#توئیت
#پندانه
در دوران کودکی، وقتی سعی میکردید راه بروید، هزاران بار به زمین خوردید، یادگیری حرف زدن دوره ای طولانی اما پر از اشتیاق بود.
حتی برای یکبار هم نشد که مایوس شوید و پس از هر بار زمین خوردن مجدد برای ایستادن و حرکت کردن تلاش کردید.
اراده بخشی از اصل ذاتِ شماست و در درون خودتان نهفته است، نمی توانید در جایی دیگر دنبال آن بگردید.
@anvarden💝
🔆 #پندانه
✍️ افسوس خوردنهای بیهوده
🔹پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفهای برای حضار تعریف کرد و همه دیوانهوار خندیدند.
🔸بعد از لحظهای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
🔹او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
🔸پیر لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفهای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئلهای مشابه ادامه میدهید؟
💠 امام علی علیه السلام:
«غصههای گذشته را بر قلب خود باز نکن، زیرا تو را از آینده و آماده شدن برای زندگی نو مشغول میسازد.»
📚غرر الحکم، صفحه ۳۲۱
🔆 #پندانه
✍️ حواسمان باشد چه چیزی را فدای چی دیگر میکنیم
🔹فردی هنگام راه رفتن، پایش به سکهای خورد. تاریک بود، فکر کرد طلاست!
🔸کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند. دید آن سکه ۲ ریالی است!
🔹بعد دید کاغذی که آتش زده، ۱۰۰۰ تومانی بوده!
🔸با خودش گفت:
چی را برای چی آتش زدم!
🔹و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای بزرگ را برای چیزهای کوچک آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم!
🔸بیشتر دقت کنیم که برای به دست آوردن چیزی، چه چیزی را داریم به آتش میکشیم!
🔆 #پندانه
✍️ بدهکاری که طلبکار است
🔹روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی میکرد.
🔸شیخ در مزرعه کار میکرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت:
در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم.
🔹شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت که با پیک برود. شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت.
🔸پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت:
ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی.
🔹کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت.
🔸شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید:
داستان چیست؟
🔹شیخ گفت:
پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خریده و به من بدهکار است. من از اینکه او با دیدنم از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم.
🔸ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت بلکه مرا به پولپرستی هم متهم کرد. من بهجای گناه او شرمنده شدم و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه میکشد که ما گناه میکنیم ولی او شرمش میشود آبروی ما را بریزد. تازه بهجای عذرخواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم میگشاییم.
🔹گویند شیخ این راز به هیچکس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد.
▫️کرم بین و لطف خداوندگار
▫️گنه بنده کرده است و او شرمسار
🔆 #پندانه
✍️ انسانیت، نشانه برتری است
🔹انسانهای ناپخته همیشه میخواهند در مشاجرهها پیروز شوند، حتی اگر بهقیمت از دست دادن رابطه باشد.
🔸اما انسانهای عاقل درک میکنند که گاهی بهتر است در مشاجرهای ببازند، تا در رابطهای که برایشان باارزشتر است، پیروز شوند.
🔹هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد؛ مگر در فهم و شعور، مگر در درک و ادب.
🔸آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده بگیرد و او را بلند کند!
🔹و این قدرت تو نیست؛ این انسانیت است.
#پندانه
✍ به خدا تکیه کن
🔹مردی در میانسالی روی به پسر خود کرد و گفت:
پسرم! حسرتی در دل دارم و ترسی از آینده!
🔸پسر پرسید:
آن چیست؟
🔹پدر گفت:
ترس دارم آیا وقتی من به سن پیری رسیدم تو نیز مرا مراقب خواهی بود؟
🔸پسر سکوت کرد.
🔹مادر در این هنگام روی به پدر کرد و گفت:
تو را چه سِزد به عمر پسر خود چنین امیدوار شوی؟
🔸به کسی تکیه کن که یقین داری هرگز نخواهد مُرد و اگر تو پیر و ناتوان شوی در او پیری و ناتوانی برای مراقبت از تو راهی ندارد.
