۲۵ تیر ۱۳۸۸ سالروز درگذشت اسماعیل فصیح
اسماعیل فصیح متولد ۲ اسفند ۱۳۱۳ در تهران و درگذشته ۲۵ تیر ۱۳۸۸ ، داستاننویس و مترجم ایرانی بود. رمانهای زمستان ۶۲ ، شراب خام، داستان جاوید، ثریا در اغما و درد سیاوش از مهمترین آثار او بهشمار میروند.
فصیح نویسنده ای است که آثارش براساس واقعیت های موجود نوشته شده و رخدادهای روز در آن جلوه بارزی دارد. به همین دلیل هم هست که به عنوان نمونه، در «شراب خام»، فضای ایران اواخر دهه ۱۳۳۰ به خوبی تصویر شده، «لاله بر افروخت» که پس از داستان جاوید منتشر شد به انقلاب اسلامی ایران پرداخته و «ثریا در اغما» و «زمستان ۶۲» هم به جنگ تحمیلی هشت ساله اختصاص یافته اند.
«ثریا در اغما» در سال ۱۳۶۲ منتشر شد که در فضای تلخ آن سال ها بسیار مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یک منبع از دوره ای از تاریخ معاصر ایران می توان آن را مورد استفاده قرار داد.
در سال ۱۳۶۴ فرصتی فراهم شد تا رمان «درد سیاوش» که سال ها پیش از انقلاب نوشته شده بود منتشر شود. در همین سال شاهکار بزرگ فصیح، «زمستان ۶۲» منتشر شد که به جرات می توان آن را در زمره ۱۰ اثر برتر ادبیات معاصر ایران قرار داد.
اغلب داستان های فصیح دارای شخصیت اولی به نام جلال آریان است که برگرفته از زندگی واقعی فصیح است.
فصیح به جز نگارش داستان و رمان، در ترجمه نیز فعال است. ترجمه های «وضعیت آخر» نوشته دکتر تامس آهریس، «ماندن در وضعیت آخر» نوشته خانم دکتر امی بی هریس و دکتر تامس آهریس، «بازیها» نوشته دکتر اریک برن و «خودشناسی به روش یونگ» نوشته دکتر مایکل دانیلز، مهمترین ترجمه های فصیح محسوب میشوند.
@arayehha
دکتر فاطمه نعنافروش
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
«تصویرپردازی: راز ماندگاری ترکیب بند محتشم کاشانی»
نام محتشم با امام حسین، کربلا،عاشورا و محرم گره خورده است.محتشم مرثیه سرای حسین است و شاید بهتر باشد بگوییم زبان حماسه حسینی است.
با وجود همه سوگنامههایی که قبل از محتشم وجود داشتهاند، نقطه شروع ادبیات حسینی و عاشورایی دوره صفوی و ظهور محتشم است.
هوشمندی محتشم در انتخاب قالب ترکیببند و بلاغت زبانی و ادبی از انتخاب واژگان تا گزینش آرایهها، زمانی مشخص میشود که عده زیادی از او استقبال میکنند.
محتشم در روزگار اوج صفویه که بستر بعد از قرنها برای بیان مسائل اعتقادی شیعه باز و گسترده شده بود، به این نتیجه رسید که قرنها مظلومیت ایرانیان و درجه علاقهمندی و عشق به اهل بیت را که در میان آنها بوده است، در ترکیب بند بینظیر خود نمایان سازد.
بنابراین زبان راستین آن همه مظلومیت میشود تا بغض فروخورده ایرانیان را با قدرت قلم خود بشکند و اشک را به پهنای صورت بر چهرههای ایشان روان سازد.
محتشم در یک نیاز سنجی هوشمندانه پی میبرد که باید دست به یک تصویرسازی کاملاً هنرمندانه بزند، به طوری که ترکیب بند او نمایشنامهای بیکم و کاست از رویدادها و اتفاقات کربلاست و با تمام وجود میکوشد تا ظلم و شقاوت دشمنان و مظلومیت امام حسین و یارانش را در ۱۲ بند خود بگنجاند.
