می شود پائیز را ، نوشید ، تو اگر سَروِ سبزِ آن باشی
می شود غم نخورد وُ زیست ، تو اگر شادمان باشی
می شود تا قیامِ قیامت ، بویِ مهر وُ زندگی بدهیم
می شود ، ستاره ها را چید ، تو اگر آسمان باشی
که مهم نیست ، عاقبت ، مُردَن
می شود تا صدای چلچله هست ، به درخت تکیه بِنَهیم
می شود تا شقایق هست ، زندگی را ، ادامه بدهیم
می شود صد زمستان را ، پشتِ کوه آدمیت ، سَر کرد
می شود تا بهار در دلِ ماست ، ایستاده ، جوانه بزنیم
که مهم نیست ، به زمین خوردَن
می شود دست ، گردنِ هم ، خنده بر زمانه بزنیم
می شود بی خیالِ کینه ، ریشِ شیطان شانه نزنیم
ما کجا وُ کِی گُم کردیم ، راستی وُ درستی را !!
می شود شاخه بر شاخه ، همتِ آشیانه ، بزنیم
که مهم نیست ، شاخه ها زردَن
می شود با تمامِ امکانات ، ریشه ی همین فرهنگ را ساخت
می شود با دین ، خندید ، پایِ اَخم وُ گریه را انداخت
می شود جایِ اینهمه حرف ، به عمل ، کار بَر آرییم !!
می شود در کنار عقل ، همه چیز را ، بر عشق ، باخت
که مهم نیست ، باختن وُ بُردَن
می توانَم صبورتر باشم ، یا که اصلا ، شرورتر باشم
می توان ، از دلِ باتلاق ، سَر بَر آورد وُ نیلوفر باشم
می توان در دلِ پاییز ، سبز بود وُ جان به در بُرد
می توان تا شبِ چشمَت هست ، من نسیمِ سحَر باشم
حیف ، سَحر هایِ من ، همه سَردَن
می شود پائیز را ، نوشید ، تو اگر سَروِ سبزِ آن باشی
می شود غم نخورد وُ زیست ، تو اگر شادمان باشی
می شود تا قیامِ قیامت ، بویِ مهر وُ زندگی بدهیم
می شود ، ستاره ها را چید ، تو اگر آسمان باشی
که مهم نیست ، دستهایَم پُر از دردَن.
#آران_و_بیدگل
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📸📝
#شاسوسا ، هنوز هم خلوت است ، سهراب !!
دِنج ، ولی در حالِ ویرانی !!
وَ هنوز ، ایرانیِ ایرانی !!
با اصالت وُ ایستاده در باران
در طوفان ، در آفتاب هایِ سوزان
وَ همچنان صبور وُ نجیب وُ مظلوم
اما ، خشک و بی جان
بی اقاقیا وُ سایه ی شاخه ی درختانِ سبز
بی دِهلیز ، بی سُفالینه
نشسته است چون مردم ، تقدیر را به مهمانی !!
روییده است خار وُ خَشِ منفعت طلبی ، اطرافَش بسیار
وَ از زباله هایِ دروغ و ریای امروزی ، سرشار
کِی رنگِ آبادی خواهد دید این ویرانی ؟!
کِی سُرمه ی آزادی خواهد زد ، به چشمَش ، این زندانی ؟!
سهراب ❤️ آیا تو میدانی ؟!
قبر ها دیگر نَفس نمی کِشند اینجا !!
بر عکس زندگان ، مُرده اَند در بی سر وُ سامانی !!
دست ، در این خاک
زیر طاقِ شاسوسا ، شعر تو را کردم روخوانی :
( شاسوسا ! شاسوسا !
روی دشتی دور افتاده
آفتاب ، بال هایم را می سوزاند
وَ من در نفرتِ بیداری به خاک می افتم
کسی روی خاکستر بال هایم راه می رود
دستی روی پیشانی ام کشیده شد ، من سایه شدم :
" شاسوسا " تو هستی ؟
دیر کردی !! )
.
