#امام_علی_علیه_السلام
#شب_قدر #شب_نوزدهم
آمدی خانه ام دلم خوش شد
آفتاب یگانۀ زینب
چقدر خوب شد سری زده ای
دم افطار خانۀ زینب
باز امشب دوباره مثل قدیم
با هم از هر دری سخن گفتیم
دخترانه تو را بغل کردم
پدری دختری سخن گفتیم
گفتی امشب دگر به شمع سحر
پر پروانۀ تو نزدیک است
از برای وصال فاطمه ام
دخترم خانۀ تو نزدیک است
حرف رفتن زدی دلم خون شد
طاقتم را محک بزن ، باشد
شیر را پس بزن نمک بردار
روی زخمم نمک بزن باشد..
گریه ات بی قرار زهرا کرد..
آسمان و ستاره هایش را
شب آخر چقدر می بویی
تکه ی گوشواره هایش را
خاطرات مدینه تازه شدند
میخ در که گرفت به شالت
یاد آن کوچۀ شلوغی که
مادرم می دوید دنبالت
.... مادرم می دوید، می افتاد
دور او را سر و صدا برداشت
از تو دستش جدا نمی شد که
قنفذ اما قلاف را برداشت
رفتی و آمدی چه آمدنی
حق بده غم مرا عذاب کند
چه کسی اینچنین دلش آمد
صورتت را به خون خضاب کند
پیش من بی رمق به خاک نَیُفت
ای پدر خاک بر سرم پاشو
گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟
اسداللهِ مادرم پاشو
زخم فرق تو هم نمی آید
مجتبی هر قدر که می بندد
تا می آیم بلند گریه کنم
ابن ملجم بلند میخندد
صبرم از دست می رود بی تو
پس برای دلم نیایش کن
واجب الاحترامیِ من را
تو به این کوفیان سفارش کن
این طرف نزد خود حسن دارم
آن طرف هم حسین پیش من است
گریۀ من برای بی کسی
قتلگاه و شهید بی کفن است
#محمد_جواد_پرچمی
http://Eitaa.com/anvarosaghalain
#امام_علی_علیه_السلام
✅روضه اميرالمؤمنين علیهالسلام
تاريخ به ياد نداردكسي توانسته باشد علي را از پاي در آورد جز دو مورد يك جا اون لحظه اي بود كه
ابن ملجم شمشير بر فرق آن حضرت فرود آورد و از قضا ضربت او به جاى زخم عمروبن عبدودآمد و تا موضع سجده را بشكافت آن حضرت فرمود:
«بِسْمِ اللّهِ وبِاللّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ فُزْتُ وَرَبِّ الكَعْبَةِ.»
سوگند به خداى كعبه كه رستگار شدم! و صيحه شريفه اش بلند شد كه فرزند يهوديه ابن ملجم مرا كشت او را مأخوذ داريد،
اهل مسجد چون صداى آن حضرت شنيدند در طلب آن ابن ملجم شدند و صداها بلند شد ، پس همه به سوى محراب دويدند كه آن حضرت در محراب از پا افتاده و فَرْق مباركش شكافته شده و خاك برمى گيرد و بر مواضع جراحت مى ريزد و اين آيه مباركه مى خواند:
«مِنها خَلَقْناكُمْ وَفيها نُعيدُكُمْ وَ مِنها نُخْرِجُكُمْ تارَةً اُخْرى.» (سوره طه/۵۰)
؛يعنى از زمين خلق كردم شما را و در زمين برمى گردانم شما را و از زمين بيرون مى آورم شما را بار ديگر(١)
اما تاريخ قبل از محراب كوفه هم يكجا بود كه ديد زانوي على لرزيد و به زمين افتاد.
شيخ عباس قمي در بيت الاحزان آورده ، وقتي روح ملكوتي حضرت زهرا به آسمان رفت,
اسماء به حسن و حسين (ع) فرمود: برويد نزد پدرتان
علي (ع)، و وفات مادرتان را به او خبر دهيد.
حسن و حسين (ع) از خانه بيرون آمدند، در حالي كه فرياد ميزدند:
«يا مُحَمَّداه! يا اَحْمَداه! اَلْيَوْمُ جُدِّدَ لَنا مُوْتُكَ اِذْ ماتَتْ اُمُّنا»
: «آه! اي محمد! اي احمد (ص)! امروز مصيبت فقدان تو براي ما تجديد شد، چرا كه مادرمان از دنيا رفت».
سپس حسن و حسين (ع) وارد مسجد شدند، علي (ع) در مسجد بود، آنها شهادت فاطمه (س) را به او خبر دادند، علي (ع) از اين خبر آنچنان دگرگون شد كه بي حال افتاد، آب به صورتش پاشيدند، وقتي كه حالش خوب شد، با ندائي جانسوز فرمود:
« بِمَنِ الْعَزَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ أَتَعَزَّى فَفِيمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِكِ.»
: «اي دختر محمّد (ص) به چه كسي خود را تسليت بدهم، تا زنده بودي مصيبتم را به تو تسليت ميدادم، اكنون بعد از تو چگونه آرام گيرم؟ »(٢)
منابع
منتهي الآمال صفحه ٤١٠
ترجمه بيت الاحزان صفحه ٢٥٠
Eitaa.com/anvarosaghalain
#امام_علی_علیه_السلام
السَّلاَمُ عَلَى مَنْ أَيَّدَهُ اللَّهُ بِجَبْرَئِيلَ وَ أَعَانَهُ بِمِيكَائِيلَ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَعْسُوبَ الدِّينِ
السَّلاَمُ عَلَى قَسِيمِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ
اللّهمَّ العَن قَتلَة اَميرَالمُومِنين علیه السلام
پسرم گفت علی و پدرم گفت علی
مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی
حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛
گفت یا فاطمه, نیم دگرم گفت علی
یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛
وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی
نَفْس را از درِ تهدید به راه آوردم
دید از جان خودم می گذرم، گفت علی
شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم
حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی
می توانست که صرف خط وابرو بشود
ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی
مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم
که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی
#مهدی_رحیمی_زمستان
Eitaa.com/anvarosaghalain