eitaa logo
پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب
10.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
268 فایل
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و دشمن شناسی ارتباط با ادمین: فاطمه میرزاییان، پژوهشگر عرفان های کاذب مسئول شبکه کشوری خواهران مجمع فرق و ادیان خاتم الاوصیاء، مدرس حوزه،مشاور،عضو جمعیت بانوان فرهیخته،عضو مجمع مبلغات تهران @f_Mirzaeeyan
مشاهده در ایتا
دانلود
جایگاه خدا و انسان در قانون جذب 🧲 ♦️ در قانون جذب، اساساً انسان‌ها به تجدید نظر در باورها و تصحیحِ اعتقادات دعوت نمی‌شوند؛ زیرا مهم نیست آدمی چه عقیده و باوری دارد و به کدام دین و مذهب پای‌بند است؛ مهم این است که با تمام توان خواسته خود را از کائنات طلب کند. 🔷 در قانون جذب تنها باوری که لازم شمرده می‌شود، باور به حقانیت قانون جذب است و بس. یکی از چهره‌های رسوای فیلم راز حتی اعتقاد به خدا را هم لازم نمی‌داند و با وقاحت در کتابش می‌گوید: «به هیچ وجه لازم نیست به خدا اعتقاد داشته باشید. شما آزاد هستید.»[1] 🔶 دعا در قانون جذب این‌گونه تفسیر شده که آدمی یاد بگیرد چگونه به آرزوهای خود احساس مثبت دهد و با رؤیاهای خود سرگرم باشد. 🔷 اگر در قانون جذب، باور به خدا مطرح است، آن خدای متعالی که در اسلام گفته شده مراد نیست، بلکه خدایی مدنظر است که نه‌تنها از بندگانش عبادت و بندگی نخواسته، بلکه کمر به خدمت آدمیان بسته و ابزاری برای سرمستی بیشتر انسان‌ها شده است. 🔶 این خدا چنانکه دونالد والش پرچم‌دار جذب در فیلم راز به صراحت گفته، برای انسان‌ها هیچ مأموریت الهی تعریف نکرده و هدف را تنها در کسب لذت و خوشی خلاصه نموده و آن‌ها را در حیوانیت خویش آزاد گذاشته است.
♦️ مایکل لوسیر در کتاب قانون جذب بدون اینکه به غایت الهی تن دهد، گفته است: «هدف از زندگی شناخت و تجربه‌ی کامل لذت است. نقاش از نقاشی لذت می‌برد، خواننده از خواندن لذت می‌برد، رقاص از رقصیدن لذت می‌برد. در این موارد نقاشی، خوانندگی و رقصیدن راهبردهایی است برای لذت بردن.»[2] 🔷 باور به توحید در قانون جذب معنایش این است: بپذیریم خدایی در جهان وجود دارد که خود را وقف امیال و هوس‌های آدمی نموده و هرچه را انسان بپسندد خدا هم به آن راضی می‌شود. 🔶 از این‌رو در قانون جذب، نامی از خدای «احدِ واحد» دیده نمی‌شود، بلکه سخن از خدایی است شخصی که هرکس در درون خود دارد. این خدای شخصی که در حد یک ندای درون فرصتِ عرض‌اندام دارد، به «انسان خدایی» شبیه‌تر است تا حقیقت واحدی که در ادیان الهی معرفی شده است. ⭕️ با این تفسیر به تعدادِ هر فرد، یک خدا وجود دارد و به عبارت دقیق‌تر هرکس به یک خدا مجهز است و قبل از اینکه انسان از او اطاعت، او خود را به استخدام آدمی درآورده است. ♦️ جالب اینکه برای رسیدن به این خدای درونی هیچ‌گونه پرهیزگاری، تقوا و ایمانی لازم شمرده نمی‌شود. 🔷 در ادیان غیرتوحیدی، خدا در عالم خارج متکثر بوده و تجسد‌های متعدد داشته و خود را به شکل آواتار‌های(بت‌ها) مختلفی بروز داده است؛ در قانون جذب هم این خدا، به همان شکل برخوردار از تکثر است، البته تکثر در درون و ضمیر انسان‌ها . 🔶 چنین تکثری با وحدت وجود که در متون که در متون عرفان اسلامی آمده است هیچ مشابهتی ندارد؛ چون در قانون جذب اساساً وحدتی تصویر نمی‌شود. 🔷 اگر هم گاهی نام وحدت به گوش می‌رسد وحدتی است که در فیزیک جدید تبیین یافته و آن هم اشتراک موجودات در حقیقتی به نام انرژی است؛ نه جلوه و اطوار و شئون الهی بودن. 🔶 توضیحِ وحدت در قانون جذب این است که اصلِ همه اشیاء انرژی است و قوه‌ی ذهن هم نوعی انرژی است. انرژی ذهنی می‌تواند به انرژی مادی تبدیل شود. در قانون جذب، تفسیر وحدت همان تبدیل ماده به انرژی و هماهنگی در فرکانس پدیده‌هاست. 🔷 راندا برن خدا را همان انرژی می‌داند. او در کتاب راز پس از مقایسه‌ی نگرشِ علم الهیات درباره‌ی خداوند با نظریه فیزیک درباره‌ی انرژی، تأکید می‌کند که «توصیف در هر دو مشابه ولی با واژه‌های متفاوت است.»[3] 🔶 اگر نام پیامبران الهی در منابع جذب آمده، از این جهت است که این افراد در تصویرپردازیِ ذهنی بسیار توانمند بودند نه این‌که زندگی خویش را در جهت بندگی خدا به کار گرفته و با اعمال صالح خویش، ایمانی والا نسبت به خالق هستی پیدا کردند. 