#ابرماه 🌕
جاده قدیم #آران_و_بیدگل
#چهارطاقی #شاسوسا #خلوتگاه_سهراب_سپهری
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📸📝
💢کانال خبری صدای آران و بیدگل در #تلگرام
⬇️⬇️
https://t.me/ab_voice
💢رسانه خبری صدای آران و بیدگل در #ایتا
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
می شود پائیز را ، نوشید ، تو اگر سَروِ سبزِ آن باشی
می شود غم نخورد وُ زیست ، تو اگر شادمان باشی
می شود تا قیامِ قیامت ، بویِ مهر وُ زندگی بدهیم
می شود ، ستاره ها را چید ، تو اگر آسمان باشی
که مهم نیست ، عاقبت ، مُردَن
میشود تا صدای چلچله هست به درخت تکیه بِنَهیم
می شود تا شقایق هست ، زندگی را ، ادامه بدهیم
می شود صد زمستان را ، پشتِ کوه آدمیت ، سَر کرد
می شود تا بهار در دلِ ماست ، ایستاده جوانه بزنیم
که مهم نیست ، به زمین خوردَن
می شود دست ، گردنِ هم ، خنده بر زمانه بزنیم
می شود بی خیالِ کینه ، ریشِ شیطان شانه نزنیم
ما کجا وُ کِی گُم کردیم ، راستی وُ درستی را !!
می شود شاخه بر شاخه ، همتِ آشیانه ، بزنیم
که مهم نیست ، شاخه ها زردَن
می شود با تمامِ امکانات ریشه ی فرهنگ را ساخت
می شود با دین ، خندید ، پایِ اَخم وُ گریه را انداخت
می شود جایِ اینهمه حرف ، به عمل ، کار بَر آوَرد !!
می شود در کنارِ عقل ، همه چیز را به عشق ، باخت
که مهم نیست ، باختن وُ بُردَن
می توانَم صبورتر باشم ، یا که اصلا ، شرورتر باشم
می توان ، از دلِ باتلاق ، سَر بَر آورد وُ نیلوفر باشم
می توان در دلِ پاییز ، سبز بود وُ جان به در بُرد
می توان تا شبِ چشمَت هست من نسیمِ سحَرباشم
حیف ، سَحر هایِ من ، همه سَردَن
می شود پائیز را ، نوشید ، تو اگر سَروِ سبزِ آن باشی
می شود غم نخورد وُ زیست ، تو اگر شادمان باشی
می شود تا قیامِ قیامت ، بویِ مهر وُ زندگی بدهیم
می شود ، ستاره ها را چید ، تو اگر آسمان باشی
که مهم نیست ، دستهایَم پُر از دردَن
.
.
#پاییز 🍁
#آران_و_بیدگل 😍
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📸📝
چنان گُلی که زِ جورِ خزان آگاه ؛ ولی شاد است
خوشا دلی ، که زِ دام جهانِ بی وفا ، آزاد است
به نان وُ آب وُ هوا ، اگر چه بسته جانِ بشر
فراتر است روح ، از تنی که شمعِ در باد است
به چی وُ به کی ؟ بسته دل ، آنکسی که می تازد
به تب ، بسته جان وُ به غمی بسته دل ، چه می نازد
چه خوب گفته خدایَش : ناسپاس وُ طُغیانگر !!
زرنگ جانوری که رویِ قله ی بُرد هایَش ، می بازد
کجا وُ کِی ؟! دست می نهیم به دست وُ دل ، بر ، دل
که هر چه آمد وُ رفت کاروانِ تاریخ ، بشر نشسته بَر گِل
جَهنده ی در شهوت ؛ درنده ی در جنگ وُ خفته ای در جهل
زِ دستِ بیرونِ گورِ اسکندر بپرس ؟ چه بوده اَش حاصل
به کُنجِ خلوتِ خویش ، بنشین وُ به حدِ خود ، بکوش
به روز ، ساقیِ مِهر باش وُ به شب ، جامِ زَهر ، نووش
که سهمِ دلِ ما ، زین خیمه گاه وُ خیمه شب بازی !!
سکوت هست وُ سکوت ، تا که نیست ، داد را ، گوش
که ما لُعبتکانیم و فلک لُعبت باز ، خوش سُرود : خیام
که نیستی است ، کارِ جهان وُ بیدادگرست چرخِشِ اَیّام
بساز که ساختن کارِ ذات نیک وُ ذاتِ بد ویرانی است
نه خلق را به کام بِرساند وُ نه خود ، رَسَد ، به کام
.