رسالت محتشم این است که بغض فروخورده قرنها غم و اندوه ایرانیان را با نظم گریه خیز خود بشکند و از همان ابتدا با آوردن قید تاکید «باز» توجه و حواس مخاطبانش را به سمت واقعهٔ دردناک و غیر عادی جلب کند و با یک تجاهل العارف زیبا کاری میکند که مخاطب به قول شاعر همه تن چشم میشود و با یک حس آمیزبصیرت و بینش آگاهانهای به قوه شنوایی مخاطب میبخشد
@arayehha
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در فراز و فرودِ نویسنده شدن! .جمال میرصادقی نویسنده، پژوهشگر ادبی و معلّم روزگار ماست. میرصادقی سالها در دانشگاه ادبیات داستانی تدریس کرده و در حال حاضر هم شاگردانی در این زمینه دارد. او از نویسندگان پرکار معاصر است که با کتابهای معروفی مثل «درازنای شب»، «شبچراغ»، «کلاغها و آدمها» شناخته میشود. میرصادقی در آثارش از نویسندگان بزرگی چون فاکنر، چخوف، ماکسیم گورکی و تولستوی تأثیر گرفته. آثار او بیشتر حول محور طبقات مختلف جامعه میگردد. در داستانهای او مردم کوچه و بازار و آداب و رسومشان بهخوبی توصیف شده.استاد میرصادقی علاوه بر داستان کوتاه و رمان، آثار پژوهشی و ترجمه هم در کارنامه خود دارد. کتابهای «عناصر داستان»، «ادبیات داستانی و پیوستههایش» و «زنان داستاننویس نسل سوم» از جمله معروفترینِ این کارهاست.
♦️♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@arayehha
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امپرسیونیسم در ادبیات امپرسیونیسم نوعی بیان ادبی است که قرنها وجود داشته است، اگرچه تا اواخر قرن نوزدهم رایج نشد. از آن زمان، محبوبیت آن روزبهروز در حال افزایش است و امروزه سنگ بنای بسیاری از سبکهای نوشتن خلاقانه محسوب میشود.
♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@arayehha
ـــــــــــــــــــــــ
با آنکه زمانه داشت دل خون از تو
کامی نگرفت دورِ گردون از تو
بُردند به قتلگاه و نتْوانستند
یک لحظه تو را بَرَند بیرون از تو
#محمدرضاشفیعیکدکنی
سرودِ کوچک در ستایش انسانِ بزرگ
از مجموعهٔ هزارهٔ دوم آهوی کوهی
۱۶ ژوئیه #روز_هوش_مصنوعی است. این روز با هدف بررسی تاریخچه و چگونگی شکلگیری #هوش_مصنوعی و همچنین آشنایی با تازهترین دستاوردهای آن نامگذاری شده است و همزمان بر نیاز به گفتوگو در مورد اخلاقیات استفاده از هوش مصنوعی در زندگی بشر تاکید دارد
@arayehha
شعر آیینی در ادب فارسی
▪️ دکتر مهدیه قیصری
🔹شعر و ادب آیینی به لحاظ محتوایی ، گستره دامنه داری دارد. شعرا و نویسندگان در اشعار آیینی که -یک رویکرد مذهبی دارد - سعی کردند با نهایت احساس ،همه شگردهای هنری و نازک خیالی ها را در کلام پیاده کنند و شعرشان را به مدح ،منقبت و مرثیه برای اهل بیت آل الله علیهم السلام مزین کنند
🔹 اما در ادبیات ما دو سه واقعه هست که بسیار پررنگ تر از سایر وقایع مذهبی در آثار ادب پارسی خود را نشان میدهند یکی واقعه معراج حضرت رسول اکرم (ص) است که نظامی گنجهای در کلامش بسیار زیبا به آن پرداخته ، دیگری واقعه غدیر خم و آغاز امامت حضرت مولا علی علیه السلام و سوم واقعه عظیم عاشورا است.
🔹اولین شاعری که اشعار مذهبی و آیینی را به صورت گسترده در کلامش گنجانده کسایی مَروزی است که ما وی را به عنوان پرچمدار ادبیات شیعه می شناسیم؛ بعد از کسایی شاعر نامدار دیگری که به مقام با عظمت اهل بیت پرداخته فردوسی است؛ علیرغم اینکه ما او را به عنوان شاعری حماسه سرا می شناسیم و اسطوره پردازی در کلامش کاملا هویداست اما ردپای مدح و منقبت اهل بیت در اشعار ناب این شاعر برحسته کاملاً آشکار است.
