#نکته_ها_ی_نگارشی
#سجع
#نثر_مسجع
نثر مسجع به نثری گفته می شود که در آن جمله های #قرینه دارای سجع باشند؛
سجع در نثر مانند قافیه است در شعر.
سجع در لغت به معنی:
« آواز پرندگان» است به ویژه
« آواز کبوتر و فاخته ».
در اصطلاح ادبا آوردن کلمات #هموزن یا #همقافیه یا هموزن و همقافیه را در انتهای جملات قرینه سجع گویند.
به عبارت دیگر سجع آن است که کلمات آخر قرینه ها در #وزن یا #آخرین_حرف_اصلی ( =حرف #روی) یا #هردو موافق باشند.
#جملات_قرینه : به دو یا چند جمله ای که در پایان آنها کلمات سجع آورده می شود جمله های #قرینه می گویند.
چنانکه گذشت هر نوشته ای که در آن سجع به کار رفته باشد #مسجع نام دارد؛ مانند:
طالب دنیا #رنجور است و طالب عقبی #مزدور است و طالب مولی #مسرور است.
هرچه #نپاید دلبستگی را #نشاید.
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب #قربت است و به شکر اندرش مزید #نعمت ،
هر نفسی که فرو می رود ممد #حیات است و چون بر می آید مفرح #ذات،
پس در هر نفسی دو نعمت #موجود است و بر هر نعمتی شکری #واجب.
سجع نویسی از شیوه های نویسندگی و سخنوری معمول و موافق و ملایم با طبیعت زبان عربی است و با زبان فارسی چندان سازگاری ندارد و به همین دلیل است که از میان این همه سجع نویس فارسی، تنها کار چند نفر مقبول و خواندنی از آب درآمده است.
سجع نویسی به تقلید و پیروی از این شیوه ی نویسندگی و سخنوری در زبان عربی، در ایران رایج گردید و پیش از شروع قطعی و رسمی سجع نویسی در ایران، فقط نمونه هایی مختصر از آن در #دیباچه ی بعضی از کتاب های کهن فارسی به چشم می خورد.
سجع نویسی در فارسی، به طور رسمی از زمان #خواجه_عبدالله_انصاری
(396-481ه-ق) شروع شد و پس از او به وسیله ی نویسندگانی چون #نصرالله_منشی، مترجم کلیله و دمنه، #نظامی_عروضی صاحب چهارمقاله، قاضی #حمیدالدین_بلخی صاحب مقامات حمیدی، #سعدی و #مقلدان_سعدی و گروهی دیگر تداول و استمرار یافت.
ناگفته پیداست که از میان سجع نویسان بسیار تاریخ ادب فارسی، مطلوبترین و طبیعی ترین و هنرمندانه ترین نثر مسجع از سعدی در شاهکار بی نظیر او #گلستان است و ازمیان مقلدان سعدی نیز موفق ترین فرد، میرزا ابوالقاسم #قائممقام_فراهانی صدر اعظم محمدشاه قاجار است.
🔻سجع بر سه قسم است:
1-سجع #متوازن
2- سجع #مطرف
3- سجع #متوازی
🔹1- سجع متوازن: آن است که کلمات قرینه هم وزن باشند اما در آخرین حروف اصلی #مختلف باشند؛ مانند: بام و باد.کام و کار. نهار و نهال.
فلان را اصلی است #پاک و طینتی است #صاف؛ دارای گوهری است #شریف و صاحب طبعی است #کریم.
ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به #حیف و توانگران را دادی به #طرح.
🔹2- سجع مطرف: آن است که کلمه ها در آخرین حرف اصلی ( حرف روی ) یکی باشند اما در وزن متفاوت باشند؛
مانند: کار و شکار. دست و شکست. سیر و دلیر.
الهی بر تارک ما خاک خجالت #نثار مکن و ما را به بلای خود #گرفتار مکن.
دوران باخبر در #حضور و نزدیکان بی بصر #دور.
🔹3- سجع متوازی: #کاملترین و #خوشآهنگترین سجع است و سجعی است که کلمات هم در وزن و هم در آخرین حرف اصلی ( حرف روی ) مطابق باشند،
مانند: کار و بار، دست و شست،باز و راز.
