eitaa logo
Arbaeen.ir |رسانه مردمی اربعین
7.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
826 ویدیو
31 فایل
﷽ کانال رسانه مردمی اربعین سایت: Arbaeen.IR ارتباط با ما: @Arbaeen_admin تلگرام: t.me/ArbaeenIR ایتا: eitaa.com/ArbaeenIR سروش splus.ir/Arbaeenir بله : ble.im/ArbaeenIR روبیکا: rubika.ir/Arbaeenir اینستاگرام: instagram.com/arbaeen.ir1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تاثیر ویژه احساس وظیفه نسبت به امام زمان (عج) در اربعینی شدنم ⭕️ نیتی که به پیاده روی اربعین اثرفوق العاده می دهد! فقط اگه خدا بخواهد...می شود بسم رب الشهدا.... پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من !😭 فقط با و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭 اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ، این بار ای اربعین را می خواستم به آقا میگفتم می خوام برم ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس بود همراه با وصف نشدنی دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم.... اما دلم آشوب بود خیلی بودم و گریه میکردم...😭 یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞 تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه باشی خدا جور میکنه... پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت: "سلام همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران" و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭 دیگه خواب نبود💤 اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍 اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد... همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود... ✍️ : زهرا از 📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم: 🆔 @arbaeen_admin ـــــــــــــــــــ ⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی 🔴 @ArbaeenIR
🔴 تاثیر ویژه احساس وظیفه نسبت به امام زمان (عج) در اربعینی شدنم ⭕️ نیتی که به پیاده روی اربعین اثرفوق العاده می دهد! فقط اگه خدا بخواهد...می شود بسم رب الشهدا.... پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من !😭 فقط با و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭 اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ، این بار ای اربعین را می خواستم به آقا میگفتم می خوام برم ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس بود همراه با وصف نشدنی دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم.... اما دلم آشوب بود خیلی بودم و گریه میکردم...😭 یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞 تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه باشی خدا جور میکنه... پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت: "سلام همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران" و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭 دیگه خواب نبود💤 اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍 اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد... همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود... 📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم goo.gl/HQJgev ✍️ : زهرا از 📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم: 🆔 @arbaeen_admin ـــــــــــــــــــ ⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی 🔴 @ArbaeenIR
📣 *تردید نکن!* ♦️ در گیر و دار هجوم به خانه ، در میان شعله و تازیانه و غلاف شمشیر و سیلی و چه و چه، وقتی ریسمان به گردن حیدر انداخته و به سوی مسجد پیامبر میکشیدند؛ همان که در پله ای از ایستاده بود که اگر ابوذر از مقامش آگاه میشد جانش را میگرفت، همان سلمان که در وصفش فرموده اند: «مِنّا أهلُ البَیت»، همان سلمان که از یاران انگشت شمار در این وانفسا بود، همان سلمان لحظه ای تردید کرد! ♦️ آن هم نه تردید در حقانیت مولایش! بلکه قدری درنگ کرد که مگر این علی همان علی قاتل مرحب و عمرو بن عبدود نیست!؟ مگر همان علی نیست که در قلعه خیبر را از جا کند؟! مگر همان علی نیست که به اسم اعظم آگاه است!؟ مگر همان علی نیست که *او با حق و حق با اوست* !؟ پس چرا هیچ نمیگوید!؟ چرا دست به نمی برد!؟ چرا زمین مدینه را از خون اینان لبریز نمیکند؟! ♦️ در همان شلوغی مولا لحظه ای برگشت و به چشمهای سلمان خیره شد که ! دوباره با من کن که من هستم و امروز ام این است... ♦️ امروز هم قصه همان است. مولا حرفی میزند، کاری میکند اما جماعت مؤمنین و امت حزب الله از درکش عاجز میشوند. موج انتقادات راه می افتد که چنین گفتن غلط بود و چنان گفتن بهتر... ‼️ *برادر! را بد فهمیده ایم! طرفدار ولایت بودن آنجا که رأی من و تو را تأیید میکند نیست. اگر و من و تو بود که اکنون من و تو مولای این امت بودیم و آن وقت واویلا! ما آنجا زده میشود که مولا مخالف نظرمان سخنی گفت! آنجا که دو دوتای عقلمان چهارتای مولا نمی شود! آنجا اگر گفتیم مردیم...* 🖋سید مهدی سرخان 📌https://ble.im/heyatiha72 🆔 @ArbaeenIR