eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
22 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢آثار زیارت به برخی از آثار زیارت اشاره میکنیم؛ 🔶نور و آرامش الهی خداوند در قرآن مجید رسیدن به نور و آرامش الهی را در رفتن به خانه های دانسته است و دستور میدهد خانه هایی که در آنجا صبح‌گاهان و عصرگاهان، تسبیح خدا گفته میشود مورد احترام و بزرگداشت قرار گیرد: «فی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الآصال رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یخافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الأَبْصار». (این نور الهی) در خانه‌هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده، دیوارهای آنرا بالا برند (تا از دستبرد شیاطین وهوسبازان در امان باشد)؛ خانه‌هایی که نام خدا در آنها برده می‌شود و صبح وشام درآنها تسبیح او می‌گویند. مردانی که خرید و فروش و بازرگانی، آنان را از یاد خدا و برپاداشتن‌نماز و ادای زکات غافل نمیکند. آنها از روزی میترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و زبر میشوند.» ➖سیوطی مینویسد: وقتی این آیه نازل شد و پیامبر (ص) آن را در مسجد تلاوت کرد، مردی برخاست و از پیامبر خدا (ص) پرسید: در اینجا مقصود از بیوت، کدام خانه ها است؟ پیامبر (ص) فرمود: خانه های پیامبران. ابوبکر در حالیکه به خانه علی و فاطمه (س) اشاره میکرد پرسید: آیا این هم از همان خانه هاست؟ پیامبر (ص) فرمود: از برترین آنها است. (۲) 🔶محبت الهی و سعادت امام صادق(ع):« مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ ع وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَيْنِ وَ بُغْضَ زِيَارَتِهِ». هر کس که خدا خیر خواه او باشد، محبت امام حسین (ع)و شوق زیارتش را در دل او می اندازد، و هر کس که خدا بدخواه او باشد، کینه و بغض زیارت امام حسین(ع)را در دل او می نهد.(۳) 🔶رفع مشکلات مادی یکی از شبهاتی که همواره مطرح می‌شود عبارت است از اینکه افراد به جای حج و زیارت به فقرا کمک کنند این در حالی است که زیارت از جهات مختلف برای فقر زدایی تأثیر گذار است؛ ➖امام باقر(ع):«مُروا شيعَتَنا بِزيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام فَاِنَّ اِتْيانَهُ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ وَ يَمُدُّ فِى الْعُمْرِ وَ يَدْفَعُ مَرافِعَ السُّوءِ و اِتيانُهُ مُفْتَرَضٌ عَلى كُلِّ مُؤمِنٍ يَقِرُّ لِلحُسَينِبِالإِمامَةِ مِنَ اللّهِ» شیعیان ما را به زیارت قبر حسین امر کنید. زیارت قبر حسین، روزی را زیاد عمر را افزایش می دهد و بلاهای سخت را دفع می‌کند.(۴) ➖از قدیم گفته‌اند: «ﺍﮔر می‌خواهی کسی را یک وعده سیر کنی، به او ماهی بده، ولی اگر می‌خواهی یک عمر سیرش کنی، به او ماهی‌گیری یاد بده.» آشنایی و ارتباط با انسان های فداکار که نه تنها مال بلکه جان شیرین شان را در راه خدا فرا کرده اند روحیه فداکاری را در انسان تقویت میکند؛ در زیارت امام حسین(ع) به بالاترین الگوهای فداکاری و خستگی ناپذیری، احترام، توجه، و ابراز محبت می کنیم، و اراده و انگیزۀ ما برای فداکارای و. . تقویت می شود و به این صفات نزدیک می شویم. ➖ نقش معنویت در انگیزه برای کارهای نیک امری است واضح که در قرآن هم به آن اشاره شده است؛ «لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآْخِرِ وَ الْمَلائِکةِ وَ الْکتابِ وَ النَّبِیینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ...»نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید (و تمام گفتگوی شما، دربارة قبله و تغییر آن باشد و وقت خود را مصروف آن سازید)؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورده، مال (خود) را، با تمام علاقه ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و خواهندگان و بردگان، انفاق کند». می فرماید: «وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکمْ قالُوا خیراً لِلَّذین أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخرَةِ خَیرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ» (هنگامی که) به پرهیزگاران گفته می شد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ می گفتند: خیر (و سعادت). (آری) برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است و سرای آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سرای پرهیزگاران!»(۵) 🔻 ادامه دارد 👇👇
🔶استجابت دعاها ➖ امام صادق(ع):«إن کانَت لَک حاجَةٌ، فَاجعَل قَبرَ النَّبِی خَلفَ کتِفَیک، وَاستَقبِلِ القِبلَةَ وَارفَع یدَیک، وَاسأَل حاجَتَک؛ فَإِنَّک أحرى أن تُقضى إن شاءَ اللّهُ».(۶) حاجتى داشتى، پشت به قبر پیامبر(ص) و رو به قبله بِایست و دو دستت را به آسمان بردار و حاجتت را بخواه، که در این صورت، سزاوارترى تا به خواست خدا، حاجتت برآورده گردد. ➖ امام صادق(ع):إنَّ أبوابَ السَّماءِ لَتُفتَحُ عِندَ دُعاءِ الزّائِرِ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ(ع)؛ فَلا تَکن عَنِ الخَیرِ نَوّاما» درهاى آسمان در هنگام دعاى زائر امیر المؤمنین(ع) گشوده مى شود. پس، از خیر غافل مباش.(۷) 🔶فریادرسی در سختی ها در مورد زیارت امام رضا(ع) از قول حضرتش روایت است که فرمود: «مَنْ زَارَنِی عَلَى بُعْدِ دَارِی وَ مَزَارِی أَتَیْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِی ثَلَاثَهِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَایَرَتِ الْکُتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالًا وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ الْمِیزَان» کسی که مرا با دوری منزل و مزارم زیارت کند، در روز قیامت در سه جا نزد او می‌آیم تا او را از سختی رهایی بخشم: هنگام تحویل پرونده به دست راست یا چپ، وقت گذشتن از پل صراط و کنار میزان ».(۸) 🔶وجوب بهشت پیامبر اکرم (ص) فرمود: «سَتُدْفَنُ بَضْعَهٌ مِنِّی بِخُرَاسَانَ لَا یَزُورُهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّهَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النَّار» به زودی پاره ای از تن من در خراسان دفن می‌شود، مؤمنی او را زیارت نمی‌کند، مگر آنکه بهشت برای او واجب و بدنش بر آتش حرام می‌شود.»