خانه ی دوستان #بروب و در دشمنان #مکوب.
هرچه زود #برآید، دیر #نپاید.
چند نکته:
⇦ کلمات مشخص شده در هر جمله را⇦ارکان سجع میگویند.
⇦سجع مختص نثر است اما گاه در شعر به صورت #قافیهمیانی #موازنه و #ترصیع نیز به کار می رود:
بازآ و بر چشمم #نشین،ای دلستان #نازنین
کآشوب و فریاد از #زمین بر آسمانم میرود
⇦ارزش ادبی سجع متوازی #بیشتر از همه(=قوی)،سجع مطرف،بینابین(=متوسط) و سجع متوازن،کمتر از همه(=ضعیف) است
@arayehha
🔹ده دلیل برای کسانی که به جای نقد اثر میگویند: «عالی ست» «خوب است» یا «افتضاح است».
#دکترسیناجهاندیده
به کار گیری کلمات مبهم، قیدهای ناروشن و صفتهای کلی مثل خوب، جالب، عالی، جذاب، فوقالعاده، محشر و.... در توصیف یک اثر ادبی یا علمی نشان میدهد که گویندهاش:
۱- ذهنیت فلسفی پیچیده و چند وجهی ندارد.
۲- ذهن او مجهز به مفاهیم نقد نیست.
۳- اثر را خوانده اما از درک جهان آن عاجز است.
۴- نتوانسته از جهان اول اثر که ارتباط اولیه است، عبور کند تا به فراسوی آن دست یابد.
۵ـ نمیخواند که جهانش را تغییر دهد میخواند تا سرگرم شود؛ به همین دلیل اثر به راحتی او را تسخیر میکند و ممکن است او را به جهانهایی هم عادت دهد.
۶- ذهن او آنچنان توانا نیست تا اثر را با آثار خوانده شده دیگر ترکیب کند.
۷- اثر را نمیتواند تبدیل به گزارههایی کند که منسجم و عقلانی باشند.
۸ - او نمیداند حقیقتها با رویکردها و نظریهها به دام میافتند( فاقد ذهن نظریهمند است).
۹- فاقد مفاهیمی است تا جلوی احساست غیرمنطقی او را بگیرد.بنابراین کلماتی چون خوب و عالی برایش استعارههای پیچیده و چند وجهی است که معمولاً با لحن خاصی گفته میشود.
۱۰- ذهن او توانایی دستهبندی، مقولهبندی و ترکیببندی مفهومی ندارد( فاقد ذهنیت استعاری).
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
ردیفهای بلند؛ زیر سقف کوتاه رباعی
میگویند «ردیف» از اختصاصات شعر فارسی است؛ میآید تا بر غنای موسیقایی یک شعر بیفزاید و خیالانگیزی آن را دو چندان کند. عنوان فصل ششم کتاب «موسیقی شعر» دکتر شفیعی کدکنی، «ردیف: ویژگی شعر ایرانی» است که در آن سوابق تاریخی و ویژگیهای موسیقایی ردیف بررسی شده است و در آنجا آوردهاند: «از بررسی شعرهای فارسی و عربی و ترکی به خوبی دانسته میشود که ردیف خاص ایرانیان و اختراع ایشان است؛ زیرا تا آنجا که میدانیم در این سه زبان ردیف وجود دارد، اما در هیچ کدام به اهمیت و سابقه فارسی نیست» (ص 124). «و از دیرباز اهل ادب متوجه بودهاند که این کار ابداع پارسیان است» (ص 128). «اصولاً ردیف چیزی است که با زبان فارسی یک نوع پیوستگی طبیعی دارد. اما در عربی جنبه صنعت خواهد داشت» (ص 132). ایشان انواع قالبها را از نظر ردیف هم بررسی کردهاند و گفتهاند: «رباعی از همان آغاز مردّف بود و رباعیهای خوب و موفق تقریباً همه دارای ردیفند» (ص 158). بنابراین، جایگاه ردیف در شعر فارسی، علی الخصوص رباعی، بر کسی پوشیده نیست. اگر از رباعیات خیام بگذریم، همان طور که دکتر شفیعی کدکنی فرموده، اغلب رباعیات موفق فارسی دارای ردیف هستند.
