eitaa logo
هیأت نوجوانان انصار الشهدا
73 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
21 فایل
https://eitaa.com/mohammadsharif ارسال پیام به هیأت انصار الشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
13.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای سرود تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها در میدان تجریش تهران 🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*👆حتما ببینید* *مداحی زیبای هندی* *در وصف خانم حضرت زهرا سلام الله علیها* 🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح‌است‌دلم‌هواییِ‌ڪرببلاسٺ ازجانب‌قلبِ‌من‌به سلام✨✋🏻 🌤 ♥️ 🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃
🔴 عملی برای دوری از شیطان 🔵 امام علی علیه السلام فرمودند: 🌕 هر کس بعد از نماز صبح ۱۱ مرتبه سوره توحید را قبل از طلوع آفتاب بخواند آن روز مرتکب گناه نمی‌شود حتی اگر شیطان به سوی او طمع کند. 📚 ثواب‏ الأعمال، ص ۲۷۷
🔸گرمای حیات‌بخش را از ارتباط با امام زمان ارواحنافداه دریافت کنید. 🔹خود را به امام زمانتان متّصل کنید که اگر اتّصال و ارتباط پیدا کردید، دیگر منجمد نمی‌شوید و نجات پیدا کرده‌اید. 🍃 «وَ فَازَ الْفَائِزُونَ بِوِلایَتِکُمْ»🍃 👈به رستگاری، فوز و فیض عظیم رسیده‌اید. فیضی که در آن یخبندان زمان حضرت سیّد الشهداء علیه‌الصّلاةوالسّلام در سال ۶١ هجری، کسانی که با امام زمانشان ارتباط پیدا کردند، به آن سعادت و رستگاری رسیدند. کسانی که راه خود را کج کردند ولو اینکه شیعه بودند، از شب عاشورا خیمه‌ی امام حسین علیه‌الصّلوة‌والسّلام را ترک کردند و رفتند. منجمد شدند، یخ زدند. ✅الآن هم همین‌طور است. اگر جانتان را دوست دارید، نباید خیمه‌ی امام زمان ارواحنافداه و این ارتباط را ترک کنید. باید سعی کنید، برقرار کنید. ▪️ استاد اخلاق، حاج آقا زعفری زاده حفظه الله 🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃 🍂🍃💐🍂💐🍂🍃💐🍂🍃💐
🔅توجه خاص آقا امام زمان (علیه السلام)به مادرشان نرجس خاتون(علیه اسلام) 💗‌حضرت بقیه الله روحی له الفداه عنایتی خاص به مادرشان دارند. 🌸‌مثلاً یک ختم قرآن برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد می شوی، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون.. ✅‌حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🌱طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 🌹حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🌷خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🔸‌آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» 🔸یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. 🔹‌بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله». 🔸‌یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد...» 📒 کمال الدین، ج 2، ص 670 📖 بحارالأنوار، ج 68، ص 96 💐🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 📀 🎬 👈موضوع: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃 🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍عصا زنان و آرام نزدیک شد و در حالی که سعی می‌کرد نفسی تازه کند گفت: «پسرم خیر از جوونیت ببینی یه کمکی به من می‌کنی؟» راهش رو کج کرد و زیر لب گفت: من دانشجویم پولم کجا بود؟ پیرزن چند قدم دیگر دنبالش آمد و صدای خواهشش به گوش رسید که: «از صبح هیچی نخوردم، یه کمکی بکن دیگه، منم جای مادرت...» عصبانی برگشت سمت پیرزن، خواست بگوید که پولی برای کمک ندارد اما پیرزن اسکناس 5 هزار تومانی را سمتش گرفت و گفت: «خیر ببینی، من پا ندارم برم اونور، از سوپر اونطرف یه چیزی بخر برام، ثواب داره.ننه !» هیچگاه برای عصبانی شدن زود تصمیم نگیریم! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
‌✨﷽✨ 📚 ✍مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. 💐🍂🍃💐🍂🍃💐🍂🍃💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا