فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمله وحشتناک هندوها به یک مسجد
شماری از #هندوهای_افراطی مسلح به چوب و انواع سلاحهای سرد با حمله به مسجدی در ایالت ماهاراشترا هند محتویات مسجد را خراب کردند و ضمن برافراشتن پرچم زعفرانی هندوها شعار «جی شری رام» (زنده باد خدای رام) را سردادند.
#هندوئیسم
https://eitaa.com/antihalghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 آیا مفاهیم عرفان حلقه ثبت علمی شده است؟
🎙 استاد حسین عرب
#عرفان_حلقه
#عرفان_کیهانی
#فرادرمانی_شیطانی
https://eitaa.com/antihalghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺دشمن شناسی از زبان امام جمعه کربلا
سید هاشم الحیدری از رهبران مقاومت اسلامی عراق
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/antihalghe
🧘♂️ ⚛️ تولد سیاسی یوگا در ایران
🔴♨️ تولد و ورود یوگا به ایران، یک تولد کاملاً سیاسی است.
اولین باشگاه یوگا در تهران به نام «مهر» به سال ۱۳۴۵ توسط «مجید موقر» تأسیس شد؛ یک سناتور و فراماسونر ایرانی که با دربار پهلوی و انگلستان، ارتباط نزدیکی داشتهاست.
اسامی اولین افرادی که در نخستین باشگاه یوگای ایران ثبتنام کردهاند، اینطور در مطبوعات بیان شدهاست: «هویدا» (نخستوزیر وقت)، «شریف امامی» (رئیس مجلس سنا)، «ارتشبد گرزن» (رئیس ستاد مشترک ارتش) و برخی دیگر از وکلا، وزرا، ارتشبدها و نظامیان آن زمان.
https://eitaa.com/antihalghe
📍 «ژاله نمازی»، مربی یوگا در تلویزیون، رژیم پهلوی
نخستین گام در اشاعه یوگا به عنوان «ورزش»، از طریق تلویزیون ملی ایران از سالهای 1355 توسط «ژاله نمازی» برداشته شد.
وی که از خاندانهای وابسته به دربار پهلوی بود، پس از گذراندن دورههای یوگا در هند، به ایران بازگشت و در دانشگاه پهلوی سابق در شیراز به آموزش یوگا پرداخت. سپس، دومین باشگاه یوگای ایران را در تهران تأسیس نمود.
نمازی، یک روز درمیان، بعدازظهرها به تلویزیون میآمد و به طور عمومی یوگا را آموزش میداد.
وبه این ترتیب، «ورزشنمایی» یوگا در کشور کلید خورد.
#یوگا
#معنویت_نوظهور
#عرفان_شرقی
#تفکر_انحرافی
https://eitaa.com/antihalghe
🔹کابالا، مبنای نظری صهیونیسم
برای اینکه دید بهتری از رابطه صهیونیسم و کابالا کسب کنیم، باید توجه داشته باشیم که هر دو تفکر، در یک مختصات رسم میشوند. در واقع، صهیونیسم از نظر ساختاری وارث کابالا محسوب میشود؛ چراکه «حسیدیسم» (یکی از تفکرات مشهور کابالایی) یکی از جنبشهای مسیحایی (آخرالزمانگرایی) بدون «ماشیح» (منجی) بهشمار میآید و صهیونیسم نیز جنبشی از همین دست است. صهیونیستها بر رهایی قوم یهود بهصورت بازگشت به صهیون (اشغال فلسطین) بدون آنکه منتظر ماشیح شوند، تأکید میکردند.
در حقیقت، میتوان گفت کابالا همان صهیونیسم بوده و واجد همان تفکر شیطانی است، با این تفاوت که کابالا هیچگاه به فعلیت نرسید و همیشه در پستوها در حال طراحی توطئهها بود، اما صهیونیسم توانست آن تفکر ضدبشری را مطرح کرده و به عینیت برساند. هر دو تفکر دارای انگیزههای مشترک و اهدافی یکساناند. هر دو به حکومت جهانی میاندیشند و هر دو هیچ ارزشی برای انسانها قائل نیستند. البته میان آنها تفاوتهایی نیز وجود دارد که در جای خود قابل بحث است، از جمله این موضوع که کابالا برای یهود ارزش اندکی قائل بوده اما تنها چیزی که نزد صهیونیسم ارزش دارد، «ثروت» است.
مطالعه متن کامل 👉
#کابالا
https://eitaa.com/antihalghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ داستان زعفر جنی ، خرافات یا واقعیت؟
کلیپی از تعزیه زعفر جنی در فضای مجازی منتشر شده که سوالات زیادی ایجاد کرده
⁉️ اگه صفر تا صد ماجرای #زعفرجنی و بررسی واقعی یا خرافات بودن داستانش رو میخوای این کلیپ کامل رو ببین
#زعفر_جنی
#جنیان
#جن
https://eitaa.com/antihalghe
🔻قانون جذب🔻
یکی از بزرگترین خرافه های موجود در جهان که از آموزه ها و مبانی مهم در عرفان های نوظهور، به خصوص عرفان های سکولار و اومانیستی و جنبش عصر جدید، می باشد"فرضیه جذب" است که از آن به "قانون #جذب" تعبیر می شود و سالهاست توسط سخنرانان و نویسندگان، مطابق فرهنگ و مذهب مخاطبان، تبلیغ و ترویج می گردد.
