eitaa logo
محمد عرب صالحی
644 دنبال‌کننده
850 عکس
951 ویدیو
93 فایل
حجت الاسلام دکتر محمد عرب صالحی ◽️ استاد‌تمام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ◽️ پژوهشگر، نویسنده ◽️ مدرس سطوح عالی حوزه و دانشگاه 💠کانال معرفی کتب، مقالات، مصاحبه‌ 💢 اينستاگرام: ▶️ instagram.com/arabsalehi_m
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔸بنّایی که واسطه حضرت امیر (ع) و علامه امینی شد 🔹 حجت‌الاسلام سید محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف، ملازم علامه امینی بود، گفته است: علامه امینی می‌فرمود: در یک شب جمعه، زائر حرم حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و مشغول زیارت و دعا بودم، از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت امیر علیه‌السلام کتاب «درالسمطین» را که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر به آن نیاز داشتم، برای من مهیا کند. در این هنگام، یک عرب ساده و بی آلایش برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد، یک هفته گذشت ولی کتاب را پیدا نکردم؛ بعد از آن، دوباره برای زیارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتی‌که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر کرد که حاجت او را برآورده کرده است. وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است. 🔹 خطاب به حضرت(علیه‌السلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل می‌شوم و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم، یا به خاطر کتاب شما؟ آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم، آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم، در عالم خواب دیدم که مشرف به خدمت حضرت امیر(علیه‌السلام) شده‌ام و حضرت در آن حال، به من فرمود: آن مرد، ضعیف الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند ولی تو باید صبر داشته باشی. 🔹از خواب بیدار شدم، صبح سر سفره بودم که در زده شد، در را باز کردم، دیدم همسایه‌ای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد و گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگ‌تر از این خانه است، بیشتر اثاث خانه را به آنجا منتقل کرده‌ام و این کتاب را در گوشه آن خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد تو نمی‌خورد، آن را به شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن، شاید او استفاده کند. من کتاب را گرفتم، غبارش را پاک کردم و دیدم همان کتاب خطی «در السمطین» است که دنبالش بودم. در این هنگام، بر این نعمت، سجده شکر کردم. 📘 علامه امینی جرعه نوش غدیر 📢 کانال رسمی هفته‌نامه افق حوزه https://eitaa.com/arabsalehi_ir/600
💠 🔸شهید مدرس پس از نماز صبح به کجا می‌رفت؟! 🔹 یکی از دوستان شهید مدرس تعریف می‏‌کرد: مدتی با سید حسن مدرس در مدرسه درس می‌‏خواندیم، چند وقتی شهریه طلبگی ما نرسید و همگی بی‌پول شدیم، یک روز دیدم آقای مدرس یک پول به یک طلبه‌ای نیازمند داد و گفت: برو نان بگیر، طلبه‌ای دیگر رسید، یک پول هم به او داد و گفت: برو نان بگیر. من با تعجب گفتم: شما و ما حقوقمان یکی است و همه از یکجا پول می‏‌گیریم، حالا چطور شده که ما پول نداریم و شما دارید؟! مدرس خندید و گفت: مگر مرد هم بی‌پول می‌‏شود؟! پرسیدم: آخر از کجا و چطوری؟ گفت: شب بیا حجره ما بمان تا نشانت بدهم. شب رفتم و حجره ایشان ماندم. هنگام اذان صبح بیدارم کرد، برخاستیم و نماز خواندیم. آنگاه گنجه‏‌ای را باز کرد و یک سطل بیرون کشید و یک کلاه نمدی گذاشت سرش و گفت: برویم. 🔹آن موقع در اصفهان مرسوم بود که صبح زود آب حوض‏‌ها را خالی می‏‌کردند، تمیز می‌کردند و دوباره حوض‏‌ها را پر می‏‌کردند، ما راه افتادیم توی کوچه‏‌ها و داد زدیم: آب حوض می‌کشیم! آب حوضی! از خانه‏ای صدایمان کردند. من حوض را خالی و پاک کردم و مدرس آب کشید و پر کرد، دو تا حوض، خالی و پر کردیم که مقداری پول گیرمان آمد، آن وقت مدرس رو به من کرد و گفت: دیدی؟ این هم پول، هم می‏توانی خودت نان بخری و هم به دو طلبه دیگر کمک کنی. https://eitaa.com/arabsalehi_ir/758