●
نکته اینجاست که افراط در هر چیز، از جمله در ردیف، موجب خُسران است! از جمله تفننات رباعی فارسی، آوردن ردیفهای بلند است؛ به طوری که در هر مصراع، جز یک کلمه، مابقیاش صرف ردیف میشود و آن یک کلمه هم قافیه را بسامان میرساند. من در اینجا چندین نمونه از رباعیاتی که ردیف بلند دارند و همگی جزو بهترینهای این نوع ردیفبندی به شمار میروند، ذکر میکنم. هیچ یک از این رباعیات، کاری جز سرگرم کردن خواننده ندارند؛ حتی بیدل دهلوی که شاعری متفاوت در بین همه شاعران فارسی است، در ردیف خاقانی بزرگ، در عرصه ردیفپردازی کم آورده و چیزی جز حشوهای بی حاصل تقدیم میراث شعر فارسی نکرده است. تنها فیض کاشانی، و بعد از او جامی، تا حدودی وضعشان بهتر از دیگران است.
●
این شیوه رباعی پردازی را بعضی از نویسندگان، جزو صنایع شعری شمرده و آن را «مذیّل» نام کردهاند: «نوعی رباعی است که در آن قافیه مصراع اول و دوم و چهارم در ابتدا یا نزدیک به ابتدای مصاریع قرار گرفته باشد و بقیه کلمات آن مصراع، ردیف باشد» (سیر رباعی، ص 279).
شمس قیس رازی، بدون آنکه نامی بر این قبیل رباعیات نهد، در توضیح اشعار مردّف، گفته است (المعجم، ص 258): «باشد که ردیف از دو کلمه و سه کلمه، زیادت افتد، چنانکه گفتهاند:
ای دوست که دل ز بنده برداشتهای
نیکوست که دل ز بنده برداشتهای
تا بشنیده ست، مینگنجد دشمن
در پوست که دل ز بنده برداشتهای».
نام شاعر این رباعی ذکر نشده است، اما قاعدتاً وی از شعرای اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری بوده است. از شاعران شناخته شده، اوحدی مراغهای، شاعر قرن هشتم ق، جزو پیشتازان و پیشکسوتان این عرصه به شمار میآید.
●
به ذهنم میرسد تنها کارکردی که ردیف در این قبیل رباعیات میتواند داشته باشد، استفاده از آنها در مجالس موسیقی و سماع برای همخوانی است.
●
زر در قدمت ریزم و حیفم ناید
تر در قدمت ریزم و حیفم ناید
گر دل طلبی، خون کنم و از ره چشم
سر در قدمت ریزم و حیفم ناید
..
دم با تو زنم که یار دیرینه تویی
کم با تو زنم که یار دیرینه تویی
در عیش قدیم ار قدمی خواهم زد
هم با تو زنم که یار دیرینه تویی.
اوحدی مراغهای
درگذشته 738 ق.
●
من در غم هجر و دل به دیدار تو خوش
تن در غم هجر و دل به دیدار تو خوش
تا کی چشمم سرشک حسرت ریزد
اندر غم هجر و دل به دیدار تو خوش
جامی
درگذشته 898 ق.
●
ای بوده در آنچه بوده و هست و بُوَد
معبود بر آنچه بوده و هست و بُوَد
هر موجودی که هست، فانی گردد
هستی تو هر آنچه بوده و هست و بُوَد.
حاجی محمد جان قدسی
درگذشته 1056 ق.
●
ای جان! شبکی چنانکه من دانم و تو
پنهان، شبکی چنانکه من دانم و تو
جانبازی من اگر نداری باور
آسان شبکی چنانکه من دانم و تو.
محمد باقر خلیل کاشانی
درگذشته حدود 1081 ق.
●
با من بودی، منت نمیدانستم
یا من بودی، منت نمیدانستم
رفتم چو من از میان، ترا دانستم
تا من بودی، منت نمیدانستم
فیض کاشانی
درگذشته 1091 ق.