خلاصه ادعای معتقدین به "فرضیه #جذب" این است :
🔺افکار و اندیشه انسان، بر پدیده های خارجی اثرگذارند از نوع تاثیر علت تامه برمعلولش.
یعنی انسان تنها کافی است به گوشه ذهن خود چسبیده و به تصاویر ذهنی متمرکز شود، تا آن تصاویر در دنیای خارج، به صورت واقعیتی عینی جلوه گر شوند. مثلا اگر کسی به ماشین خاصی علاقه دارد کافی است تمام فکر و ذهنش آن ماشین شود تا بالاخره بتوان صاحب ماشینی که می خواهد بشود و آن را به سوی خود جذب نماید.
🔻یکی از مروجین غربی فرضیه جذب می گوید:
عمل تجسّم، تو را به هر چه بخواهی متصل می کند. تجسم خواسته ات، نیروی مغناطیسی ایجاد می کند و این نیرو، خواسته ات را به سوی تو جذب می کند. (قدرت، راندا برن.ص 68)
🔻یکی دیگر از مروجین ایرانی فرضیه جذب می گوید:
هميشه به ثروت هاي بيكراني كه در آينده به دست خواهيد آورد، بينديشيد... همواره بگوييد من ثروتمندم ...كاري كنيد كه واقعا كودك دورن شما، يعني ضمير نا خواگاه شما ثروت را احساس كند و همان شرايط را براي شما فراهم نمايد. احساس كنيد، ثروت خود را و احساس كنيد رفاه خود را ... به نمادهايي از ثروت، مثل اسكناس، چك، و تصاوير شمش هاي طلا خيره شويد و با آن معاشقه كنيد.
با تصور و افکار شما، تمام دنيا يک کاتالوگ در دست شما مي شود. انگار شما داريد به جهان سفارش مي دهيد. هر انتخابي که بکنيد درست است. قدرت تماماً در اختيار شماست.
(تكنولوژي فكر ص 238)
🔷فعالیت های مروجین این آموزه :
چندی پیش مستندی به نام "راز" از شبکه چهار در ترویج و تبلیغ قانون جذب پخش شد.
برخی از روانشناس های مشهور ایرانی با برگزاری کلاس در تالار های بزرگ کشور، به حمایت و تبلیغ از این نظریه می پردازند. همچنین کتاب های فراوانی در این موضوع به رشته تحریر در آمده است.
🚫مهمترین نقد و اشکالات فرضیه جذب :
1_وحیانی نبودن این آموزه
2- باقی ماندن این قانون در حد یک فرضیه و عدم رسمیت آن در مجامع علمی
3- جایگزین کردن مراقبه ذهنی در عوض عبادات شرعی
4- اصالت داشتن ذهن و انسان مداری، زیرا در این نظریه، انسان ها، مدار و کانون عالم هستی بوده و تمام اشیاء را به سمت خود جذب می کنند درحالیکه در ادیان الهی کانون جهان هستی خدا و اراده و قضا و قدر الهی می باشد .
5_فرو بردن انسان در گرداب آرزوها و افسردگی شدید بعد از نا امیدی از رسیدن به آنها
6_از آن جایی که هیچ زمان بندی برای رسیدن به شیء مورد نظر بیان نمی شود، شخص تا واپسین لحظات زندگی اش باید منتظر بماند.
7_ مشابهت تعالیم این فرضیه با تعالیم سحر و جادوگری
لازم به تذکر است که :
🔻در آموزه ها و تعالیم دین اسلام، چیزی که اهمیت دارد، تفکر و تعقل در آیات الهی برای معرفت بیشتر و در نتیجه وصول به سعادت است و نباید این موضوع را با تمرکز و توهم و تخیل که در مکاتب دیگر سفارش شده است یکی دانست زیرا دامنه فعالیت هر کدام با یکدیگر متفاوت است، تفکر انسان در محدوده عقل و تمرکز او در محدوده "وهم" می باشد.
✔️نکته :
عبور از حیطه و دامنه عقل گرایی و ورود به عالم خیال و توهم، نقطه مشترک تمامی عرفان های دنیاست. در تصوف نیز، تقویت قوه خیال سبب ورود به عالمی دیگر می شود که آن را عالم مثال (عالم جن و شیاطین) می نامند. در این عالم انسان هرچه تصور کند را به وضوح در پیش چشم خود مشاهده می کند. آنها تمرکز فراوان همراه با تلقین را کلید ورود به این عالم می دانند. در این عالم است که شخص، توانایی دیدن امور مخفی را پیدا کرده و با دیگر موجودات ارتباط بر قرار می کنند.
