eitaa logo
اربــــــاب
18.9هزار دنبال‌کننده
207 عکس
117 ویدیو
0 فایل
' ﷽ ' ‌‌ •تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 #وَمِن‌شَرِاًحَاسِداًاِذاحَسَد تبلیغات👇 @gostarde_nn
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ حَبِّبْ إلى فِيْهِ الاِحْسانَ، وَكَرِّهْ إلى فِيْهِ الفُسُوقَ وَالعِصْيانَ، وَحَرِّمْ عَلَيَّ فِيْهِ السَّخَطَ وَالنِّيرانَ، بِعَوْنِكَ يا غِياثَ المُسْتَغِيثِينَ. «خدایا دوست گردان به من در این روز نیکی را، و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانی را، و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگی را، به یاریت‌، ای دادرس دادخواهان.»
هدایت شده از ابر گسترده🌱
هق هقش روی اعصابم بود تمام رگای سرو صورتم متورم شده و از حر..ص نفس نفس میزدم، اما صدای گریه هاش روی مخم میرفت ، تازه به خودم اومدم و فهمیدم منه دیوونه عین یه جانی ِ واقعی برخورد کردم با این دختر بدبخت که از قضا زن اجباریمه ،نگام که به صورت خیسش افتاد همونجا یه چیزی تهِ دلم تکون خورد ،همه ی نفرتی که از خودشو پدرش داشتم یهو ته کشید ، یه جوری آب دهنمو قورت دادم که با صداش سرشو بالا آوردو با چشمای اشکیش ترسیده نگام کرد،دست مشت شده امو بی هوا جلو بردم تا طره ی موهای بلندشو کنار بزنم اما وحشت زده خودشو عقب کشیدو دستاشو سپر صورتش کرد،تازه نگاهم بهش خورد من چیکار کرده بودم ؟ این دریای خون چی بود ؟ بی توجه به هق هقش و نا‌‌‌له هاش دستمو انداختم و از روی زمین بلندش کردم و قلبم گرومپ گرومپ دور برداشت ، ملتمس و با صدای ضعیفی نالید _ تو خدا ر..حم کن من دیگه.... در حمام و با لگد باز کردم و داخل بردمش همونطور که توی وان میذاشتمش لباسای کثیفشو برداشتم _ فعلا ضرب العجله باید تمیز کنم تقلا میکرد که ولش کنم ، دستمو روی دهنش کوبیدم که کمتر دست و پا بزنه و همونطور که داشتم لباساشو میشستم با دیدن چیزی که روی بدنش بود مغزم سووت کشید چون... میخوای بدونی چه بلـ. ایی سر دختره بیچـاره اومد برو اینجا بخون👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3821404837Cf14fc61570
هدایت شده از ابر گسترده🌱
شب عقد ولش کردم و بهش گفتم بی آبرو ولی وقتی بعد از دو سال برگشتم با بهترین رفیقم ازدواج کرده بود. دو قلوی توی بغلش شباهت عجیبی به من داشتن... تصمیم گرفتم باهاشون توی یه خونه زندگی کنم تا انتقام خیانتی که بهم شده رو با ریختن آبروی جفتشون بگیرم یک شب که رفیقم خونه نبود دور از چشم بقیه خودمو به اتاقش رسوندم و با دیدن عشق سابقم که روی تخت نشسته بود نفسم تند شد و خاطراتمون تو ذهنم مرور شد. آروم و عصبی بهش نزدیک شدم و سرمو کنار گوشش بردم و با لحن مرموزی زمزمه کردم+ نکنه منتظرم کسی بودی که این همه چشم انتظاری؟ دستمو روی سرش گذاشتم و موهاش رو با عصبانیت تو دستم گرفتم که به تقلا افتاد وسرش که سمتم چرخید با دیدن صورتش شوکه لب زدم+ تو...... همون حين در اتاق باز شد و رفیقم وارد شد و منو توی اون حالت که دید... https://eitaa.com/joinchat/3821404837Cf14fc61570 رمان محشر و فوق العاده اگه جنبه نداری عضو نشو...❌😱
نماهنگ سیده رقیه.mp3
3.74M
- پرچم نازت دلبری می‌کنه خب داره واسم خواهری میکنه -
شوهرم آدم سرشناسی بود ولی فوق العاده مرد مغروری بود بهم محل نمیداد و میگفت یه الف بچه ام که اومدم زندگی شو خراب کردم😔 جاشو ازم جدا کرده بود و صبح زود از خونه میزد بیرون و آخرشب میومد که منو نبینه😢 تا اینکه پدرشوهرم دعوتمون کرد ویلای شمالش، مجبور بودیم بریم و بدتر از اون مجبور بودیم هر دوتامون شبو توی یه اتاق بگذرونیم... آخر شب روی تخت با استرس نشسته بودم و شوهرم حموم بود،این اولین شبی بود که باهم توی یه اتاق میخوابیدیدم و من هم هیجان زده بودم و هم میترسیدم،یهو صدای پیامک گوشیش بلند شد،چشام رفت سمت صفحه گوشیش که نوشته بود عشقم کجایی؟یه هفته ست حالت تهوع دارم خیلی نگرانم!چشمام با خوندن اون پیام گشاد شد و نفسم حبس... 😱🔥😳👇 https://eitaa.com/joinchat/980812804C12d0a60220 سرگذشت زندگی دختر قرتی و پسر مذهبی 😱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جـان خوش است اما نمیخواهم کہ جـان گویم تـو را ... خواهم از جـان خوش ترۍ باشد کہ آن گویم تـو را !🙃🌱
