📘#داستانهایبحارالانوار
💠برخورد پسندیده
🔹یکی از خویشان امام زین العابدین علیه السلام در برابر آن حضرت ایستاد و زبان به ناسزاگویی گشود، حضرت در پاسخ او چیزی نگفتند.
هنگامی که مرد از پیش حضرت رفت امام به اصحاب خود فرمودند:
"آنچه را که این مرد گفت، شنیدید. اکنون دوست دارم، همراه من بیایید تا نزد او برویم و جواب مرا نیز به او بشنوید."
-عرض کردند: حاضریم، ما دوست داشتیم شما هم همانجا پاسخ ایشان را بگویید و ما هم آنچه میتوانیم به او بگوییم.
🔹سپس امام نعلین خویش را پوشیدند، به راه افتادند. در بین راه این آیه را میخواندند:
"والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین."*۱
🔹راوی میگوید: وقتی رسیدیم به خانه آن مرد، او را صدا زدند و فرمودند:
"به او بگویید علی بن الحسین با تو کار دارد."
🔹مرد همین که متوجه شد امام زین العابدین علیه السلام آمده است در حالیکه آماده مقابله و دفاع بود از منزل بیرون آمد و یقین داشت آن جناب برای تلافی جسارتهایی که از او سر زده آمده است.
🔹امام فرمودند:
"برادر! چندی پیش نزد من آمدی و آنچه خواستی به من گفتی. اگر آن زشتیها که به من گفتی در من هست، هم اکنون استغفار میکنم و از خداوند میخواهم مرا بیامرزد و اگر آن چه به من گفتی در من نیست، خداوند تو را بیامرزد."
🔹راوی میگوید: آن شخص سخن حضرت را که شنید پیش آمد و پیشانی امام علیه السلام را بوسید و عرض کرد:
- آری! آن چه من گفتم در شما نیست و من به آن چه گفتم سزاوارترم.
📚۱*آل عمران،آیه ۱۳۴
بحار ج ۴۹، ص۵۴
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 اهمیت پذیرش ولایت ائمه
🔹 میسر میگوید:
به محضر امام صادق عرض کردم:
فدایت شوم! من همسایه ای دارم که شبها برای نماز بیدار نمی شوم مگر از صدای او، گاهی مشغول تلاوت قرآن است و آیات قرآن را تکرار می کند و زار زار گریه میکند و گاهی در حال مناجات و دعا است. از اخلاق وی سؤال کردم، گفتند او از همه ی گناهان پرهیز میکند. من چنین همسایه ی دیندار و پاکی دارم.
امام صادق فرمود:
آیا او مانند شما ولایت و امامت ما را قبول دارد؟
گفتم: دقیقا نمی دانم، خداوند بهتر میداند.
🔹به وطن بازگشتم.سال بعد هنگام حج پیش از حرکت به سوی مکه از حال او جویا شدم و متوجه شدم، معتقد به امامت ائمهی اطهار نیست!
در مکه به خدمت امام صادق رسیدم و باز از او تعریف کردم و گفتم همواره مشغول قرائت قرآن و دعا و مناجات میباشد.
امام فرمود: آیا امامت ما را قبول دارد؟
عرض کردم: نه.
🔹حضرت فرمود: ای میسر! شرافت کدام سرزمین از سرزمینهای دیگر بیشتر است؟
گفتم: خدا و پیامبر و فرزندان او بهتر میدانند.
فرمود: بهترین زمینها بین رکن و مقام در کنارکعبه است که گلستانی از گلستانهای بهشت میباشد و همچنین میان قبر رسول خدا و منبر آن حضرت گلشنی از گلشنهای بهشت است.
به خدا سوگند! اگر کسی عمر طولانی کند و هزار سال بین رکن و مقام و بین قبر و منبر پیامبرخدا مشغول به عبادت گردد و آنگاه او را مظلوم و بی گناه در رختخوابش مانند گوسفند سر ببرند و خدا را با آن حال ملاقات کند چنانچه اعتقاد به ولایت ما نداشته باشد، بر خداوند سزاوار است او را به آتش جهنم بیفکند.