#قانون_جذب
https://eitaa.com/antihalghe
معنویت سکولار و عرفان دارویی و تخدیری دکتر همایون همتی.mp3
4.68M
#پادکست | معنویت سکولار و ترویج مصرف مواد مخدر و روانگردان
🎙 دکتر همایون همتی
🔹 یکی از مصادیق عرفانهای سکولار، عرفان دارویی است. در این نوع از عرفان، روح، هیچ ریاضت و زحمتی نمیکشد، هیچ مرحلهای را طی نمیکند. مهم رسیدن به حال خوش و خلسه و جذبه است از هر طریقی که باشد و منشأ مهم نیست. مهم حالاتی است که پدید میآید. کار به جایی رسیده است که مروجان این نوع از معنویت و عرفان، موادمخدر و داروهای روانگردان نیز تولید میکنند.
https://eitaa.com/antihalghe
dastorat2.pdf
287K
برنامه جامع شمیم👆👆 که توسط تعدادی از اساتید متخصص حوزه برای ارائه راهکار به کسانی که از جن آسیب دیده اند یا می خواهند از آسیب های جن در امان باشند، تدوین شده است. این برنامه جامع با بررسی صدها روایتی که در این زمینه وجود دارد طراحی شده و شما می توانید آن را برای دیگران نیز فوروارد نمایید.
برنامه حاضر روی اسیب دیدگان زیادی آزمایش شده و نتایج مثبت آن مورد تایید قرار گرفته است.
https://eitaa.com/antihalghe
این کتاب رو هم حتما تهیه کنید در بحث سحر و جادو با منابع معتبر دینی توسط استاد صدری نگاشته شده.
لطفا فریب ادعاهای دهن پرکن رو نخورید.
شیوه های کاسبی از جیب افراد ساده دل بسیار متنوع است.
👇👇👇
کتاب «سحر و کلید رهایی از آن» اثری ارزشمند از استاد سعید صدری است که با قلمی زیبا و البته بسیار متقن و مستدل و مستند به آیات و روایات به رشته تحریر در آمده است.
با مطالعه این کتاب، راه رهایی از سحر و طلسم و دعاهای مشکل آفرین را خواهید دانست.
📜مطالعه این کتاب را به شما توصیه میکنم.
🏠محل تهیه کتاب: کتاب فروشی های مسجد مقدس جمکران
09192552030
https://eitaa.com/antihalghe
✅ محمد علی طاهری (رئیس فرقه #عرفان_حلقه) معتقد است که غم و اندوه، انسان را در فاز منفی قرار داده و باعث جذب شیاطین به انسان می شود، به همین خاطر عزاداری بر امام حسین (ع) مساله ای آسیب زا می باشد.
✅ طاهری در نوشته ای که سال ها پیش، با عنوان "آئینه عاشورا" منتشر نموده، مردم را از نگاه حزن آلود به حادثه غمبار عاشورا برحذر داشته و جملاتی بدین مضمون بیان می کند که، با نگاهی متفاوت به عاشورا، می توان لباس هایی به رنگ سرخ و سبز و زرد و ... نیز پوشید.
📝 نقد مقاله «آیینه عاشورا» نوشته محمدعلی طاهری (سرکرده فراری حلقه)
بسم الله الرحمن الرحیم
📌در این نوشتار قصد دارم به نقد مقاله آیینه عاشورا محمد علی طاهری بپردازم، اما قبل از آن نظر خوانندگان عزیز را به دو مقدمه مهم جلب میکنم تا بتوانند به دید روشنی از آنچه در پی خواهد آمد، دست یابند:
🔺1. تفکر التقاطی چیست؟
التقاط در لغت به معنای برچیدن و از زمین برداشتن است و تفکر التقاطی اصطلاحی است که به نحوهای خاص از اندیشیدن اطلاق میشود، اهل اندیشه و نظر این سخن را که "هر اندیشمندی شایسته است در حوزه تخصصی خود به اظهار نظر بپردازد" میستایند و معتقدند: "آنجا که مباحث رنگ تخصصی به خود میگیرد، باید از کارشناسان هر فن نظرخواهی کرد". ولی گاه در مقام عمل کسانی یافت میشوند که بدون توجه به قاعده عقلانی فوق در زمینههای گوناگون که قطعأ همگی آنها در حوزه تخصص ایشان نیست، به اظهار نظر میپردازد. اینگونه افراد از میان دیدگاههایی که در هریک از زمینههای مختلف ارائه شده، نظری را پسندیده و برمیگزینند و بدون توجه به زیرساختهای فکری دیدگاه گزینششده، مجموعهای از نظریات را به عنوان تفکر خویش انتخاب و به دیگران عرضه میکنند که گاه با اندکی دقت، ناهمگونی و حتی تناقض در میان اجزای این تفکر بهراحتی قابل شناسایی است.
به عنوان نمونه از مطالعاتی که در زمینه روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست، حقوق، فلسفه، عرفان، دین و... داشتهاند، مجموعهای از نظریات که هریک برگرفته از گرایش خاصی است، فراهم میآورند؛ البته این مجموعه بر اساس سنجشهای دقیق و موشکافی در زیربناهای فکری نظریهها و درنظرگرفتن سازگاری و ناسازگاری آنها به دست نیامده، بلکه آنچه به مذاق این تدوینکننده خوشتر آمده، قبول شده و در کنار سایر نظریات قرار گرفته است.
