اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه دیدم صحن تو عـرشِ خدا شد
آنقـدر وا کـردی گـِرِه از کـار مردم
تا پنجــره فـولاد تو دارالشفــا شد
اصلاً نمی دانم زِ کِـی بُردی دلم را
اصلاً چگونه این دلم جای شما شد
یک نیمه شب افتاد راهم در حریمت
دیگر نمی دانم که با حالم چه ها شد
من اولین باری که بوسیدم ضریحت
از داغــی آن بوسـه قـلـبـم مبتلا شد
تا آمــدم لب وا کـنـم #آقـــا، آقـــا
آمـد نـدا برخیـز حـاجـاتت روا شد
پای ضریحت عاشقی با گریه می گفت
در این حــرم امضا برات #کــربلا شد
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امـام_رضـا
سلام حضرت سلطان، سلام حضرت نور
سلام میدهد اینجا مسافری از دور
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_احمد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
برای روضه ی زهرا به ما توان بدهید
به چشم گریه کنان اشک بی امان بدهید
برای سینه زدن در عزای مادرمان
در این حسینیه ها بیشتر زمان بدهید
میان روضه که همسایه ایم بین بهشت
کنار خانه ی زهرا به ما مکان بدهید
برای گریه بر آنچه که آمده سرمان
به جای اشک به ما چشم خون فشان بدهید
به آه و زمزمه در روضه ها تسلایی
به قلب غم زده ی صاحب الزمان بدهید
اگر سوال شد آخر چه شد به مادر ما
فقط به دیده ی حسرت سری تکان بدهید
نمی شود که بگوییم بین کوچه چه شد
برای مرثیه خواندن اگر زبان بدهید
به روز حشر زمان حساب ناله زنیم
فقط به خاطر زهرا به ما امان بدهید
قسم به عصمت آن چادری که خاکی شد
مزار مادرمان را نشانمان بدهید
اگر که روزی ما دیدن مدینه نشد
برات کرب و بلایی به دستمان بدهید
#نـوكـر_نـوشـت:
#مـادر_جـان
روضه ی فاطمه یک روضه ی معمولی نیست
شـرح دوران غـريبیست که مـولا دارد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،