📚 بحار، ج ۲۷، ص ۱۷۹
📘#داستانهایبحارالانوار
💠عاقبت قرآن خوانِ بی تقوا!
🔹در یکی از شبها امیرالمؤمنین علیه السلام از مسجد کوفه به سوی منزل خود حرکت کرد.
کمیل بن زیاد که از یاران خوب آن حضرت بود امام را همراهی مینمود. گذرشان از کنار خانه مردی افتاد که صدای قرآن خواندنش بلند بود و آیه ۹ سوره زمر را با صدای دلنشین و زیبا میخواند.
🔹کمیل از حال معنوی این مرد بسیار لذت برد و در دل بر او آفرین گفت. بدون آنکه سخنی در زبان بگوید.
حضرت به حال کمیل متوجه شد و رو به او کرد و فرمود:
«ای کمیل! صدای قرآن خواندن او تو را گول نزد زیرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خوانی هست که قرآن بر او لعنت میکند) و بزودی آنچه را که گفتم به تو آشکار خواهم کرد!»
کمیل از این مسئله متحیر ماند، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت، دیگر اینکه فرمود: این مرد با آن حال روحانیش اهل دوزخ است.
🔹مدتی گذشت. حادثه گروه خوارج پیش آمد و کارشان به آنجا رسید که در مقابل امیرالمؤمنین ایستادند و علی علیه السلام با آنان جنگید در حالی که حافظ قرآن بودند.
پس از پایان جنگ که سرهای آن طغیان گران کافر بر زمین ریخته بود، امیرالمؤمنین علیه السلام به یکی از سرها اشاره کرد و فرمود:
«ای کمیل! این همان شخصی است که در آن شب قرآن میخواند و از حال او در تعجب فرو رفتی.» آنگاه کمیل حضرت را بوسید و استغفار کرد.
📚بحارالانوار ج ۳۳، ص ۳۹۹.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠سه جملهی زیبا در لوح
🔸بانوی عالمین حضرت فاطمه سلام الله علیها روزی نزد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد
پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله لوحی به او داد و فرمود:
دخترم! آنچه را در لوح نوشته شده بخوان و به خاطر بسپار!
🔸حضرت زهرا بر آن نگریست و دید نوشته شده:
🌀هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد نباید همسایه خود را بیازارد،
🌀 هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید مهمانش را احترام کند،
🌀و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن حق بگوید یا سکوت کند.
📚 بحار، ج ۴۳، ص ۶۱.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠گروه دهگانه امت پیامبر صلی الله علیه و آله در محشر
🔹جمعی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله در منزل ابو ایوب انصاری بودند. معاذبن جبل که در کنار رسول خدا نشسته بود، از حضرت معنای آیه (یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا) را سؤال کرد.
🔹حضرت فرمود:
ای معاذ! از مطلب بزرگی پرسش نمودی، آن گاه اشک از دیدگان پیامبر صلی الله علیه و آله جاری شد و فرمود:
ده گروه از امت من در ده صفت گوناگون وارد صحرای محشر میشوند که از سایر مسلمانان جدا هستند:
بعضی به صورت میمون، برخی به صورت خوک، بعضی پاها بالا و صورتشان پایین به سوی محشر کشیده میشوند، برخی کور و لال، بعضی زبانشان را میجوند در حالی که عفونت از دهانشان سرازیر است و اهل محشر از کثیفی دهان آنان ناراحت میشوند، برخی دست و پا بریده، بعضی بر شاخههای آتش آویخته، برخی بدبوتر از مردار گندیده و بعضی در پوشش آتشین وارد محشر میشوند و آنها عبارتند از:
۱. سخن چین، به صورت میمون.
۲. حرام خواران، به صورت خوک.
۳. ربا خواران، واژگون (پاها به طرف بالا و سرها به طرف زمین).
۴. ستمگران، کور.
۵. خود پسندها، کر و لال.
۶. عالم بی عمل و قاضی ناحق، در حال جویدن زبان خود...
