eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
268 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5879645443213760063.mp3
7.96M
یکی هست.... خواننده و آهنگساز: مرتضی پاشایی ترانه سرا: مهرزاد امیرخانی @arayehha
آرایه های ادبی
‍ 🔹تفاوت نوستالژی آرکائیک در شعر شاملو و اخوان تفاوت شاملو و اخوان در استفاده از واژگان و حتی ساختارهای نحوی کهن و فراموش شده چیست؟ اخوان در یادآوری واژگان و ساختارهای زبان‌شناختی از دست رفته از ایدئولوژی ملی‌گرایی و ناسیونالیسم فرمان می‌گرفت؛ یعنی نوستالژی او کاملاً ایدئولوژیک بود. او به این دلیل به یاد نمی‌آورد تا اکنون را با پاره‌های باستانی تکه تکه شده، تزیین کند؛ او به یاد می‌آورد تا حسرتی را گوشزد کند و آنچه هست را محکوم به تجاوز دشمنی بداند که هویت ما را از ما گرفته است؛ اخوان نمی‌پذیرد که هویت‌ها  زاده‌ی تخاصم، تصادم و ترکیب هستند و هیچ تمدن خالصی وجود ندارد. او معتقد به ایرانی ناب است همان چیزی که صادق هدایت هم به آن فکر می‌کرد. اخوان اگرچه تفکر خیامی دارد اما نمی‌پذیرد که جهان معاصر با اکنونیت خود تخیل می‌کند. پس یادآوری و بازگشت‌های تخیلی اخوان به جهان ایران باستان، نمی‌تواند یادآوری  زیبایی‌شناختی باشد.  او به یاد می‌آورد همچنانکه کسی جوانی خود را به یاد می‌آورد؛ حسرت اخوان معطوف به فرم و ساختار نیست: به همین دلیل محتوای اثرش را به سمت ایدئولوژی ناسیونالیسم می‌برد. به این دلیل است که ملی‌گریان را شیفته‌ی کلامش می‌کند. او حتی رستم و سیاوش و زرتشت را به دفاع از ایدئولوژی ناسیونالیسم به یاد آورد. او خود را فردوسی دیگر گونه می‌دانست؛ به همین دلیل خوانی دیگر( خوان هشتم)  بر هفت‌خوان شاهنامه افزود تا شکست ایران معاصر چون شکست در برابر دیگری متجاوز و شیاد را نشان دهد. برای اخوان شاید ماجرای دکترمصدق تکرار تراژدی رستم و شغاد بود. از این رو می‌توان گفت فلسفه‌ی تاریخ در ذهن اخوان هگلی بود. او فکر می‌کرد تاریخ معاصر همان تاریخ عصر فردوسی است. به همین دلیل می‌خواست بین یوش و خراسان راه باز کند. اما آرکائیسم و باستان‌گرایی شاملو معطوف به ایدئولوژی ناسیونالیسم نیست. بی‌شک در یادآوری شاملو از واژگان کهن فارسی، نوشتالژی‌ای پنهان است؛ زیرا بدون نوستالژی نمی‌توانست این اتفاق ممکن شود. پس امر نوستالژیک در اخوان و شاملو یگانه است اما این نوستالژی  در شاملو خالی از عصبیت ملی‌گرایی است. شاملو با به کار گیری نثر کهن نمی‌خواهد به خاطر عظمت‌های از دست رفته، ناله‌های ایدئولوژیک سر دهد که چگونه بر ما ستم رفته‌است.  او در واقع نوستالژی مخاطب را در خدمت ساختارهای شعر خود می‌گیرد. زیرا می‌داند که خواننده با شنیدن موسیقی نوستالژیک نثر عطار و بیهقی لبخند مست کننده می‌زند؛ بنابراین همین ذوق و سرمستی نوستالژیک را در شعر خود  پنهان می‌کند. شاملو برعکس اخوان به تلمیحات اسطوره‌ای ایران باستان توجه ندارد. برای او سیاوش و ابراهیم یگانه است. او در دفاع از قهرمان خود می‌گوید: «آه اسفندیار مغموم! تو را آن به که چشم فروپوشیده باشی.» اکنون سوال این است:  عمل کدام یکی از این دو شاعر، مدرن‌تر است؟ کدام یک ایدئولوژی را تبدیل به زیبایی‌شناسی و کدام یک زیبایی‌شناسی را تبدیل به ایدئولوژی کرده است؟ پس شاعران در به کار گیری کلمات باستانی به دو دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته دغدغه‌ی  ایدئولوژی  و فرهنگ دارند و دسته‌ای دیگر دغدغه‌ی زیبایی‌شناختی. شما اگر شاعر هستید جزو کدام دسته‌اید؟ جزو ناجیان فرهنگی که هراس از دست رفتن آن می‌رود یا جزو شاعرانی که گذشته باستانی و نیمه مرده را  به مثابه‌ی عتیقه‌ای زیبایی‌شناختی به جهان شعر خود راه می‌دهید؟ 🍁🍁 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