فردوسی راه رهایی از تیرگی ها و بدی ها را پیامبرخدا (ص) میداند :
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگی ها بدین آب شوی
ونیز به اعتبار حدیث "انا مدینه العلم و علی بابها " در ادامه ی این ابیات این گونه میسراید:
که من شهر علمم علی اَم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
🔹همان طور که اشاره شد واقعه عاشورا نیز در کلام شعرا بسیار زیبا تبلور یافته است، نهضتی که یکی از رویدادهای زنده و پویای اسلام به شمار میرود و مبنایی است برای دو نگرش حق و باطل که به تبیین خوبی ها و بدی ها میپردازد؛ امام حسین(ع) به عنوان شاهراه هدایت بشری و معلم آزادی و آزادگی تجلیگاه شرافت انسانی و کرامت اخلاقی است .
حسین آمد که انسان از قیامش
از اول درس تا آخر بگیرد
🔹به هرروی نهضت ماندگار عاشورا نشانگر تفکر والای حسین (ع) است که تمام انسانیت، ظلم ستیزی، حق پرستی و عدالت خواهی در آن موج میزند و این مهم بارها و بارها در آثار ادب پارسی خود را به وضوح نشان داده است.
🔹پرداختن به مرثیه در ادبیات آیینی در عصر صفویان با رسمی شدن مذهب تشیّع پررنگ تر جلوه میکند و یکی از شهرهایی که مهد تفکرات شیعی به شمار میرود "کاشان" است. شهری که شاعران برجسته و صاحب نامی را در دامن خود پرورش داده از جمله صباحی بیدگلی،فیض کاشانی و مهمتر از همه محتشم ، که پدر مرثیه سرایی عاشورایی است و ترکیب بند عاشورایی این شاعر بارها مورد استقبال سرایندگان بعد از وی قرار گرفته است و آنچه که با خواندن این شعر آیینیِ محتشم برای ما مشخص خواهد شد این است که او برای سرودن این ترکیب بند مطالعه عمیقی در دیوان شعرای قبل از خود داشته است و یقینا این ترکیب بند باعث نام و آوازه او در ادب فارسی شده است. البته جایگاه ادبیات شیعی و شعر مذهبی در دوران بازگشت ادبی و معاصر نیز پررنگتر میشود و درکلام شاعران این دو دوره تجلی عمیق تری می یابد و در بسیاری موارد شعرا ادبیات آیینی را با شعر و ادب پایداری پیوند میزنند
@arayehha
بر بساطِ بوریا سِیرِ دو عالم میکنم
با وجودِ نِیسواری برقِ جولانیم ما
این شعر از آنِ #صائب [تبریزی] است، ببینید کجا به کجاست:
بر بوریا نشستن نشانهی فقر بوده، کسانی که تمکّن داشتند روی قالی مینشستند، میگوید من شخصِ فقیری هستم ولی از طریقِ «اندیشه» سِیرِ دو عالم میکنم، منظورش غنای معنوی و بینیازی است. ما بر نِی سواریم، یعنی روی حصیر مینشینیم، ولی مانند برق تیزرو هستیم (حصیر از جنس نِی بوده) بچّهها با نِی تقلید از سوارکاری میکردند. جولانِ فکر، حرکتِ برقآسا دارد.
بیتی دیگر، باز از صائب:
حاصلِ ما نیست غیر از خار خارِ جستجو
گردبادِ دامـنِ صحـرای امکانیـم مـا
خار خار در اینجا دو معنا دارد: یکی مانند باد بر خارِ صحرا گذشتن، و دیگری انگیزشِ درونی، یعنی تحریک در درون که شما را به انجامِ عملی بر میانگیزد. مثلِ این که نوکِ خار به اندرونِ شما بخورد و تا به مقصودِ خود دست نیابید آرام نمیگیرید. در اینجا اصطلاحِ خارخار ربط داده میشود به گردبادی که در بیابان میوزد ولی چیزی جز خار به دستش نمیآید. بنابراین جستجوی او راه به جایی نمیبرد. «صحرای امکان» یعنی دنیای موجود که از بهرهدهندگی بخیل است.