●
تن میدانم، لیک نمیدانم چیست
فن میدانم، لیک نمیدانم چیست
اسرار تن و حقیقت عالم فن
من میدانم، لیک نمیدانم چیست.
بیدل دهلوی
درگذشتۀ 1133 ق.
●
منابع:
دیوان اوحدی مراغی، ص 444، 454؛ رباعیات جامی، ص 83؛ دیوان قدسی مشهدی، ص 736 – 737؛ دیوان محمد باقر خلیل کاشانی (خطی دانشگاه)، ص 944؛ دیوان فیض کاشانی، ص 414؛ رباعیات بیدل، ص 134
#استادسیدعلیمیرافضلی
"چهار خطی"
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
کوچک زیباست؟!
تأملی در لاغری مجموعه رباعیات امروز
■ رباعیسرایان پُرگوی تاریخ ادبیات فارسی را اگر ردیف کنیم، این چند نام در صدر آنها قرار میگیرند:
- سحابی استرآبادی/ حدود ۶۰۰۰ رباعی
- بیدل دهلوی/ حدود ۴۰۰۰ رباعی
- عطار نیشابوری/ حدود ۲۲۰۰ رباعی
- مولانا/ حدود ۲۰۰۰ رباعی
- اوحد کرمانی/ حدود ۲۰۰۰ رباعی
- نیما یوشیج/ حدود ۲۰۰۰ رباعی
- مجد همگر/ حدود ۱۱۰۰ رباعی
مابقی شاعران پُرگو مثل کمال اسماعیل اصفهانی، سنایی غزنوی، اثیر اخسیکتی، شرف شفروه، طالب آملی، مؤمن یزدی، محوی همدانی، ملک قمی و ظهوری ترشیزی بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ رباعی دارند.
■ داشتم فکر میکردم که اگر این شاعران که در شمار بهترینهای تاریخ رباعی فارسی هستند، میخواستند رباعیاتشان را به سبک بعضی رباعی سرایان امروز چاپ کنند، چند دفتر شعر میشد؟
■ سبک بعضی رباعی سرایان امروز در چاپ کتاب شعر چیست؟
نخست، ۵۰ رباعی میگویند و آن را میکنند یک دفتر شعر.
آن دفتر را به دو سه قطع و توسط چند ناشر، باز نشر میکنند.
دوم، ۲۵ رباعی از دفتر پیشین را بر میدارند و میگذارند کنار ۲۵ رباعی جدید، میشود دفتری جدید.
سوم، دفتر سوم را نیز به همین شکل سامان میدهند. سامان دادن چنین دفتری، بسیار راحتتر از دفتر اول است.
چهارم، رباعیات آن سه دفتر را که سر جمع میشود ۱۰۰ رباعی، در دفتری تحت عنوان مجموعۀ رباعیات گرد میآورند.
پنجم، آن صد رباعی را میدهند به یکی از علاقهمندان که از بین آنها، صد رباعی برگزیده، انتخاب کند!
بنابراین با ۱۰۰ رباعی، میشود پنج دفتر شعر تحویل جامعه داد.
■ سحابی استرآبادی که از رباعیسرایان نامدار دورۀ صفوی است، هنوز موفق نشده که تمام رباعیاتش را یکجا به چاپ برساند. شاید گفته شود که ارزش چاپ نداشتهاند. ولی واقعیت این است که چاپ نشدههای او، بر چاپ شدههای خیلی از رباعی سرایان ما ارجحیت دارد.
اگر سحابی، به اندازۀ جوانهای ما در چاپ رباعیاتش زبردستی داشت، الآن از او ۱۲۰ دفتر شعر داشتیم که در هر کدام، ۵۰ رباعی جدید عرضه شده بود. اگر از روش تکرار، بهرۀ وافی میبرد، میتوانست شمار دفترهایش را به ۲۴۰ دفتر هم برساند. اگر تکنیک گزیدهکاری را میدانست، در کنار این ۲۴۰ دفتر شعر، میتوانست حداقل ۳۰ – ۴۰ گزیدۀ رباعی نیز بیرون بدهد. اگر کتابهایش را میداد به مدیر انتشارات نگاه، مجموعۀ رباعیات او را جداگانه در چندین قطع چاپ میکرد!