✏️ شیطان را پرسیدند که :"کدام طایفه را دوست داری؟ " گفت :"دلالان را. " گفتند :"چرا؟ " گفت :"از بهر آنکه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم، ایشان سوگند دروغ نیز بدان افزودند. " @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚📚📚 24 آبان در تقویم ایرانی "روز کتاب و کتاب خوانی" است. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب است و هدف آن گسترش کتاب خوانی است. @arayehha
‍ ۲۴ آبان روز کتاب و کتابخوانی در سال ۱۳۷۲، روز ۲۴ آبان به‌عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز هست. ارزیابی شرایط و امکانات موجود فرهنگی، بیانگر این است که کتاب خوب و عقلانی به‌عنوان وسیله‌ای مطمئن و کارآمد در بسترسازی موجود فرهنگ می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه، هم به توجه بیشتر مسئولان فرهنگی و آموزشی کشور نیاز دارد و هم محتاج تلاشی همه‌جانبه فراگیر و ملی است. از این رو به همت وزارت ارشاد  و همکاری نهادهای فرهنگی دیگر، نخستین هفته کتاب ایران در روزهای ۴ تا ۱۰ دی ماه سال ۱۳۷۲ برگزار شد. از آنجا که تغییرات اساسی و بنیادین در هر جامعه، وابستگی کاملی به همه نهادهای فکری و فرهنگی آن جامعه دارد و نیز به‌دلیل اهمیت کارآیی و تأثیرگذاری‌ آن در مسائل فرهنگی، می‌توان به این درک و دریافت رسید که رهبران خردمند و خواهان پیشرفت و اعتلا، همواره باید نگران اوضاع فرهنگی خود باشند؛ چون هر تحول و جهش مطلوبی، در پرتو رشد فرهنگی حاصل می‌شود و به بار می‌نشیند. @arayehha
بیست و چهارم آبانماه سالروز درگذشت محمدحسن (بیوک) معیری مشهور به «رهی معیری» شاعر و ترانه سرا        "روحش شاد و یادش جاویدان" @arayehha
آرایه های ادبی
بیست و چهارم آبانماه سالروز درگذشت محمدحسن (بیوک) معیری مشهور به «رهی معیری» شاعر و ترانه سرا    
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۴ آبان سالروز درگذشت رهی‌معیری (زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران -- درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۴۷ تهران) شاعر و ترانه‌سرا او پس از پايان تحصيلات وارد خدمات دولتی شد و مشاغل متعددی يافت و از اعضای مؤثر و فعال انجمن ادبی حكيم نظامی، انجمن ادبی فرهنگستان و انجمن موسيقی ايران بود. وی در ساخت تصنيف‌هایش از هنر شعر و موسيقی بهره برده و آثار پر ارزشی را در اين زمينه پديد آورده است. او در شعر طبعی توانا و ذوقی لطيف و پرورده داشت و از اين راه، ترانه‌سرايی را در ايران اعتلای بسيار بخشيد. وی يكی از مشهورترين غزل‏سرايان معاصر است كه از شيوه سنتی شعر پيروی می‌كرد و از جهات مختلف، تحت تاثير شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی و صائب تبريزی بود. او در قطعات و مثنوی‌هايش، ابتكار و بدعت‏گذاری را در آفرينش مضمون، آشكار می‌ساخت و شايد از اين حيث، ارزش آنها از غزل‏هايش بيشتر باشد که تشبيهات‌نو و تعبيرات تازه در اشعار او فراوان است. گرايش طبع رهی، بيشتر به‌شعر عاشقانه است. در عين حال، وصف مظاهر جهان، شعر او را تسخير كرده است. اُنس رهی با گل و انعكاس آن در اشعارش نشان از طبع زيباپسند او دارد. همچنين تنوع و رنگارنگی شعرش حاكی از ذوق لطيف و آفريننده اوست. مجموعه غزل‏های او به‌نام سايه‌‌ عمر و تصنيف‌هایش با نام آزاده، منتشر شده است. او عضو تحريريه مجله راديو ايران بود و در سالهاى ٣٨ تا ٤٥ كه اين ماهنامه انتشار يافت، مقاله‌های او با عنوان گلهاى رنگارنگ به‌چاپ رسيد كه هريك اختصاص به تجزيه و تحليل شعر يكى از شاعران ادب فارسى داشت. آرامگاه وی در گورستان ظهيرالدوله تهران است. ه======================ه * این غزل زیبا و دل‌انگیز از اوست. * آتش خاموش نه‌ دل مفتون‌دلبندی نه‌ جان مدهوش‌ دلخواهی نه بر مژگان من اشکی نه بر لب‌های من آهی نه جان بی‌نصیبم را پیامی از دلارامی نه شام بی‌فروغم را نشانی از سحرگاهی نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی کی‌ام من؟ آرزو گم کرده‌ای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی گهی افتان وخیزان چون غباری دربیابانی گهی خاموش وحیران چون‌نگاهی بر نظرگاهی رهی تا چند سوزم در دل شب‌ها چو کوکب‌ها به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی (زنده‌یاد رهی معیری) @arayehha
4_5884147359213950134.mp3
5.99M
تصنیف من بیدل ساقی با صدای: غلامحسین بنان شعر از: رهی معیری آهنگ از: مرتضی محجوبی     @arayehha
نگاهی به رهی معیری شاعروترانه سرا ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند برحسن شورانگیز توعاشق ترازپیشم کند ## همراه خود نسیم صبا می برد مرا یارب چوبوی گل به کجا می برد مرا ## خیال انگیز وجان پرور چوبوی گل سرا پایی نداری غیراز این عیبی که می دانی که زیبایی ## عده ای این غزلهای زیبا را همیشه بخاطر دارند. رهی معیری با شعروترانه هایش طرفداران خودش را دارد. جمعی با ترانه های خزان عشق-  دیدی که رسوا شددلم  -نوای نی- به کنارم بنشین - کاروان  - من از روز ازل دیوانه بودم-- همه شب نالم چون نی که غمی دارم عشق وشیدایی را تجربه کرده اندوبا حس وحال این غزلها  زندگی کرده اند. . .رهی دراین ترانه ها عشق و شیفتگی نسلی را  بیان کرده است.که آن نسل اکنون روی به پیری نهاده اند ولی این ترانه هاشیدایی را در آنها زنده می کند. رهی عشق وشیفتگی را تجربه کرده است . ودردناکامی را با تمام وجو د چشیده است‌. وخواننده هایی چون بنان به این ترانه هاهستی و نوا بخشیده اند. هنوز هم استحکام و زیبایی و شور این ترانه ها هیجان ایجادمی کند. اگربتوانیم چندشاعررا نام ببریم که از تلفیق سبک عراقی وهندی غزلی نووبدیعی آفریده اند.. یکی ازبرجسته ترین آنها رهی معیری است. درد و شیدایی عشق او دراین غزلها وترانه هاجاری است. رهی گاهی پابه پای سعدی قدم برمی دارد گاهی ازشیوه ی خیال پردازی صایب تبریزی گلهای زیبایی می چیند. زمانی ازتوصیف وترکیب سازی عاشقانه های نظامی نوشد. گاهی لباس عرفان مولانا را برشعرش می پوشد. رهی ترانه سرایی رابه مرحله ی بالاتری رساند. بسیاری از تکرارهای نابجا که دراشعارعارف هست درترانه های رهی نیست. . درچهره رهی هم شاعری رمانتیک دیده می شودهم طنز پردازی قابل توجه . رهی اشعارطنزش را با نامهای مستعاری چون زاعچه  ،شاه پریون، گوشه گیر منتشرمی کرد. در غزل  زیر عشق وشیدایی وهجران را ببینید. یادایامی که در گلشن فغانی داشتم درمیان لاله و گل آشیانی داشتم گردآن شمع طرب می سوختم پروانه وار پای آن سروروان اشک روانی داشتم آتشم برجان ولی ازشکوه لب خاموش بود عشق را ازاشک حسرت ترجمانی داشتم چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهی چون غباراز شکر سر بر آستانی داشتم درخزان با سرو و نسرینم  بهاری تازه بود درزمین با ماه وپروین آسمانی داشتم درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی  داشتم بلبل طبعم رهی !باشد زتنهایی خموش نعمه ها بودی مرا  تا هم زبانی داشتم (سایه عمر .رهی ) منابع سایه ی عمر ،رهی معیری ادبیات معاصرایران،برگزیده ی مقالات دانشنامه زبان وادب فارسی به سرپرستی اسماعیل سعادت ،بهرامیان @arayehha