (عليه السلام) برخورد نمودند، و ماجرا را به عرض آن حضرت رساندند، امام كاظم(عليه السلام) آن نوشته را از آنها طلبيد و كرد، پاسخ هاي حضرت معصومه (سلام الله عليها) را درست يافت، بار فرمودند: "فِداها اَبْوها؛ پدرش به باد." با اينكه حضرت معصومه (سلام الله عليها) در آن هنگام خردسال بود، اين ماجراي جالب نيز، ما را به عظمت ويژه حضرت معصومه (سلام الله عليها) از نظر علم و معرفت آشنا مي كند، ‌و در جاي خود و است.(۱۹۶) 📚(۱۹۵) ـ‌اين مطلب از جمله در بحار، ج ۴۳،‌ص ۸۶و ۸۸نقل شده است. (۱۹۶) ـ اقتباس از كتاب كريمة اهل بيت،‌تأليف علي اكبر مهدي پور، ص ۶۳و ۶۴
🔴در طلب برای حضرت زهرا سلام الله علیها 🌹روزی حضرت علی علیه السلام به خانه آمد، دید سلام الله علیها بیمار افتاده. چون شدت بیماری و تب آن بانو را دید، سرش را به دامن گرفت و بر رخسارش نظر كرد و گریست و فرمود: یا ! چه میل داری ؟ از من بخواه.آن معدن حیا و عفت عرض كرد: یا پسر عم ! چیزی از شما نمی خواهم. 🌹علی علیه السلام دوباره اصرار نمود. آن بانوی معظمه قبول نكرد، به علت آنكه پدرم رسول خدا فرمود: از شوهرت علی هرگز خواهش مكن ، مبادا خجالت بكشد. حضرت فرمود: ای فاطمه ! به جان من تو آنچه میل داری ، بگو. عرض كرد: حال كه قسم دادی ، چنانچه در این حالت اناری باشد، خوب است . 🌹علی علیه السلام بیرون رفت و از اصحاب جویای انار شد، عرض كردند: فصل آن گذشته ، مگر آن كه چند دانه انار برای شمعون آوردند. 🌹 حضرت خود را به در خانه شمعون رسانید و دق الباب نمود. شمعون بیرون آمد، دید اسدالله الغالب بر در است ، عرض كرد: چه باعث شد كه خانه مرا روشن نمودی ؟ حضرت فرمود: شنیده ام كه از طایف برای تو اناری آورده اند، اگر چیزی از آن باقی مانده یك دانه به من بفروش كه می خواهم برای بیمار عزیزی ببرم . عرض كرد: فدای تو شوم ، آن چه بود مدتی است فروخته ام . آن حضرت به فراست علم امامت می دانست كه یكی باقی مانده ، فرمود: جویا شو، شاید دانه ای باقی باشد و تو بی خبر باشی . عرض كرد: از خانه خود باخبرم . همسرش پشت در ایستاده بود و گفت و گو را می شنید، گفت : شمعون ! یك انار در زیر برگ ها ذخیره و پنهان كرده ام. آن انار را خدمت حضرت آورد. 🌹حضرت چهار درهم داد. شمعون گفت : یا علی ! قیمت این انار نیم درهم است . حضرت فرمود: همسرت آن را برای خود ذخیره كرده بود و اضافه پول برای او باشد. 📌 آن را گرفت و به شتاب روانه خانه شد، اما در راه صدای ضعیف و ناله غریبی شنید. از پی آن رفت تا داخل خرابه شد، دید شخصی كور و بیمار غریب و تنها به خاك افتاده ، از شدت ضعف و مرض می نالد. امام بر بالین او نشست و سر او را در كنار گرفت و پرسید: ای مرد! چند روز است ، بیمار شده ای ؟ عرض كرد: ای جوان صالح ! من از اهل مداین هستم ، قرض زیادی داشتم مدتی است به كشتی سوار و به این دیار آمده ام كه شاید خدمت امیر مؤمنان برسم تا علاجی در قرض من نماید، در این حال مریض شدم و ناچار گردیدم آن جناب فرمود: یك انار در این شهر بود كه برای بیمار عزیزی آن را به دست آوردم ، اما نمی توانم تو را محروم كنم . نصف آن را به تو می دهم و نصف دیگر آن را برای او نگه می دارم . آن گاه انار را دو قسمت كرد و به دهان آن مریض گذاشت تا نصف تمام شد، آن گاه فرمود: دیگر میل داری ؟ عرض كرد: بسیار دلم بی قرار است ، هر گاه نصف دیگر را احسان نمایی ، كمال امتنان است. آن جناب سر خود را به زیر افكند به نفس خود خطاب نمود: یا علی ! این مریض در این خرابه غریب افتاده ، از این جهت به رعایت سزاوار است . شاید برای فاطمه وسیله دیگر فراهم شود. پس نیم دیگر انار را نیز به او دادند. چون تمام شد، آن بیمار كور دعا كرد. 🌹 حضرت با دست تهی ، متفكر و متحیر، كه آیا چه جوابی به زهرا(سلام الله علیها) بگوید، زیرا به او وعده انار داده بود، از خرابه بیرون آمد، اما آهسته آهسته به عرق خجلت آمد تا به در خانه رسید و از داخل شدن خانه شرم داشت و سر مبارك را از در خانه پیش برد تا بنگرد آن مخدره در خواب است یا بیدار. دید آن بانوی معظمه عرق كرده و نشسته ، و طبقی از انار نزد آن بانو است كه از جنس انار دنیا نیست و تناول می فرماید. خوشحال شده و داخل خانه شد و از واقعه جویا شد. فاطمه (سلام الله علیها) عرض كرد: پسر عمو! زمانی كه رفتید، چیزی نگذشت كه بهبودی در من پیدا شد و ناگاه دق الباب شد، فضه رفت و دید شخصی طبقی انار آورده كه آن را جناب امیرالمؤمنین داده كه برای سیده زنان ، فاطمه بیاورم. 📚 داستان فضایل و كمالات فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، صفحه ۱۴۶-۱۴۸.
🔴علت حضرت زهرا و ایشان چیست؟ (س) برای اینکه تاریخ لوث نشود فرمود: جان، مرا شب دفن کن؛ تا لااقل این علامت استفهام در تاریخ بماند: یک دختر که بیشتر نداشت؛ چرا باید این یک دختر شبانه دفن بشود و چرا باید قبرش مجهول بماند؟! این بزرگترین سیاستی است که اعمال کرد که این در را به روی تاریخ باز بگذارد که بعد از هزار سال هم که شده بیایند و بگویند: سبحان الله! چرا دختر پیغمبر را در شب دفن کنند و چرا اصلاً محل قبرش مجهول بماند و کسی نداند زهرا را در کجا دفن کرده‌اند؟! 📚شهید مطهری، سیری در سیره نبوی، ص 225 و 226 💥او میخواست قبر مخفی اش بر شهادت مظلومانه او گواهی دهد 🏴@shirintarinzekr🏴
😍✋ به سرم رحمت بی واسعه یعنی بهترین حادثه و واقعه یعنی مهدی اخم چشمش علی و خنده‌ به لبش جمع این جاذبه و دافعه یعنی 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