آرایه های ادبی
۱ اسفند زادروز بهزاد قادری سُهی
(زاده ۱ اسفند ۱۳۳۱ زاهدان) نویسنده، مترجم و پژوهشگر
او مقاطع تحصیلات لیسانس را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه فردوسی مشهد در ۱۳۵۴ گذراند و فوق لیسانس ادبیات آمریکا، دانشگاه شیراز را در ۱۳۵۷ طی کرد و دکترای ادبیات نمایشی قرن نوزده و سه دهه ۱۹۶۰–۱۹۹۰ در بریتانیا به پایان رسانید.
مشاغل و سمتها:
۱-سرپرستی کتابخانه ملی کرمان در بدو تأسیس ۲- سرپرستی گروه زبانهای خارجی، دانشگاه شهید باهنر کرمان ۳-معاونت آموزشی دانشکده هنر، دانشگاه کرمان ۴- عضو هیئت تحریریه نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی ۵- عضو شورای تخصصی گروه زبان و ادبیات انگلیسی ۶- عضو هیئت امنای تئاتر کرمان به مدت دو سال ۷- عضو هیئت ممیزه دانشگاههای جنوب شرق ایران ۹- عضو هیئت تحریریه نشریه پژوهش زبانهای خارجی، دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه تهران ۱۰- عضو مرکز ایبسنشناسی دانشگاه اسلو- نروژ.
تدریس دروس عصر روشنگری، عصر رمانتیسیسم و نمایشنامه قرن نوزدهم در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه Essex انگلستان از سال ۱۳۷۲ تا پایان تحقیقاتِ دوره دکتری (۱۳۷۶).
افتخارات:
۱- استاد نمونه دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال ۱۳۷۶، ۲- لوح تقدیر برای ترجمه متون نمایشی در استان کرمان در سال ۱۳۷۸، ۳- نمایشنامه مرد یخین میآید بهعنوان ترجمه برتر در نخستین جشن ادبیات نمایشی کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر، تهران: ۲۶ شهریور ماه ۸۴، ۴- ترجمه مرگ تراژدی بهعنوان پژوهش و ترجمه برتر در نخستین جشن ادبیات نمایشی کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر، تهران: ۲۶ شهریور ماه ۸۴، ۵- لوح سپاس از سوی سفارت نروژ در تهران و مرکز هنرهای نمایشی در سال ۱۳۸۵ برای پژوهش درباره آثار ایبسن، ۶- با چراغ در آینههای قناس، نوشته بهزاد قادری، نشر قطره ۱۳۸۴، بهعنوان کتاب برتر سال در میان کتب دانشگاهی درسال ۱۳۸۴.
آثار:
ترجمههای نمایشنامههای هنریک ایبسن
هنگامی که ما مردگان سر برداریم، تهران، نشرتجربه، ۱۳۷۶.
روسمرسهولم، تهران، نشر تجربه ۱۳۷۶.
جان گابریل بورکمان، بهزاد قادری (مترجم) تهران: نغمه زندگی ۱۳۸۷.
مرغابی وحشی، یداله آقاعباسی (مترجم) بهزاد قادری (مترجم) تهران: نغمه زندگی ۱۳۸۷.
عروسکخانه
هدا گابلر
پرگنت
جنزدگان
آیلف کوچولو
دشمن مردم
استاد سولنس معمار
دیگر
آن شب که تورو زندانی بود، رابرت اِی لی و جروم لارنس (با یداله آقاعباسی) تهران، مرکز هنرهای نمایشی ۱۳۷۰.
ترحم در تاریخ، هاوارد بارکر، تهران، سپیده سحر ۱۳۷۹.
مارکوپولی، یوجین اونیل (با یداله آقاعباسی) تهران، سپیده سحر ۱۳۷۹.
خاندان چنچی، شلی پرسی بیشی، تهران، سپیده سحر ۱۳۸۰.
خاندان چنچی، آنتونی آرتو، تهران، سپیده سحر۱۳۸۰.
سالار زنان، کاریل چرچیل، سپیده سحر ۱۳۸۰.
احمق، ادوارد باند، با یداله آقاعباسی، سپیده سحر ۱۳۸۰.
اسم من آرام است، ویلیم سارویان، تهران، سپیده سحر ۱۳۸۱.
