✳️ شرح مصرعی از غزلیات حافظ شیرازی در مورد نقش کتابخوانی در زندگی
« جز صراحیّ و کتابم نبوَد یار و ندیم »
"حافظ"
❇️ کتاب نخستین اکتشاف بشر برای ثبت اندیشههای خود بوده است. با ایجاد خط و ثبت وقایع گذشته، زمانِ حال به آینده پیوند خورد، و تاریخ ایجاد گردید.
از آن پس، بشر از مرحلهی "یک زمانی" گذشت و "چند زمانی" شد، و توانست نسلهای آینده را از حال خود با خبر دارد. کتابخانه مهمّترین نشانهی تمدّن قرار گرفت.
از آن زمان تاکنون هزاران سال گذشته است، ولی کتاب به عنوان نخستین عامل ثبت اندیشه، اعتبار خود را از دست نداده است.
در دورهی معاصر رقيبهایی به عنوان تلویزیون و اینترنت و ویدئو به بازار آمدهاند، امّا هیچ یک از آنها نتوانستهاند جای کتاب را بگیرند. زیرا خواندن با تأنّی وارد سراچهی ذهن میشود و تفکّر را به پویش میآورد، در حالی که تماشا و تصویر، از طریقِ تجسّم، القاء فكر میکند که این مجالی برای تأمّل باقی نمیگذارد. به این حساب، هنوز بهترین وسیله برای تبادل و پخش اندیشه، کتاب است. تعدّد کتابخانه و کتابخوان نشانهی پیشرفتگی و خِرَدورزی یک قوم شناخته میشود.
این است که ما در بعضی از شهرهای پیشرفتهی جهان، در هر محلّه یک کتابخانهی عمومی میبینیم که کتابهای مهم و کتابهای روز را در معرض دید خواننده میگذارند، و گاه کتابفروشیهایی به وسعت یک زمین والیبال دیده میشوند.
این حرف دیروز و امروز نیست. هر زمان بر حسب امکانات خود چنین بوده. حافظ ششصد سال پیش میگفت:
جز صراحیّ و کتابم نبوَد یار و ندیم
تا حریفانِ دغا را به جهان کم بینم
باید آرزو کرد که در هر شهر، کتابخانههای عمومی تعدّد پیدا کنند و كانونی باشند برای جوانان که بهترین وقت خود را در آنجا بگذرانند.
زندگی برگذر است، بنابراین از دو چیز نباید غافل بود:
پرورشِ تن از طریق ورزش و پرورشِ روان از طریق آموختن.
و از یاد نبرد که هیچ پیشرفتِ واقعی و از جمله پیشرفتِ مادّی و اقتصادی، بدون کمک فرهنگ، میسّر نیست و اعتبار یک جامعه نه تنها به رونقِ بازار، بلکه به رونقِ معرفت است که باز هم حافظ میگفت:
گوهرِ معرفت اندوز که با خود ببری
که نصیبِ دگران است نصابِ زر و سیم
❇️ محمّدعلی اسلامی نُدوشن
@arayehha
آیا حاضرید نامِ پسرتان را سینهپهلو بگذارید؟
مسلماً جوابتان منفی است.
در سالهای اخیر نامِ پسرانۀ برسام محبوبیت یافتهاست.
برسام نامِ یکی از شخصیتهای شاهنامه است.
اما از سوی دیگر برسام در متونِ کهنِ فارسی معنایی دارد که اصلاً در شأنِ نامِ پسرانه نیست: سینهپهلو.
کسانی که نامِ برسام را بر پسرانشان گذاشتهاند، اگر این معنیِ ناخوشآیندِ آن را میدانستند، احتمالاً از این نامگذاری منصرف میشدند.
شاید هم آن شخصیتِ شاهنامه سینهپهلو داشته! 😄
#نامشناسی
@arayehha
مأخذ:
داستانِ واژهها (کاوشی در دویست و سی واژه و اصطلاح)، نوشتۀ بهروز صفرزاده، تهران: کتابِ بهار، ۱۳۹۸.
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از هوشنگ ابتهاج میپرسه مخاطب شعراش کیه؟
@arayehha
تحلیل تست:✅
🔸واژگان قافیه در بیت ( ج) : سر و گوهر / خاک و پاک =
🔸 حروف اصلی: ( َر _ اک ) مصوت + صامت= طبق قاعده 2 و ذوقافیتین دارد .
🔸واژگان قافیه بیت ( د) : [ دِل و گُل ]
حرف اصلی: ( ِل ) _ ( ُل ) است
و در حروف اصلی اختلاف دارند و قافیه صحیح نیست .
🔺تذکر : اگر در قافیه ای در حروف اصلی مصوت های کوتاه آن اختلاف داشته باشیم و آن قافیه الحاقی داشته باشد قافیه صحیح است در غیر اینصورت قافیه غلط است.
جواب۴☑️
@arayehha
💠
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
رمل مثمن مخبون محذوف
💠
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات...
یا حسین بن علی عشق، دعای عرفهست
عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات
پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات...
تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات
ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات
مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات
شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات
تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟
جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
#علیرضا_قزوه
📜 @arayehha
تحلیل تست✅
🔸گزینه یک ...بلند بودن هجای پایانی مصراع ها....در اوزان دوری هر نیم مصراع حکم پایان مصراع را دارد....