⚡️#پندانه
✍ دعا کن خدا بهت توفیق بده...
🔹بزرگی میگفت:
اگر کسی برای درخواست کمک، برای حل مشکلی پیش تو اومد؛
🔸هرگز نگو:
فلانی هم که هر وقت کاری داشته باشه فقط ما رو میشناسه!
🔹بلکه بگو:
الحمدلله که خدا به من توفیق برطرفکردن نیازهای مردم رو عنایت کرده.
👤 امام حسین علیهالسلام در این باره میفرمایند:
🔺برآوردن حاجت و برطرفكردن مشكلات مردم به دست شما از نعمتهای خداوند است نسبت به شما، بنابراین با منتگذاری و اذیت آنان، جلوی این نعمتها را نگیرید.
📚بحارالانوار،
#پندانه
✍ عیبجویی نکنیم
🔹وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود، میگوییم: «امتحان الهی است.»
🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار میشود، میگوییم: «عقوبت الهی.»
🔹وقتی آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود، میگوییم: «از بس خوب بود.»
🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم به مصیبتی دچار میشود، میگوییم: «از بس که ظالم بود.»
🔹مراقب باشیم. قضاوقدر الهی را آنطور که پسندمان است، تقسیم نکنیم!
🔸همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهایمان از شدّتِ خجالت خم میشد.
🔹پس عیبجویی نکنیم، که عیوب زیادی چون خون در رگها و وجودمان جاریست.
🔅#پندانه
✍️ کسی که نمیداند زیاد نمیداند، سخن زیاد گوید
🔹حکیمی را پرسیدند:
مردم چگونه سخن گویند؟!
🔸حکیم گفت:
دو کس کم سخن گویند؛ نخست کسی که میداند کم میداند؛ و دوم کسی که میداند زیاد میداند.
🔹پس کسی که نمیداند کم میداند و کسی که نمیداند زیاد نمیداند، سخن زیاد گویند.
#کلامی_از_بهجت
🔅#پندانه
✍️ کسی که نمیداند زیاد نمیداند، سخن زیاد گوید
🔹حکیمی را پرسیدند:
مردم چگونه سخن گویند؟!
🔸حکیم گفت:
دو کس کم سخن گویند؛ نخست کسی که میداند کم میداند؛ و دوم کسی که میداند زیاد میداند.
🔹پس کسی که نمیداند کم میداند و کسی که نمیداند زیاد نمیداند، سخن زیاد گویند.
#کلامی_از_بهجت
#امامعلى عليه السلام:
خوشا به حال كسى كه (تلاش برای اصلاح) عيب هايش او را از پرداختن به عيب هاى مردم باز دارد و بى آنكه او را نقص و كاستى باشد فروتنى كند
طُوبى لِمَن شَغلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِ ، و تَواضَعَ مِن غَيرِ مَنقَصَةٍ
🛎ميزان الحكمه جلد13 صفحه 217
#اللهمصلعلیمحمدو
#آلمحمدوعجلفرجهم
🔅#پندانه
✍ آنچه خواست خدا باشد، راهش را به زندگیات پیدا میکند
🔹هر آنچه در این عالم اتفاق میافتد، چه حکمت آن را دریابید یا نه؛ برای خیری والاتر است. هرچند آن خیر بهسادگی برایت قابل تشخیص نباشد.
🔸آرزوهایت شاید سالها طول بکشد، شاید هم یک روز، ولی آنچه که خواست خداوند پشتش باشد، همواره راهش را به زندگیات پیدا میکند.
#پندانه_امروزمون
💥خانم بدحجاب همراه سگش تو صف نذری ایستاده بود که خانمای دیگه بهش تذکر دادن
💥یه نفر از تو جمعیت داد زد:
این مجلس درش برای همه بازه حتی بیحجاب و شرابخوار...
💥تا اینکه مادر پیری گفت:
پس امام حسین بیخود شهید شد؛ چون یزید ایرادی نداشت!
💥فقط یه کم مست و زن باز و سگ باز بود...
#فتامل
✍️ ستاره سادات 🇮🇷