بزرگترین اشکال اینگونه اظهارنظرهای غیرکارشناسانه، ناسازگاربودن آنها با یکدیگر است که به دلیل همین ناسازگاری در اجزاء یا حتی تناقض میان آنها نمیتواند مجمو عهای منسجم از افکار صحیح پدید آورد.
بنابراین "تفکر التقاطی" در اصطلاح عبارت است از مجموعهای از نظریات که از گرایشهای متفاوت و گاه متناقض برگرفته شده و در کنار هم گرد آمده است و چون بنیانها و زیرساختهای این گرایشها و نظریات ناهمگون یا در مقابل هماند (به عنوان نمونه، برخی برخاسته از مکاتب "انسانمحور یا اومانیسم"، برخی برخاسته از مکاتب "خدامحور"، برخی برگرفته از گرایش مبتنی بر "اصالت فرد"، برخی برگرفته از گرایشهای مبتنی بر "اصالت جمع"، پارهای برآمده از "لیبرالیسم" و سکولاریسم" و پارهای مبتنی بر "دینمحوری "هستند)، دارندگان تفکر التقاطی گاه به ورطه پلورالیسم و نظریه "همهصدقی ادیان و اندیشهها" درافتادهاند.
در جامعه اسلامی ما نیز بهویژه در قرن اخیر، این تفکر (تفکر التقاطی) میان کسانی که قوت فکر و قدرت تحقیق علمی لازم را ندارند، رایج شده است. کم نیستند کسانی که از یکسو مسلماناند و در مقام سخن حاضر نیستند دست از تمامیت اسلام و عقاید دینی بردارند، اما از سوی دیگر سخت شیفته نظریات دیگران در زمینههای مختلفاند و در عین حال نه در مسائل دینی تخصص لازم را دارند و نه در همه زمینههایی که در آن به اظهار نظر پرداختهاند.
🔺1-1. مفهوم "اجتهادبهرأی" در اسلام
در روایات اسلامی نیز تعبیری به عنوان "اجتهادبهرأی" وجود دارد که عبارت است از پیشداوری و تمایلات شخصی در استنباط.
انسان قبل از پژوهش در هر مسألهای ممکن است دارای یک سلسله پیشینه ذهنی و تمایلات شخصی باشد که اگر در مقام تحقیق آنها را کنار نگذارد، نتیجه بهدستآمده از پژوهش بالطبع ناب و بیپیرایه نخواهد بود؛ از این رو دخالتدادن برخی انگیزههای درونی مانند شهرتطلبی، کسب محبوبیت و جایگاه اجتماعی یا منافع شخصی در برداشت از دین که انسان را وامیدارد تا به گونهای احکام و معارف دینی را توجیه و تفسیر کند که در نهایت به نفع خواستههای نفسانی او باشد؛ نه برداشت بیطرفانه و حقیقتطلبانه از آن. نتیجه این اجتهادبهرأی، بدعت در دین و برداشت التقاطی از مفاهیم و منابع دینی است و این نظریات نوعأ از مکاتب و گرایشهای غیر دینی و یا حتی ضد دینی در ذهن فرد حاصل میآید؛ وگرنه اگر اینها نیز برآمده از دین و بخشی از آن بودند، هرگز نمیتوانستند با بخشهای دیگر در تنافی باشند.
🔺2-1. تفکر التقاطی و اجتهادبهرأی در اندیشههای طاهری
متأسفانه آقای محمدعلی طاهری دارای چنین تفکری است و این تفکر بهروشنی در کتابها و آموزههای کتبی و شفاهی ایشان در عرفان حلقه دیده میشود که جای بحث مفصل دارد. از آنجا که ایشان تخصصی در مباحث دینی و علوم اسلامی ندارد، واردشدن ایشان به این حوزه، این تفکر را در ذهن او ایجاد کرده و به برداشتهای غلطی از مفاهیم دینی دچار شدهاند (مانند واردشدن ایشان در حوزههای دیگر از جمله پزشکی، روانشناسی، عرفان،
فلسفه و...
و حتی در این حوزه دچار تناقضات فاحشی شدهاند که ذهن دقیق و آگاه مخاطبان متخصص، قادر به شناخت این تناقضات میباشد.
این مقدمه برای شناخت تفکر محمد علی طاهری طرح شد تا با این شناخت، نگاه دقیق و آگاهانهتری به آثار او و از جمله این مقاله داشته باشیم و اکنون مقدمه دوم:
🔺2. استحباب عزاداری بر سیدالشهداء علیه السلام
یکی از موضوعاتی که دشمنان شیعه به آن پرداختهاند و مورد هجوم قرار دادهاند، مسئله عزاداری بر سیدالشهداء علیه السلام است؛ زیرا آنان بهخوبی به تأثیر فرهنگ عاشورا در جریان تشیع پی بردهاند و میدانند مبارزه با تشیع، جز با مبارزه با فرهنگ عاشورا و نهضت حسینی به سرانجام نخواهد رسید.