۷. آزار دهندگان همسایه، دست و پا بریده.
۸. خبرگزاران سلطان ظالم، آویخته به شاخههای آتش.
۹. شهوت پرستان و عیاشان و آنان که حقوق الهی را پرداخت نمی کنند، بدبوتر از مردار گندیده.
۱۰. متکبران و مغروران، در پوششی از آتش در روز قیامت محشور خواهند شد.
📚بحارالانوار، ج ۷، ص ۸۹.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠راه ورود از درهای بهشت
🔹مرد مؤمنی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
یا رسول الله! من پیرمرد سالخورده ام، از انجام نماز، روزه، حج و جهاد ناتوانم، دیگر نمی توانم از عهده عبادت هایم برآیم، به من کلام سودمندی بیاموز و وظیفهام را سبک نما!
🔹حضرت فرمودند:
«دوباره مطلبت را بگو!»
مرد سه بار تقاضای خود را تکرار نمود.
رسول خدا فرمودند:
«آنچه در اطراف تو از درخت و کلوخ بود بر ضعف و ناتوانی تو گریست.
اینک برای جبران ناتوانیت بعد از نماز صبح، ده بار بگو: (سبحان الله العظیم و بحمده و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم) براستی خداوند به وسیله آن تو را از کوری، دیوانگی، خوره، فقر و ورشکستگی نجات میبخشد.»
🔹پیرمرد عرض کرد:
یا رسول الله! این برای دنیا است، برای آخرت چه؟
حضرت فرمودند: «مدام بگو؛ (اَللّهُمَّ اهـدِنی مِن عِنـدِک وَ اَفِض عَلَیَّ مِن فَضـلِکَ وَ انشُـرعَلَیَّ مِن رَحمَتِکَ وَ اَنزِل عَلَیَّ مِن بَرَکاتِـک.) خدایا! مرا از جانب خود هدایت نما! و از فضل و احسانت بر من بیفشان! و از رحمت و برکاتت بر من به پراکن!»
🔹سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
«اگر این پیرمرد - که سالها عبادت کرده و اکنون ناتوان است - این ذکر را ادامه دهد و عمدا ترک نکند در هشت بهشت به روی وی باز میشود و از هر کدام خواست وارد بهشت میگردد.»
📚بحار: ج ۸۶، ص ۱۹
📘#داستانهایبحارالانوار
حدود همسایه
🔹مردی از انصار خدمت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
من خانه ای در فلان محل خریدهام و نزدیکترین همسایهام آدمی است که امید خیری از او ندارم و از شرش نیز خاطر جمع نیستم.
🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام، سلمان، اباذر و (راوی میگوید: چهارمی شاید مقداد باشد) دستور فرمود که با صدای بلند در مسجد فریاد زنند که هرکس همسایه اش از آزار او آسوده نباشد، #ایمان ندارد، آنان نیز در مسجد سه بار فرمایش حضرت را با صدای بلند به مردم اعلان کردند.
🔹سپس حضرت با دست اشاره کرد و فرمود:
«چهل خانه از چپ و راست و جلو و عقب همسایه محسوب میشود.»
📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۲.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 چاره فراق!
🔹مردی از انصار خدمت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
یا رسول الله! من طاقت فراق شما را ندارم. هنگامی که به خانه میروم به یاد شما میافتم، از روی محبت و علاقه ای که به شما دارم، دست از کار و زندگی برداشته، به دیدارتان میآیم، تا شما را از نزدیک ببینم، آن گاه به یاد روز قیامت میافتم که شما وارد بهشت میشوید در والاترین جایگاه آن قرار میگیرید و من آن روز از جدایی شما ای رسول خدا چه کنم؟
🔹بعد از صحبتهای مرد انصاری، این آیه شریفه نازل شد:
"آنان که از خدا و رسولش اطاعت کنند، در زمره کسانی هستند که خدا برایشان نعمتها عنایت کرده: از پیغمبران، راستگویان، صادقان، شهیدان و صالحان و اینان خوب رفیقانی هستند." [۱]
🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله آن مرد را خواست و این آیه را برایش خواند و این مژده را به او داد که پیروان راستین پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشت، کنار آن حضرت خواهند بود.