(۹) 🔶🟢فضیلت پیاده روی برای زیارت امام حسین امام صادق (ع): «مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَی عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّی إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ حَتَّی إِذَا قَضَی مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّی إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص. یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَی» کسی که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن علی(ع) باشد اگر پیاده رود، خداوند منّان به هر قدمی که برمی‌دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می‌فرماید تا زمانی که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالی او را از رستگاران قرار می‌دهد تا وقتی که مراسم و اعمال زیارت را به پایان رساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب می‌فرماید تا زمانی که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشته‌ای نزد او آمده و می‌گوید: رسول خدا سلام رسانده و به تو می‌فرماید: «از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته‌ات آمرزیده شد.(۱۰) ➖حضرت صادق (ع): «إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَةً مُوَکَّلِینَ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ ع. فَإِذَا هَمَّ بِزِیَارَتِهِ الرَّجُلُ أَعْطَاهُمُ اللَّهُ ذُنُوبَهُ فَإِذَا خَطَا مَحَوْهَا ثُمَّ إِذَا خَطَا ضَاعَفُوا لَهُ حَسَنَاتِهِ فَمَا تَزَالُ حَسَنَاتُهُ تَضَاعَفُ حَتَّی تُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ اکْتَنَفُوهُ وَ قَدَّسُوهُ وَ یُنَادُونَ مَلَائِکَةَ السَّمَاءِ أَنْ قَدِّسُوا زُوَّارَ حَبِیبِ اللَّهِ فَإِذَا اغْتَسَلُوا نَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ ص. یَا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِی فِی الْجَنَّةِ ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع. أَنَا ضَامِنٌ لِقَضَاءِ حَوَائِجِکُمْ وَ دَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ ...» خداوند متعال فرشتگانی دارد که موکّل قبر حضرت امام حسین (ع)می‌باشند، هنگامی که شخص قصد زیارت آن حضرت را می‌نماید حق تعالی گناهان او را در اختیار این فرشتگان قرار می‌دهد و زمانی که وی قدم برداشت فرشتگان تمام گناهانش را محو می‌کنند و سپس قدم دوّم را که برداشت حسناتش مضاعف و دو چندان می‌کنند و پیوسته با قدم‌هایی که برمی‌دارد حسناتش مضاعف می‌گردد تا به حدّی می‌رسد که بهشت برایش واجب و ثابت می‌گردد، سپس اطرافش را گرفته و تقدیسش می‌کنند و فرشتگان آسمان نداء داده و می‌گویند: «زوّار دوست دوست خدا را تقدیس نمائید»، و وقتی زوّار غسل کردند حضرت محمّد (ص)ایشان را مورد نداء قرار داده و می‌فرماید:ای مسافران خدا! بشارت باد بر شما که در بهشت با من هستید. سپس حضرت امیر (ع) به ایشان نداء نموده و می‌فرماید:من ضامنم که حوائج شما را بر آورده نموده و بلاء را در دنیا و آخرت از شما دفع کنم، ...(۱۱) 🔻 ادامه دارد 👇👇
💠داستان  قاضی نوراللّه شوشتری در کتاب المجالس ماجرای عجیبی نقل کرده است؛ او از پدر و مادری ناصبی متولد شده بود. مادرش نذر کرده بود که اگر پسری از او متولد شود او را برای دزدی و غارت گری در راه زائران حضرت امام حسین (ع) بفرستد تا اموال زائران را غارت کند و آنان را به قتل برساند! زمانی که او به دنیا آمد و به عنفوان جوانی رسید او را به خاطر ادای نذرش سر راه زائران فرستاد. هنگامی که به نواحی مسیّب نزدیک کربلا رسید به انتظار ورود زائران نشست ولی خوابی سنگین او را فرا گرفت و در حالی که خواب بود، قافله زائران از جادّه گذشته، گرد و غبار قافله زائران بر روی او می‌نشیند در این اثنا به خواب می‌بیند که قیامت برپا شده، فرمان آمده که او را به دوزخ دراندازند ولی آتش به خاطر آن گرد و غبار پاک به او نرسید. در حالی که از آن نیّت زشتش لرزان و ترسان بود از خواب بیدار شد. از آن پس ملازم ولایت اهل بیت گشت و مدتی بسیار طولانی مقیم کربلا و ساکن حائر شریف حضرت امام حسین (ع)شد و از این هنگام بود که مدح و ستایش اهل بیت را محور کار خود قرار داد و با یک رباعی کار نورانی مدیحه‌سرایی‌اش را شروع کرد: إذا شِئْتَ النَّجاةَ فَزُر حُسَیناً   لِکَیْ تَلْقی الألهَ قَرِیْرَ عَیْنِ فإنَّ النارَ لَیْسَ تَمَسُّ جِسْمَاً  عَلیهِ غُبارُ زوَّارِ الحسین 👈آنچه گفته شد سرگذشت ابوالحسن جمال الدین علی بن عبدالعزیز موصلی حلّی از ادیبان بزرگ و از مدیحه‌سرایان اهل بیت علیهم السلام و شاعری برجسته و انسانی فاضل بود که در شهر حلّه می‌زیست و در سال ۷۵۰ قمری در همانجا درگذشت و مزارش در شهر حلّه زیارتگاه معروفی است. 💠داستان مرحوم علامه نوری از عالم بزرگوار و متقی و معدن علم و فضل، شیخ المشایخ شیخ جواد و او از پدر بزرگوارش عالم متقی شیخ حسین نجفی نقل می‌کند: مردی نصرانی در بصره تجارت داشت ‌سود بسیار از بازرگانی به دست آورد، به طوری که بصره را برای سکونت و تجارت خود مناسب ندید. همکاران و دوستانش برای او نوشتند به بغداد بیا، بصره برای تو سزاوار نیست. ناگزیر اموال خود را گرد آورده، به سوی بغداد حرکت کرد تا بتواند به کسب خود ادامه دهد. در راه دزدان به وی حمله کردند و اموالش را چپاول نمودند. تاجر بینوا با دست خالی و پای پیاده خود را به یکی از بادیه نشین‌ها رسانیده و به عنوان مهمان بر آن‌ها وارد شد. کم کم با اهل قبیله مأنوس گردید، و در تغییر مکان با آن‌ها همراه، و در کار و شغل زراعت با آن‌ها همکاری می‌نمود. پس از مدتی با خود گفت: گویا من بر این مردم تحمیل شده‌ام. لذا روزی با جوانان و رفقا اندیشه خود را به میان گذاشت. به ا و گفتند: مطمئن باش تو بر ما تحمیل نشده‌ای. زیرا بودجه روزانه معینی برای خوردن و آشامیدن میهمانان منظور است، و با بود و نبود تو تغییری در آن داده نمی‌شود، آسوده باش. تا این‌که عده‌ای از آن‌ها قصد زیارت ائمه کردند و جهت توشه راه، گندم و خرما تهیه کردند، این نصرانی هم شوق زیارت پیدا کرد و گفت: از تنهایی در اینجا خسته می‌شوم، اگر مانعی ندارد مرا هم با خود ببرید تا کمکی برای شما باشم. لذا آن نصرانی را هم با خود بردند. از توشه آن‌ها می‌خورد و مواظب اثاث آن‌ها بود، تا به نجف اشرف وارد شدند، زیارت کرده سپس عازم کربلا شدند. ایام عاشورا بود، چون داخل کربلا شدند، همه کربلا پر از ماتم و شور و گریه بود. کنار صحن منزل کردند و اثاثیه خود را پیش نصرانی گذاشتند و به او گفتند: همین جا بمان تا فردا بعد از ظهر ما نزد تو می‌آییم. شب عاشورا بود، نصرانی در آنجا ماند. چون مقداری از شب گذشت، سه بزرگوار دید که از حرم خارج شدند، یکی از آن‌ها به دیگری فرمود: نام زائرانی را که در این شهر آمده‌اند در دفتر مخصوص ثبت کن. آن دو نفر جدا شدند و رفتند،‌ مدتی گذشت و برگشتند و صورت اسامی را تقدیم آقا نمودند. آقا نگاهی به دفتر کرد و فرمود:‌هنوز از افراد زائر باقی مانده است. دوباره رفتند و برگشتند و گفتند: کسی باقی نمانده است. آقا فرمود: باز هم لیست کمبود دارد، آن را کامل کنید. برای سومین بار به همه جا مراجعه کردند،‌ برگشتند و گفتند: هیچ کس باقی نمانده است مگر این مرد نصرانی. فرمود:‌چرا اسم او ننوشته‌اید؟ «اَلَیسَ قَد حُلَّ بِساحَتِنا؛ آیا او در حریم ما وارد نشده است؟» پس آن نصرانی از خواب کفر بیدار شد و نور ایمان در دلش تابید، و خداوند عوض اموال دنیوی نعمت‌های اخروی به او لطف فرمود.(۱۲) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.کتاب رحمت واسعه، صفحه ٢٧٢ ۲.الدّر المنثور، تفسیر آیه مورد اشاره ۳.کامل الزیارات، ص۱۴۲. ۴.تهذیب، ج۶، ص۴۵ و ۴۲ ۵.نحل /۳۰ ۶.الکافی، ج ۴، ص ۵۵۱ ۷.المقنعة، ص ۴۶۲ ۸.عيون أخبار الرِّضا،ج۲،ص۲۵۵ ۹.بحار الأنوار،ج۱۰۲،ص۳۱ ۱۰.ثواب‌الاعمال، صفحه۹۱ ۱۱.همان،ص۹۲ ۱۲.دارالسلام: ج ۲، ص ۱۴۴ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
🌸🍃🌸🍃 از نوشته های زیبای شهید آوینی,,, سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود. اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…! جیب چپ نبود… جیب پیرهنم! نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه! اما خبری از پول نبود…  به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!! گفت: به قیافه اش نگاه می کنم! گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش افتاده…!!! یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی ، می رسونمت … . خدای من! من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم اما الان هرچه نگاه می کنم ، می بینم هیچی ندارم، خالیه خالی ام … فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت … خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟؟؟ الهی و ربی  من لی غیرک ... 
🟢 درس اول کرم و سخاوت بی‌بديل مورّخان نوشته اند: «حضرت مجتبی عليه السلام‌» در طول عمر خويش دو بار تمام اموال و دارايی خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم كرده و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.‌» 💠داستان عثمان در كنار مسجد مدينه نشسته بود. مرد فقيری از او كمك مالی خواست. او پنج درهم به وی داد. فقير گفت: مرا نزد كسی راهنمايی كن كه كمك بيشتری به من كند. عثمان به طرف حضرت مجتبی و حسين بن علی عليهما السلام و عبداللَّه جعفر، كه در گوشه‌ای از مسجد نشسته بودند اشاره كرد و گفت: نزد اين چند نفر جوان كه در آنجا نشسته‌اند رفته، از آنها تقاضای كمك می‌كني. وی نزد آنها رفت و درخواست كمك نمود. امام حسن عليه السلام فرمود: از ديگران كمك مالی خواستن، تنها در سه مورد رواست: ديه‌ای (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن به كلّی عاجز باشد، يا بدهی كمرشكن داشته باشد كه از عهده پرداخت آن ناتوان است، و يا فقير و درمانده گردد، به گونه‌ای كه دستش به جايی نرسد. پس در مورد كداميك از اين سه مورد درخواست كمك می‌كني؟ گفت: اتفاقاً گرفتاری من يكی از همين سه چيز است. حضرت مجتبی عليه السلام پنجاه دينار به وی داد، و امام حسين عليه السلام به پيروی از آن حضرت [و با حفظ حرمت او] چهل و نُه دينار، و عبداللَّه بن جعفر چهل و هشت دينار به وی دادند. مرد فقير هنگام برگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردي؟ جواب داد: از تو پول خواستم، تو [اوّلاً كم] پول دادی و [ثانياً] نپرسيدی پول را برای چه منظوری می‌خواهم؟ امّا هنگامی كه نزد آن سه نفر رفتم، يكی از آنها (حسن بن علي) در مورد مصرف پول از من پرسش نمود و آن گاه هر كدام مبالغی را به من عطا كردند. عثمان گفت: اين خاندان، منبع علم و حكمت، و سرچشمه نيكی و فضيلتند. نظير آنها را نمی‌توان يافت.(۲) 💠داستان يكی از كنيزان حضرت، دست گلی را به عنوان هديه به آن حضرت تقديم كرد. حضرت او را در مقابل آزاد نمود. وقتی به آن حضرت گفتند: چگونه كنيزی را كه قيمت گزافی دارد در مقابل يك دسته گل آزاد كردي؟ فرمود: خداوند ما را اين چنين تربيت نموده و فرموده است: «وَ اِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها‌»؛(5) «هرگاه با تحيّتی به شما تحيّت گفته شد، شما نيز تحيّتی بهتر يا همانند آن بفرستيد.» و من هديه‌ای را بهتر برای اين كنيز از آزادی او نيافتم.(۳) ✔️كمك از طريق راهنمايی گاه حضرت دست خالی بود و نمی‌توانست مستقيم به فقيری كمك كند، از اين رو از طريق راهنمايی صحيح مشكل او را حل می‌كرد. 💠داستان روزی فقيری نزد آن حضرت آمد و درخواست كمك نمود. حضرت پولی نداشت به او كمك كند و از اينكه مرد فقير نااميد برگردد، شرمسار بود؛ لذا فرمود: آيا حاضری تو را به كاری راهنمايی كنم كه به مقصودت برسي؟ فقير گفت: چه كاري؟ حضرت فرمود: امروز دختر خليفه از دنيا رفته و خليفه [سخت] عزادار است، ولی هنوز كسی [جرأت نكرده] به او تسليت بگويد. نزد خليفه می‌روی و با سخنانی كه به تو می‌گويم، او را تسليت می‌گويي. فقير گفت: چگونه تسليت بگويم؟ حضرت فرمود: وقتی نزد خليفه رسيدی بگو: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الّذی سَتَرَها بِجُلُوسِكَ عَلی قَبْرِها وَلاهَتَكَها بِجُلُوسِها عَلی قَبْرِكَ؛ ستايش خدای را كه او را مستور كرد [و زير خاك پنهان نمود] با نشستن تو بر قبر او (يعنی زير سايه پدر از دنيا رفت) و او را هتك و اهانت نكرد با نشستن او بر سر قبر تو (يعنی ممكن بود بعد از تو دخترت در عالم تنهايی مورد هتك و بی‌حرمتی قرار بگيرد).» مرد فقير طبق گفته حضرت عمل كرد. اين جملات عاطفی اثر عميقی بر روح خليفه گذارد و از حُزن و اندوه او كاست؛ از اين رو دستور داد جايزه‌ای به وی بدهند. آن گاه پرسيد: اين سخن از آنِ تو بود؟ گفت: نه، حسن بن علی عليهما السلام آن را به من آموخته است. خليفه گفت: راست می‌گويي، او منبع سخنان فصيح و شيرين است.(۴) ✔️ نجات فقرا شخصی خدمت حضرت مجتبی عليه السلام رسيد و عرض كرد:‌ای فرزند اميرمؤمنان! تو را به خدايی كه به شما نعمت فراوان داده سوگند می‌دهم به فرياد من برس كه دشمنی ستمكار دارم كه نه حرمت پيران را پاس می‌دارد، و نه به كوچكی صغيران ترحّم می‌كند. حضرت كه به جايی تكيه داده بودند، با شنيدن اين سخن برخاسته و فرمودند: اين دشمن كيست تا داد تو را از او بگيرم؟ عرض كرد: دشمن من فقر و نداری است. حضرت اندكی سر به زير انداخته، سپس به خدمتكار خويش فرمودند: آنچه از مال نزد تو موجود است حاضر كن. او نيز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد. و بعد، حضرت فرمودند: تو را به خدا سوگند می‌دهم هرگاه بار ديگر اين دشمن به تو حمله كرد و در حق تو ستم روا داشت، او را نزد من بياور تا [شرّ] او را از تو دور گردانم.‌»(۵) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ آرشیو مطالب (سخنرانی) 🔰