🔷 پیامبران الهی از آنجا که در جذب، به دور از رسالت الهی تصویر شده‌اند، هیچ ارتباطی با زندگی انسان‌ها پیدا نمی‌کنند؛ چرا که اساساً از جانب خدا مأمور هدایت و ارشادِ دیگران نبوده و سکان نجات انسان‌ها به ایشان سپرده نشده است. ♦️دعاهای رسیده از معصومین پُر است از اعلام‌خطر نسبت به آینده آدمی و انذار نسبت به جهان اخروی و حیات ابدی. 🔷 آیا رهبران جذب حاضرند عینک خوش‌بینی افراطی خویش را برداشته و آنچه را در ادعیه نقاط آسیب‌پذیر معرفی شده خطرساز معرفی کنند و از تهدید رذایل اخلاقی سخن به میان آورند❓ 🔶 در قانون جذب از آن رو که تنها مثبت‌اندیشی ذهنی به رسمیت شناخته می‌شود، هیچ‌گونه اعلام خطری وجود ندارد. تنها خطری که هواداران جذب آن را می‌شناسند، فکر کردن به امور منفی و مراد از امور منفی هم ناکامی‌های این جهانی است. 🔷 جالب توجه این‌که در قانون جذب، آدمی قبل از آنکه به فکر یافتن نقاطِ ضربه‌پذیر معنوی باشد، یاد می‌گیرد اساساً به هیچ امر منفی فکر نکند. 🔶 با این توضیح چگونه در قانون جذب کسی حاضر می‌شود درباره‌ی خویش فکر منفی پیدا کند و وجودِ آلودگی معنوی را در مورد خود بپذیرد و احتمال سقوط روحی دهد❓ ♦️ از این‌رو در قانون جذب، افراد فقط به عیش و خوشی فکر می‌کنند و هیچ‌گاه در کتاب‌ها و محافل جذب، کسی را به جهاد با نفس ترغیب نمی‌کنند و هرگز تابلوی تجسم، با موضوع «جهاد اکبر» آراسته نمی‌شود.[4] 🔻 پی‌نوشت: [1] . دونالد والش، وقتی همه چیز تغییر می‌کند، تهران: نشر ارس، ۱۳۸۹، ص ۱۲۰. [2] . مایکل لوسیر، قانون جذب، تهران: نشر درسا، ۱۳۸۲، ص ۵۷. [3] . راندا برن، راز، تهران: نشر فراروان، ۱۳۸۷، ص ۱۸۶. [4] . حمزه شریفی‌دوست، قانون جذب و اسلام، قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳، ص ۳۷. https://eitaa.com/antihalghe
🔴 دانلود فیلم داستانی افسون حلقه از سایت عمار یار👌 افسون حلقه کارگردان:کرامت پورشهسواری ' 99 دقیقه ادعای درمانگری به همراه دعوت موجودات ناشناخته به زندگی انسان‌ها و بحث جن و جن‌گیری موضوع این فیلم است که در حوزه عرفان حلقه تعریف شده و زندگی افراد را نشانه گرفته است. نسرین (مادر یکی از خانواده‌های داستان) ازجمله افرادی است که گرفتار عرفان حلقه شده است. او سعی دارد تا با استفاده از علم فرا درمانی سردردهای مضمنش را درمان کند، به همین منظور او متوسل به شخصی به نام امیری شده است. امیری با عنوان «تدریس عرفان» از طریق دانشگاه‌ها کلاس‌هایش را دایر می‌کند و با جذب افراد به جهت شیوه‌های فرا درمانی و کسب کمال و آموزش عرفان نیز آن‌ها را به دام عرفان حلقه می‌کشاند. با حضور در این کلاس‌ها نسرین فکر می‌کند در منزلش ارواح سرگردان و جن‌ها نفوذ و زندگی می‌کنند. پسر بزرگ نسرین انسانی معتقد و باایمان است و این شیوه معالجه مادر را نمی‌پذیرد و تلاش می‌کند تا این استاد کلاهبردار را رسوا کند. تهیه کننده : سعید مرادی, کرامت پورشهسواری تهیه شده : سازمان عقیدتی سیاسی ناجا دیدن این فیلم را به شما توصیه می‌کنیم... 👇👇👇
موسسه آموزشی فرق و ادیان بصائر با همکاری دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار می‌نماید: 📣 دوره کشوری بسیار جذاب و کاربردی سحر و جادو در فرقه های انحرافی "آشنایی، پیشگیری، درمان" 📌 برادران و خواهران 🎓 مدرس: اساتید مجرب حوزه علمیه قم اولویت ثبت نام با: 🔸طلاب مشغول به سطح۲ و بالاتر 🔹دانشجویان دارای مدرک کارشناسی و بالاتر ✏مهلت ثبت نام تا جمعه ۱۴شهریورماه ⏰شروع دوره: شنبه ۱۵شهریورماه از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۱۹:۳۰ 📥لینک ثبت نام: https://yk8.ir/magicr 🔺لینک عضویت در کانال موسسه آموزشی فرق و ادیان بصائر در پیامرسان های مختلف: 📱سروش: sapp.ir/basaer_l 📱ایتا: https://eitaa.com/basaer_l 📱تلگرام: https://t.me/basaer_l 📱گپ: https://gap.im/basaer_l 📱اینستاگرام: https://www.instagram.com/basaer_l
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است//بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است از مردم گمراه جهان راه مجویید//نزدیکترین راه به الله حسین است. 🏴عاشورای حسینی تسلیت باد🏴
