🛑 دور جدید صدا و سیما از خوزستان
ساعت حدود یازده و نیم شب بود که تماس گرفتن و گفتن فردا صبح بیا اهواز دیدار با رئیس جدید صداوسیما.
اونم درست توی روزی که از صبحش دنبال فرصتی بودم تا چندتا استوری از دغدغه هام درمورد صداوسیما بذارم و البته مطمئن باشم هیچ مسئولی نمیخوندشون!
با چند نفر از دوستان همفکری کردم و تهش رژه حرفهای چندین ساله توی ذهنم رو آروم کردم و نشوندمشون توی یه لیست هشت موردی و زمان گرفتم که گفتنشون حدود پنج دقیقه بشه.
صبح با بدبختی بچه ها رو بیدار کردیم برن توی ماشین بخوابن و حرکت کردیم به سمت اهواز...
جلسه شروع شده بود که رسیدم و چند دقیقه بعد میکروفون رو دادن دستم.
💥از کم کیفیت بودن فیلمنامه سریالهای تلوزیونی، تقدیر و تشکرهای بی مورد از سریالها، سلبریتی پروری توی برنامه های مناسبتی که جای نمایش طنز و شعر طنز و ... رو گرفته، از لزوم خبررسانی لحظه ای به مردم و صدای مردم بودن، توجه به دانشگاه بودن صداسیما و لزوم آموزش سوادرسانه به مردم و تبعیض بین ممیزی های تولیدات استانی و کشوری گفتم و در اخر از خواست چندین ساله مردم شهرم و شمال خوزستان که همون راه اندازی «رادیو تلوزیون مستقل دزفول» هست گفتم.
آقای جبلی هم با دقت نکات رو مینوشتن و بعد از جلسه تشکر کردن که نکات خوبی گفتم._ ان شاءالله که همینطور بوده باشه_.
بقیه دوستان هم از دغدغه های ملی و استانی گفتن که چکیده ش میشد عدالت! هم عدالت قومیتی و امکاناتی و هم عدالت خبررسانی.
✨ اما نکته طلایی جلسه صحبت های خود اقای جبلی بود که نشون داد با فردی فعال و امیدوار طرفیم و اعتقاد به #ما_میتوانیم در تک تک کلماتشون موج میزد.
از ما خواستن فکر نکنیم با پنج دقیقه صحبت کردن مسئولیت خودمونو انجام دادیم و پای کار رفع مشکلات باشیم و نگاه حاضران یه «بزن بریم داداش که تازه اول راهه» ی خاصی در خودش داشت!
✍ زهرا آراسته نیا
@arastehnia
#صداوسیما #جبلی #خوزستان #رادیو_دزفول
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
✨دلنوشتهای برای #منصور
نشستهام پای رایانه و دارم فیلمی را اکران میکنم که از توانستن میگوید.
باید جای من باشی تا بدانی حال این لحظهام را.
باید جای من دیده باشی عظمت لحظه ی پرواز جنگده را.
باید جای من تمام عمرت عاشق پرواز بوده باشی.
باید جای من پوزخنده زده باشی در نمایشگاههای نیروی هوایی، در کنار F5 های آمریکایی، هیکل ظریف آذرخش ایرانی را.
باید اشک ریخته باشی خبر سقوط هواپیمایی را که تیمسار ستاری سرنشینش بود.
باید زندگی کرده باشی شهادت ستاری را تا حالا بفهمی حال شرم و بغض و شور و طغیان مرا.
شرمندهام که پیشتر نمیدانستم با چه چنگ و دندانی آن آذرخش، آذرخش شده بود تا مثل پروانه دورش بگردم.
بغض دارم که چه زجرهایی در سکوتی کشیدی و ما نمیدانستیم.
سرشار طغیانم بر آنانی که اختاپوسآسا دست و پا کشانده اند بر دور و نزدیک صنعت و اقتصاد و امنیت ایرانم و ترویج میکنند ما نمیتوانیم را.
امیر از شما چه پنهان، آن جمله آخر فیلم که نوشته بود بعد از شهادت شما دم و دستگاه اوج به وزارت دفاع منتقل شد هنوز دارد میسوزاندم!
شاید اشتباه میکنم و خدا کند اشتباه کنم اما هرجور حساب میکنم آن دیالوگِ «اینها مال نیروی هوایی ست و در نیروی هوایی هم میماند» با این جمله پایانی نمیخواند!
عیب ندارد! بگذار ناخواهها نخواهند! بگذار بدبینها بد ببینند! بگذار دلالها چوب لای چرخ توانستنمان بگذارند!
ما هنوز هم مافوقمان امام است و فرزندان روح اللهی سید علی هستیم و مثل تو فریاد میزنیم و نشان میدهیم: #ما_میتوانیم
✍ زهرا آراستهنیا
@arastehnia
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c