❇️ دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن(از رودکی تا بهار)
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─
بیستموهفتم تیرماه، زادروز نصرالله پورجوادی (۱۳۲۲)
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
(تاریخ عضویت پیوسته: ۱۳۶۹/۵/۲)
برخی از آثار:
بحر الحقیقه، احمد غزالی (تصحیح)؛ نهجالخاص، ابومنصور اصفهانی (تصحیح و مقدمه)؛ سوانح، احمد غزالی؛ داستان مرغان، رسالة الطّیر احمد غزالی؛ سلطان طریقت، سوانح زندگی و شرح آثار احمد غزالی؛ درآمدی به فلسفۀ افلوطین؛ حُسن و عشق در ادبیات عرفانی؛ بوی جان (مجموعهمقالات)؛ نسیم اُنس (مجموعهمقالات)؛ شعر و شرع (بحثی دربارۀ فلسفۀ شعر ازنظر عطّار)؛ اشراق و عرفان؛ رؤیت ماه در آسمان؛ پژوهشهای عرفانی/ جستوجو در منابع کهن (مجموعهمقالات)؛ مثنوی «روز و شب»، حکیم نزاری قهستانی (تصحیح)؛ زبان حال در عرفان و ادبیات پارسی؛ لغت موران، شهابالدین سهروردی (تصحیح)؛ بادۀ عشق (مجموعهمقالات)؛ علم التصوف (تصحیح)؛ عارفی از الجزایر، مارتین لینگز (ترجمه)؛ مجموعۀ آثار ابوعبدالرحمن سُلَّمی؛ عینالقضاۀ و استادان او؛ دو مجدِّد (پژوهشهایی دربارۀ محمد غزالی و فخر رازی)؛ ایران مظلوم، مجموعۀ سرمقالههای نشر دانش؛ عهد الست؛ اجتماع علامه یا حکیمنامه، اوحدالدین طبیب رازی (مقدمه و تصحیح).
@arayehha
دکتر نصرالله پورجوادی مسافری ماجراجو در اندیشه، حکمت، ادب و تصوف ایرانی است و اکنون در دههی هشتم زندگی پربار خویش راوی لحظهها، گاهها و فرازهای فراوانی از تاریخ پرپیچوخم تفکر ایرانی و اسلامی برای معاصرین خویش شده است. دکتر پورجوادی نیازی به معرفی ندارد، اگر هم نیازی به معرفی باشد، فصل اول همین کتاب با عنوان زندگینامهی علمی بهترین معرف اوست. فصل دوم با عنوان اندیشهی ایرانی دربرگیرندهی سه مصاحبه با عناوین «ایران در مواجهه با اعراب»، «فردوسی و سهروردی» و «کربن و اسلام ایرانی» است. فصل سوم با عنوان فلسفهی اسلامی نیز دربردارندهی سه مصاحبه با عنوانهای «غزالی و احیاء علوم دین»، «سهروردی و عالم خیال» و «شهرها و مکاتب فلسفی» است. فصل چهارم که «تفکر عرفانی» نام دارد شامل پنج مصاحبه و فصل پنجم با عنوان «زبان فارسی» از دو مصاحبه تشکیل شده است. در نهایت فصول ششم و هفتم دربرگیرندهی مصاحبههایی است که در واقع حاصل گفتوگوی علمی است که در آن دوستداران و شاگردان پورجوادی سوالاتی از او مطرح کردند و ایشان نیز جواب آنها را داده و بهصورت مصاحبه برای نخستین بار در این کتاب آمده است
@arayehha
#نکته_های_آرایه_ی_ی
#حس_آمیزی
❇️ حـس آمیـــــزی:
ترکیب دو یا چند حس در کلام
◀️پنج حس داریم :
👈حس لامسه با نرمی و درشتی...
👈حس بینایی با رنگ و حجم...
👈حس شنوایی با صدا و موسیقی...
👈حس بویایی با بوی عطر ...
👈حس چشایی با طعم شیرینی و شوری...
⬅️ترکیب حس ها
1⃣بینایی+شنوایی: ببین چه می گویم؟
2⃣شنوایی+ چشایی: خبر تلخی بود.
3⃣چشایی+ بینایی: چشیدن روشنی
4⃣بینایی+ لامسه: شب نمناک
5⃣شنوایی+ لامسه: نجوای نمناک
6⃣شنوایی+ بویایی: بشنوی بوی زمستانی
7⃣بویایی+ شنوایی: بوی بهبودی می شنوم.