■ بعضی از اهل نظر میگویند علت رواج شعر کوتاه در روزگار ما، کم حوصلگی مخاطب برای خواندن شعرهای بلند است. من میگویم وقتی میشود ۱۰۰ بیت شعر را در چند قطع و چند چیدمان مختلف چاپ کرد، چرا باید با گفتن غزل و قصیده و مثنوی، وقت با ارزش خودمان و مخاطبانمان را بگیریم؟
#استادسیدعلیمیرافضلی
"چهار خطی"
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
به وقتِ
#حکایت ✏️
در زمان یکی از شاهان، شایعه شد که شاه مرده.
شاه به عواملش دستور پیگیری داد که کسی که شایعه را درست کرده پیدا کنند.پس از جستجو، به عامل شایعهپراکنی که یک پیرزن بود رسیدند و نزد پادشاه بردند.
پادشاه به پیرزن گفت::چرا شایعه مرگ من را درست کردی، در حالی که من زندهام.
پیرزن گفت:"من از اوضاع مملکت به این نتیجه رسیدم که شما دارفانی را وداع گفتهاید. چون هر کسی هرکاری که بخواهد انجام میدهد. قاضی رشوه میگیرد، داروغه از همه باجخواهی میکند و به همه زور میگوید، کاسبها هم کم و گرانفروشی میکنند، هیچ دادخواهی هم پیدا نمیشود. هیچ کس به فکر مردم نیست و مردم به حال خود رها شدهاند، لاجرم فکر کردم شما در قید حیات نیستی!"
@arayehha✨
به وقتِ #حکایت ✏️
یکی از سران بر سفره ی امیری مهمان بود، دید که در میان سفره دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد.
امیر علت این خنده رو جویا شد، مرد در پاسخ گفت :" در آیام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم، روزی راه بر کسی بستم، آن بینوا التماس کرد که پولش بگیرم و از جانش در گذرم، اما من مصمم به کشتن او بودم، در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بودند رو کرده و می گوید ":شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است! "اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه ی آن مرد افتادم."
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد کرده و می گوید :"کبک ها شهادت خودشان را دادند." پس از این گفته امیر دستور می دهد سر آن مرد را بزنند.
متن از کشکول #شیخ_بهائی
@arayehha✨
بیست و نهم مهرماه
زادروز «ساموئل خاچیکیان»نویسنده و
کارگردان،تدوینگر، آهنگساز وتهیه کننده
@arayehha
۲۹ مهر زادروز ساموئل خاچیکیان
( زاده ۲۹ مهر ۱۳۰۲ تبریز -- درگذشته ۳۰ مهر ۱۳۸۰ تهران ) کارگردان، تدوینگر، نویسنده، آهنگساز فیلم و تهیهکننده
ٔ او یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان در سینمای ایران بهشمار میرود، تا آنجا که بهوی لقب «هیچکاکِ ایران» دادهاند و به پيروى از هیچکاک براى دقايقى در فيلم خود در ميان مردم ظاهر مىشد. از جمله جزو مسافران يك اتوبوس يا يكى از حضار يك دادگاه. همچنین از وی بهعنوان «استاد دلهره و وحشت» سینمای ایران نام برده شدهاست.
دوستان و همکاران خاچیکیان، او را با نام «سام ول» نیز میشناختند. او در آغاز راه سینمای ایران با هنر و دانستههایش بهیاری این هنر و صنعت آمد و توانایی فنی خود را با بهفرجام رساندن شبنشینی در جهنم (۱۳۳۶) نشان داد و سپس با طوفان در شهرما (۱۳۳۷) سینمای ایران را با سبک ویژه خود آشنا ساخت.
او که از نیمههای فیلم بازگشت، تدوین فیلمهایش را خود بهدست گرفته بود، در نورپردازی و کار فیلمبردارانش دخالت میکرد و موسیقی فیلمهایش را خود برمیگزید. بهگفته خودش، او همه اینها را برپایه برداشت و دریافت درونی انجام میداد. «نورپردازی جنایی» زبانزدی بود که خود او برای فیلمهایی همچون چهارراه حوادث (۱۳۳۳) طوفان در شهر ما (۱۳۳۷) فریاد نیمهشب (۱۳۴۰) یک قدم تا مرگ (۱۳۴۰) دلهره (۱۳۴۱) ضربت (۱۳۴۳) و سرسام (۱۳۴۴) بهکار میبرد.
