46.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱#شهید_حمید_آسنجرانی
میگویند جنگل که آتش🔥 بگیرد، همۀ حیوانات فرار میکنند. ترس از آتش، تیزپایشان میکند و هرگز برنمیگردند به پشت سرشان، به لانهشان نگاه کنند.
"مگر یک دسته، پرستوها."
آنها، تنها موجوداتی هستند که حتی اگر شعلهها، سر به آسمان بکشند! برمیگردند، خود را به لانهشان میرسانند و جوجههای در آتشمانده را نجات میدهند. پرستوها خود را به آتش میزنند، با عشق.💔
اسمش را گذاشته بودند «پرستو»، نمایشنامهای بود دربارۀ حضرت زهرا(س) حمید آسنجرانی، با اینکه در بخش فرهنگی سپاه خدمت نمیکرد و یک تکاور کاملاً نظامی بود، اصرار داشت در این تئاتر بازی کند.
به حضرت زهرا (س) ارادت داشت؛ از همان روزی که سر جلسۀ کنکور، تمام تستهایش را با ذکر یا زهرا (س) زده بود.
نقش عُمر را گرفت. خوب هم بازی کرد. نمایش که به لحظۀ شهادت رسید، دل همۀ بازیگران پرستو، پُر از بُغض بود. از آن به بعد، اسم «پرستو» که میآمد، همهشان یاد حضرت زهرا (س) میافتادند، او هم.
این، اولین برگ است از این صحیفۀ عشق.
حمید آسنجرانی، نه اولین بود و نه آخرین است. ایل و تبار پرستوها، دنبالهدار است و آنقدر میرود تا دیگر، جنگلی آتش نگیرد.
راه آسمان، بلند است و جوجهپرستوهای آتشدیده، راهبَلد.
امروز، چشم همه به محمدرضاست؛ یادگاری که از شهید حمید آسنجرانی مانده و ارثیهدار لبخند پدر است و این صفحات اگر نوشته شدند، برای او و امثال اوست که مسیر این خاطرات زلال را، سینهبهسینه، به آسمان برسانند.
🗓#سیزدهمین_سالگرد_شهادت
#فرهنگ_اراک
@farhang_arak
🎴قرارگاه مردمی سید الشهداء_( ع)👇
╭┅───────┅╮
🌺 @arakema
╰┅───────┅╯