حال در این میان کسانی مانند وهابیت آشکارا به مخالفت با عزاداری بر ائمه و بزرگان دین و بهویژه سرور و سالار شهیدان (ع) پرداختهاند و آن را یکی از بدعتهای شیعیان میدانند و کسانی نیز مانند طاهری زیرکانه و موذیانه در ظاهری زیبا و در قالب الفاظ دلنشین فرهنگ عزاداری را زیر سوال میبرند.
🔺1-2. برخی روایات اسلامی در این مورد
قبل از پرداختن به متن مقاله باید خواننده عزیز، توصیه و تأکید پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در بزرگداشت عاشورا و عزاداری و گریه بر امام حسین (ع) را مورد توجه قرار دهد. برای اثبات استحباب گریه و عزاداری بر حضرت اباعبدالله (ع) و برای تبیین اینکه در این ایام، کاری غیر از عزاداری و گریه شایسته نیست و نباید با توجیه و استدلال بیپایه و اساس (آنطور که نویسنده مقاله گفته)، به شادی و پایکوبی پرداخت، چند نمونه از روایات اهل بیت (ع) را میآورم تا خواننده عزیز بداند که اهل بیت (ع) بر مصائب جدشان گریه و عزاداری میکردند و کاری غیر از این را در این ایام شایسته نمیدانستند:
1. وقتی پیامبر اکرم (ص) دختر خویش فاطمه (س) را به مصائب اباعبدالله (ع) مطلع ساختند، حضرت زهرا (س) بهشدت گریستند و فرمودند: پدر جان این مصائب در چه زمانی اتفاق میافتد؟ پیامبر (ص) فرمودند: زمانی که نه من و نه علی [ع] و نه تو هیچیک نباشیم؛ پس گریه حضرت زهرا (س) شدت یافت و فرمود: پس چه کسی بر او اقامه عزا میکند؟ پیامبر فرمودند: ای فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم و مردان امتم بر مردان ایشان گریه خواهند کرد و گروهگروه عزای او را در هر سال تجدید میکنند؛ پس در قیامت تو زنان را و من مردان را و هرکس بر مصائب حسین گریه کرده است را دستگیری کرده و با شفاعت خویش وارد بهشت میسازیم (بحارالانوار44/292).
2. ابن عباس در روایتی طولانی نقل کرده است که چون از صفین بازمیگشتیم، گذر امام علی (ع) و اصحاب آن حضرت به سرزمین نینوا افتاد؛ سپس آن حضرت با صدای بلند مصائبی را که در این زمین بر اهل بیت (ع) خواهد رسید، بیان کرد و آنقدر گریستند که از هوش رفتند (امالی شیخ صدوق، مجلس 87، صفحه 940).
3. حضرت رضا (ع) فرمودند: پدرم چون روز عاشورا میرسید، در آن روز محزون و گریان بودند و میفرمودند: امروز روزی است که حسین
(ع) در آن کشته شده است (بحار الانوار 44/284).
اینگونه روایات که تعداد آن بیشمار است، همگی در پی اثبات این مدعاست که اهل بیت (ع) خود بر مصائب خویش، بیش از همه عزاداری و گریه میکردهاند و در سخن دشمنان این فرهنگ، چیزی جز القاء شبهه و ایجاد تفرقه و توهین به مقدسات و مخدوشکردن اذهان برای بیارزش نشاندادن این عمل چیز دیگری نهفته نیست.
🔴 اکنون نقد مقاله «آیینه عاشورا»:
نتیجه نگاه طاهری، تغییر فرهنگ عاشورا از طریق توجیهات دلفریب و زیباست
باید از خواننده محترم پرسید: آقای طاهری چه هدفی از نوشتن این مقاله داشته؛ امری که بین شیعه تقدس خاصی دارد و زیر سوالبردن آن تیشه به ریشه فرهنگ تشیع میزند؟!
طاهری میگوید در این ماه غیر از عزاداری و سیاهپوشیدن کارهای دیگری هم میتوان کرد؛ مثل هلهله و پایکوبی و پوشیدن جامه سرخ و زرد و سفید با توجیهات زیبا! (ضمن آنکه اصلاً پوشیدن لباس سیاه "شریک جرم یزیدبودن" تعریف میشود و میگوید: "آیا این فکر لرزه بر اندام ما نمیاندازد و تصور شریک جرمبودن در ریختهشدن خون حسین (ع) خواب را از چشمان ما دور نمیکند؟" و با ارائه تصویری ناپسند از سیهپوشی ناخودآگاه میل به پوشیدن آن را کمرنگ میکند.)
🔸سوال من این است: آیا این خلاف روش اهل بیت (ع) نیست؟ آیا امامان معصوم (ع) نمیتوانستند برای شهادت جدشان این توجیهات را بیان کنند و دستور به اقامه عزا و گریه بر جدشان ندهندو شیعه را به زحمت و تعب نیندازند؟
آیا در فرهنگ تشیع فلسفه عزاداری، فقط اندوه و ماتم بر شهادت جمعی از نیکان روزگار است که آقای طاهری خواستهاند با توجیهات زیبا و دلفریب، دل شیعه را تسلی دهد و بگوید با گریه و سیاهپوشیدن خود را آزار ندهید، میتوانید به حسین (ع) ارادت داشته باشید و سبز و سفید و سرخ هم بپوشید و هلهله و شادی هم بکنید؟!