🟢 درس دوم حلم و گذشت 💠داستان روزی پیرمردی از اهالی شام آن حضرت را که سوار بر مرکبی بود، دید و آنچه خواست به آن حضرت دشنام گفت؛ ولی امام (ع) سکوت کرد. وقتی ناسزاگویی او تمام شد، امام با آغوش باز به سوی او توجه کرد و در حالی که خنده بر لب داشت، بر او سلام کرد و فرمود: «أَیهَا الشَّیخُ أَظُنُّک غرِیباً وَ لَعلَّک شبِّهْتَ فلَوِ استَعْتَبْتَنَا أَعتَبْنَاک وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَینَاک وَ لَوْ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاک وَ لَوْ اسْتَحْمَلْتَنَا حَمَّلْنَاک وَ إِنْ کنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاک وَ إِنْ کنْتَ عُرْیاناً کسَوْنَاک وَ إِنْ کنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَینَاک وَ إِنْ کنْتَ طَرِیداً آوَینَاک وَ إِنْ کانَ لَک حَاجَةٌ قَضَینَاهَا لَک فلَوْ حَرَّکتَ رَحْلَک إِلَینَا وَ کنْتَ ضَیفَنَا إِلَی وَقْتِ ارْتِحَالِک کانَ أَعْوَدَ عَلَیک لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِیضاً وَ مَالًا کبِیراً؛ ای پیرمرد! به گمانم غریبی و گویا به اشتباه افتاده ای! اگر از ما بخواهی مشکلات را حل کنیم، سختی ها را از تو برطرف می کنیم و اگر از ما کمک بخواهی به تو عطا می کنیم، و اگر از ما راهنمایی بخواهی، تو را راهنمایی می نماییم، و اگر بخواهی برایت بردباری کنیم چنین می کنیم، و اگر گرسنه هستی، تو را سیر می کنیم، و اگر برهنه هستی، تو را می پوشانیم، و اگر نیازمندی، تو را بی نیاز می کنیم، و اگر رانده شده ای، به تو پناه می دهیم، و اگر حاجتی داری، برای تو بر می آوریم، و اگر به سوی ما سفر نموده ای، تا وقت بازگشت میهمان ما هستی، و این برای تو بهتر است؛ زیرا ما خانۀ وسیعی برای پذیرایی داریم و منزلت و مال فراوان در اختیار ماست.» هنگامی که آن مرد شامی این گفتار پر مهر امام حسن(ع) را شنید، گریست و آنچنان دگرگون شد که در همان لحظه عرض کرد: «>اشْهَدُ انَّک خَلَیفَةُ اللَّهِ فی ارْضِهِ "وَاللَّهُ اعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ"»گواهی می دهم که تو خلیفۀ خدا در زمینش هستی و خدای متعال آگاه تر است که رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد.» آنگاه گفت: من تو و پدرت را دشمن ترین مخلوقات نزد خود می پنداشتم؛ اما اکنون دریافتم که محبوب ترین خلق خدا نزد من می باشید. آن مرد اثاث خود را به منزل امام انتقال داد و تا در مدینه بود، میهمان آن حضرت بود، سپس به سوی شام بازگشت، در حالی که صادقانه به ولایت خاندان رسالت معتقد شده بود.(۶) 💠 برتر از گذشت حضرت مجتبی عليه السلام گوسفندی داشتند. روزی می‌بيند كه پای گوسفند شكسته است. به غلام خود فرمود: چه كسی اين كار را كرده است؟ غلام عرض كرد: من اين كار را انجام داده ام. حضرت فرمود: چرا چنين كردي؟ غلام عرض كرد: می‌خواستم شما را ناراحت و اندوهگين كنم. حضرت تبسّم كرد و آن گاه فرمود: اين عمل به خاطر اين است كه تو آزاد نيستي. پس او را آزاد كرد و به او هديه خوبی نيز عطا فرمود. راستی حضرت حقيقتاً مصداق اين آيه است كه می‌فرمايد: «وَالْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَالْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ‌»و خشم خود را فرو می‌برند، و از خطای مردم در می‌گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد.(۷) 💠داستانی دیگر از عفو و گذشت امام حسن (ع) همسایه ای یهودی داشت که دیوار خانه اش خراب شده و فاضلاب منزلش به منزل امام ریخته بود. امام چیزی به او نفرمود تا اینکه روزی همسر مرد یهودی به منزل امام آمد و متوجه شد و به شوهرش خبر داد. مرد یهودی برای عذرخواهی نزد حضرت آمد؛ اما حضرت در جواب سؤال مرد یهودی که پرسید: چرا به من اعتراض نکردید، فرمودند: جدم رسول خدا (ص) به من دستور داده است که همسایه را تکریم کنم. این برخورد حضرت سبب شد تا آن مرد یهودی مسلمان شود.(۸) 🟢 درس سوم قناعت و ساده زيستی روزی حضرت مجتبی عليه السلام با برادرش حسين بن علی عليهما السلام و فرزندان عباس به باغ يكی از ارادتمندان رفتند و در باغ گردشی نمودند و در گوشه‌ای نشستند. امام مجتبی عليه السلام به شخصی به نام مُدرِك بن زياد فرمود:‌ای مرد! آيا غذا و خوردنی پيدا نمی‌شود تا ميل كنيم. مُدْرك فوراً مقداری نان و سبزی و نمك آورد و حضرت تناول كرد و فرمود: چقدر خوشمزه و پاكيزه بود! طولی نكشيد كه غذای بسيار لذيذ و خوشمزه‌ای آوردند. امام به مُدرك فرمود: تمام غلامان و خدمتگزاران را فراخوان تا از اين غذا بخورند. غلامان آمدند و از غذا خوردند، ولی امام خود تناول نفرمود. مُدرك علّت را پرسيد. حضرت فرمود: آن نان و نمك و سبزی غذای محرومان بود و همان غذای محبوب من می‌باشد.(۹) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅🔰 کانال آرشیو مطالب(سخنرانی) 🔰🔰
رخدادهای پیرامون واقعه کربلا در پنجم صفر سال 61 هجری قمری به شرح زیر است: در روز پنجم ماه صفر سال 61 ه.ق، حضرت رقیه (س) مظلومانه به شهادت رسید. نام شریفش «رقیه»، «فاطمه» و «زینب» و پدرش حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و مادرش ام‌اسحاق است. ولادت آن حضرت در مدینه بود و در سن سه سالگی یا بیشتر در محرم 61 هجری با پدر بزرگوارش به کربلا آمد. قبل از روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجویی حضرت اباعبدالله (ع) قرار گرفت تا آنجا که آن حضرت به خواهرشان حضرت زینب (س) در مورد وی سفارش کردند. حضرت رقیه (س) بعد از شهادت امام حسین (ع)، اهل بیت (ع) و اصحاب ایشان در صحرای کربلا، همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد و در مسیر چهل منزل راه شهر شام، رنج‌های فراوانی دید. در شام بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه، آن‌قدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست و بدن شریف آن حضرت را شبانه دفن کردند. از کهن‌ترین منابعی که نام آن حضرت با لفظ "رقیه" یاد شده است، قصیده سیف بن عمیره نخعی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق(ع) و امام موسی کاظم (ع) است. «🔰»🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
