eitaa logo
آرایه های ادبی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
256 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5981038690380551080.opus
2.16M
نقد شعر جناب غلامرضا طریقی دکتر داودرضا کاظمی @arayehha
×|⁉️|× کژتابی چیست؟ ×|📪|× کژتابی ابهام و نابسامانی در معنای کلمه یا عبارت است. این «ابهام» با «ایهام» که پدیده‌ای مثبت است، فرق دارد. ×|📚|× ایهام بر اساس چندمعنایی بودن کلمه یا عبارت شکل می‌گیرد؛ اما ابهام ناشی از نابسامانی در معنای آن کلمه است. ×|📝|× اگر از عبارت‌ها دو یا چند برداشت شود، جمله دارای ابهام است. ابهام معمولا نتیجه‌ی نشاندن اجزا در جای نامناسب، آوردن چند اضافه دنبال هم، نامشخص بودن مرجع ضمیر، پیچیدگی کلام، درازیِ جمله‌های مرکب و... است. نمونه‌های کژتابی 👇 مثال‌ها: 📘|•• «نقدش کن.» معنیِ اول: آن را تحلیل و بررسی کن. معنیِ دوم: پول را نقد کن. 📗|•• «نمی‌دونم مشکلِ بی‌ثباتیِ منه یا اون!» معنیِ اول: اون مشکل داره. معنیِ دوم: اون بی‌ثباته. 📒|•• حسن خندید، علی متعجب به او خیره شده بود. او گفت: «جالبه.» معنیِ اول: حسن گفت جالبه. معنیِ دوم: علی گفت جالبه. 📕|•• عمو و خاله‌ی پولدارش زیادی لی‌لی به لالایش می‌گذاشتند. معنیِ اول: عمو و خاله پولدارند. معنیِ دوم: فقط خاله پولدار است. 📘|•• تولدت مبارک، رفیقِ بیست ساله‌ام. معنیِ اول: دوست راوی بیست سال سن دارد. معنیِ دوم: آن‌دو بیست سال است که با هم دوستند. 📗|•• «خوردنِ این مرغ‌ها تمومی نداره!» معنیِ اول: مرغ‌ها زیاد می‌خورند. معنیِ دوم: مرغ‌ها زیاد خورده می‌شوند. 📒|•• اونا روی لباسِ من و خواهرم رنگ پاشیدن. معنیِ اول: روی لباسی که متعلق به راوی و خواهرش بود، رنگ پاشیده شده. معنیِ دوم: روی لباس راوی و بدن خواهرش رنگ پاشیده شده. 📕|•• من فقط بر عکس تو عاشق شدم. معنیِ اول: من عاشق عکس تو در قاب شدم. معنیِ دوم: من بر خلاف تو که عاشق نیستی، عاشق شدم. ✏️ @arayehha
🍀☘برگی از تقویم تاریخ☘🍀 🎋◾️ ۳۱  خرداد  سالروز شهادت استاد عالی رتبه دانشگاه تهران و مبارز نستوه معاصر دکتر مصطفی_چمران  می باشد یادش گرامی و راهش پر رهرو باد @arayehha
🎋▪️ به بهانه سالروز درگذشت باستان شناس نامدار پروفسور شهریار_عدل 💠 ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ باستان شناسی ایران انسان بزرگی را چون پروفسور_شهریار_عدل از دست داد که سالها جای خالی اش احساس خواهد شد . استاد عالیرتبه دانشگاه تهران و سوربن فرانسه  ، کارشناس و پیگیری کننده  در  پرونده ثبت جهانی تخت_جمشید  چغازنببل و میدان_نقش_جهان  و ارائه کننده نظریات و روشهای نوین در حفاری های علمی از یادگارهای ماندگار او محسوب می شود  . دکتر عدل  از نیک مردان فرهنگ این کشور و از زمره افرادی به شمار می رفت که تمام وجودشان سرشار از عشقی بی پایان به تاریخ سرشار از مفاخر و تفاخر ایران است . عدل نامی کاملا آشنا در محافل باستانی شناسی دانشگاهی و عملی جهان به شما می آید و هر جا اسمش برده شود بیشک با احترام و ادب همراه است . اخلاق و معرفت نفسش که جای خود را داشت و همواره برای آموختن بی منت و جلسات مملو از مهربانی بیقرار بود . روحش شاد و یادش گرامی سیامک صحافی رئیس انجمن تاریخ و میراث ایرانیان میراث_جهانی تاریخ_ایران تخت_جمشید چغازنبیل میدان_نقش_جهان آذربایجان یادش گرامی @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ‍ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ۳۱ خرداد سالروز درگذشت شهریار عدل ‍ (زاده ۲۴ بهمن ۱۳۲۳  تهران -- درگذشته ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ پاریس) باستانشناس ااو در سال ۱۳۳۸ برای ادامه تحصیل به‌پاریس رفت و تحصیلات دانشگاهی‌اش را در مدرسه عالی علوم تاریخی در سوربن و همچنین در رشته تاریخ عمومی هنر، باستانشناسی مشرق‌ زمین و تاریخ هنرهای دوره اسلامی، در مدرسه موزه لوور به‌پایان رساند. عنوان پایان‌نامه‌اش در دانشگاه سوربن، فتوحات همایون بود که به‌تاریخ جنگ‌های شاه‌عباس در خراسان و فتح هرات می‌پرداخت. وی کارشناس تاریخ هنر و معماری و کارشناس پرونده‌های ثبت میراث جهانی در ایران بود. او در سال ۱۹۷۶ به‌عضویت مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه "با نماد اختصاری CNRS" بزرگترین سازمان علمی- پژوهشی فرانسه درآمد. همچنین ریاست کمیته بین‌المللی تدوین تاریخ آسیای میانه در یونسکو را عهده‌‌دار بود که نقش عمده‌ای در ثبت جهانی تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان اصفهان، در فهرست میراث فرهنگی جهان یونسکو داشت. عدل بخشی از فیلم‌های بجا مانده از دوران قاجار را از خطر نابودی نجات داد و آنها را برای مرمت و بازیافت به‌فرانسه برد. در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۸۸ دبیرکل یونسکو مدال فرهنگ جهانی یونسکو موسوم به‌ پنج قاره را به‌وی اهدا کرد. او همچنین از اعضای هیئت تحریریه مجله استودیا ایرانیکا بود که از ابتدای دهه ۷۰ میلادی در فرانسه منتشر می‌شود و دیگر اعضای تحریریه آن افرادی چون ژیلبر لازار، پل برنار، ژان کالمار، یان ریشار و فیلیپ ژینیو بودند. آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است. ‎🆔 @arayehha
✳️ کیمیای شعر[راز ماندگاری حافظ و خیام در برابر انوری و خاقانی] ❇️ شعر، کیمیاکاری شاعر است با واژه‌ها. این تعبیر آرتور رمبو (۱۸۹۱ -١٨٥٤) را در عمل همۀ شاعران بزرگ تاریخ دریافته بوده‌اند، هر چند به گونۀ نظریه، همگان بدان تصریحی نداشته‌اند. دیوان شمس، خمسه نظامی شاهنامۀ فردوسی، دیوان حافظ و غزلهای سعدی و تمام شاهکارهای ادبیات ما از کلماتی فراهم آمده‌اند که در دست و پای تمام فارسی زبانان و فارسی‌دانان جهان ریخته است یا از خلال متون و فرهنگها می‌توان بدان كلمات دست یافت. ◀️ آنچه دست نایافتنی است آن کیمیاکاری و سحر و جادویی است که بتواند این تودهٔ انبوه واژه‌ها را به سرحد شعر برساند و با مس وجود این پدیده‌های عادی و همگانی کاری کند که کیمیای شعر بیابند و زر شوند. ◀️ بی‌گمان همۀ شاعران بزرگ بر اسرار این کیمیا آگاهی و وقوف داشته‌اند اما درجهٔ کیمیاگری‌شان یکسان نیست و از سوی دیگر نیت ایشان در این کیمیاگری نیز بی‌تأثیر نبوده است. آنچه شاعران را در طول تاریخ ادبیات ما عملاً رده‌بندی کرده است همین دو نکته بوده است: درجهٔ وقوف بر اسرار علم این کیمیا و دیگر نیتِ نهفته در خاطر کیمیاگر. اگر بگوییم نیت در این میان مقامی فراتر از علم کیمیاگری دارد چندان از تجربه و حقیقت تاریخی به دور نیفتاده‌ایم. ◀️ انوری و خاقانی دو کیمیاگر بزرگ‌اند که در کیمیاگری بالای دست آنها نمیتوان کسی را تصور کرد و حافظ و خیام نیز دو کیمیاگرند که شاید به عنوان کیمیاگر امتیازی بر خاقانی و انوری نداشته باشند و اگر حمل بر اغراق نکنید در چشم صاحب‌نظران علم اسرار کیمیا را این دو تن یعنی انوری و خاقانی بیشتر از خیام و حافظ می‌دانسته‌اند؛ اما نیّت؟ اینجاست که سرنوشت حافظ و خیام از سرنوشت انوری و خاقانی جدا می‌شود. آن نیت انسانی و بشری که ذهن و ضمیر حافظ و خیام را به خود مشغول داشته با آن نیت کوچک و درباری خاقانی و انوری زمین تا آسمان فاصله دارد. شما وقتی که در شعر انوری می‌خوانید: لمعهٔ خنجرش از صبح ظفر شعله کشید/ همه میدان فلک خنجر بهرام گرفت - ساقی همتش از جام کرم جرعه بریخت/ آز، دستارکشان راهِ در و بام گرفت (دیوان ٩٦/١) اگر اهل فن باشید محال است از این مایه وقوف بر اسرار علم کیمیای زبان حیرت نکنید. اما نیت کیمیاگر را که مینگرید میبینید هیچ است و پوچ. ولی وقتی این بیت حافظ را می شنوید: بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست (دیوان ۵۲) درجه حیرت شما از کیمیاکاری شاعر، شاید تفاوتی با مورد مشابه آن در شعر انوری نداشته باشد اما نیّت کیمیاگر را نمی‌توانید نادیده بگیرید. در نیّت انوری خودش و ممدوحش به زحمت می‌گنجد و حتی جا برای یکی از این دو تن بیشتر وجود ندارد اما در «نیّت» حافظ تمامی تاریخ انسان و انسانیت می‌گنجد. از عصر حافظ تا هنگامی که آخرین بشر در روی کره زمین یا یکی از کرات دیگر وجود داشته باشد تمام شاعران را با این دو معیار می‌توان سنجید و راز اقبال مردمان یا بی اعتنایی مردمان بدیشان را در تاریخ بازشناخت. انوری خود می‌دانسته کیمیاگر ماهری است اما نمی‌دانسته است که چرا در عین کیمیاگری مُفلس است. ◀️ اما از مقایسۀ مولوی و خیام و نظامی و سعدی و حافظ می‌توان به آسانی دریافت که این افلاس او نتيجة «نيت» او بوده است. «نیتی» خُرد و حقیر که در آن جز منافع کوتاه مدت طغرل تگین یا سلطان سنجر نمی‌گنجیده است و چندین بار که حوادث روزگار نیت او را از محدودۀ منافع درباری گسترش داده است، می‌بینیم که چند شعرِ شگفت‌آور عرضه کرده است که همان چند شعر مایه بقای نام او در تاریخ شده است و می‌توان گفت استمرار وجودی انوری در تاریخ شعر فارسی نتیجه طبیعی همان‌گونه شعرها است. ❇️ شفیعی کدکنی، محمدرضا(۱۳۹۶) این کیمیای هستی، انتشارات سخن، جلد دوم، صص ۲۸۳-۲۸۵. @arayehha
✳️ تحلیل شعرهای حافظ از دریچه روانشناسی ✳️ قسمت اول ❇️ حافظ یک نابغه بود به شعرهای حافظ قرآن ناطق میگویند . همانطور که قرآن را مفسرین میتوانند تفسرهاای گوناگون داشته باشند از شعرهای حافظ هم هر کس بر اساس دانش خود میتواند بهره ببرد . ◀️ حافظ یک نابغه بود و نگاه های متفاوتی میتوان از شعرش،داشت مثلا اهل عرفان از دریچه شعرش به گونه ای خوشه چینی میکنند و شعرا به گونه ای ادیبان به گونه ای و ... طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند گاهی افرادی به روانشناس رجوع میکنند و در اتاق درمان سکوت میکنند و نمیگن چه دردی دارند برای چه رجوع کردن چه ناراحتی دارند حالا اینکه چرا با وجودی که هزینه دادن حرف نمیزنند دلایل گوناگون دارد و یک پدیده در اتاق درمان اتفاق میافتد به نام مقاومت مراجع یعنی مراجع در ابتدا نمیگه چی شده از چی ناراحته اصلا چرا مراجعه کرده و قاعده مشاوره این است که فرد حرف بزند و بگه مشکلش چیست واضح حرف بزنه تا مشاور مسعله را ببیند یعنی مراجع مقاومت میکند حرف نمیزند باید این مقاومت توسط روانشناس شکسته شود حضرت حافظ میگه : طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق یعنی روانشناس با دانش خود مثل یک مسیحا یخ مراجع را در اثر دلسوزی میشکند ابتدا از یک سری مسائل حاشیه ای میگوید تا کم کم مراجع اعتماد کند حافظ میگه : لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند اگر به روانشناس دردت را نگویی حرف نزنی چگونه روانشناس دردت را تشخیص دهد و درمان کند ❇️ به قلم : رضوان عطاریان ارشد روانشناسی @arayehha