#شرح_حال_آسیب_دیده_فرقه_عرفان_حلقه #ارسالی_کاربران سلام، شما میتونید به من کمک کنید؟ من قبل از این که گول این فرقه شیطانی رو بخورم کنکوری بودم بعد بخاطر شرایط کنکور استرس زیادی داشتم و وضعیت روحیم خیلی مساعد نبود اما فقط برا کنکورم نگران بودم جوری نبود که باعث اختلال تو زندگی عادیم بشه یه استرس و اضطرابی که بقیه آدم ها هم دارند یکی از فامیلامون که تو این فرقه شیطانی بود وقتی فهمید من کنکور دارم و اینا شروع کرد به تبلیغ عرفان اینکه تو باید رو روح خودت کار کنی اگه کار کنی دیگه هیچ وقت استرس نداری و غم و غصه سراغت نمیاد مریض نمیشی افسردگی نمی‌گیری و همیشه روحت شاده و از این چرت و پرتایی که می‌گفت و راه خودش رو تبلیغ میکرد خودشم تازه ازدواج کرده بودن و وارد خانوادمون شده بودن و خیلی خوب نشون میدادن من از بچگی همیشه نماز و قرآنم سرجاش بوده و موقع سختی شرایط به نماز پناه می‌بردم اون موقعا هم تو شرایط کنکور خیلی نماز و قرآن میخوندم نمی‌دونم چرا رو اینا حساس بودن دقیقا موقعایی که من مشغول نماز یا قرآن بودم میومدن اتاقم و بهم میگفتن تو نمازت کیفیت نداره و قرآن و خوب درک نمیکنی تا موقعی که عرفان نخوندی باید وارد عرفان بشی تا بتونی کیفیت زندگی و کاراتو ببری بالا منم چون تو دبیرستان و کتابهای ادبیاتمون همیشه بحثش شده بود و یه علاقه و کنجکاوی اولیه داشتم گفتم شاید اینم مثل مولانا و سعدی و حافظه که میگن ولی یکسال دقیق من با ایشون بحث میکردم و قبول نمی‌کردم چون بر اساس تحقیقاتم راهشون تایید نشده بود ولی ایشون میگفتن چون ما خوبیم و دشمن زیاد داریم اینطوری راجبمون مینویسن منم حال و احوال خودش و چنتا از اطرافیانشو می‌دیدم که به ظاهر خوب بودن گفتم حتما درست میگن اگه بد میشد اینا نمیتونستن حالشون خوب باشه ولی قبول نمیکردم همچنان ... تا اینکه یه روز رو یکی از اعضای خانوادمون کار کرده بودن و ارتباط زده بودن و ایشون حالشون بد شده بود وقتی اوضاع رو دیدم گفتم حتما درون منم چیزی هست که باعث میشه حالم اینطوری مشوش باشه یکبار امتحان کنم ببینم دقیقا چیه که این شکلی تبلیغش میکنن همون یکبار امتحان کردن و گرفتار شدنم یکی شد...😞 وقتی حالم بد شد گفتن نگران نباش دو هفته ای اوکی میشی دو هفته شد سه سال !!!!! خوب که نشدم هیچ آخرشم ایشون فرار رو بر قرار ترجیح دادن و حرف آخرشون این شد که تو مشکل پزشکی داری حتما باید بری دکتر ... دیگه همین و بعد پیداشون نشد خدا لعنتشون کنه ما رو انداختن تو فلاکت و زجر آخرشم تهمت مریضی بهمون زدن الان کل زندگی داغون شده تو رو خدا کمکم کنید 😞😞😞 من یه جوون ۲۴ ساله هستم کلی آرزو کلی رویا از نخبه های شهرمونم معدل الف دانشگاه ولی الان کارامو اصلا نمیتونم درست انجام بدم خودم و اهدافم به جهنم فقط تحمل خون دل خوردنای مادرم و اشک های پدرم و ندارم 😭 اگه کاری از دستتون بر میاد خواهش میکنم کمکمون کنید چشامو بستم اولین بار که اتصال دادن بعد یه انرژی رو حس کردم که از دستشون که رو شونم گذاشته بودن وارد بدنم شد و یه لرزشی کل بدنم تا نوک سرمو گرفت بعدش بدون دلیل تا یک ربع فقط می‌خندیدم گفتم این چیه چرا اینجوری شدم میگفتن این هوشمندیه و رحمت خداست اومده بهت کمک کنه حال دلت خوب باشه از این اصطلاحات مزخرفشون ولی شدید شد شبا خواب نداشتم میگفتن باید ترمارو بخونی تا ترم پنج هم خوندم ولی هی بدتر شد آخرش پدرم باهاشون دعوا کرد گفتن بچه رو تلف کردی و برگشتی میگی بره دکتر الان ۹ ماهه از اون ماجرا دور شدم نماز میخونم قرآن میخونم اما همچنان درگیرم بدنم مور مور میشه یه موجودی موقع نماز میاد بالا هر از گاهی خنده های شیطانی می‌کنه و با دستم این علامت رو نشون میده 🤘 بخدا نمی‌دونم این چه بلایی بود اومد سراغمون از هیچیش سر در نمیارم بخدا تو زندگیم آزارمونم به یه مورچه نرسیده 😞 https://eitaa.com/antihalghe