:غفلت از یاد خدا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﺍی ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ! ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻏﺎﻓﻞ ﻛﻨﻨﺪ،ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ[ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ] ﻏﺎﻓﻞ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ،ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﻧﺪ. 📚سوره مبارکه آیه ٩ وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ﻭ[ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ]ﮔﻮﻳﻨﺪ:ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﻢ،ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ[ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ] ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺮﺩﻳﺪ،ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﺘﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻳﺎﻭﺭی ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. 📚سوره مبارکه آیه٣٤ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ.....َ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎنی ﻣﺒﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ،ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺧﻮﺩﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﻛﺮﺩ..... 📚سوره مبارکه آیه ١٩ پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم ما مِن ساعَةٍ تَمُرُّ بِابن آدَمَ لَم یُذکَر اللهُ فیها إلّا حَسِرَ عَلَیها یَومَ القیامَةِ هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد روز قیامت حسرتش را خواهد خورد. 📚نهج الفصاحه صفحه 707 حدیث 2677 امام عليه السلام مَن طالَت غَفلَتُهُ تَعَجَّلَت هَلَكَتُهُ هر كه غفلتش به درازا كشد،هلاكتش شتاب گيرد. 📚 غرر الحكم حدیث ۸۳۱۸ امام عليه السلام أَوحَى اللّه عَزَّ و َجَلَّ إِلى موسى عليه السلام يا موسى: لا تَنسَنى عَلى كُلِّ حالٍ وَ لا تَفرَح بِكَثرَةِ المالِ، فَإِنَّ نِسيانى يُقسِى القُلوبَ، وَ مَعَ كَثرَةِ المالِ كَثرَةُ الذُّنوبِ خداى عزوجل به موسى وحى كرد:اى موسى در هيچ حالى مرا فراموش نكن و به ثروت زياد شاد نشو،زيرا از ياد بردن من دلها را سخت مى كند و همراه ثروت زياد،گناهان زياد است. 📚تحف العقول صفحه ۴۳۹ حضرت سلیمان همسران متعددی برای خود انتخاب کرد و هدفش این بود که از آن همسران،دارای فرزندان متعددی شود تا در اداره مملکت و جهاد با دشمن،به او کمک کنند،بر همین اساس گفت:من با آن‌ها همبستر می‌شوم و به زودی فرزندان متعددی نصیبم شده و همه آن‌ها،یاران من و رزمندگان در جبهه جهاد خواهند شد. او در این گفتار،تنها به همسران و خودش اتکا کرد،خدا را از یاد برد و [ان‌شاء‌الله_اگر خدا بخواهد]نگفت و به این ترتیب بر اثر یک لحظه غفلت،لغزش پیدا کرد و تَرک اَوُلی‌نمود،از این روی وقتی که به سراغ همسرانش رفت،تنها دارای یک فرزند از آن‌ها شد،آن هم ناقص الخلقه بود،جسد مُرده آن فرزند را آوردند و روی تخت او افکندند. سلیمان (ع) دریافت که در این آزمایش الهی،لغزیده است،توبه کرد و از درگاه خدا تقاضای بخشش نمود،و گفت:خدایا مرا ببخش،و به من حکومت بی نظیر عنایت کن،خداوند حکومت بسیار با اقتداری به او داد،باد را تحت فرمان او نمود،تا به فرمان او درآید،و او را دارای مقامات ارجمندی کرد. 📚قصه های قرآن به قلم روان،محمد محمدی اشتهاردی https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
:مقام مادر وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻗﺎﻃﻊ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﭙﺮستید،ﻭﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ نیکی ﻛﻨﻴﺪ،ﻫﺮﮔﺎﻩ یکی ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻳﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﭘﻴﺮی ﺭﺳﻨﺪ[ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺘﻮﻩ ﺁﻭﺭﻧﺪ]ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺍُﻑ ﻣﮕﻮی ﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ[ﺑﺎﻧﮓ ﻣﺰﻥ ﻭ] ﭘﺮﺧﺎﺵ ﻣﻜﻦ،ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ سخنی ﻧﺮم ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ[ﻭﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍنه]ﺑﮕﻮ. 📚سوره مبارکه آیه ۲۳ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﻭ ﺑﺮﺍی ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺯ ﺭﻭی ﻣﻬﺮ ﻭﻣﺤﺒّﺖ،ﺑﺎﻝ ﻓﺮﻭتنی ﻓﺮﻭﺩ ﺁﺭ ﻭ ﺑﮕﻮ:ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻛﻮﺩکی ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ،ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺣﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭﺩﻩ. 📚سوره مبارکه آیه ۲۴ پیامبر صلّی اللّه عليه و آله وسلّم الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ بهشت،زير پاى مادران است. 📚كنزالعمّال حدیث ۴۵۴۳۹ پیامبر صلّى الله عليه و آله و سلّم أعظَمُ الناسِ حَقّا على المرأةِ زَوجُها،وأعظَمُ الناسِ حقّا عَلَى الرَّجُلِ اُمُّهُ بزرگترين حقّ را بر زن،شوهر او دارد و بزرگترين حقّ را بر مرد،مادر او دارد. 📚كنز العمّال حدیث۴۴۷۷۱ امام عليه السّلام جاءَ رجُلٌ إلَى النَّبیِّ صلّى الله عليه و آله و سلّم فقالَ:يا رسولَ اللّه،مَن أبَرُّ ؟قالَ: اُمَّكَ،قالَ:ثُمّ مَن؟قالَ:اُمَّكَ، قالَ:ثُمَّ مَن؟قالَ:اُمَّكَ،قالَ:ثُمّ مَن؟قالَ:أباكَ مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلّم آمد و عرض كرد:اى رسول خدا،به چه كسى نيكى كنم؟فرمود:به مادرت. عرض كرد:سپس به چه كسى؟فرمود:به عرض كرد:بعد از او به چه كسى؟فرمود به عرض كرد:سپس به چه كسى؟فرمود:به پدرت. 📚منتخب ميزان الحكمه حدیث۶۱۴ روزی حضرت موسی علیه‌ السّلام درضمن مناجات به پروردگار عرض کرد:خدایا می‌خواهم همنشینی را که در بهشت دارم،ببینم که چگونه شخصی است! جبرئیل بر او نازل شد و گفت:یا موسی قصابی که در فلان محل است،همنشین تو است،حضرت موسی درب دُکان قصاب آمد، دید جوانی شبیه شب گردان، مشغول فروختن گوشت است،شب که شد جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل رفت،حضرت به دنبال او رفت تا به منزل رسید به جوان گفت:مهمان نمی‌خواهی؟ گفت:بفرمائید،حضرت موسی علیه السّلام رابه درون خانه برد،حضرت دید جوان غذائی تهیه نمود،آنگاه زنبیلی از طبقه بالا آورد،پیرزنی کهنسال را از درون زنبیل بیرون آورد و او راشستشو داد،غذا را با دست خودبه اوخورانید،موقعی که خواست زنبیل را به جای اول بیاویزد،پیرزن کلماتی را گفت که مفهوم نبود؛ بعد جوان برای حضرت موسی علیه السّلام غذا آورد و خوردند،آن حضرت سؤال کرد،حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟عرض کرد:این پیرزن مادر من است،چون وضع مادی‌ام خوب نیست کنیزی برایش بخرم،خودم او را خدمت می‌کنم،پرسید:آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود؟گفت:هر وقت او را شستشو می‌دهم و غذا به او می‌خورانم می‌گوید:خدا ترا ببخشدو همنشین و هم درجه حضرت موسی علیه السّلام در بهشت گردی... حضرت موسی علیه السّلام فرمود:ای جوان بشارت می‌دهم به تو که خداوند دعای مادرت را مستجاب کرده،جبرئیل به من خبر داد در بهشت تو همنشین من هستی. 📚 یک‌ صد موضوع پانصد داستان https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