📝 نقد مقاله «آیینه عاشورا» نوشته محمدعلی طاهری (سرکرده فراری حلقه) بسم الله الرحمن الرحیم 📌در این نوشتار قصد دارم به نقد مقاله آیینه عاشورا محمد علی طاهری بپردازم، اما قبل از آن نظر خوانندگان عزیز را به دو مقدمه مهم جلب می‌کنم تا بتوانند به دید روشنی از آنچه در پی خواهد آمد، دست یابند: 🔺1. تفکر التقاطی چیست؟ التقاط در لغت به معنای برچیدن و از زمین برداشتن است و تفکر التقاطی اصطلاحی است که به نحوه‌ای خاص از اندیشیدن اطلاق می‌شود، اهل اندیشه و نظر این سخن را که "هر اندیشمندی شایسته است در حوزه تخصصی خود به اظهار نظر بپردازد" می‌ستایند و معتقدند: "آنجا که مباحث رنگ تخصصی به خود می‌گیرد، باید از کارشناسان هر فن نظرخواهی کرد". ولی گاه در مقام عمل کسانی یافت می‌شوند که بدون توجه به قاعده عقلانی فوق در زمینه‌های گوناگون که قطعأ همگی آنها در حوزه تخصص ایشان نیست، به اظهار نظر می‌پردازد. این‌گونه افراد از میان دیدگاه‌هایی که در هریک از زمینه‌های مختلف ارائه شده، نظری را پسندیده و برمی‌گزینند و بدون توجه به زیرساخت‌های فکری دیدگاه گزینش‌شده، مجموعه‌ای از نظریات را به عنوان تفکر خویش انتخاب و به دیگران عرضه می‌کنند که گاه با اندکی دقت، ناهمگونی و حتی تناقض در میان اجزای این تفکر به‌راحتی قابل شناسایی است. به عنوان نمونه از مطالعاتی که در زمینه روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، سیاست، حقوق، فلسفه، عرفان، دین و... داشته‌اند، مجموعه‌ای از نظریات که هریک برگرفته از گرایش خاصی است، فراهم می‌آورند؛ البته این مجموعه بر اساس سنجش‌های دقیق و موشکافی در زیربناهای فکری نظریه‌ها و درنظرگرفتن سازگاری و ناسازگاری آنها به دست نیامده، بلکه آنچه به مذاق این تدوین‌کننده خوش‌تر آمده، قبول شده و در کنار سایر نظریات قرار گرفته است. بزرگ‌ترین اشکال این‌گونه اظهارنظرهای غیرکارشناسانه، ناسازگاربودن آنها با یکدیگر است که به دلیل همین ناسازگاری در اجزاء یا حتی تناقض میان آنها نمی‌تواند مجمو عه‌‌ای منسجم از افکار صحیح پدید آورد. بنابراین "تفکر التقاطی" در اصطلاح عبارت است از مجموعه‌ای از نظریات که از گرایش‌های متفاوت و گاه متناقض برگرفته شده و در کنار هم گرد آمده است و چون بنیان‌ها و زیرساخت‌های این گرایش‌ها و نظریات ناهمگون یا در مقابل هم‌اند (به عنوان نمونه، برخی برخاسته از مکاتب "انسان‌محور یا اومانیسم"، برخی برخاسته از مکاتب "خدامحور"، برخی برگرفته از گرایش مبتنی بر "اصالت فرد"، برخی برگرفته از گرایش‌های مبتنی بر "اصالت جمع"، پاره‌ای برآمده از "لیبرالیسم" و سکولاریسم" و پاره‌ای مبتنی بر "دین‌محوری "هستند)، دارندگان تفکر التقاطی گاه به ورطه پلورالیسم و نظریه "همه‌صدقی ادیان و اندیشه‌ها" درافتاده‌اند. در جامعه اسلامی ما نیز به‌ویژه در قرن اخیر، این تفکر (تفکر التقاطی) میان کسانی که قوت فکر و قدرت تحقیق علمی لازم را ندارند، رایج شده است. کم نیستند کسانی که از یک‌سو مسلمان‌اند و در مقام سخن حاضر نیستند دست از تمامیت اسلام و عقاید دینی بردارند، اما از سوی دیگر سخت شیفته نظریات دیگران در زمینه‌های مختلف‌اند و در عین حال نه در مسائل دینی تخصص لازم را دارند و نه در همه زمینه‌هایی که در آن به اظهار نظر پرداخته‌اند.   🔺1-1. مفهوم "اجتهادبه‌رأی" در اسلام در روایات اسلامی نیز تعبیری به عنوان "اجتهاد‌به‌رأی" وجود دارد که عبارت است از پیش‌داوری و تمایلات شخصی در استنباط.  انسان قبل از پژوهش در هر مسأله‌ای ممکن است دارای یک سلسله پیشینه ذهنی و تمایلات شخصی باشد که اگر در مقام تحقیق آنها را کنار نگذارد، نتیجه به‌دست‌آمده از پژوهش بالطبع ناب و بی‌پیرایه نخواهد بود؛ از این رو دخالت‌دادن برخی انگیزه‌های درونی مانند شهرت‌طلبی، کسب محبوبیت و جایگاه اجتماعی یا منافع شخصی در برداشت از دین که انسان را وامی‌دارد تا به گونه‌ای احکام و معارف دینی را توجیه و تفسیر کند که در نهایت به نفع خواسته‌های نفسانی او باشد؛ نه برداشت بی‌طرفانه و حقیقت‌طلبانه از آن. نتیجه این اجتهاد‌به‌رأی، بدعت در دین و برداشت التقاطی از مفاهیم و منابع دینی است و این نظریات نوعأ از مکاتب و گرایش‌های غیر دینی و یا حتی ضد دینی در ذهن فرد حاصل می‌آید؛ وگرنه اگر اینها نیز برآمده از دین و بخشی از آن بودند، هرگز نمی‌توانستند با بخش‌های دیگر در تنافی باشند. 🔺2-1. تفکر التقاطی و اجتهادبه‌رأی در اندیشه‌های طاهری متأسفانه آقای محمدعلی طاهری دارای چنین تفکری است و این تفکر به‌روشنی در کتاب‌ها و آموزه‌های کتبی و شفاهی ایشان در عرفان حلقه دیده می‌شود که جای بحث مفصل دارد. از آنجا که ایشان تخصصی در مباحث دینی و علوم اسلامی ندارد، واردشدن ایشان به این حوزه، این تفکر را در ذهن او ایجاد کرده و به برداشت‌های غلطی از مفاهیم دینی دچار شده‌اند (مانند واردشدن ایشان در حوزه‌های دیگر از جمله پزشکی، روان‌شناسی، عرفان،