.
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📝📸
طبیعت 🌱
دروازه ی کویر زیبای مرکزی ایران 😍
#آران_و_بیدگل 🏜️
💢رسانه خبری صدای آران و بیدگل در #ایتا
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
زندگی ، آنچه که باید باشد ولی نیست ، اگر
تو ، همان باش ، که باید باشی
نه ، برایِ دیدگاهِ اهلِ جهان !!
یا برای ، بهشت وُ قبر وُ سود وُ زیان
تو ، خودت باش ، برایِ انسان
معمولی !!
ولی جاری وُ روان
خاص !!
ولی پیشِ دیروزِ خودت ، نه دگران
زندگی ، جُفت شِشی نیاوَرد ، برایِ تو اگر
بهترین ، مهره ی امروزِ خودت باش ، تو در این بازی
نه ، برایِ هر بازی گردان !!
یا برایِ بُردِ منِ بی رحم وُ زرنگ وُ خودخواهِ نهان !!
بهترینِ خودت باش ، به پیشگاهِ خودت
انتقام از دنیا باید گرفت ، با لبانی خندان
که همه زندگی یک شعله ی کوتاهی بیشتر نیست
همچو کبریتی میسوزد این عُمرِ گران !!
خوش به حالِ سر بلندان ، به پیشگاهِ وجدان
.
.
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📸📝
پارک زیتون #آران_و_بیدگل 🍁
💢کانال خبری صدای آران و بیدگل در #تلگرام
⬇️⬇️
https://t.me/ab_voice
💢رسانه خبری صدای آران و بیدگل در #ایتا
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
هنوز می خندَم
مثلِ درختِ بی برگ ، در پائیز 🍁
که دلش ، خوش ، به بهارِ آینده است
.
هنوز نبضِ خاک ، روییدن دارد
وَ هنوز مابینِ سرعتِ اینترنت وُ بِتُن وُ بُرج
بویِ نمِ کوچه ی کاهگِلی پدرم ، بوییدن دارد
اگر چه گاهاً بَخیلیم ، اما هنوز باران ، بخشنده است
.
برایِ باجه ی بانکِ دلهره ی تورم
چکِ برگشتیِ برق وُ نُسخه وُ دارو وُ گندم
اگر چه ، خالیِ خالی است ، حسابِ این مردم
ولی دلِ مردم ، به قرضُ الحسنهٔ محبتِ همدیگر زنده است
.
نه بویِ باروت خواهد ماند
نه هالووین را میتوان جایِ شبِ یلدا وُ نوروز نِشاند
نه هیچ کلاغی ، مثلِ مرغِ عشق خواهد خواند
که غُرِشِ یک شیر هم نیست ، صدایِ صد شغال حتی در باند !
وَ هر کِه خاک پاشید ، به خورشید ، بازنده است
.
هنوز نان وُ پنیر وُ سبزی بهتر از فست فودَست
هنوز ، بهشت زیرِ پایِ مادران هست وُ بودَست
هنوز گُلفروشیِ نزدیکِ چهارراه ، بویِ رُز دارد !
اگر چه شهر ، در تسخیرِ ترافیک وُ مازوت وُ دود است
وَ آسمانِ شب های کویرِمان ، از ستاره ، آکَنده است
.
هنوز می خندَم
که تنها ، انتقامِ من از زندگانی اَم ، خَنده است
.
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📝📸
محور تاریخی خیابان واصف
#آران_و_بیدگل 🍁
💢کانال خبری صدای آران و بیدگل در #تلگرام
⬇️⬇️
https://t.me/ab_voice
💢رسانه خبری صدای آران و بیدگل در #ایتا
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
وَ بهار ، شیوه ی فرزانگیِ برگ ، نبود
عشق ، پاییز وُ چشاندَش طعمِ خاک را
نیستی در رهِ تو ، بود ، آغازِ جنون
کاوه ی عقل بِکُش ، نَفْسِ چُنان ضحاک را
آگَهان ، وَز سراپرده ی هستی ، دانند
سَرّ ِ شوریدگیِ دانه وُ برگِ تاک را
مِی ، خرابانِ دَرَت را ، به خرابات نَبُرد
که خدا کرده خرابات ِ تو ، همه افلاک را
به که گفتن ، توانَم ، که نداشت کوهِ بزرگ
طاقتِ حَملِ چُنین ، مستیِ عشقِ پاک را
( مِهرِ تو ، حق زِ ازل ، کَنده به یاقوتِ دلم
از ازل تا به ابد ، شُکر کُنم ، حَکاّک را )
.