آیا این درکنکردن فلسفه عزاداری بر حسین ع
نیست که ائمه ما
آنقدر بر آن تکیه دارند؟ آیا این مقاله، برخاسته از تفکر التقاطی طاهری نیست که برداشت غلط خود از این فرهنگ را با چنین توجیهاتی به مخاطب القا میکند؟
فلسفه عزاداری عاشورا فراتر از برخی رفتارهای افراطی عوامگرایانه است
طاهری در این مقاله همه شیعیان را مخاطب قرار داده؛ نه جمعی خاصی از شیعیان که ممکن است در عزاداریها رفتارهای خلاف شرع و عرف انجام دهند و فرهنگ شیعه را زیر سؤال ببرند که ما هم بعضی رفتارها و اعمال انجامشده در عزاداریها را تأیید نمیکنیم و معتقدیم باید کنار گذاشته شود تا موجب وهن تشیع نشود؛ اما آقای طاهری خطاب به همه شیعیان مطالب را عنوان میکند.
امام حسین (ع) برای اقامه دین جدش و امربهمعروف و نهیازمنکر به شهادت رسید و شیعه با اقامه عزای او به همه دشمنان اسلام اعلام میکند که پیام او را دریافت کرده و ادامهدهنده راه اوست و پرچم او را برای مبارزه با ظلم و ستم و تحریف و بدعت و انحراف دین به زمین نمیگذارد.
چرا سنت بلندکردن علم را در عزاداریها زیر سؤال میبرد؟ این سنت نشانه بلندبودن پرچم کربلا و عهد وفاداری شیعه به حسین (ع) و ابالفضل (ع) علمدار کربلاست؛ البته باز هم میگویم ممکن است عده قلیلی به نیت شهرت و خودنمایی این کار را بکنند؛ اما این را نمیتوان منسوب به همه کرد و اصل این سنت پسندیده را زیر سؤال برد!
🔸سیهپوشی در عاشورا در نظر طاهری
جالب است که وی برای پوشیدن جامعه سفید و زرد و سرخ، توجیهات زیبا میآورد، اما برای پوشیدن رنگ سیاه که سنت و عرف جامعه است و نشان عزاداری و ماتم بر سیدالشهداء (ع) است میگوید: "پوشیدن رنگ سیاه یعنی ما حسین (ع) را تنها گذاشتهایم و او مظلومانه به شهادت رسید و این لباس سیاه، نشانی است بر شریک جرم بودن ما در ریختهشدن خون آنها، آیا این فکر لرزه براندام ما نمی اندازد و تصور شریک جرم بودن در ریخته شدن خون حسین خواب را از چشمان ما دور نمیکند؟"
با این توجیه طاهری برای پوشیدن رنگ سیاه! کدام شیعه عاشق حسینی حاضر است دیگر در عزای حسین لباس سیاه بر تن کند؟
آقای طاهری این فلسفه پوشیدن رنگ سیاه را از کجا آورده؟ آیا این تفکر غلط خودش نیست؟ و یا شاید قصد عوضکردن فرهنگ عزاداری را داشته و مرموزانه و زیرکانه با این توجیه اذهان را به پذیرش تفکرات ناسالم خود هدایت میکند؟
🔸چرا شیعه را شریک جرمکشتن حسین (ع) میداند؟ در کدام منبع دینی آمده: شیعه در طول تاریخ محکوم به یاری نکردن حسین (ع) است و تا قیامت بر این جرم خود باید بگرید؟ آیا این درک نکردن فلسفه عاشورا نیست؟
🔰نادیدهگرفتن بهار ظهور مهدی (عج)
در جای دیگری از مقاله طاهری میگوید: "میتوان زرد پوشید و گفت ما به خزان نشستهایم؛ چراکه بعد از عاشورا بهار انسانیت، تابستان را پشت سر نگذاشته به خزان رسیده است".
چه کسی و با چه مدرکی میتواند ادعا کند که با شهادت امام حسین (ع) بهار انسانیت خزان شده؛ پس میتوان جامه زرد پوشید؟ آیا بعد از امام حسین (ع) انسان کاملی به صحنه روزگار نیامده؟ آیا حسین (ع) 9 فرزند از خود به یادگار نگذاشت که یکی پس از دیگری به امامت رسیدند و پرچمدار قیام حسین (ع) بودند و هرکدام نمونه انسان کامل بودند؟ آیا حسین (ع) فرزند حی و حاضری به نام مهدی (عج) ندارد که خونخواه حسین (ع) است و روزی قیام او را تکمیل خواهد کرد؟ پس انسانیت هنوز بهاری به نام مهدی (عج) دارد که نسیم حضورش در جامعه شیعه و جهان بشریت میوزد. آیا این اهانت به حسین (ع)و فرزندان پاکش نیست؟
⛔️شادی و پایکوبی به بهانه زندهبودن شهیدان؟!