🔸پس کلمه تو.....دارای اختیار است
🔸گزینه ۲...ابدال در رکن آخر
و بلند بودن هجای پایانی
🔸گزینه ۴
ابدال در رکن سوم مصراع دوم
🔺جواب گزینه ۳☑️
@arayehha
✳️ توضیحی درباره « تصحیح دیوان حافظ توسط احمد شاملو و عباس کیارستمی »
❇️ «حافظِ شاملو» و «حافظ به روایت کیارستمی» از جمله تصحیحهایی بودند که در زمان انتشار در میان اهالی فرهنگوهنر سروصدای بسیاری به پا کردند. هرکدام از اینها را چگونه میبینید؟
◀️ من از دشمنان شاملو نیستم و بسیاری از اشعارش را دوست دارم. پس از موضع دشمنش حرف نمیزنم اما کاری که شاملو درباره حافظ کرد به لحاظ موازینِ علمیِ تصحیح، کاری بسیار پرغلط بود.
◀️ مهمترین ضعف حافظِ شاملو این است که غزلهای بسیاری در آن است که اصلا متعلق به حافظ نیست. در همه تصحیحهایی که نام بردم چندتایی شعر از دیگران به غلط به نام حافظ ذکر شده است اما حافظِ شاملو از این نظر نورعلینور است. از آن سو غزلهایی هست که به شکل قطعی متعلق به حافظ است اما چون عبارات عربی در آن آمده یا ملمع است و شاملو نه از آن خوشش میآمده و نه سررشتهای در آن داشته حذفش کرده است. او در مجموع در این تصحیح کارهای عجیبوغریبی کرده که بیشتر به شوخی و مایه عبرت شبیه است تا تصحیح و البته به درستی هم گفته است «حافظ به روایت شاملو» نه «حافظ به تصحیح شاملو»؛ یعنی حافظی که من میشناسم. حافظ کیارستمی نیز اصلا تصحیح نیست و او هم مدعی تصحیح نبوده است. اتفاقا من از آن بدم هم نیامد. بهخصوص این که در زمان خودش برگزیدن یک مصراع و درشتنماییکردنش اینقدر که حالا هست، رایج نبود و نگاه کردن به حافظ از زاویهای جدید و کاری جالب محسوب میشد که البته اسم کیارستمی هم پشتش بود. کار او کاری تحقیقی نبود، ذوقی بود و کیارستمی هم مدعی کار تحقیقی نبود. اتفاقا بعدا آن نوع نگاه کیارستمی در میان مردم جا افتاد و الان در اینستاگرام بسیار میبینید که یک مصراع از مولوی یا دیگر شعرا را برجسته میکنند و حروفچینیاش هم طوری است که مانند شعر نو به نظر میرسد. درمجموع هرچند میدانم بسیاری از دوستانم در میان ادبا، حافظِ کیارستمی را قبول ندارند اما به نظر من بد نیست.
@arayehha
خدایا
جای سوره ای به نام
"عشق "
در قرآنت خالی ست
که اینگونه آغاز می گردد:
و قسم به روزی که قلبت را می شکنند
وجز خدایت مرهمی نخواهی داشت...
#دکتر_علی_شریعتی
@arayehha
آرایه های ادبی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۹ خرداد سالروز درگذشت علی شریعتی
(زاده ۲ آذر ۱۳۱۲ سبزوار – درگذشته ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ انگلیس) نویسنده، جامعهشناس و پژوهشگر دینی
او فرزند محمدتقی شریعتی مزینانی استاد دانشگاه مشهد بود.
در دانشسرای مقدماتی مشهد، علاوه بر خواندن دروس دانشسرا از کلاسهای پدرش نیز بهره میگرفت و پس از پایان تحصیلات دانشسرا، به آموزگاری پرداخت.
در سال ۱۳۳۴ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشته ادبیات فارسی را برگزید و در همین سال با همکلاسیاش پوران شریعترضوی ازدواج کرد.
در سال ۱۳۳۷ با دریافت لیسانس ادبیات فارسی برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد و در آنجا به تحصیل علوم جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با استادان بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و سارتر و... آشنا شد و از آنان بهرههای بسیار برد.
دوران تحصیل شریعتی همزمان با جریان نهضت ملی ایران بهرهبری مصدق بود که او نیز با قلم و بیان خود و نوشتههای محکم و مستدل از این حرکت دفاع میکرد. وی پس از سالها تحصیل با مدرک دکترا در رشتههای جامعهشناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت.
در سال ۱۳۴۴ اداره فرهنگ مشهد او را بهعنوان دبیر انشاء استخدام کرد و چندی بعد در دبیرستان بهتدریس پرداخت و سپس بهعنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد شد.
وی در سال ۱۳۴۸ بهحسینیه ارشاد دعوت شد و مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را پذیرفت و به تدریس جامعه شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت.
در سال۱۳۵۲ حسینیه ارشاد تعطیل و او روانه زندان شد.
در آن زمان پدرش زیر فشار قرار گرفت تا پسرش را محکوم کند، اما او سر باز میزد و دکتر شریعتی خود را در اختیار آنها گذاشت تا پدرش را رها کنند.
در مهر ماه ۱۳۵۳ ساواک میخواست او را وادار به همکاری در نمایش تلویزیونی کنند اما موفق نشد.
🆔 @arayehha
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#علی_شریعتی