فلسفه و... و حتی در این حوزه دچار تناقضات فاحشی شده‌اند که ذهن دقیق و آگاه مخاطبان متخصص، قادر به شناخت این تناقضات می‌باشد. این مقدمه برای شناخت تفکر محمد علی طاهری طرح شد تا با این شناخت، نگاه دقیق و آگاهانه‌تری به آثار او و از جمله این مقاله داشته باشیم و اکنون مقدمه دوم: 🔺2. استحباب عزاداری بر سیدالشهداء علیه السلام یکی از موضوعاتی که دشمنان شیعه به آن پرداخته‌اند و مورد هجوم قرار داده‌اند، مسئله عزاداری بر سیدالشهداء علیه السلام است؛ زیرا آنان به‌خوبی به تأثیر فرهنگ عاشورا در جریان تشیع پی برده‌اند و می‌دانند مبارزه با تشیع، جز با مبارزه با فرهنگ عاشورا و نهضت حسینی به سرانجام نخواهد رسید. حال در این میان کسانی مانند وهابیت آشکارا به مخالفت با عزاداری بر ائمه و بزرگان دین و به‌ویژه سرور و سالار شهیدان (ع) پرداخته‌اند و آن را یکی از بدعت‌های شیعیان می‌دانند و کسانی نیز مانند طاهری زیرکانه و موذیانه در ظاهری زیبا و در قالب الفاظ دل‌نشین فرهنگ عزاداری را زیر سوال می‌برند. 🔺1-2. برخی روایات اسلامی در این مورد قبل از پرداختن به متن مقاله باید خواننده عزیز، توصیه و تأکید پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در بزرگداشت عاشورا و عزاداری و گریه بر امام حسین (ع) را مورد توجه قرار دهد. برای اثبات استحباب گریه و عزاداری بر حضرت اباعبدالله (ع) و برای تبیین اینکه در این ایام، کاری غیر از عزاداری و گریه شایسته نیست و نباید با توجیه و استدلال بی‌پایه و اساس (آن‌طور که نویسنده مقاله گفته)، به شادی و  پایکوبی پرداخت، چند نمونه از روایات اهل بیت (ع) را می‌آورم تا خواننده عزیز بداند که اهل بیت (ع) بر مصائب جدشان گریه و عزاداری می‌کردند و کاری غیر از این را در این ایام شایسته نمی‌دانستند: 1. وقتی پیامبر اکرم (ص) دختر خویش فاطمه (س) را به مصائب اباعبدالله (ع) مطلع ساختند، حضرت زهرا (س) به‌شدت گریستند و فرمودند: پدر جان این مصائب در چه زمانی اتفاق می‌افتد؟ پیامبر (ص) فرمودند: زمانی که نه من و نه علی [ع] و نه تو هیچ‌یک نباشیم؛ پس گریه حضرت زهرا (س) شدت یافت و فرمود: پس چه کسی بر او اقامه عزا می‌کند؟ پیامبر فرمودند: ای فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم و مردان امتم بر مردان ایشان گریه خواهند کرد و گروه‌گروه عزای او را در هر سال تجدید می‌کنند؛ پس در قیامت تو زنان را و من مردان را و هرکس بر مصائب حسین گریه کرده است را دستگیری کرده و با شفاعت خویش وارد بهشت می‌سازیم (بحارالانوار44/292). 2. ابن عباس در روایتی طولانی نقل کرده است که چون از صفین بازمی‌گشتیم، گذر امام علی (ع) و اصحاب آن حضرت به سرزمین نینوا افتاد؛ سپس آن حضرت با صدای بلند مصائبی را که در این زمین بر اهل بیت (ع) خواهد رسید، بیان کرد و آن‌قدر گریستند که از هوش رفتند (امالی شیخ صدوق، مجلس 87، صفحه 940). 3. حضرت رضا (ع) فرمودند: پدرم چون روز عاشورا می‌رسید، در آن روز محزون و گریان بودند و می‌فرمودند: امروز روزی است که حسین (ع) در آن کشته شده است (بحار الانوار 44/284). این‌گونه روایات که تعداد آن بی‌شمار است، همگی در پی اثبات این مدعاست که اهل بیت (ع) خود بر مصائب خویش، بیش از همه عزاداری و گریه می‌کرده‌اند و در سخن دشمنان این فرهنگ، چیزی جز القاء شبهه و ایجاد تفرقه و توهین به مقدسات و مخدوش‌کردن اذهان برای بی‌ارزش نشان‌دادن این عمل چیز دیگری نهفته نیست. 🔴 اکنون نقد مقاله «آیینه عاشورا»: نتیجه نگاه طاهری، تغییر فرهنگ عاشورا از طریق توجیهات دلفریب و زیباست باید از خواننده محترم پرسید: آقای طاهری چه هدفی از نوشتن این مقاله داشته؛ امری که بین شیعه تقدس خاصی دارد و زیر سوال‌بردن آن تیشه به ریشه فرهنگ تشیع می‌زند؟! طاهری می‌گوید در این ماه غیر از عزاداری و سیاه‌پوشیدن کارهای دیگری هم می‌توان کرد؛ مثل هلهله و پایکوبی و پوشیدن جامه سرخ و زرد و سفید با توجیهات زیبا! (ضمن  آنکه اصلاً پوشیدن لباس سیاه "شریک جرم یزیدبودن" تعریف می‌شود و می‌گوید: "آیا این فکر لرزه بر اندام ما نمی‌اندازد و تصور شریک جرم‌بودن در ریخته‌شدن خون حسین (ع) خواب را از چشمان ما دور نمی‌کند؟" و با ارائه تصویری ناپسند از سیه‌پوشی ناخودآگاه میل به پوشیدن آن را کمرنگ می‌کند.) 🔸سوال من این است: آیا این خلاف روش اهل بیت (ع) نیست؟ آیا امامان معصوم (ع) نمی‌توانستند برای شهادت جدشان این توجیهات را بیان کنند و دستور به اقامه عزا و گریه بر جدشان ندهندو شیعه را به زحمت و تعب نیندازند؟ آیا در فرهنگ تشیع فلسفه عزاداری، فقط اندوه و ماتم بر شهادت جمعی از نیکان روزگار است که آقای طاهری خواسته‌اند با توجیهات زیبا و دلفریب، دل شیعه را تسلی دهد و بگوید با گریه و سیا‌ه‌پوشیدن خود را آزار ندهید، می‌توانید به حسین (ع) ارادت داشته باشید و سبز و سفید و سرخ هم بپوشید و هلهله و شادی هم بکنید؟! آیا این درک‌نکردن فلسفه عزاداری بر حسین ع