.
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📝📸
تضمین (زنده یاد سید جواد ذاکر)
کوچه زیارت امامزاده محسن.ع.
بافت تاریخی #فخارخانه
#آران_و_بیدگل 🍁
💢کانال خبری صدای آران و بیدگل در #تلگرام
⬇️⬇️
https://t.me/ab_voice
💢رسانه خبری صدای آران و بیدگل در #ایتا
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
#یلدا_مبارک 🍉
گر چه زندگی ، سرعت یافت
گر چه فرصتِ درکِ همدیگر ، کم شد
قصه هایِ بلندِ شبِ یلدا و شعر حافظ ، رَخت بر بست
قصه ها ، استوری شد در پانزده ثانیه
یا که ، با استیکرِ گریه وُ خنده ، ابرازِ محبت ، جمع شد
امکانات بهتر ، اما فاصله هامان بیشتر
گر چه مرگ ، با کرونا ، در این دنیا ، خَز شد
زندگی ، لذتِ جُستنِ ده شاهی بود درجویِ آب ، کجایی سهراب ؟
که ببینی که چِک پولهایِ ریال ، پیشِ دلار ، کاغذ شد
گر چه زندگی ، سرعت یافت
زندگی ، نان شد وُ آب وُ دود
بابا نان داد ، اما از تورم ، کمرِ بابا ، خَم شد
سرعت بُرد ، نوروز را ، لِه کرد لذتِ عیدی و کفشِ نو را
بندِ کفش ها برایِ شکستن ، برایِ زرنگی ، محکم شد
باید ، رو راست باشیم با خود
آدمی ، زنده است به با هم بودن ،
به رفاقت ،
به مِهر
با همه ، آنچه به دست آوردیم ، آدمی ، باز ، تنهایِ بی همدَم شد
اما
زندگی ، جریان دارد ، به شتاب
با شادی وُ لذت یا با درد وُ عذاب
زندگی ، راحتیِ مطلق یا سختِ مُطلق نیست
زندگی حفظِ تعادل
بین تقدیر وُ تغییر دادن هاست
تا شقایق هست ، زندگی ، باید کرد ، چه خوش گفت سهراب
خوش به حالِ آنکه خندید و خَنداند
خوش به حالِ آنکه در این مِحنتگاه بر دردِ دردمندی ، مَرهم شد
خوش به حالِ آنکه در این کالبدِ فانی ، اشرفِ عالم شد
خوش به حالِ آنکه علّت سجده ی مَلَک را فهمید وُ آدم شد
زندگی ساده و بی آلایش
دهه ۶۰
زنده یادها
استاد حسین خموشی
حاجیه خانم کریمشاهی
#آران_و_بیدگل محله #فخارخانه
سایه ی تمام پدربزرگ و مادربزرگ ها مستدام
ثبت عکس : احمد خموشی
شعر : رشید خموشی
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
🔸#گزارش_تصویری / بارش زیبای اولین برف زمستانی در آران و بیدگل
♨️به گزارش روابط عمومی شهرداری آران وبیدگل؛ صبح امروز چهارشنبه ۱۲ دی ماه ۱۴۰۳ با توجه به بارش برف در شهر #آران_و_بيدگل و همچنین لغزنده بودن معابر و کوچه های سطح شهر بویژه نقاط شیب دار، همکاران معاونت و واحدهای خدمات شهری، خدمات موتوری و راهسازی و مدیریت بحران شهرداری از نخستین لحظات صبح، اقدام به برف روبی، نمک و شن پاشی جهت جلوگیری از یخ زدگی معابر نمودند, لازم به ذکر است پرسنل زحمتکش شهرداری آران و بیدگل بصورت آماده باش بوده و بصورت شبانه روز در حال ارایه ی خدمات به شهروندان می باشند.