ماری استوارت، شیلر، تهران، سپیده سحر ۱۳۸۱.
گذر از تئاتر ارسطویی به درام پسا-مدرن، بهزاد قادری، تهران: انتشارات دانشگاه شهیدباهنر کرمان ۱۳۸۲
شش گفتار پیرامون ترجمه متون ادبی، بهزاد قادری، تهران: دانشگاه شهید باهنر (کرمان) ۱۳۸۲.
«هر کسی را اصطلاحی دادهاند: شش گفتار پیرامون ترجمه متون نمایشی» بهزاد قادری، کرمان: انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان ۱۳۸۲.
ادبیات مرده (شور) هاوارد برنتن، بهزاد قادری (مترجم) تهران: قطره ۱۳۸۴.
ادبیات نمایشی رمانتیسیسم و تئاتر پسامدرن، بهزاد قادری، تهران: نشرقطره ۱۳۸۴.
با چراغ در آینههای قناس: میراث رمانتیسیسم در ادبیات نمایشی پسامدرن انگلیس، بهزاد قادری، تهران: قطره ۱۳۸۴
کتاب برتر سال در میان کتب دانشگاهی در سال ۱۳۸۴.
گوریل پشمالو، یوجین گلدستون اونیل، بهزاد قادری (مترجم) تهران: نغمه زندگی ۱۳۸۷.
«ایبسن: آرمانشهر و "آشوب"» بهزاد قادری، تهران: پرسش ۱۳۸۷.
نخستین آدم، یوجین گلدستون اونیل، بهزاد قادری (مترجم) تهران: نغمه زندگی، ۱۳۸۷.
ورزش = ۳ (فوتبال) و چند مقاله دیگر، بهزاد قادری، تهران: نغمه زندگی ۱۳۸۷
مرگ تراژدی، جورج اشتاینر، تهران: مرکز هنرهای نمایشی ۱۳۸۰ (چاپ اول ۱۳۸۶ چاپ دوم).
پابرهنه در آتن، مکسول اندرسن (با حسین زمانی مقدم) تهران، قطره ۱۳۹۱.
مویزی در آفتاب، لورن هنزبری (با حسین زمانی مقدم) تهران، قطره ۱۳۹۲.
@arayehha
آرایه های ادبی
۱ اسفند زادروز نعمت میرزازاده
(زاده ۱ اسفند ۱۳۱۷ مشهد) ادیب، نویسنده و شاعر، متخلص به «م.آزرم»
او فعالیتهای فرهنگیاش را از ۱۳۴۰ با سردبیری خراسان ادبی (تا ۱۳۴۵) و ماهنامه هیرمند (۱۳۴۹-۱۳۴۶) در مشهد آغاز کرد و برآیند آن تاکنون افزون بر نوشتارهای پژوهشی در گستره فرهنگ و ادب فارسی، ۲۲ مجموعه شعر و ۸ دفتر پژوهش است.
وی تاریخ فرهنگ و هنر و زبان و ادبیات فارسی را "تا تعطیلی دانشگاهها در سال ۱۳۶۰" در دانشگاه هنر و دانشگاه ملی ایران تدریس کرده است. همچنین بهعنوان عضو هیئت علمی بنیاد شاهنامه فردوسی در جایگاه پژوهشگر ارشد در ویرایش علمی شاهنامه به سرپرستی مجتبی مینوی استاد ممتاز دانشگاه تهران "از پاییز ۱۳۵۱ تا پاییز ۱۳۵۵" همکاری علمی داشتهاست. و نیز بهعنوان عضو بخش جامعهشناسی شهری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران از بهار ۱۳۴۹ تا بهار ۱۳۵۰ مأمور تهیه گزارشهای علمی از ساختارها و کارکردهای آستان قدس رضوی برای آن مؤسسه بودهاست.
او از اعضای مؤسس کانون نویسندگان ایران (تهران ۱۳۴۷) و کانون نویسندگان ایران در تبعید (پاریس ۱۳۶۱) است و از سال ۱۳۶۱ به عنوان پناهنده سیاسی در پاریس زندگی میکند و بارها باعنوان شاعر برگزیده ایرانی در جشنوارههای بینالمللی شاعران در کشورهای گوناگون شرکت داشته و هم به عنوان استاد مهمان در دانشگاههای آمریکا و اروپا تدریس کردهاست.