خاچیکیان را میتوان از پیشگامان نامآور سینمای ایران دانست و کمتر کارگردان ایرانی مانند او در درازای سه دهه (۱۳۵۰–۱۳۳۰) بهگونهای پیوسته و پرکار درگیر فیلمسازی بودهاست. او در زمره نخستین کارگردانان ایرانی بود که عناصر تکنیکی را برای سینما بهکار برد و با دکوپاژ سرصحنه به فیلمبرداری میرفت. بهعنوان فیلمسازی نوآور، ساخت فیلمهای جنایی را در ایران به راه انداخت و نخستین پیشپرده تاریخ سینمای ایران را برای فیلم دختری از شیراز (۱۳۳۳) ساخت و دهها زمینه فنی دیگر را آزمود. بسیاری از بازیگران نامدار سینمای ایران با بازی در کارهای خاچیکیان به سینما آمدند و برخی از فیلمهایش هم چون ضربت (۱۳۴۳) و عقابها (۱۳۶۳) از کارهای پرفروش زمان نمایش خود بودند.
شناختهشدهترین فیلمی که توسط خاچیکیان پس از انقلاب کارگردانی شد فیلم عقابها (۱۳۶۳) بود، که یکی از برترین کارهای سینمای دفاع مقدس لقب گرفت. او در درازای نزدیک به ۵۰ سال کار و تلاش در سینمای ایران ۴۶ فیلم بلند سینمایی ساخت و بسیاری از فیلمهای کارگردانهای دیگر را تدوین کرد.
آرامگاه وی در « آرامستان بوراستان» در جاده خراسان تهران است..
@arayehha
.#قالب_شعری
#تکبیت_اسلوبی(مفرد اسلوبی)
قالب "تک بیتی اسلوبی" یا "مفرد اسلوبی" یکی از قالبهای جدید شعری و ادبی است که این نام گذاری از ترکیب و تلفیق قالب شعری و الفاظ "تک بیتی" و یا "مفرد" و زیور ادبی "اسلوب معادله"شکل یافته است.
این نام گذاری در ادب فارسی معاصر برای اولین بار از سوی دکترغلامرضا هاتفی اردکانی دبیر زبان و ادبیات فارسی و مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه های اردکان یزد و دانشگاه فرهنگیان شهیدان پاک نژاد یزد، صورت گرفته است.
از نظر ایشان این نام گذاری صرفاً به آن دسته از تک بیتی هایی گفته می شود که مصرع اول دربرگیرنده موضوع اصلی است که شاعر آن را طرح می کند و سپس به عنوان استدلال در مصرع دوم، شاعر، مصداقی عینی به صورت تمثیلی پرکاربرد و عامه پسند به شیوه ای غافل گیرنده،طرح می کند. ضمناً شاعر در این قالب شعری نوین مختار به آوردن قافیه است. یعنی شاعر می تواند قافیه را ذکر کند و هم می تواند نیاورد زیرا آنچه در "تک بیتی اسلوبی" یا "مفرد اسلوبی" اهمیت دارد، موضوع عینی است که شاعر می کوشد در مصرع دوم آن را به بهترین نحو ممکن، برای مخاطب محسوس و عینی جلوه گر کند.
آنچه در سرودن تک بیتی اسلوبی مهم به نظر می رسد، آوردن استدلال تمثیلی است که شاعر با ظرافتی خاص و با شگردی غافل گیرنده آن را برای مخاطب طرح می کند. از دیگر ویژگی های تک بیتی اسلوبی یا مفرد اسلوبی به کارگیری باورها و عقاید اجتماعی و عمومی مردمانی است که در یک خطّه و سرزمین مشترک زندگی می کنند و این باورها، بیشتر ریشه در ادبیات عامه دارد.