✍روابط عمومی شهرداری آران و بیدگل
💢کانال خبری صدای آران و بیدگل در #تلگرام
⬇️⬇️
https://t.me/ab_voice
💢رسانه خبری صدای آران و بیدگل در #ایتا
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهِ میخانه وُ مسجد کدام است
که هر دو بر من مِسکین حرام است
نه در مسجد گذارندَم که رند است
نه در میخانه کین خَمّار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
بجویید ای عزیزان کین کدام است
برو عطار ، کو خود میشناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است
.
.
#برف ❄️ کوچههای ِ #آران_و_بیدگل
#عطار_نیشابوری 📝
#استاد_شجریان 🎤
#رشید_خموشی 📸
💢کانال خبری صدای آران و بیدگل در #تلگرام
⬇️⬇️
https://t.me/ab_voice
💢رسانه خبری صدای آران و بیدگل در #ایتا
https://eitaa.com/joinchat/878575675C1fe03ca003
درخت ها ، ناگهان ، که هیزُم نمی شود !!
زرد میشود
خشک میشود ، دل بریده میشود از شاخِه
میشود چوبِ بی جان ، هیزمِ آماده ، برایِ زغالِ آتشدان
کم کم ؛
همدم ، ناگهان ، که مردُم نمی شود !!
سرد میشود
خسته میشود ، بهانه هایِ چرا وُ آخِه
میشود طلاقِ تَجمُل گران ، آبِ سرد ، بعدِ فالوده ی دگران
کم کم ؛
زندگی ، ناگهان ، که گُم نمی شود !!
درد میشود
مردم وُ نان وُ تورم ، دود وُ سُرفه وُ نُسخِه
میشود شرمندگیِ پدران ، ایران ، بهشتِ اختلاسگران
کم کم ؛
زنده رود پُر آب ، ناگهان ، که قُم نمی شود !!
نبرد میشود
بی مدیریتی آب وُ صنعت وُ سَد ، بر این چرخِه
میشود چاهِ غیرِمُجازِ سودجویان فرونشستِ کاشان وُ اصفهان
کم ، کم
درخت ، ناگهان ، که هیزم نمی شود !!
همسَر ، ناگهان ، که مردم نمی شود !!
زنده رود ، ناگهان ، که قُم نمی شود !!
زندگی ، ناگهان ، که گُم نمی شود !!
کم ، کم !!
کم ، کم !!
.
.
#آران_و_بیدگل ❄️
شعر و عکس
#رشید_خموشی 📝📸
🔸کانال خبری صدای آران و بیدگل
👇👇👇👇👇👇👇
@aranvabidgol_voice
(گفتم : رفیقی کن با من که منم خویشَت )
گفتا : که اگر خوانَد ، دشمن ، نمی رانَم
گفتم که این جانَست ، زین مَهلکه ٔ اَفسون
گفتا که بِرَقص در خون من مَهلکه گَردانَم
گفتم که مرا مِی از ، آن باده ی پنهان دِه
گفتا که منم ساقی ، خود ظاهر و پنهانَم
گفتم که هِجران کرد ، انگشت نمایِ خلق
گفتا به وِصال اَندیش ، من مقصدِ هجرانَم
گفتم که دلها خون ، اشکَیم بر این دیده
گفت من شهِ آزادان ، در دیده ی گِریانَم
گفتم که نه آن شد تا ، زینَت به درَت باشم
گفت بندگیِ حق کن ، من زینتِ ایشانَم
گفتم طمعِ دنیا، صِید ، کفترِچاهی🕊️ کرد
گفت دانه وُ صیادَم ، میدانم وُ میخوانم
.
.
شاد باشِ اعیادِ رجب و شعبان 🎊💐
🌺عشقِ محمد بس است و آل محمد🌺
شعر و عکس :
#رشید_خموشی 📝📸
شعر قطعه
تضمین از ( #مولوی )
#آران_و_بیدگل ❄️☃️
محور تاریخی #فخارخانه
🔸کانال خبری صدای آران و بیدگل
👇👇👇👇👇👇👇
@aranvabidgol_voice