8⃣شنوایی+ لامسه+ چشایی: شعر تر شیرین
9⃣بویایی+ شنوایی+ چشایی: عطر صدا چشیدن
@arayehha
#ریشه_شناسی_واژه
#مولانا_و_عهد_الست
❇️ تعبیر «ألست» از این بیت، از قرآن کریم (سورۀ اعراف، آیۀ 172) گرفته شده است: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ قالُوا: بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ اَلْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ»؛ یعنی: «و [یاد کن] هنگامی را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذرّيۀ آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم»، تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم». مفسّران و متکلّمان و عارفان و سایر پژوهشگران، از دیرباز تا کنون، دربارۀ این آیۀ شگفتآور و رمزآلود سخنان فراوانی گفتهاند و بدون تردید گردآوری، طبقهبندی و تحلیل همۀ آن سخنان کتابی عظیم و خواندنی را فراهم میآورد.
◀️ در میان کلماتِ این آیه، دو کلمۀ «ألستُ» و «بلی» به دو اصطلاح رایج در عرفان تبدیل شدهاند و در ادبیات فارسی نیز دستمایۀ تصویرسازیها و مضمونپردازیهای طرفهای شدهاند. کلمۀ «ألستُ» که در اصل به معنای «آیا نیستم؟» است، در زبان فارسی به شکل اسم درآمده و در ترکیبهایی مانند «عهد الست و روزِ الست» به کار رفته است.
◀️ مولانا نیز به این آیه و به دو واژۀ «الست» و «بلی» توجه فراونی داشته است. او در دیوان شمس بیش از هفتاد بار و در مثنوی معنوی حدود بیست بار از کلمۀ «الست» استفاده کرده است. برخی از ترکیبهای زیبایی که مولانا با این کلمه ساخته است، عبارتند از: «الستِ عشق، مستِ الست، سغراق/ جامِ الست، باده/ شراب/ میِ الست، کوی الست، موجِ الست، روزِ الست، باغِ الست، نقدِ الست، مستِ الست، نورِ الست، ساقیِ الست، وحدتِ الست، عهد الست، بندۀ الست، شمعِ الست، مناجاتِ الست، مستمعِ الست، مُهرِ الست، سایۀ الست، مقالاتِ الست، مَحرمِ الست، گلشنِ الست، شاهِ الست، اورادِ الست، میکدۀ الست، میفروشِ الست، بانگِ الست، وامِ الست، گروِ الست، وقتِ ذرّاتِ الست، بحرِ الست، دعویِ الست، اقلیمِ الست، اَسرارِ الست». طرحِ همۀ سخنانِ مولانا دربارۀ آن آیۀ شریفه و نیز تحلیل سخنانِ او درمورد «الست» به هیچ وجه در این مختصر نمیگنجد. با ذکر نکتهای مهم از نظرِ مولانا، دامنِ سخن را جمع می آوریم.
◀️ به نظرِ مولانا انسانها در روزِ الست، با خدا پیمان بستهاند که جز او را نپرستند و اکنون در این دنیا، آن پیمان خود را از یاد بردهاند. شایسته است که عاشقانِ حضرتِ حق، به پیمانِ الست وفادار باشند و با فداکاریها و پاکبازیها و ازخودگذشتگیهایشان، پایبندی خود را به آن عهد نشان دهند و بر سر آن «بلی» که در روز ازل گفتهاند، بایستند. به نظرِ رو مولانا، رازِ آمدنِ ما به این دنیا آن است که ثابت کنیم بر عهد الست استوار هستیم و با گفتار و کردارِ خود بر آن گواهی میدهیم:
ما در اين دهليزِ قاضىِّ قَضا
بهرِ دَعْوىِّ «ألَسْت»ايم و «بَلَى»
كه «بَلَى» گفتيم و آن را ز امْتحان
فعل و قولِ ما شهود است و بيان
از چه در دهليزِ قاضى تن زديم؟
نه كه ما بهرِ گواهى آمديم؟
چند در دهليزِ قاضى، اى گواه!
حَبْس باشى؟ دِه شهادت از پگاه!
زآن بخوانْدَنْدَت بدينجا، تا كه تو
آن گواهى بدْهى و نآرى عُتُو
از لِجاجِ خويشتن بنْشستهاى
اندر اين تنگى كف و لب بستهاى
تا بِنَدْهى آن گواهى، اى شهيد!
تو از اين دهليز كى خواهى رهيد؟
يك زمان كار است، بگْزار و بتاز!
كارِ كوته را مكن بر خود دراز!
خواه در صد سال، خواهى يك زمان
اين امانت واگزار و وارهان!
❇️ دکتر ایرج شهبازی
@arayehha