هدایت شده از ابر گسترده🌱
پسر فلج زری خانوم میاد خواستگاری آیه، بی بی! بی بی اخم آلود از جا برخاست. - خواستگاری کی؟ مستوره رو ترش کرد. - واه بی بی! دختر مجرد این خونه مگه جز آیه کیه! بی بی لا اله الا الله گویان قوری را برداشت. - جز آیه این خونه دختر مجرد زیاد داره! آیه نشون کرده ی پسر خودته بی حیا! مستوره اخم آلود چادرش را زیر گلو جمع کرد. - جز آیه هیچکدوم به پسر زری خانوم نمی‌خورن بی بی... پسر من درس خوندس... دکتره... ماشاالله قد و قواره داره... آیه چی؟ روز به روز داره چاق تر میشه عینهو مادرش معلوم نیست درد و مرضش چیه! بعدم بی بی ناراحت نشی ها دختری که پدر مادر نداره یتیمه رو که کسی نمی گیره همون پسر زری خانوم برای آیه خوبه، معید من نازی رو می خواد گفته آیه رو نمی خواد عکسشو دید گفت نمی خوام، با زنداداش... صدای افتادن چیزی حرف های مستوره را نصفه نیمه گذاشته بود که بی بی و مستوره به عقب چرخیدند. هیچکس نبود چون دخترش جان کشان خودش را پشت دیوار کشانده بود. معید نمی خواستش؟ مردی که آیه هر شب عکسش را می دید و هر روز چشمش به در بود تا درسش تمام شود و بازگردد او را نمی خواست! - خلاصه که بی بی من حرفمو زدم. آیه رو بده به پسر فلج زری خانوم از سرت باز شه... ماهم معید بیاد کم‌کم سور سات عروسیش با نازی و راه میندازیم بگو فکر معید و از سرش بندازه بیرون... تموم شد... تمام شد! نشده بود... نه آن روز... شش سال بعد... مقابل درب خانه ی بی بی ایستاده بود خانه ای که بعد قبولی در کنکور رفته بود و حالا بازگشته بود. - خدا ازت نگذره نازی... بچمو بی آبرو کردی، نمی خواستی طلاق میگرفتی بچم چی کم داشت که خیانت کردی چشم سفید! آخ معیدم! آخ معید... صدای داد و بیداد عمه مستوره اش می آمد که درب خانه را هل داده و وارد شد همه ی اهل فامیل در حیاط بودند. - بفرما خانوم! تو دیگه کی هستی؟ سوگل پرسیده بود که آیه آرام لب باز کرد. - منم آیه، سوگل! چی شده اینجا! عوض شده بود حق داشتند نشناسند شش سال ورزش و عمل او را کامل عوض کرده بود اما نمی دانست دقیقا وسط چه معرکه ای بازگشته بود فقط سنگینی نگاهی آشنا را روی خودش احساس می کرد سنگینی نگاه مردی که یک روز گفته بود او را نمی خواهد... ادامه ی پارت👇🏻🤍 https://eitaa.com/joinchat/2371093396C61abebf551
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ توسّل شب جمعه | رجز مظلومانه ی «عَمرو بن جُناده» در کربلا ⚠️ لطفاً با حال معنوی مناسب ببینید. 🌻|↫‌ 🥀 ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰❀• ✿(◕‿-)✿🌤️❀•❀⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @mabsaa ‎ ╰━━⊰❀•🌤️ (✿◠‿◠) ❀•❀⊱━━╯
الان بهترین فرصت برای شاد کردن دل این بچه های روستاهای مرزی سیستانه☺️ 🔴اونم کمک به برپایی سفره افطار و یک جشن عالی برای این کودکان و خانواده های کم برخوردار روستاهای مرزی در شب ولادت امام حسن مجتبی(ع) شماره کارت (کلیک کنید کپی میشه)👇
6063731181316234
6104338800569556
شماره شبا:
IR710600460971015932937001
بنام هیئت حضرت رقیه (س)
اربــــــاب
الان بهترین فرصت برای شاد کردن دل این بچه های روستاهای مرزی سیستانه☺️ 🔴اونم کمک به برپایی سفره افطا
اگر کسی میخواد برای امام حسن مجتبی(ع) خرج کنه همین الان وقتشه ! دیگه چیزی نمونده تا ولادتش ! معلوم نیست سال دیگه زنده باشیم و بتونیم با کریم اهل بیت معامله کنیم... 🔻این مجموعه مورد تایید و اعتماد کانال ما است و میتونید با خیال راحت به این مورد کمک کنید. لطفاً بعد واریز رسیدتون رو به آیدی زیر بفرستید: @Mehdi_Sadeghi_ir
💢 اسکان ارزان کربلا 💢 🏡اگر دنبال یه اسکان فوق العاده تمیز و نزدیک حرم توی کربلا هستید حتما کانال بیت الزهرا (س) رو دنبال کنید 💢بفرست برای اون رفیقت که میخواد بره کربلا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1430127310C1ed13fee0f