 نیست که ائمه ما آن‌قدر بر آن تکیه دارند؟ آیا این مقاله، برخاسته از تفکر التقاطی طاهری نیست که برداشت غلط خود از این فرهنگ را با چنین توجیهاتی به مخاطب القا می‌کند؟   فلسفه عزاداری عاشورا فراتر از برخی رفتارهای افراطی عوام‌گرایانه است طاهری در این مقاله همه شیعیان را مخاطب قرار داده؛ نه جمعی خاصی از شیعیان که ممکن است در عزاداری‌ها رفتارهای خلاف شرع و عرف انجام دهند و فرهنگ شیعه را زیر سؤال ببرند که ما هم بعضی رفتارها و اعمال انجام‌شده در عزاداری‌ها را تأیید نمی‌کنیم و معتقدیم باید کنار گذاشته شود تا موجب وهن تشیع نشود؛ اما آقای طاهری خطاب به همه شیعیان مطالب را عنوان می‌کند. امام حسین (ع) برای اقامه دین جدش و امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر به شهادت رسید و شیعه با اقامه عزای او به همه دشمنان اسلام اعلام می‌کند که پیام او را دریافت کرده و ادامه‌دهنده راه اوست و پرچم او را برای مبارزه با ظلم و ستم و تحریف و بدعت و انحراف دین به زمین نمی‌گذارد. چرا سنت بلندکردن علم را در عزاداری‌ها زیر سؤال می‌برد؟ این سنت نشانه بلندبودن پرچم کربلا و عهد وفاداری شیعه به حسین (ع) و ابالفضل (ع) علمدار کربلاست؛ البته باز هم می‌گویم ممکن است عده قلیلی به نیت شهرت و خودنمایی این کار را بکنند؛ اما این را نمی‌توان منسوب به همه کرد و اصل این سنت پسندیده را زیر سؤال برد! 🔸سیه‌پوشی در عاشورا در نظر طاهری جالب است که وی برای پوشیدن جامعه سفید و زرد و سرخ، توجیهات زیبا می‌آورد، اما برای پوشیدن رنگ سیاه که سنت و عرف جامعه است و نشان عزاداری و ماتم بر سیدالشهداء (ع) است می‌گوید: "پوشیدن رنگ سیاه یعنی ما حسین (ع) را تنها گذاشته‌ایم و او مظلومانه به شهادت رسید و این لباس سیاه، نشانی است بر شریک جرم بودن ما در ریخته‌شدن خون آنها، آیا این فکر لرزه براندام ما نمی اندازد و تصور شریک جرم بودن در ریخته شدن خون حسین خواب را از چشمان ما دور نمی‌کند؟" با این توجیه طاهری برای پوشیدن رنگ سیاه! کدام شیعه عاشق حسینی حاضر است دیگر در عزای حسین لباس سیاه بر تن کند؟ آقای طاهری این فلسفه پوشیدن رنگ سیاه را از کجا آورده؟ آیا این تفکر غلط خودش نیست؟ و یا شاید قصد عوض‌کردن فرهنگ عزاداری را داشته و مرموزانه و زیرکانه با این توجیه اذهان را به پذیرش تفکرات ناسالم خود هدایت می‌کند؟ 🔸چرا شیعه را شریک جرم‌کشتن حسین (ع) می‌داند؟ در کدام منبع دینی آمده: شیعه در طول تاریخ محکوم به یاری نکردن حسین (ع) است و تا قیامت بر این جرم خود باید بگرید؟ آیا این درک نکردن فلسفه عاشورا نیست؟   🔰نادیده‌گرفتن بهار ظهور مهدی (عج) در جای دیگری از مقاله طاهری می‌گوید: "می‌توان زرد پوشید و گفت ما به خزان نشسته‌ایم؛ چراکه بعد از عاشورا بهار انسانیت، تابستان را پشت سر نگذاشته به خزان رسیده است". چه کسی و با چه مدرکی می‌تواند ادعا کند که با شهادت امام حسین (ع) بهار انسانیت خزان شده؛ پس می‌توان جامه زرد پوشید؟ آیا بعد از امام حسین (ع) انسان کاملی به صحنه روزگار نیامده؟ آیا حسین (ع) 9 فرزند از خود به یادگار نگذاشت که یکی پس از دیگری به امامت رسیدند و پرچمدار قیام حسین (ع) بودند و هرکدام نمونه انسان کامل بودند؟ آیا حسین (ع) فرزند حی و حاضری به نام مهدی (عج) ندارد که خون‌خواه حسین (ع) است و روزی قیام او را تکمیل خواهد کرد؟ پس انسانیت هنوز بهاری به نام مهدی (عج) دارد که نسیم حضورش در جامعه شیعه و  جهان بشریت می‌وزد. آیا این اهانت به حسین (ع)و فرزندان پاکش نیست؟   ⛔️شادی و پایکوبی به بهانه زنده‌بودن شهیدان؟! در ادامه مقاله می‌گوید: "می‌توان خندید و پایکوبی کرد و فریاد شهیدان زنده‌اند را سر داد و نشان داد که از اعماق وجود مسروریم؛ چراکه آنها نمرده‌اند و نزد خدا روزی آسمانی دارند و جاودانگی الهی متعلق به آنان است". آیا به بهانه زنده‌بودن شهیدان می‌توان در روز عاشورا خندید و شادی و پایکوبی کرد؟ پس چرا امام حسین (ع) روز عاشورا برای فرزندان و یارانش گریست و حضرت زینب (س) اقامه عزا کرد و حضرت سجاد (ع) 20 سال بر مصیبت پدرش گریست؟ آیا آنها نمی‌دانستند شهیدان زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند؟ آیا این همراهی با سپاه یزید نیست که با شهادت هریک از یاران حسین (ع) هلهله و شادی می‌کردند؟ فرق ما با یزیدیان چیست؟ لابد فلسفه شادی سپاه یزید هم همان بوده که طاهری گفته است!   💢پلورالیزم دینی در اندیشه‌های طاهری طاهری می‌گوید: "آری می‌توان هر کاری انجام داد، مهم آن است که در پس آن چه اندیشه‌ای نهفته است و اینکه انسان با چه طرز فکری به رسالت خود نگاه کرده و در چه جایی و با چه محتوایی آن را پیدا کند..." آیا این تأیید تفکر پلورالیزم دینی و قرائت‌های مختلف از دین نیست؛ تفکری که می‌کوشد تا دین را به عنوان  حقیقتی که تنها نزد خداست، طرح کند و اینکه هرگز بشر و حتی پیامبران (ع) را بدان راهی نیست و اینکه هر انسانی برداشت
خاصی از دین و وحی الهی دارد و آنچه در حوزه معرفتی انسان قرار می‌گیرد، تنها برداشت ذهنی و فهم بشری اوست؟ در این تفکر گفته می‌شود، پیامبر (ص) برداشتی مطابق با شرایط فیزیکی و اجتماعی و ارزش‌های زمان خود از وحی الهی و دین داشته و هرگز دین را آنچنان که نزد خداست، درک نکرده و چه بسا امروز به لحاظ پیشرفت علم، ما خود بهتر از ایشان از دین برداشت می‌کنیم. در عین حال اظهار می‌کنند آنچه در دسترس بشر قرار می‌گیرد، هیچ تضمینی بر صحت آن وجود ندارد؛ بنابراین هیچ‌کس حق ندارد ادعا کند فهم من از دیگری بهتر است؛ بر همین اساس همه برداشت‌ها در عین چندگانگی، جلوه‌هایی از حق است که همگی را به یک مقصد می‌رساند و در نتیجه دینی بر دین دیگر و تفکری بر تفکر دیگر ترجیح ندارد! آیا حرف طاهری تأیید این نظریه (پلورالیزم دینی) نیست؟ البته این تفکر در آثار دیگر طاهری و آموزه‌های شفاهی او نیز دیده می‌شود. 💠نتیجه‌گیری درست است که انسان باید پیام عاشورا را درک کند و مراقب باشد در طول زندگی با عملکرد ناصحیح خود در صف یزیدیان قرار نگیرد و حقیقت ناب را برایش لباس حق نپوشانند تا حاضر شود بر امام زمان خود شمشیر بکشد و خون او را به زمین بریزد، اما آیا مقاله طاهری خود تحریف حقیقت نیست؟ و مصداق آیه: وَلَاتَلْبِسُواْالْحَقَّبِالْبَاطِلِوَتَكْتُمُواْالْحَقَّوَأَنتُمْتَعْلَمُونَ (بقره 42) حق را لباس باطل نپوشانید و آن را پنهان نکنید؛ درحالی‌که می‌دانید (حق است) نمی‌باشد؟ مفاهیم دینی، شعر نیست که هرطور بیشتر به‌دلخواهمان  است و قشنگ‌تر به نظر می‌رسد، با آنها برخورد نماییم و به‌به و چه‌چه کنیم. این مفاهیم قانونمند و دارای چارچوب‌های مشخص‌اند؛ چراکه اگر قرار باشد، معیاری برای سنجش قرار گیرند یا هدایت به صراط مستقیم را رهنمون شوند، قاعدتاً نمی‌توانند بدون چارچوب و بی‌قاعده باشند. این مفاهیم را تنها کسانی می‌توانند تفسیر و تعبیر کنند که اولاً علم و آگاهی کاملی برای این‌کار داشته باشند و دوم اینکه تعابیر و تفاسیرشان تضادی با عقل و کتاب خدا نداشته باشد؛ به همین دلیل بر همه ما واجب است، وقتی با چنین متونی برخورد می‌کنیم، پیش از حظ‌بردن از کلمات زیبا و به‌ظاهر دلنشین آن به نقد موشکافانه و همه‌جانبه بپردازیم و از قِبَل هیچ نکته‌ای به‌سادگی عبور نکنیم. والسلام علی من التبع الهدی فاطمه میرزاییان 🌐 پایگاه تخصصی مقابله با عرفان حلقه و عرفان های کاذب و دشمن شناسی ✅تلگرام: https://t.me/joinchat/AAAAAD1Z4TVM0pMtiezUgg ✅ ایتا: https://eitaa.com/antihalghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر گفتید اولین کسی که قمه زنی کرد چه کسی بود!؟ باور نمی کنید اگر بگویم اولین نفر سفیر فخیمه انگلیس بود که در سال ۱۲۹۶ در باغ سفارت انگلیس قمه زد و این جهل را هم، همانند بسیاری دیگر از خرافه و گمراهی به خورد ملت مسلمان داد و خدا می داند چقدر بابت این حق خدمت پاداش گرفت و امکانات نصیب خود کرد! این هم عکس این سفیر قمه زن ￵انگلیس که چندی پیش٬ اسناد سوخته سالهای دور MI6 را منتشر کرد! در یکی از گزارشات این اسناد٬ در ارتباط با سنجش حماقت مردم٬ مربوط به سال ۱۳۲۸ آمده که خزینه ای در شوش بوده که بسیار آبی کثیف و متعفن داشته است! ماموری انگلیسی از MI6، خود را به کوری می زند و در حضور مردم٬ از آب گندیده خزینه می خورد و به چشم هایش می مالد و ادعا می کند که شفا پیدا کرده است! بعد از آن واقعه٬ مردم برای تبرّک٬ به خزینه هجوم می آورند و با نوشیدن آب آلوده و مالیدن آن بر سر و صورت خود٬ از آن شفا طلب می کنند! در انتهای این سند آمده است که حماقت مردم هنوز به حدی هست که تا سالهای سال می شود٬ آنها را بازی داد و سوارشان شد! ⚠️خودشون ترویج می‌کنند بعد علیه این رفتار کلیپ میسازن👆 https://eitaa.com/antihalghe
