eitaa logo
خادمیاران رضوی قم
3.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
94 فایل
کانال رسمی کانونهای خدمت رضوی استان قم @Aqrqom_Modir مدیر @Aqrqom_Moavenat خادمیاری @Aqrqom_Moavenat_F فرهنگی @Aqrqom_Moavenat_A اجتماعی @Aqrqom_Moavenat_M محله‌ای @Aqrqom_Nezarat نظارت @Aqrqom_Admin روابط عمومی و ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
خادمیاران رضوی قم
|| خانم محمدی-از کرمان شناسه دلنوشته:9911003 گویند هر‌جا که وارد می‌شوی باید اول از صاحبِ‌خانه اجازه بگیری، سرورم اجازه‌ هست تا وارد حَریمت شوم؟ گنبد طلایی را که می‌بینم، با دلی‌شکسته روح خاکستری‌ام را پیشکش رخ زیبایت می‌کنم و زیر لب با تعظیمی عاشقانه می‌گویم:«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا» بارگاه زیبایت را که چشمانم تَطوف می‌کنند، فراق چند‌ساله‌ام پایان می‌یابد و طعم شیرین وصال مهمان لب‌هایم می‌شود. چشمانم بر روی‌ قُبه‌ی باشکوهت قفل شده، دلم مانند کویری تشنه‌ بارانی از زیارت را طلب می‌کند... قدم در وادی عشق که‌ می‌گذارم موجی از ندامت و اندوه بر ساحل دریای قلبم سوار می‌شود و طنین زیبای نقاره‌ها، اشک روی گونه‌ام را نوازش می‌دهد؛ با دستانی مملؤ از گناه اما مشتاق، دست در پنجره فولاد می‌اندازم و زیر لب نجوای عاشقانه‌ام را در گوشت زمزمه می‌کنم. صدایی آشنا در ذهنم طنین‌انداز می‌شود:«دَخیلکَ یا‌زَهرا...» صدای شور و شَعف در حریمت بلند می‌شود دخترکی نور چشمانش را از تو می‌گیرد، و در میان جمعیت محو می‌شود. عِطر نامت کام همه را شیرین می‌کند؛ بی‌مهابا اشکی بر گونه‌ام می‌غلتد و دلم را روانه‌ی باب‌الجواد می‌کند. جوانی کوتاه‌قَد با صدایی دلنشین روضه‌ی پسر را برای پدر می‌خواند و جمعیت را به دنبالِ خود می‌کشاند غرق در روضه که می‌شوم تازه به اِغوای خود پِی‌ می‌برم، دلم می‌گیرد از این همه اشتباه! با دستی پر از شرمندگی و قامتی که از آن شکوهِ وصف‌ناپذیر خمیده، خود را روانه‌ی خانه می‌کنم؛ با پایی لرزان که حکم رفتن ندارد و دلی که پرشده از حسِ عاشقانه‌ی وجودت، غزل خداحافظی را بر لبانم جاری می‌کنم، ذهنم مرور می‌کند:«دخترک تو برای چه اینجایی؟» حاجتم را از فرطِ دلتنگی فراموش کرده‌ام تازه ذهنم رنگ ‌و بوی خواهرم را می‌گیرد که از تو لباس عافیت می‌خواهد... شناسه دلنوشته: 9911003 @Aqr_qom