ادامه در ذاتِ زندگی نهفته است. اصلا روند زندگی همین است، که ادامه دهی. زمین میخوری، بلند میشوی و ادامه میدهی. عزیزت میمیرد، بعد کمی مکث ادامه میدهی. خسته میشوی، اندکی بعد ادامه میدهی. میترسی اما باز ادامه میدهی. فارغ از انتخاب و توان، تا وقتی زندهای، آنچه با تو همراه است ادامه دادن است.
آرامجای .
زندگی همینه دیگه؛ مثل قمارخونه میمونه. میبری، میبازی، ولی آخرش همیشه قمارخونه ست که برنده نهاییه،
داشتم به این فکر میکردم که از تمام اهداف زندگی، فقط یکیه که بیشتر از همه اهمیت داره. و اون، تلاش برای یک انسانِ خوب بودنه.
دیالوگی از Dances With Wolves
#دیالوگ
این دنیا به من ثابت کرده است که هرچه آدم ساکتتر باشد و کمتر در مورد دردش حرف بزند، یعنی زخمِ کاریتری دارد.
آرامجای .
یک وقتهايی هست که بايد بگذاری موسیقیای که دوستاش داری و باهاش خاطره ساختهای، با صدای بلند در خان
شیرینی زندگانی،
بیش از یک بار به کام آدم نمینشیند.
اما تلخی هایش هر بار تازه اند، هر بار تازه تر...
برشی از کتاب کلیدر
نوشتۀ محمود دولت آبادی
#دیالوگکتاب