eitaa logo
امیرحسین پاسبان
340 دنبال‌کننده
104 عکس
35 ویدیو
1 فایل
☆♡به وقت ادبیات♡☆ صفحه آثار امیرحسین پاسبان شاعر (رتبه سه کشور در جشنواره جوان خوارزمی رتبه یک کشور در مسابقات ادبی پژوهشسراها) دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع) ارتباط:@Pasbanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
می سرایم نهفته در گوشت وطنم نیست غیر آغوشت
اشک است همنشین دل شاعر آه است همکلام دل تنها با سینه ای لبالب از اندوهت دستم به شعر رفته در این شب ها من تشنه ی زلالی چشم تو ای آسمان نیمه شب صحرا چون رود رفته رفته به دنبالت اشهد به لب، به شوق تو ای دریا اشک است همنشین دل شاعر آه است همکلام دل تنها هرروز صبح قسمت ما اینست دیدار عاشقانه ی با دنیا...
که گفته است که از عشق تو پشیمانم؟ تب تو دارم و از تو به تو گریزانم... @apasban
من برای نگاه تو شعر می گویم تنها دوربین ها به من نگاه می کنند @apasban
غزلی تازه از دلم می بری به عشوه غبار با طراوت تر از نسیم بهار! هم گریزانی از محبت من هم به شعرم شبیه قبل دچار باز در حق من جفا کردی آه سمت تو آمدم ناچار پلک هایت دو موج آرام است که مرا غرق می کند این بار بی محابا بیا در آغوشم غنچه ات را به روی گونه بکار پر شده دشت سینه ام از تو با طراوت تر از نسیم بهار!... !: مخاطب @apasban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفترم آینه است منم و گریه و شبی جانکاه غزلم را بیاورم به گواه؟ مینویسم برای تو هرشب مینشینم به گریه گاه به گاه موی من مثل صورت تو سپید بخت من مثل گیسوی تو سیاه در فراقت نماز میخواندم چه نمازی شکسته و کوتاه ! دفترم زیر بار شعر شکست دفترم اینه است؛ شعرم آه وسوسه می‌کند مرا دو لبت چه کنم؟؛  لا اله الا لله...... مشهد با نوازندگی صدرا سالاری ۷ آذر ۱۴۰۲ @apasban
یا ابا الفضل العباس (علیه السلام) رنگ از رخ آب برده با چشمانش عالم در حیرت است از ایمانش فرزند علی چه کرده در میدان ها؟ دشمن می ترسد از تن بی جانش @apasban
گاهی دلم می خواهد آنقدر ببوسمت که قالب تهی کنم آنچنان با اکراه لب از روی صورتت بر می دارم که قاضی مهر را از روی حکم اعدام فرزندش @apasban
در نبود تو برای ماه غزل می خوانم هر روز نحیف تر می شود ببین غمت با من چه کرده است. @apasban
بی تابم از زمانی که نگاهم کردی احساس می کنم پلنگی در سینه ام ماه دیده است. @apasban
از غزلی تازه.... نداده است امید وصال را از دست پلنگ زخمی تو روی بام می آید دوباره موی خودت را به روی شانه بریز که رنگ تیره به ماه تمام می آید @apasban
تا کمی حال عاشقت به شد بدنش زیر بار غم، له شد به تماشایت آمدم ای ماه آهی از سینه سر زد و مه شد طعنه ها در فراق بسیار است طاقتم مثل طاقت زه شد آنقدر لب گزیدم از حسرت که لبم مثل میوه به شد هیچکس حق به من نخواهد داد قصه گرگ زخمی ده شد... از مزارم‌ اگر گذشت بگو بدنش زیر بار غم له شد @apasban
در عصر ظهور خواب باید باشی؟ دراصل تو در شتاب باید باشی در بین هجوم فتنه ها با قلمت یاریگر انقلاب باید باشی @apasban
آری؛ من عاشقت شدم اما گناه توست زیبایی ات بزرگترین اشتباه توست... بی تو تمام شهر به من خیره می شود آنچه فرار می کند از من نگاه توست خون کرده است قلب مرا، مست و باحیاست اینها فریبکاری چشم سیاه توست ای شاه کی به دیدن دروازه می رسی؟ این پاسبان همیشه دو چشمش به راه توست... | @apasban
دشمنان را جواب باید کرد روی مردم حساب باید کرد باز هم با حضور در میدان بی وطن را عتاب باید کرد نقشه ی دشمنان ایران را نقش بر روی آب باید کرد پل برگشت بی عمل را هان سوی دولت، خراب باید کرد دست در دست هم دهیم به مهر در جهان انقلاب باید کرد بازهم با حضور در میدان اصلحی انتخاب باید کرد @apasban
باز خندیده ای...؛ رصد با من چیدن سیب سر سبد با من ماه من کی طلوع خواهی کرد؟ وقت دیدار؛ جزر و مد با من عشوه های تو و نگاه رقیب غیرت و نفرت و حسد با من تو و آغوش دوست دارانت بی تو سنگینی لحد با من خون جگرکردنم فقط با تو آرزوی تو تا ابد با من... @apasban
درخودم بودم و دربند گرفتاری ها موی تو یاد من انداخت رها بودن را...
غم را میان سینه ی من، آفرید و رفت با یک نگاه قلب مرا هم خرید و رفت تشویش داشتم که پریشان ببیندم راحت تر از همیشه مرا خوب دید و رفت گفتم که با غزل دل او نرم می شود افسوس شعر های مرا هم شنید و رفت دیشب دوباره دیدمش اما میان خواب بوسیدمش به زیر درختان بید و رفت مرغی که ساده بر دل من جاگرفته بود از شاخه شکسته ی من پر کشید و رفت
قبل مرگم یک نوازش بود تنها خواهشم شانه هایت را بیاور؛ تشنه آرامشم...
در مسیر توایم و تشنه تو ذکر تو روی لب قدم به قدم به امید تو زندگی کردیم ای امید یتیم های حرم...
از غزلی تازه مسیرم بی تو معلوم است؛ سمت و سوی دلتنگی درون سینه ی من جنگ خواهد شد عجب جنگی...
این هم از یادگاری ما 🌱 غم را میان سینه من آفرید و رفت با یک نگاه قلب مرا هم خرید و رفت.. به خط زیبای استاد زیبایی ✍🏻
دلش را زد به جاده؛ رفت؛ غم برداشت عالم را... من و تنهایی ام محکم بغل کردیم ماتم را @apasban
خداراشکر میبینم تو را در خاطرات خود وگرنه حسرت دیدار تو می کشت آدم را! @apasban
در آغوشم بمان امشب که از اندوه بیزارم سراغ غم نخواهم رفت تا وقتی تو را دارم چرا هرروز میپرسی که از کی عاشقت هستم؟ من از وقتی تو را دیدم به چشمانت گرفتارم به تنهایی من میخندی و با دیگری شادی مرا با اشک می بینی و حالت را خریدارم بیا که در دلم مانده بگویم دوستت دارم ولی انگار این را در دلم باید نگهدارم در آغوش تو میمانم، درآغوش خیالاتت کنارم هستی اما بازهم دلتنگ دیدارم... @apasban