✍به مانند پیامبران
(کمی طولانیست ولی ارزش مطالعه را دارد)
مدل تربیتی و مدیریتی رهبر انقلاب، شباهت زیادی به روش انبیا دارد. انبیا وقتی با مردم دوران خود روبهرو میشدند، باطلِ رایج را نادیده نمیگرفتند؛ بلکه به آن نزدیک میشدند، آن را بررسی و نقد میکردند و بعد، حق را آشکار میکردند. مثل حضرت ابراهیم (ع) که در زمانهی خورشیدپرستی، ستارهپرستی و ماهپرستی زندگی میکرد.
او قدم به قدم با مردم پیش میآمد؛ ابتدا همان خورشید و ماه و ستاره را بهانهی گفتگو قرار داد، اما در نهایت با منطق و صبر نشان داد که اینها نمیتوانند معبود حقیقی باشند، و به این ترتیب راه را برای پذیرش خدای واحد باز کرد.
✅رهبر انقلاب هم در موضوعات اجتماعی و سیاسی همین الگو را دنبال میکنند. یکی از نمونههای روشن، بحث «مذاکره با آمریکا» است. موضع ایشان از ابتدای رهبری تاکنون روشن بوده:
🔻آمریکا قابل اعتماد نیست.
🔻مذاکره با او نفعی ندارد.
👈اما در مقاطعی خاص، با شروطی مشخص، اجازه مذاکره داده میشود تا تجربهای عینی برای مردم و نخبگان شکل بگیرد.
به بیانی دیگر، اجازه داده میشود تا در میدان عمل، بطلان ادعای مذاکره با آمریکا آشکار شود.
👈نمونهاش برجام بود؛ یک تجربهی تاریخی که نشان داد حتی با بیشترین انعطاف ایران، باز هم آمریکا به تعهداتش پایبند نمیماند. این همان روش «تربیت تجربی» است؛ یعنی مردم و مسئولان نه فقط با سخنرانی، بلکه با لمس واقعیت، به حقیقت برسند.
در ماجرای جنگ ۱۲ روزهی اخیر هم همین منطق دیده شد.
در حالیکه رهبر انقلاب مذاکرهی مستقیم با آمریکا را «غیرشرافتمندانه» خوانده بودند، اما اجازهی مذاکرات غیرمستقیم داده شد.
چرا؟ چون این مسیر میتواند هم کارکرد دیپلماتیک محدود خود را داشته باشد، هم در نهایت برای همه روشن کند که حتی در چنین شرایطی، آمریکا چیزی جز زیادهخواهی و بدعهدی ندارد.
به بیان ساده، رهبر انقلاب مذاکره را نه بهعنوان یک «راهحل»، بلکه بهعنوان یک «فرصت برای آشکار شدن حقیقت» میبینند. درست مثل همان منطق پیامبرانه: نزدیک شدن به اندیشههای رایج، نقد آنها از درون، و در نهایت، تثبیت حقیقت در ذهن جامعه.
↙️اما چند نکته جدی دیگر هم وجود دارد:
اول آنکه پس از این تربیت اجتماعی و روشن شدن ابعاد عدم انتفاع مذاکرات، رهبری باب هر نوع گفتگو و مذاکره را با دولت کنونی آمریکا بستند و آینده ای ۲۰ یا ۳۰ ساله را برای تغییر رویکرد موجود و حاکم بر آمریکا متصور شدند که اگر این وضعیت عوض شد شاید مجددا باب گفتگویی را بتوان باز کرد.
دوم، معظم له با ظرافت دقیقی، بحث ایجاد دوقطبی مذاکره و عدم مذاکره در کشور را مسدود کردند و با تحلیلی روان از شرایط حال حاضر کشور و تبیین منطقی گفتمان حاکم بر دولت آمریکا، استدلالاً، مباحث مربوط به این موضوع را نیز برای همیشه در کشور بستند.
سوم.
پاسخ قاطع معظم له به فشار جریان موسوم به سوپرانقلابی بود که مدتها با فشار رسانهای در پی تحمیل خواستهشان در تغییر فتوای رهبری در حرمت دستیابی به سلاح هستهای بود که مجددا با منطقی روشن و البته محکم این نوع فشارها را هم منکوب کردند.
✅✅خلاصه کلام اینکه:
این رهبر حکیم، تحمیل ناپذیرند...
✍#سیدفخرالدين_موسوی
™ @antisaloosion