‍ 🌸🍃🌸🍃 نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد. روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد. روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند. به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند. https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
:صدقه وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً و هر كه روزی او تنگ باشد،بايد از آنچه خدا به او داده است انفاق كند، خدا هيچكس را بيش از آنچه به او داده مكلّف نمی کند،خدا از پس سختی آسانی قرار می دهد. 📚سوره مبارکه آیه۷ إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﺍم ﻧﻴﻜﻮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ،[ ﻭﺍﻣﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍ ] ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺷﻮﺩ،ﻭ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺎﺍﺭﺯﺷﻲ ﺍﺳﺖ. 📚سوره مبارکه آیه ١٨ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ.... ﺍی ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻨﺖ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻜﻨﻴﺪ.... 📚سوره مبارکه آیه٢٦٤ پيامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم  إنَّ الصَّدَقَة َلتُطفِئُ غَضَبَ الرَّبّ ِ ،خشم پروردگار را فرو می‌نشاند. 📚نهج الفصاحه صفحه۲۸۴،حدیث۶۴۶ حضرت علیه السّلام اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ وَ مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جادَ بِالْعَطِيَّة ِ روزی را به وسيله طلب كنيد و كسی كه به گرفتن عوض باور داشته باشد، به بخشش جوانمردی كند. 📚نهج البلاغه حكمت۱۳۲ .اِذا أَمْلَقْتُمْ فَتاجِرُوا اَللهَ بِالصَّدَقَة ِ چون تنگدست گشتيد به وسيله دادن با خدا معامله كنيد. 📚نهج البلاغه حكمت۲۵۰ امام علیه السّلام اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ  كار خير و ،فقر را مى بَرند،بر عمر مى افزايندو هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى كنند. 📚من لا یحضره الفقیه ج۲،ص۶۶، ح۱۷۲۹ روزی حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم از شیطان پرسید:ای ملعون!چرا مانع از دادن می شوی؟عرض کرد:ای رسول خدا اگر اَره ای بر سرم گذارند و مانند درخت اَره ام کنند برایم راحتر است از تحمل صدقه دادن اشخاص،حضرت فرمود:چرا از صدقه دادن مردم ناراحتی؟شیطان گفت:در پنج خصلت است: ۱.مال را زیاد می کند. ۲.مریضان را شِفا می دهد. ۳.بلاها را دفع می کند. ۴.صدقه دهندگان به سرعت از پل صراط عبور می کنند. ۵.بدون حساب واردبهشت میشوند و عذابی برایشان نیست. رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم پس از استماع این سخنان از شیطان به او فرمود:خدا عذابت را زیاد گرداند. 📚کتاب داستانهای عبرت انگیز از شیطان https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
:کم فروشی وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ أَلَا يَظُنُّ أُولَٰئِكَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ ﻭﺍی ﺑﺮ ! ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﻛﺎﻟﺎیی ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﻭزن می ﺳﺘﺎﻧﻨﺪ،ﺗﻤﺎم ﻭ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻰ ﺳﺘﺎﻧﻨﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﺯﻥ ﻛﻨﻨﺪ،ﻛﻢ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ. ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺮ ﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ؟ 📚سوره مبارکه آیه ۱،۲،۳،۴ وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﻭ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﻣﻜﺎﻫﻴﺪ. 📚سوره مبارکه آیه ۹ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ. ﻭ [ﻣﺘﺎﻉ ﻭ ﻛﺎﻟﺎ ﺭﺍ] ﺑﺎ ﺗﺮﺍﺯﻭی ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺯﻥ ﻛﻨﻴﺪ،ﻭ ﺍﺯ ﻗﻴﻤﺖ ﺍﺷﻴﺎء ﻭ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﻣﺮﺩم ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺮﻳﺪ ﻧﻜﺎﻫﻴﺪ،ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﺒﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻧﻪ ﻓﺘﻨﻪ ﻭ ﺁﺷﻮﺏ ﺑﺮﭘﺎ ﻧﻜﻨﻴﺪ. 📚سوره مبارکه آیه های ۱۸۳،۱۸۲،۱۸۱ حضرت علیه السّلام إِذَاطُفِّفَتِالْمَكَايِيلُ أَخَذَهُمُ اللَّهُ بِالسِّنِينَ وَالنَّقْصِ هر زمان که مردم کم فروشی کنند،خداوند آنان را به خشکسالی وکم شدن محصول،گرفتار سازد. 📚بحار الأنوار،جلد۹۷،صفحه۴۵ نخستین ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﺧﺖ ﺣﻀﺮﺕ شعیب علیه السّلام بود،ﻗﻮﻣﺶ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻰ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ،ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺟﻬﺎﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﺗﺎﺯﻩ، ﺑﺮ ﺍﻓﻌﺎﻝ ﺷﻨﻴﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﺪ،ﻛﺎﻟﺎ ﻭ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﻛﺎﻣﻞ ﻭﺯﻥ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎﻥ ﻭ ﺗﻘﻠﺐ ﺭﺍ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ،ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺍﺥ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﺣﺘﻜﺎﺭ ﻭ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ،حضرت ﺷﻌﻴﺐ علیه السّلام ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻛﺮﺩ ﻭﻟﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺍﻯ ﻧﺪﺍﺷﺖ،ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ،حضرت ﺷﻌﻴﺐ علیه السّلام ﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ،ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺮ آن قوم ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻭ ﺳﺎﻳﻪ ﺁﺗﺸﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﮔﺮﻣﺎﻯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﻪ ﺧﺎﻧﻪ ها ﻭ ﺁﺏ ﻫﻢ ﻛﺴﻰ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺟﺎﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺩ،ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺑﺮﻯ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺴﻴﻢ ﺧﻨﻜﻰ ﻭﺯﻳﺪﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺁﻥ ﻗﻄﻌﻪ ﺍَﺑﺮ ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﺭﻫﺎﺋﻰ ﻳﺎﺑﻨﺪ،ﭼﻮﻥ ﻫﻤﮕﻰ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﺍﺑﺮ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﻫﺎﻯ ﺁﺗﺶ ﺍﺯ ﺍﺑﺮ ﺑﺎﺭﻳﺪ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳﺸﺎﻥ ﻟﺮﺯﻳﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﻰ ﺩﺭ ﻫﻢ ﭘﻴﭽﻴﺪند ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻨﺪ،ﻣﺪﺕ ﺍﻳﻦ ﻋﺬﺍﺏ ﺭﺍ ﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭﺷﺎﻣﻞ ﻫﻮﺍﻯ ﮔﺮﻡ،ﺁﺑﻬﺎﻯ ﺩﺍﻍ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻟﺮﺯﻩ بود. 📚یکصد موضوع پانصد داستان،بخش عذاب شخصى به دیگرى كه ترازو دار و در حال جان دادن بود گفت:بگو:(لا اله الّا اللّه)او گفت:من به گفتن این كلمه قادر نیستم،پرسیدچرا؟ گفت زیرا كه آن زبانه ترازو،بالاى زبان من قرار گرفته و مانع گفتن:(لا اله الا اللّه) شده ! به او گفت:مگر تو حق مردم را به هنگام وزن کردن اشیاء ادا نمی كردى؟ گفت:چرا،ولى گاهى میشد كه من متوجه نبودم و مقدارى گرد و غبار در میان كفه ترازو بوده و من آن گرد و غبارها را نمیگرفته ام. 📚تفسیر آسان جلد۱۸صفحه ۲۰۱ https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
:اسراف ....وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺁﺗﺶ ﺍﻧﺪ. 📚سوره مبارکه آیه ٤٣ ...وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ...ﻭ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻴﺎﺷﺎﻣﻴﺪ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﻜﻨﻴﺪ،ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ. 📚سوره مبارکه آیه٣١ وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﻭ ﺣﻖّ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺣﻖّ ﺗﻬﻴﺪﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ،ﻭ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻭ ﻭﻟﺨﺮجی ﻣﻜﻦ. 📚سوره مبارکه آیه٢٦ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا بی ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻭلخرجان ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ ﺍﻧﺪ،ﻭ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ ﺍﺳﺖ. 📚سوره مبارکه آیه٢٧ پیامبر صلی الله عليه و آله و سلم مَنْ تَتَبَّعَ ما يَقَعُ مِنْ مائدَةٍ فَاَكَلَهُ ذَهَبَ عَنْهُ الْفَقْرُ وَعَنْ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ اِلَى السَّابِعِ كسى كه جستجو كند و آنچه از سفره افتاده بردارد و بخورد،فقرو تنگدستى از خودش و اولادش تا هفت پشت رخت برمىبندد. 📚مجموعه الاخبار باب 171 حديث 8 پیامبر صلی الله عليه و آله و سلم اَرْبَعَةٌ يَذْهَبْنَ ضياعاً:اَلْاَكْلُ عَلَى الشِّبَعِ وَالسِّراجُ فِى الْقَمَرِوَالزَّرْعُ فِىالسَّبْخَةِ وَالصَّنيعةُ عِنْدَ غَيْرِاَهْلِها. چهار چيز هدر مىرود: 1.خوردن بعد از سيرى 2.روشن كردن چراغ در مهتاب و جائى كه روشن است 3.زراعت در زمينى كه شورهزار است 4.نيكى كردن به كسى كه لايق آن نيست 📚من لايحضره الفقيه جلد4صفحه 352 امام علیه السلام فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِك را رها كن و ميانه روى در پيشگير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگهدار و اضافى آن را براى روز نيازمنديت (قيامت) پيش فرست. 📚صنیف غررالحکم و دررالکلم صفحه 359 حدیث 8128 امام علیه السلام لِلْمُسْرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ يَشْتَرى ما لَيْسَ لَهُ وَيَلْبِسُ ما لَيْسَ لَهُ وَيَأْكُلُ ما لَيْسَ لَهُ كننده را سه نشانه است:چيزهائى را میخرد و مىپوشد و مىخورد كه در شأن او نيست. 📚تفسير نورالثقلين امام علیه السلام اَدْنَى اْلاِسْرافُ هِراقَةُ فَضْلِ اْلاِناءِ وَابْتِذالُ ثَوْبِ الصَّوْنِ وَاِلْقاءُ النَّوى پائين ترين مرتبه عبارتست از 1.دور ريختن آبى كه از آشاميدن اضافه آمده است 2.اينكه لباس كار و لباس بيرونى، يكى باشد 3.بدور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما  چون از هسته خرما ماده غذائى براى شتران تهيه مى شود. 📚وسائل الشيعه،حدیث3باب28 صفحه 374 چند نفر از دوستان و آشنایان در خانه امام رضا علیه السلام مهمان بودند،امام از اتاق بیرون آمد،دقایقی سپری شد،مهمان‌‌ها منتظر برگشتن امام بودند و از دیرکردن ایشان نگران شدند،یکی از دوستان جوان امام که از لای در متوجه آمدن امام شد،بیرون آمد وگفت:سرورم!چرا داخل نمی‌شوید؟چیزی شما را ناراحت کرده است؟امام سیب نیم‌خورده‌ای را نشان داد و گفت و فرمود این میوه را چه کسی این گونه خورده؟مرد جوان صدایش را بلند کرد وگفت این میوه نیم‌خورده کیست؟ مهمان‌ها از اتاق بیرون آمدند،مرد جوان سیب نیم‌خورده را از امام گرفت و باز حرفش را تکرار کرد،یکی از مهمانان دست بر سینه گذاشت و گفت:مولایم! از شما عذر می‌خواهم،این سیب را من خورده‌ام،امام رو به او کرد و فرمود چرا# اسراف می‌کنی؟ چرا قدر نعمت‌های خدا را نمی‌دانی و به آن بی‌اعتنایی،مگر نمی‌دانی که خدا را به سختی می‌دهد؟ امام با مهمانان به اتاق برگشت،وقتی همه در جای خود نشستند،امام رو به آن‌ها کرد و فرمود:دوستان من!وقتی به چیزی نیاز ندارید،بیهوده آن را تلف نکنید و اگر خودتان به آن احتیاج ندارید به کسانی بدهید که به آن نیازمندند. 📚فروع کافى جلد ششم صفحه 297 https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