وی با تأسیس ایرانکده فرهنگ و زبان فارسی از سال ۲۰۰۰ در پاریس، زبان و ادبیات فارسی را با عنوان: چهره فرهنگ و تاریخ ایران در آینه شعر فارسی "از رودکی تا فروغ" و همچنین حافظشناسی را باعنوان: حافظ حافظه تاریخی ایران در کلاسهای همگانی و خصوصی تدریس میکند. او چندین بار بهعنوان شاعر برگزیده ایرانی در جشنوارههای بینالمللی شاعران شرکت داشتهاست و همچنین بهعنوان استاد میهمان در دانشگاههای اروپا و آمریکا تدریس کردهاست.
شعر، پژوهش و ویرایش:
شعر امروز خراسان "با همکاری م. سرشک" ۱۳۴۰ انتشارات توس
تندیس منظومه نمایشی (۱۳۴۲ اروپا)
مقدمه بر حماسه آرش "انتشارات توس، مشهد ۱۳۴۴"
گذربان "۱۳۴۶ و ۱۳۴۹ که هر دو بار در چاپخانه توقیف شد و منتشر نشد"
پیام (۱۳۴۷ قصیده بلند، رز)
لیلهالقدر "در ۱۳۴۹ پس از چاپ توقیف شد و در ۱۳۵۷ توسط انتشارات روشناوند منتشر گردید"
سحوری (۱۳۴۹ رز و ۱۳۵۷ رواق)
تاریخچه و زمینههای تاریخی اوقاف در آستانه قدس رضوی (۱۳۴۹)
شعرهایی از ایران "ترجمه آلمانی گزیده سحوری- کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی ۱۳۵۳"
جان و جهان شاهنامه (۱۳۵۶) "متن درسی برای دانشگاه آزاد ایران"
پرواز در توفان (۱۳۵۸)
صوراسرافیل (۱۳۵۹)
سه نامه به امام خمینی (تهران اسفند ۱۳۵۷)
گلخون (بهمن ۱۳۵۸ تیرنگ)
گلخشم (بهار ۱۳۶۰ انتشارات طوس)
به هوای میهن (پاریس پاییز ۱۳۶۱)
پادافره نامک (پاریس پاییز ۱۳۶۲)
مسئله ملی در ایران حل شدهاست (۱۳۶۴ انتشارات پر آمریکا)
در جشنواره بینالمللی شاعران (مجموعه چند زبانی) رم تابستان ۱۳۶۴)
در مه غربت (پاریس ۱۳۶۶)
از شقایق و شبنم (کالیفرنیا ۱۳۶۷)
در جشنواره بینالمللی شاعران (مجموعه چند زبانی) میلان ۱۳۶۸
از سنگلخ و صاعقه و کاروان (۱۳۷۳ گزیده اشعار، انتشارات باران)
ترانه نامه (برای اسماعیل خویی ۱۳۸۱)
آفتابگردان (پاریس ۱۳۸۳)
خورشید خیزان (پاریس ۱۳۸۵)
میان افقهای دیروز و فردا (پاریس ۱۳۸۴)
پژوهش و و ویرایش:
- شعر امروز خراسان (باهمکاری شفیعی کدکنی) ۱۳۴۳ انتشارات توس مشهد
- مقدمه برحماسه آرش (سروده مهرداد اوستا)۱۳۴۳ انتشارات توس مشهد
- تاریخچه و زمینههای تاریخی اوقاف آستان قدس رضوی ۱۳۴۹ پژوهشی برای مو سسهٔ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، بهعنوان عضو بخش جامعهشناسی شهری آن مؤسسه.
- جان و جهان شاهنامه ۱۳۵۶ متن درسی برای برای دانشگاه آزاد ایران
و پس از انقلاب متن درسی برای دانشگاه هنر و دانشگاه ملی ایران با تدریس خودم.
- مسئلهٔ ملی در ایران حل شدهاست ۱۳۶۴ چاب اول انتشارات پر. آمریکا.
- ویرایش انتقادی شاهنامه فردوسی، بر بنیاد کهنترین دستنویسهای معتبر
شناخته شده در کتابخانههای جهان- پژوهشی آغاز شده از سالهای کار در بنیاد
شاهنامهٔ فردوسی تا اکنون که حکایت همچنان باقی ست.