#دکتر_غلامرضا_هاتفیاردکانی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
پژوهشی درخشان در شناخت و تعیین رباعیات اصیل خیّام
#دکترسلمانساکت
کارنامهٔ خیّامشناسی و خیّامپژوهی کارنامهای مفصّل و پُر برگ و بار است که بنا بر شخصیت چندوجهی خیّام، از تنوع موضوعی و گوناگونی محتوایی نیز برخوردار است. با اینهمه بخش مهمی از این کارنامه به وجه شاعری خیام اختصاص یافته است که نه تنها از نظر حجم، که از نظر اختلاف دیدگاهها و گاه تضاد در اظهار نظرها، با هیچ یک از بخشهای دیگر قابل مقایسه نیست. به سخن دیگر، اگر از وجوه علمی و فلسفی خیّام چشم بپوشیم و بررسی آنها را به پژوهندگان عرصههای ریاضی و نجوم و فلسفه واگذاریم و تنها شاعری و رباعیسرایی او را مد نظر قرار دهیم، باز هم بخش مفصّل و مهمی از این کارنامه را پیش روی خواهیم داشت. مهمترین چالش و مسأله در بررسی وجه شاعری خیّام، تعیین اصالت رباعیات منسوب به اوست که از حدود ۱۲۰ سال پیش، همّت و کوشش بسیاری از خیّامپژوهان ایران و جهان معطوف بدان بوده است.
آخرین و بهترین پژوهش در این حوزه، کتابی است به نام رباعیات خیّام و خیّامانههای پارسی، اثر استاد علی میرافضلی که در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا پس از معرفی و نقد و بررسی معیارهای گوناگونی که پژوهشگران ایرانی و خارجی در صد و بیست سال گذشته برای شناخت رباعیات اصیل خیّام به کار گرفتهاند، شیوهای تازه و نوین عرضه کند. این شیوه مبتنی است بر سه روشِ شناسایی و ارزیابی منابع کهن و توجه به اصل تکرار و تواتر، پالایش رباعیات خیّام از رباعیات شاعرانی که به او نسبت یافته است و اصل رعایت قافیههای چهارگانه در سرودن رباعی در روزگار خیّام. او در ادامه بر مبنای این سه معیار، ۲۰ رباعی اصیل خیّام را شناسایی و معرفی کرده است. همچنین ۴۹ رباعی که احتمال انتساب آنها به خیّام زیاد است، در دستهٔ «رباعیات محتمل» قرار داده و در نهایت نشان داده است که انتساب ۵۱ رباعی که برخی از آنها بسیار مشهورند و همواره در زمرهٔ رباعیات مسلمالصدور خیّام به شمار آمدهاند، مردود یا دست کم مشکوک است.
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#قلمرو_فکری
#سکوت🤫
✳️ سکوت در ادبیات
❇️ مبحث سکوت در آثار ادبی یکی از جدید ترین موضوع های مطرح شده در این حوزه است
سکوت در نوشتار به معنای غیاب یک عنصر کلامی تلقی میشود .صورت های مختلف سکوت عبارت اند از فضای خالی،تعلیق،ایجاد فاصله و کتمان حقیقت.
برای مثال در بیت زیر به بررسی سکوت میپردازیم:
سیب زردی که من امروز برایت چیدم
سرخ شد تا خبر از نیت من پیدا کرد
◀️ در این بیت اینکه اینکه نیت شاعر از چیدن سیب چه بوده حذف شده و نوعی سکوت است .این همون جایی است که از مخاطب دعوت میشود برای پاسخ دادن به متن و پر کردن جای خالی که شاعر از عمد گذاشته است تا شعر تاویل پذیر باشد .
وقتی از نیت سخن به میان می آید ولی گفته نمیشود چه نیتی ناخود آگاه مخاطب را به یاد آدم و حوا،اولین گناه ،بوسه ،شرم و در کل به یاد عشق میاندازد و هر کس تعبیر خاص خود را میتواند از نیت داشته باشد .بدین صورت شاعر شعری سروده تا امکان خوانش خلاق را فراهم کند و با استفاده از سکوت معنای مستقیم را پس زده و به جای ایجاد صرفا یک نوشته موزون دست به خلق یک شعر یا متن ادبی میزند.
#نرگس_جانی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═