إِلَهِي ارْحَمْ عَبْدَكَ الذَّلِيلَ ذَا اللِّسَانِ الْكَلِيلِ وَ الْعَمَلِ الْقَلِيلِ
خدايا بر بنده ی خوارت كه زبانش گنگ، و عملش اندک است رحم كن...
زبان درازی هایم، که طلبکارانه میخوانمت را نبین!
من هیچم ! یک هیچ پر از ادعا ...
مناجات مفتقرین
درخیال توفنا می شوم ان شاءالله
باتوهمرنگ خدا می شوم ان شاءالله
از اذان علی اکبر تو جا ماندم
با نماز تو ادا می شوم ان شاءالله
پنبه ی عقل مرابازجنون خواهد زد
آخرازخویش رها می شوم ان شاءالله
بین، بین الحرمینت دودلی خواهم کرد
چون کبوتردوهوا می شوم ان شاءالله
هدف ازسجده به پاهای تو افتادن بود
بین یک سجده فدا می شوم ان شاءالله
دیده هرچند شدازحسرت دیدار سپید
با رُخَت دیده گشا می شوم ان شاءالله
بعدعمری که به گریه سپری شد، آخر
تربت کرب وبلا می شوم ان شاءالله
ازبس آغوش توگیراست،یقین در محشر
از دل قبر تو پا می شوم ان شاءالله
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود
دعوتم کن کربلا، خیلی گرفتارم حسین
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_ابوالفضل_نیکزاد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
4_6023710942812965050.mp3
10.43M
♥🎧!
💔 مگه یادم میره ...!🕊
#شب_جمعه
#شبزیارتیارباب
#داستانی_زیبا (اول پدرت را راضی کن)
جناب شيخ رجبعلی خیاط، گاه به بعضی از افراد اجازه حضور در جلسه های خود را نمیداد و یا شرطی برای آن می گذاشت...
یکی از ارادتمندان شیخ که قریب بیست سال با ایشان بود، آغاز ارتباط خود با شیخ را این گونه تعریف می کند:
در آغاز هر چه تلاش می کردم که به محضر او راه پیدا کنم اجازه نمی داد تا این که یک روز در مسجد جامع ایشان را دیدم، پس از سلام و احوال پرسی گفتم: "چرا مرا در جلسات خود راه نمیدهید؟"
فرمودند: "اول پدرت را از خود راضی کن بعد با شما صحبت می کنم"!
شب به منزل رفتم و به دست و پای پدرم افتادم و با اصرار و التماس از او خواستم که مرا ببخشد.
پدرم که از این صحنه شگفت زده شده بود پرسید: چه شده؟ گفتم: شما کار نداشته باشید، من نفهمیدم، اشتباه کردم....مرا ببخشید و بالاخره پدرم را از خود راضی کردم.
فردا صبح به منزل جناب شیخ رفتم، تا مرا دید فرمود: "بارک اللّه!! خوب آمدی، حالا پهلوی من بنشین"
از آن زمان که بعد از جنگ جهانی دوم بود تا موقع فوتشان، با ایشان بودم
🌹#با_شهدا|شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی
✍️ امورات خانواده
▫️یک روز جمعه خدمت آقای بهشتی رسیدیم و گفتیم: یکی از مقامات سیاسی خارجی به تهران آمده، از شما تقاضای ملاقات کرده است. ایشان نپذیرفت و گفت: من این ملاقات را نمیپذیرم، مگر اینکه امام رحمتالله به من تکلیف بفرمایند، ولی اگر ایشان این تکلیف را نمیکنند، نمیپذیرم؛ چون برای خودم برنامه دارم و امروز که جمعه است، متعلق به خانواده من است. در این ساعات باید به فرزندانم دیکته بگویم و در درسها به آنها کمک کنم و به کارهای خانه برسم؛ چون روز جمعه من، مخصوص خانواده است.
📚 سیره شهید دکتر بهشتی، نشر شاهد، صفحه ۷۰
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️
❏فَـڪیْفأَصبِـرٌعلۍٰفِـراقِڪ•••🙃
❍طُهَمـٰآنـۍڪِھخـیـٰآلـمهَمِہشَـبدَرـپۍِتوسـت•
✦اِمـٰآمِمن♥️••