- شاهنامه جوان "گزیده شاهنامه فردوسی- در نوبت چاپ"
- نسل ستاره در شب توفان "شعر و زندگی نعمت میرزازاده".
@arayehha
آرایه های ادبی
۱ اسفند زادروز ایرج جهانشاهی
(زاده ۱ اسفند ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۲۹ تیر ۱۳۷۰ تهران) نویسنده، مترجم و ویراستار ادبیات کودکان و نوجوانان
او در رشته تاریخ و جغرافیا و علوم تربیتی در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی تهران تحصیل کرد و نخستین کتاب فارسی اول دبستان را با همکاری عباس سیاحی نوشت که مدتها در مدارس تدریس میشد. از سال ۱۳۵۷ سرپرست شورای ویراستاری فرهنگنامه کودکان و نوجوانان در شورای کتاب کودک بود و از دیگر فعالیتهایش، انتشار «سالنامه فرهنگ خوزستان» انتشار «سالنامه فرهنگ مسجد سلیمان» و انتشار مجلههای پیک نوآموز، پیک کودک، پیک معلم، پیک نوجوانان و پیک جوانان درمرکز انتشارات آموزشی بود.
آثار:
بعضی از کتابهای او
کنراد، پسرک ساخت کارخانه: نوشته کریستینه نوستلینگر، ترجمه ایرج جهانشاهی. تهران: فاطمی، واژه ۱۳۶۹.
شاخهای ملوس: نوشته کاترین گاربوت، بازپرداخت ایرج جهانشاهی. نقاشی از فریدون جهانشاهی. تهران: فاطمی، واژه ۱۳۶۸.
عدد: نوشته آیزاک آسیموف، ترجمه و بازپرداخت ایرج جهانشاهی. تهران: فاطمی، واژه ۱۳۶۷.
ازوپ در کلاس درس: بازپرداختی از افسانههای ازوپ، بازپرداخت و تدوین ایرج جهانشاهی. تهران: فاطمی، واژه ۱۳۶۳.
چشم چشم دو ابرو: نوشته باب هاینتس، بازپرداخت و نوشته ایرج جهانشاهی. تهران: فاطمی، واژه ۱۳۶۲.
قلمموی جادو: بر اساس افسانهای کهن از سرزمین چین، بازپرداخت ایرج جهانشاهی، نقاشی از دمی. تهران: فاطمی، واژه ۱۳۶۲.
قصههای من و بابام: تصویرسازی از اریش ازر، نوشته و بازپرداخت ایرج جهانشاهی. تهران: فاطمی، واژه ۱۳۶۱. ۳ جلد. اثر برگزیده درسال ۱۳۶۱ از سوی شورای کتاب کودک.
از هر دری سخنی: پیک نوجوانان ۴ اسفند ۱۳۵۴: ۲۲-۲۳.
@arayehha
آرایه های ادبی
۱ اسفند زادروز حسین قندی
(زاده ۱ اسفند ۱۳۳۰ سبزوار – درگذشته ۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ تهران) روزنامهنگار، استاد دانشگاه و مدرس روزنامهنگاری
او در رشته روزنامهنگاری دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی تحصیل کرد.
پیش از دانشگاه، عضو گروه تحقیقاتی شد تا مطالب روزنامه کیهان را از سال آغاز آن در (۱۳۲۱) تا سال (۱۳۴۹) به صورت خلاصه منتشر کند. سپس در سال ۱۳۵۱ مؤسسه کیهان تصمیم بهچاپ نشریهای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد نشریه کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی در بیاورد. همان سال وی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را به عهده گرفت. او پس از بازگشت از آمریکا، در روزنامههای کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و جامجم در سمتهای مختلفی مشغول بهکار نویسندگی و ایفای مسئولیت شد.
وی معتقد بود که هر خبرنگار به هر خبر با زاویه دید خاص خود نگاه میکند و میتواند خبر را با رعایت صحت آن به صورت توصیفی بنویسد که خبرگزاریها با استفاده از این روش خبرنویسی میتوانند مخاطب و مشترک بیشتری جذب کنند. او همچنین بر این باور بود که هر حوزه خبری، زبان و ادبیات خاصی دارد و خبر باید توسط رسانهها و خبرگزاریها با انعطاف و جذابیت نگارش شود. وی خبر را به دو مقوله «سختخبر» و «نرمخبر» تقسیم کرد و معتقد بود سختخبر، عناصر اصلی خبر را بیان میکند و نرم خبر با استفاده از قوه تخیل بهتشریح حوادث حاشیهای خبر اصلی میپردازد.