در ادامه مقاله میگوید: "میتوان خندید و پایکوبی کرد و فریاد شهیدان زندهاند را سر داد و نشان داد که از اعماق وجود مسروریم؛ چراکه آنها نمردهاند و نزد خدا روزی آسمانی دارند و جاودانگی الهی متعلق به آنان است".
آیا به بهانه زندهبودن شهیدان میتوان در روز عاشورا خندید و شادی و پایکوبی کرد؟ پس چرا امام حسین (ع) روز عاشورا برای فرزندان و یارانش گریست و حضرت زینب (س) اقامه عزا کرد و حضرت سجاد (ع) 20 سال بر مصیبت پدرش گریست؟ آیا آنها نمیدانستند شهیدان زندهاند و نزد خدا روزی میخورند؟ آیا این همراهی با سپاه یزید نیست که با شهادت هریک از یاران حسین (ع) هلهله و شادی میکردند؟ فرق ما با یزیدیان چیست؟ لابد فلسفه شادی سپاه یزید هم همان بوده که طاهری گفته است!
💢پلورالیزم دینی در اندیشههای طاهری
طاهری میگوید: "آری میتوان هر کاری انجام داد، مهم آن است که در پس آن چه اندیشهای نهفته است و اینکه انسان با چه طرز فکری به رسالت خود نگاه کرده و در چه جایی و با چه محتوایی آن را پیدا کند..."
آیا این تأیید تفکر پلورالیزم دینی و قرائتهای مختلف از دین نیست؛ تفکری که میکوشد تا دین را به عنوان حقیقتی که تنها نزد خداست، طرح کند و اینکه هرگز بشر و حتی پیامبران (ع) را بدان راهی نیست و اینکه هر انسانی برداشت
خاصی از دین و وحی الهی دارد
و آنچه در حوزه معرفتی انسان قرار میگیرد، تنها برداشت ذهنی و فهم بشری اوست؟
در این تفکر گفته میشود، پیامبر (ص) برداشتی مطابق با شرایط فیزیکی و اجتماعی و ارزشهای زمان خود از وحی الهی و دین داشته و هرگز دین را آنچنان که نزد خداست، درک نکرده و چه بسا امروز به لحاظ پیشرفت علم، ما خود بهتر از ایشان از دین برداشت میکنیم.
در عین حال اظهار میکنند آنچه در دسترس بشر قرار میگیرد، هیچ تضمینی بر صحت آن وجود ندارد؛ بنابراین هیچکس حق ندارد ادعا کند فهم من از دیگری بهتر است؛ بر همین اساس همه برداشتها در عین چندگانگی، جلوههایی از حق است که همگی را به یک مقصد میرساند و در نتیجه دینی بر دین دیگر و تفکری بر تفکر دیگر ترجیح ندارد! آیا حرف طاهری تأیید این نظریه (پلورالیزم دینی) نیست؟ البته این تفکر در آثار دیگر طاهری و آموزههای شفاهی او نیز دیده میشود.
💠نتیجهگیری
درست است که انسان باید پیام عاشورا را درک کند و مراقب باشد در طول زندگی با عملکرد ناصحیح خود در صف یزیدیان قرار نگیرد و حقیقت ناب را برایش لباس حق نپوشانند تا حاضر شود بر امام زمان خود شمشیر بکشد و خون او را به زمین بریزد، اما آیا مقاله طاهری خود تحریف حقیقت نیست؟ و مصداق آیه: وَلَاتَلْبِسُواْالْحَقَّبِالْبَاطِلِوَتَكْتُمُواْالْحَقَّوَأَنتُمْتَعْلَمُونَ (بقره 42) حق را لباس باطل نپوشانید و آن را پنهان نکنید؛ درحالیکه میدانید (حق است) نمیباشد؟
مفاهیم دینی، شعر نیست که هرطور بیشتر بهدلخواهمان است و قشنگتر به نظر میرسد، با آنها برخورد نماییم و بهبه و چهچه کنیم. این مفاهیم قانونمند و دارای چارچوبهای مشخصاند؛ چراکه اگر قرار باشد، معیاری برای سنجش قرار گیرند یا هدایت به صراط مستقیم را رهنمون شوند، قاعدتاً نمیتوانند بدون چارچوب و بیقاعده باشند. این مفاهیم را تنها کسانی میتوانند تفسیر و تعبیر کنند که اولاً علم و آگاهی کاملی برای اینکار داشته باشند و دوم اینکه تعابیر و تفاسیرشان تضادی با عقل و کتاب خدا نداشته باشد؛ به همین دلیل بر همه ما واجب است، وقتی با چنین متونی برخورد میکنیم، پیش از حظبردن از کلمات زیبا و بهظاهر دلنشین آن به نقد موشکافانه و همهجانبه بپردازیم و از قِبَل هیچ نکتهای بهسادگی عبور نکنیم.
