📌 حميد رضا مقصودی درباره خروج از رکود چه‌ می‌گوید؟ 🖋 شکستن رکود، نتیجه‌ی کار جهادی #رکود #اقتصاد #ویراستی_ها ☑️@VIRASTYHA

دَلّالی با دُلار تا درب ماشین را باز کردم، بدون معطلی پرسید: حاج‌آقا! از قیمت دلار چه خبر؟ خنده‌ام گرفته بود از این سوال بی‌ربطِ بدون مقدمه! نگاهی به او انداختم. به نظرم شبیه کارمندان پشت بادجه بود؛ ولی هر جور حساب و کتاب می‌کردم، پرایدش به تیپش نمی‌خورد! با همان لبخندی که داشتم پرسیدم: باید خبر داشته باشم؟ مثل شوفرهای ماشین سنگین که به در ماشین‌شان تکیه می‌زنند و با یک دست فرمان را می‌چرخانند، دنده‌ای عوض کرد و گفت: من کاری به این کار‌ها ندارم. بالاخره قیمت دلار پایین میاد یا نه؟ من هم به جای آنکه مثل خودش سرتق بازی دربیاورم، جلیلی‌وار گفتم: به دلار چه کار داری؟ تو الان باید دغدغت تولید ملی و استقلال اقتصادی باشه! همینطور که میدان را دور می‌زد، دوباره سوالش را تکرار کرد و این بار گفت: ببین حاجی! من توی پالایشگاه سهام دارم. اگر بدونم قیمت دلار بالا می‌ره، به نفعمه ولی نمی‌دونم چرا با اینکه قیمت دلار رفته بالا، قیمت سهام نصف شده!!! منم شانه‌ام را بالا انداختم و گفتم: نمی‌دونم! ولی بهتره این سوال رو از کارشناس‌های آقای رئیس جمهور بپرسی! کنایه‌ی حرفم را فهمید، ولی به جای آنکه طلبکار پرزیدنت باشد، زیر لب غُر و لُندی کرد و گفت: دِ آخه زمان خود رئیسی هم قیمت دلار بالا رفت! مگه غیر این بود؟ این بار نه گذاشتم نه برداشتم. مثل خودش جواب دادم: آره غیر این بود! در دوران رئیسی قیمت دلار توی سه سال از ۳۰ به ۶۰ رسید، ولی توی این ۴ ماه پزشکیان، قیمت دلار بیش از ۲۰ تومن گرون‌تر شد! بماند که نرخ تورم توی این سه سال کاهشی بود و توی این ۴ ماه دوباره به دوران کلید‌سازان برگشته... از رکورد کاهش نرخ بیکاری در ۳۰ سال اخیر توسط دولت شهید رئیسی هم برایش نگفتم؛ چراکه آنقدر زِ غوغای جهان فارغ بود تا هیچکدام از این آمار و ارقام‌ها را نشنیده باشد! کمی به آینه‌ی بغلش نگاه ‌کرد و با تعجب ابروهایش را بالا داده بود که پرسید: پس اینکه پزشکیان می‌گفت دولتش اسب زین شده تحویل نگرفته، الکی بوده؟ سؤالش خنده‌دار بود! به چهره‌اش نگاهی کردم و پرسیدم: به نظرت اینکه آدم بد‌سابقه‌ای مثل همتی توی بانک مرکزی، به عنوان وزیر اقتصاد معرفی می‌شه، طبیعیه؟ روی دست‌انداز افتاد، دنده معکوس زد و گفت: آخه همشون یک جورن! لبخند از لب‌هایم رخت بست. تعجب کردم! پرسیدم: یعنی همه‌ی رئیس بانک مرکزی‌ها یک شکل هستن؟ توی دولت ۸ و ۹ روئسای بانک مرکزی، کشور رو از تورم افسار گسیخته‌ای که هاشمی درست کرده بود نجات دادن، بعد اینا رو با همتی یکی می‌دونی؟ حرفی نزد! ولی باز همان سوال تکراری اول راه را پرسید که بالاخره دلار بالا می‌رود یا پایین؟ منم گفتم: وقتی املا‌های پر غلط تکرار بشن، چند برابر شدن قیمت ارز، تکرار نمی‌شه؟ وقتی ظریف و کارنامه‌ی پر خسارتش، پناهگاه یک عده دلار پرست بشه، دیگه باید خودمون رو برای خیلی چیزها آماده کنیم! به مقصد رسیدم، در فکر فرو رفته بود ولی حرف پایانی‌اش خیلی مهم بود: ... خب جمهوری یعنی همین دیگه! باید مردم مزه‌ی انتخابشون رو بچشن! این را شنیدم و از ماشین پیاده شدم. باید خودم را به کلاس می‌رساندم. کلنجار با راننده‌ی اسنپ، ذهنم را درگیر کرده بود. دلم می‌خواست باز هم از رئیسی بی‌دفاع، دفاع می‌کردم. دوست داشتم بگویم که همین دلار بی‌پدر و مادر، محصول هزاران استعمار و جنگ طلبی است که اکنون بر سر وابستگان اقتصادی آوار می‌شود! آواری که رئیسی و امثال او با تکیه به تولید داخل، می‌خواستند از روی ملت بردارند ولی دلال‌های سیاسی، مانع شدند... همان‌ها که رسانه دارند و ما نداریم! همان‌ها که روایت می‌کنند و ما در باء بسم‌الله‌اش گیر کرده‌ایم... همان‌ها که دغدغه‌ی نهار خوردن یک کارگر را ندارند ولی دلشان برای سرمایه‌داران خفته در زندان، می‌سوزد و از آنها سوپر قهرمان می‌سازد. همان‌ها که همیشه دلال دلار بودند تا به وقت انتخابات، گزینه‌ی مطلوبشان را بیرون بیاورند... نمی‌دانم این روند تکراریِ بی‌روایت بودن تا چه زمان طول می‌کشد، ولی اگر ما انقلابی‌ها طعم تلخ وابستگی را روایت نکنیم، کم‌کم باید طعم شیرین آن را از زبان بزدلان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بشنویم...! 🖋علی عسگری #دلار #همتی #اقتصاد #شهید_جمهور #پزشکیان #ظریف @araf11