او بههمراه فریدون صدیقی در دورههای مختلف، کارگاههای مختلفی در کشور ازجمله در اهواز، برای آموزش روزنامهنگاری راهاندازی میکردند.
تألیف:
روزنامهنگاری نوین، مقالهنویسی در مطبوعات و روزنامهنگاری تخصصی ازجمله تألیفات او هستند.
کتاب روزنامهنگاری تخصصی حاصل چندین سال تدریس و تجربه حرفهای اوست و گام مؤثری در درک پایهای و مقدماتی از مطبوعات تخصصی، نحوه انتشار و فعالیت ثمربخش برای دانشپژوهان ارتباطات و بهویژه روزنامهنگاران است.
این کتاب دربرگیرنده تاریخچهای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است و گستره معنایی اینگونه مطبوعات، شکل، قالبها و محتوای موجود در زمینه روزنامهنگاری و انتشار نشریه است.
مقالات «ادبیات مطبوعات» عامل وحدت ملی» «آموزش روزنامهنگاری، علم و تجربه» «واژه و تصویر را باید شناخت» «فراسوی مرزها و ثانیهها» و «کاریکاتورهای خبری» ازجمله آثار قندی عنوان شده است.
@arayehha
به مناسبت یکم اسفند زاد روز عمران صلاحی(طنز پرداز معاصر)
نگاهی به عمران صلاحی
دریک هوای سردپس ازباران
مردی رمیده بخت
باسرفه های سخت
دیدم که پهن می کرد
عریانی خودش را
روی طناب رخت
عمران صلاحی
شعرعمران جامعه گرا وساده است .
با تصاویری بدیع وطنزی پنهان وخوش
آهنگ همراه است.
درشعر عمران چند عنصری. که غالبا ناسازگارند جمع شده اند.
این چند عنصر عبارتند ار
طنز تلخ ،اندوه ژرف ،بیان ظریف وساده.
طنز صلاحی از اعماق اجتماع ومردم
بر می خیزد.
عمران طنز اندوهگینی دارد طنزی نجیب که با فرهیختگان مانوس است.
عمران به دنیای هرزه نگاری پا نمی گذارد
گویا وارث دهخدا وگل آقا ست.
شعرعمران خودمانی است.
طبع شاعریش طنز اورا روان وشعرگونه ساخته است.
آهنگ شعر در طنز ش جاری است..
عمران درگفتگو با محس فرجی می گوید."من طنز را به خاطر دل مردم می نویسم ولی شعر را به خاطر دل خودم
دونمونه از طنز اورا با هم می خوانیم
یک
شاپورخان می گوید
وقتی که مست مستم
تازه
یک ادم معمولی هستم
دو
قیمت
بالباسی پاره
از فروشنده سوالی کرد
قیمت انسان متری چند؟
عمران درکتاب حالا حکایت ماست
.
بسان آینه ای رودررو ،دردورنج جامعه را فریاد می زند.
با زبانی نرم وطرب انگیز عیبهایمان را به رخمان می کشد.
درپشت کلماتش انسانی فرهیخته با کوهی از نگرانی دیده می شود.
نمونه هایی از نوشته ی عمران صلاحی
با این روزگاروارونه
،نمی دانیم ما کج راه می رویم یا فلک برمداری کج می چرخد.
دوراه بیشتر نداریم یابایدکاری کنیم که روزگار با ما راست باشد.
یا باید خودمان کج بشویم تا روزگارکج مداربه نظرمان راست بیاید.
.
.#
پیرمردگرسنه وبیمارگوشه ی قهوه خانه می خفت
رادیو باز بودوگوینده از مزایای پر خوری
می گفت
#
شاخ وبرگ کلمات را می زنم
تا تخیل
سبزتر بروید
سیب
درسینه دلم شکفته ی ورنگین است
مانند مهی دم زدنم سنگین است
ای دوست بباببین دل سرخ مرا
سیبی که تودندان زده بودی این است
ل،بهرامیان
@arayehha