والسلام علی من التبع الهدی
فاطمه میرزاییان
https://eitaa.com/antihalghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆معنویت اساس این انقلاب!
#معنویت
https://eitaa.com/antihalghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆بلوغ معنوی
دوره معنویت رهایی بخش
7⃣قسمت هفتم
https://eitaa.com/antihalghe
#ارسالی_کاربران
ممنون از جناب آزاد که نقد خودشون درباره قانون جذب رو ارسال کردند.
👇👇👇
۲۰ تفاوت دعا و جذب
۱. مبنای معرفت شناختی دعا بینش رئالیسم بوده، اما جذب بر پایه ایدهآلیسم است. (بطلان ایدهآلیسم از بدیهیات معرفتشناختی است)
۲. مخاطب دعا خداوند و واسطههای او (انبیا و اولیا) بوده ولی مخاطب جذب کائنات است.
۳. دعا درخواست پایین به بالا است، ولی جذب دستور از بالا به پایین. به بیان دیگر، پیشفرض دعا، عجز است ولی پیشفرض جذب، سلطه بر کائنات!
۴. دعا مستند به عقل و نقل است، اما جذب مبتنی بر شواهد عرفی و موارد اتفاقی بوده و هیچ مستند عقلی یا نقلی ندارد.
۵. در آیات و روایات به دعا تصریح شده است، اما طرفداران جذب با تفسیر به رأیِ آیه «فتبارک الله احسن الخالقین» و چندی از احادیث، اقدام به مستند سازی کردند.
۶. دعا نگاه خدامحورانه دارد، ولی جذب نگاه انسان محورانه (اومانیستی)
۷. تحقق دنیویِ دعا وابسته به شرایط زیادی همچون مشیت و مصلحت الهی و عدم مانع است، ولی جذب خود را در گرو مشیت و مصلحت الهی نمیداند.
۸. محتوای دعا مهم بوده و دعای شر جایگاهی ندارد، اما در جذب فقط اصل خواستن مهم است، حتی اگر شر باشد.
۹. نفس شخص دعا کننده مهم است و در استجابت دعا تاثیر دارد، اما در جذب مهم نیست که انسان خوبی باشی یا بد، فقط دستور تو مهم است.
۱۰. به تبع تفاوت قبلی، دعا منجر به عبودیت و تضرع و ترک گناه میگردد اما جذب منجر به الوهیتپنداری، اباحهگرایی و لاابالیگری هم میشود.
۱۱. استجابت دعا به صورت تحقق دنیوی یا ثواب اخروی است، برای همین همیشه محقق نمیشود، ولی جذب ادعای فراگیری و عدم نقض است. (قانون!)
۱۲. دعا مثال نقض ندارد و با تکیه به معاد، یا استجابتش در قالب تحقق دنیوی است یا ثواب اخروی، اما جذب که نگاهی تک بعدی به عالم و دنیا دارد، مبتلا به میلیون ها، بلکه میلیاردها مثال نقض است.
۱۳. شخص دعا کننده معمولاً نگاه واقعبینانه ای دارد اما شخص جاذب به آمال پرستی و آرزوها محوری (طول أمل) مبتلا میشود. در جذب تاکید میشود که محدودیتهای دنیا را لحاظ نکنید.
۱۴. دعا از نظر دین یک فضیلت تلقی میشود (الدعا عمود الدین) اما طول أمل یک رذیلت بزرگ است (ان اَخوَف ما اخاف علی امتی، طول الأمل).
۱۵. شرایط استجابت دعا در آیات و روایات به تفصیل بیان شده است، اما شرایط تحقق جذب منضبط و منقّح نیست (کلی گویی).
۱۶. دعا یک قانون همگانی، روشن و فاقد رازانگاری است، اما جذب -اگر چه مفاد بسیار سادهای دارد- ادعای رازآلودگی دارد که عده محدودی اخیراً از آن پرده برداشته اند.
۱۷. دعا با عمل و تحرک، سازگار بوده، بلکه عمل از اسباب استجابت دعا است اما جذب با تعریف غلوّآمیزی که از تاثیرگذاری تخیل دارد، جامعه را به سمت توهم، طمع و تنپروری سوق میدهد. (اخیراً عدهای از طرفداران جذب، عمل را هم ضمیمه کرده اند که در این صورت هیچ چیز رازگونهای در کار نیست)
۱۸. هدف اصلی از دعا سعادت اخروی بوده اما ارزش محوری جذب دنیاطلبی و مادیگرایی است. (از نظر سردمدارانِ توهم جذب، سعادت مساوی است با پول و رفاه دنیوی صرف!)
۱۹. دعا با مفاهیم و ارزشهایی همچون قناعت، عدم اسراف و ابتلاء سازگار و همسو است، اما جذب با این امور میانهای نداشته و بیتفاوت است.
۲۰. کارکردِ دعا از نظر متدینین، ارتباط با خداوند است، اما از نظر طرفداران جذب خاصیت تمرکز و تجسم دارد. (مشابه این تفسیر را راجع به زیارت دارند)
#قانون_جذب
https://eitaa.com/antihalghe