🏴إنالله و إنا إلیه راجعون آجـرک الله یا‌بقیـة‌الله آجـرک الله یاصاحب‌الزّمان أعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه‌السلام
⚫️امام باقر (ع) می‌فرمايند:يكديگر را در روز عاشورا اين گونه تعزيت دهيد: ▪️«اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدي من آل محمد (ع)، ▪️ خداوند اجر ما و شما را در مصيبت حسين (علیه‌السلام) بزرگ گرداند و ما و شما را، از كسانى قرار دهد كه به همراه ولی اش، امام مهدی از آل محمد (صلی الله علیه واله)، طلب خون آن حضرت كرده، به خون خواهی او برخيزيم». *بحارالأنوار، ج۹۸، ص۲۹۰، ح۱ التماس دعا
از دیدگاه فرقه اکنکار هریک از ما خودِ خداییم 🔻 ♦️ خداشناسی و انسان شناسی اکنکار آن‏‌قدر درهم‌‏آمیخته است که ناخودآگاه انسان را به «انسان‏‌خدایی» رهنمون می سازد. 🔷 شاید این ویژگی از آن نوع باشد که اکنکار از آیین مسیحیت به امانت گرفته است. مسیحیت مرز بین انسان و خدا را درهم‌‏آمیخته است. 🔶 هر چند مسیحیت تمام انسان‌‏ها را خدا و یا حتی فرزند خدا نمی‌‌داند، بلکه قابلیت خدا شدن انسان با آزمونی که عیسی (علیه‌‌السلام) در مسیحیت تحریف شده از آن سربلند درآمد به اثبات رسید. 🔷 اکنکار نیز مرتبۀ عالی «انسان خدایی» را در رخ ماهانتا به تصویر کشیده است. این شبه‏‌آیین در انتهای راهِ خداشناسی و وصل‌‌های پیاپی، نوید خدا شدن و با خدا درآمیختن را به انسان می‌‌دهد. 🔻 کتاب مقدس ادعایی اکنکار در تعریف «جیوان موکتی» که حدّ اعلای آگاهی انسانی برای رسیدن به خدا است می‏‌نویسد: 🔷 «هنگامی که آدمی خود را تماماً از ارزش‌‌های جهان پیندا مبرّا کند، اکشار آغاز می‌شود و نوای بهشتی به خلسه‌ اش می‌ برد. در این رو در رویی است که درمی‌ یابد اصلاً راهی وجود نداشت، چون جایی برای رفتن نیست. عالم همه در ابدیّت است و او خود کانون منحصر به‌ فرد و نقطۀ بنیادین همۀ عالم است.»[1] 🔶 در این جملات، انسان به جایی رسیده است که بر جای خدا تکیه زده و کانون منحصر به فرد عالم شده است. « پال توئیچل ،موسس فرقه اکنکار » در جایی دیگر می‌گوید: 🔷 «وقتی آدمی این راه را بیابد، ناگهان راز اعصار بر او مکشوف می‌‌شود؛ رازی که ساده‌‎ترین چیز ممکن است؛ این‌‏که هر یک از ما خودِ حقیقتیم. ما حقیقت زنده ‌ایم (تجسّد خودِ خدا). یعنی هریک از ما خودِ خداییم، نه بخشی از تمامیّت بزرگ حقیقت!»[2] 🔶 رابطۀ بین انسان و خدا نیز در این فرقه‏، رابطه‌‌ای کاملاً وهم‌‏آلود است. هیچ‌‏کس نمی‌‌داند هدفش از وصل و نایل آمدن به درجات بالا، هدفی الهی است یا این‌‌که صرفاً برای آرامش و تعالی خود، به این اعمال و افعال دست میزند. 🔷 یک اکیست نمی‌‌داند در راه خداست که چشم بر نفسانیات خود می‌دوزد یا برای آرامش روحی و روانی خویشتنِ خویش چنین می‌کند! اصلاً انسان نمی‌‌داند آیا واقعاً خدایی غیر از خود او وجود دارد یا خود او همان خدایی است که در جست‌‏وجویش دور جهان را گردیده است! او نمی‌‌داند انسان در سیر مراحل زندگی خود به منظور خدا شدن گام برمیدارد یا در پی خدایی معهود است! 🔶 «انسان خدایی» که در این فرقه‏ رسوخ نموده، پیروانش را دچار چنین مشکلات اندیشه‌ای و ایمانی نموده است. به‌‏راستی وقتی انسانی بتواند خدای خود باشد، دیگر نیّت الهی داشتن چه معنایی می‌‏تواند داشته باشد! 🔷 بالاتر این‌که وقتی خداوندِ آیینی مجبور باشد برای اعمال خداوندیِ خود در قالب انسان درآید، دیگر چگونه می‏‌توان بین خود و خدا تمایز قائل شد❓ 🔶 این اندیشه که شاید خدای تجلّی یافته در روی زمین، خود من باشم، هرگز به انسان اجازه نمی‌‌دهد بین خود و خدا، مرزی قائل شود و حرمت او را نگاه دارد. 🔻پال توئیچل دربارۀ انسان‌‏شدن خدا می‌‏نویسد: 🔷 «پس این واقعیت است که خدا در مواقعی به مرتبۀ انسانی نزول پیدا می‌‌کند تا وظیفۀ رهبری روح را برای بازگشت به اقالیم خودش به انجام برساند.»[3] 🔶 «پال» پس از این سخن بلافاصله نحوۀ تشخیص ماهانتا را به میان می‌‌کشد تا ناخودآگاه به ذهن مخاطب خطور کند که «خدای انسان شده» همان ماهانتاست. البته (همان‏‌طور که گفتیم) «پال» هیچ ابایی از این سخن ندارد. 🔷 شریعت ‌گریزی فرقه اکنکار دقیقاً از همین منظر قابل تحلیل است. شریعت و احکامی که شرایع آسمانی به آن قائلند به دلیل ارتباطی است که بین خدا و انسان وجود دارد. جایگاه دست نایافتنی و والایی که خدای ادیان دارد انسان را وادار می‌‌کند در مقابل شریعت او سر تعظیم فرود آورده، کُرنش نماید.