📚 ۱.سوره نسأ: آیه ۶۹.
📚 بحار: ج ۱۷، ص ۱۴
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله
🔹روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طرف آسمان نگاه میکردند، تبسمی نمودند.
شخصی به حضرت گفت:
«یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردید و لبخندی بر لبانتان نقش بست، علت آن چه بود؟»
🔹رسول خدا فرمودند:
آری! به آسمان نگاه میکردم، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول میشد، بنویسند؛ ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.
🔹فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:
«ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم. ولی او را در محل نمازش نیافتیم، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.»
🔹خداوند به آن فرشتگان فرمود:
«تا او در بستر بیماری است، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، مینوشتید، بنویسید.
بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است، برایش در نظر بگیرم. »
📚 بحار الانوار، ج ۲۲ص۸۳
📘#داستانهایبحارالانوار
💠خوبی در مقابل بدی
🔹شیخ عاملی میگوید:
روزی در مجلسی از من سخن به میان آمده بود، شنیدم یکی از معاصرین که ادعای دوستی با من میکرد ولی در این ادعا دروغ میگفت؛ غیبت مرا نموده نسبتهای ناروایی به من داده و این آیه را در نظر نداشت که خداوند میفرماید: «آیا دوست دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید، چنانچه دوست نمی دارید، از غیبت نیز پرهیز کنید.»
🔹هنگامی که فهمید من از این جریان مطلع گشتم، نامه ای بلند بالا برایم نوشت، و اظهار پشیمانی نموده و از من درخواست رضایت کرده بود.
🔹در جواب نامه اش نوشتم خداوند تو را پاداش دهد در مقابل آن هدیه ای که برایم فرستاده ای، زیرا هدیه تو باعث سنگینی کفه حسناتم در روز قیامت میشود.
از رسول خدا روایتی به ما رسیده که فرمود:
در روز قیامت بنده ای را در مقام حساب میآورند، کارهای نیک در یک کفه و کارهای بدش را در کفه دیگر میگذارند، کفه گناه سنگین تر میشود در این هنگام ورقه ای بر روی حسناتش قرار میگیرد کارهای نیکش به واسطهی آن کفه از گناهانش افزونتر میگردد، عرض میکند خدایا! این ورقه چه بود، من که هر عملی را در شب و روز انجام داده بودم، در مقابلم یافتم، اما چنین عملی نداشتم؟ خطاب میرسد این، به خاطر آن سخنی است که درباره تو گفته اند و حال آن که از آن نسبت پاک بودی.
این حدیث مرا وا میدارد که سپاسگزار تو باشم، به واسطه خیری که به من رسانیده ای، با اینکه اگر در رو به رویم چنین کار یا بدتر از آن را انجام میدادی، نه تنها با تو مقابله به مثل نمی کردم، بلکه جز عفو، گذشت دوستی و وفا از من نمی دیدی.
📚بحار ج ۱۰۹ ص ۱۱۱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 قضاوت دربارهی برادران مسلمان
🔹مردی خدمت امام موسی کاظم علیه السلام آمد و عرضه داشت:
فدایت شوم از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند.
🔹حضرت #امام_کاظم علیه السلام فرمودند:
گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر ، هرگز چیزی که مایه عیب و ننگِ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:
"إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مۆمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند."(نور آیه ۱۹)
📚بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.
🏴#شهادت_امام_کاظم علیه السلام تسلیت باد.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 خلاصه تمام دعاها
🔹روزی شخصی خدمت حضرت امیرالمومنین علیه السلام رفت و گفت: یا امیرالمومنین بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم،هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی.
✅الْحَمْدُ لله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ
✅وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ
✅وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ
✅ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ
۱. خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است.
۲. و از خداوند درخواست میکنم هر خیر و خوبی را
۳. و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم.
۴. و خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها.
📚بحارالانوار، ج۹۱، ص۲۴۲