♦️ اما فرقه ای مثل اکنکار چون رابطۀ معناداری بین انسان و خدا تعریف نمی‌‌کند، به تمسخر و استهزای شریعت و احکام الهی می‌ پردازد. وانگهی روشن نبودن جایگاه انسان در این فرقه ، مانند بسیاری از ادیان و دین‏‌واره‏‌های دیگر باعث بروز مشکلاتی در نظام انسان‏‌شناسی و خداشناسی آن‏‌ها می‌‏شود. 🔻 در این‌‌جا گوشه‌‏ای از مباحث انسان‏‌شناسی اسلام ارائه می‌‏شود تا استواری مبانی دینی اسلام در برابر این دین‌‏واره‌‏ها روشن گردد. 🔷 انسان هرچند در اسلام دارای جایگاه ارزنده‌‏ای است، هرگز به مرتبۀ خدا شدن دست نمی‌‏یابد. از منظر اسلام انسان می‌‏تواند خدایی شود و با رنگ و بوی خدا زندگی کند اما هرگز انسان مسلمان در مسند خدایی جای نمی‏‌گیرد. 🔻 استاد مطهری گوشه‌‏ای از مباحث انسان در اسلام را طرح کرده است که سزاوار است در این‌جا بدان اشاره‌ای اجمالی شود: 🔷 «انسان در جهان‏‌بینى اسلامى داستانى شگفت دارد. انسان اسلام تنها یک حیوان مستقیم‌‏القامه که ناخنى پهن دارد و با دو پا راه مى‏‌رود و سخن مى‏‌گوید نیست. این موجود از نظر قرآن، ژرف‏‌تر و مرموزتر از این است که بتوان آن‌را با این چند کلمه تعریف کرد. 🔶 قرآن انسان را مدح‏‌ها و ستایش‏‌ها کرده و هم مذمّت‌‏ها و نکوهش‏‌ها نموده است. عالى‌‏ترین مدح‏‌ها و بزرگ‌‏ترین مذمّت‌‏هاى قرآن، دربارۀ انسان است؛ او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چهارپایان پست‏‌تر شمرده است. 🔷 از نظر قرآن، انسان موجودى است که توانایى دارد جهان را مسخّر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و نیز مى‌‏تواند به «اسفل سافلین» سقوط کند؛ این خود انسان است که باید دربارۀ خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایى خویش را تعیین نماید.[5] 🔻 پی‌نوشت: [1]. شریعت‏ کی‏ سوگماد، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، بی‏تا، ج1، ص 26. [2]. نی نوای الهی، توئیچل، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، 1381، امیر قلم، ص 23؛ اک ‏ویدیا‏ دانش ‏باستانی‏ پیامبری، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، 1376، ص 222. [3]. اکنکار کلید جهان‏‌های اسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، چاپ دوم، تهران، نگارستان کتاب، 1382، ص 129. [4]. مجموعه آثار، استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج‏2، ص 268. [5]. سودای دین‌داری، عبدالحسین مشکان سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 215. https://eitaa.com/antihalghe
💢 جایگزینی شادی به جای دین در اندیشه اوشو 🔘 اشو نگاه زمینی به دین را می‌پسندید. او را ساخته دست بشر می‌دانست. وی اصولاً تلقی وحیانی نسبت به دین نداشت. اشو این نکته را که خداوند برای هدایت بشر، دین و دیانت را برگزیده و بر اساس آن، به قضاوت و داوری می‌پردازد را فکری باطل و ناروا می‌نامید. او تمامی تاکید خود را بر روی «شادی» انسان معطوف می‌کرد و اینگونه اذعان می‌داشت که: “خدا از آن جهت که تأمین کننده سرور و شادمانگی است مورد توجه است. شاد بودن عین دین داری است. 🔻وی در خصوص شادی و عشق نیز به بیان کلیات بسنده می‌کند و عشق را تا مرحله سکس تقلیل می‌دهد و معتقد است که سکس امری مقدس و مهم‌ترین نیروی زندگی است. همگان را از نکوهش سکس برحذر داشته و معتقد است همۀ دگرگونی‌های زندگی از طریق این نیرو رخ می‌دهد. سکس را مقدمۀ عبادت می‌داند. البته نه هر سکسی را؛ بلکه سکسی که از روی شور و سرخوشی باشد! چنین سکسی است که مولِد عشق است و عشق نیز مولِد عبادت است! ↩️ اباحه‌گری و شریعت گریزی اصل مشترک فرقه ها و معنویت‌های جدید است.سطور فوق به خوبی نشانگر ماهیت اصلی تمامی شبه معنویت‌های جدید است که اموری را ترویج و تبلیغ می‌کنند که در ظاهر به مذاق جوانان و عموم جامعه خوش بیاید و در این مسیر با که دارای احکام و چارچوب هستند به ستیزه می‌پردازند. https://eitaa.com/antihalghe
عارف نمای کراواتی حلقه، در جدیدترین لایوش، خود را بنیانگذار مکتب!!!!! الهی!!!! حلقه نامید. 😄 طاهری در پاسخ به سوالی در مورد اینکه چرا اکنون که در کانادا ساکن است، دم از اسلام و مناسبت های اسلامی می‌زند و مکتب!!! انسان شمول حلقه را محدود به اسلام نشان می دهد گفت: اعتقادات انسان ها دو بخش زیر بنا و روبنا دارد که زیربنا حقیقتی است که همه انسان ها به دنبال آن هستند و آن شعور است و روبنا مناسک و اعمال و.. مرتبط به ادیان است که حلقه با این بخش کاری ندارد و تضادی هم نداشته فقط تعاریفی پیشنهاد داده!!!! ، آموزه های حلقه مرتبط با زیربنا یعنی معرفی و اثبات شعور الهی است که اشتراک فکری همه انسان هاست!!! در بخش دیگر این کلیپ، طاهری با نمایش هسته جوانه زده میوه آواکادو در چند لیوان آب و نشان دادن مراحل رشد، مدعی شد او اولین نفری است که اثبات کرده پشت این رشد و فعل و انفعالات ماده و انرژی شعور و هوشمندی وجود دارد....!!!!!! طاهری که قبلا اعتراف کرده است یک دور هم قرآن نخوانده نمی داند خداوند در 1400 سال پیش در قرآن وجود شعور و هوشمندی حاکم بر جهان هستی را بیان کرده و این شعور را خدایی قادر و حکیم و دانا معرفی کرده است نه شبکه ای موهومی که اتصال به آن علاوه بر انحرافات عقیدتی خود و مریدانش، موجب آسیب های جبران ناپذیری بر جسم و روح افراد می شود.... بارها تضاد آموزه های حلقه با دین اسلام را بیان داشته و ادعای طاهری مبنی بر عدم مخالفت با روبنای!!!!! اعتقادی مسلمانان را به اثبات رسانده ایم. https://eitaa.com/antihalghe
اثبات شبکه شعور کیهانی با جوانه آواکادو🍋😆 https://eitaa.com/antihalghe
اثبات شبکه شعور کیهانی با جوانه آواکادو🍋😆 https://eitaa.com/antihalghe
تعداد بازدیدهای کلیپ طاهری در اینستاگرام، 9477 قبلا مریدان طاهری مدعی بودند جمعیتی میلیونی در سراسر جهان هستند!!! 😂 https://eitaa.com/antihalghe
تعداد بازدید از جدیدترین لایو طاهری در یوتیوپ، 17 هزار بازدید و 527 لایک😂 https://eitaa.com/antihalghe
تعداد اعضای کانال رسمی طاهری که به اعضای حلقه در همه دنیا توصیه اکید شده حتما عضو این کانال باشند و اخبار طاهری را فقط از این کانال پیگیری کنند..!!! 40491 عضو!!! 😄 یعنی اعضای حلقه در دنیا به 50 هزار نفر هم نمیرسه 😂 https://eitaa.com/antihalghe