:مشورت وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ(مومنان کسانی هستند)ﻛﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺍﺳﺖ و از آنچه روزی آنان کرده ایم انفاق میکنند. 📚سوره مبارکه آیه ٣٨ ...وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِين َ ...ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻦ،ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮفتی ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ،ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ. 📚سوره مبارکه آیه١٥٩ رسول صلى الله عليه و آله مُشاوَرَةُ العاقِلِ الناصِحِ رُشدٌ و َيُمنٌ و َتَوفيقٌ مِنَ اللّه  فَإِذا أَشارَ عَلَيكَ النّاصِحُ العاقِلُ فَإِيّاكَ و َالخِلافَ فَإِنَّ فى ذلِكَ العَطَب َ كردن با عاقِل خيرخواه،مايه هدايت و ميمنت است و توفيقى است از جانب خداوند،پس هرگاه خيرخواه عاقل،تو را راهنمايى كرد، مبادا مخالفت كنى كه موجب نابودى مى شود. 📚محاسن جلد2صفحه602حدیث25 رسول صلى الله عليه و آله يَا عَلِيُّ لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ وَ لَا تُشَاوِرِ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ وَ لَا تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّهَا اى على با مكن،زيرا او راه بيرون آمدن از مشكل را بر تو تنگ مى كند و با مكن،زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با مكن،زيرا او حريص بودن را در نظرت زيبا جلوه مى دهد. 📚علل الشرايع جلد2 صفحه559 حدیث1 امام عليه السلام خَيرُ مَن شاوَرتَ ذَوُوا النُّهى وَالعِلمِ و َاولُو التَّجارِبِ و َالحَزمِ بهترين كسى كه با او كنى كسى است كه صاحب عقل و علم و تجربه ها و دورانديشى باشد. 📚غرر الحكم جلد1 صفحه 389 امام عليه السلام مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا هر كس خود رأى شد هلاك مى شود و هر كس با افراد صاحب نظر كند در عقل آنان شريك مى شود. 📚نهج البلاغه قصار161 امام عليه السلام لا غِنَی کالعَقلِ،و لا فَقرَ کالجَهلِ،و لا میراثَ کالاَدَب و لا ظَهیرَ کالمُشاوَرَه هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون نخواهد بود. 📚نهج البلاغه حکمت 54 امام  علیه السلام ما تَشاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِم هيچ قومى با يكديگر نكردند مگر آن كه به راه پيشرفت خود رهنمون شدند. 📚تحف العقول صفحه233 امام جعفر عليه‌السلام مَنِ استشارَلَم يُعَدمْ عِنَدالصّوابِ مادِحاً وَ عِندَ الخَطَأِ عاذِراً کسی که مشورت می کند اگر کارش را درست انجام دهد مردم او را می ستايند و اگر اشتباه کند(چون قبلش مشورت کرده است)ديگران وی را معذور خواهند میدانند. 📚بحارجلد75 صفحه104 در شهر مدينه،مردی که در کمال توانگری بود خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و با آن حضرت درباره ازدواج کرد و گفت: می خواهم با فلان زن که مال و منال زيادی دارد ازدواج کنم،امام حسين عليه السلام فرمودند:اگر با او ازدواج کنی نيازمند و پريشان ميشوي،مدتی نگذشت که آن مرد با امام مخالفت کرد و آن زن را به عقد خود درآورد و بعد از مدت کوتاهی همه دارایی و مال او از بين رفت و در کمال فقر و احتياج به سر برد،روزی خدمت امام حسين عليه السلام آمد در حالی که پشيمان شده بود،امام فرمودند:من تو را از اين کار منع کردم؛ولی تو بر خلاف گفته من عمل کردی،اکنون اگر نظر من را ميخواهی با فلان زن ازدواج کن؛که وضع مالی خوبی ندارد،آن مرد به فرمايش امام عمل کرد و روزی زيادی نصيب او شد. 📚کرامات حسينيه و عباسيه صفحه 59 https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
:بُخل و خِسَّت هَا أَنتُمْ هَٰؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ!ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ،ﭘﺲ ﺑﺮخی ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ،ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻨﺪ،ﻓﻘﻂ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ[ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺧﻮشبختی] ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ،ﻭ ﺧﺪﺍ[ﺍﺯ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻭ ﺻﺪﻗﺎﺕ ﺷﻤﺎ] ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ،ﻭ ﺷﻤﺎﻳﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﻫﺴﺘﻴﺪ،ﻭ ﺍﮔﺮ[ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎی ﺍﻭ]ﺭﻭی ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﻴﺪ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻳﮕﺮی ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎ[ﺭﻭی ﮔﺮﺩﺍﻥ،ﺳﺴﺖ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻭ ] ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. 📚سوره مبارکه آیه ٣٨ وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻓﻀﻠﺶ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﻭﺭﺯند،ﮔﻤﺎﻥ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ،ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﻧﺸﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ،ﺑﻪ ﺯﻭﺩی ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻃﻮﻕ ﮔﺮﺩﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ،ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم می ﺩﻫﻴﺪ آگاه است. 📚سوره مبارکه آیه١٨٠ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِين ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ[ﺍﺯﺍﻧﻔﺎﻕ ﺍﻣﻮﺍﻟﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ] ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ،ﻭ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ،ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ[ﻛﺎﻓﺮﻧﺪ]ﻭ ﻣﺎ ﺑﺮﺍیﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻋﺬﺍبی ﺧﻮﺍﺭﻛﻨﻨﺪﻩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ. 📚سوره مبارکه آیه٣٧ وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﻭ ﺍﺯ [ﺩﺍﺩﻥ]ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺿﺮﻭﺭی ﺯﻧﺪگی ﻭ ﺯﻛﺎﺕ،ﻫﺪﻳﻪ ﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﺑﻪﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ]ﺩﺭﻳﻎ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ. 📚سوره مبارکه آیه٧ پيامبر صلی ‌الله عليه و آله و سلم حُرِّمَتِ الجَنَّةُُ عَلَي المَنّانِ وَ البَخيلِ وَ القَتّاتِ. سه نفر به بهشت راه ندارند:آدم‌های منّت‌گذار، و سخن‌چين. 📚بحار،جلد73 صفحه302 امام علیه السلام والبُخُل جامِعٌ لِمساويِ العيُوبِ وَ هُوَ زِمامٌ يُقادُبِهِ اِلي كُلِّ سُوءٍ! وَ خِسَّت مجمع تمام عيوب و كاستي‌ها و ريسمانی است كه انسان را به هرگونه شرور و بدی ‌ها راهداری مي‌كند! 📚نهج‌البلاغه حکمت378 امام علیه السلام ماَ اجْتَلَبَ سَخَطَ اللهِ بِمثلِ البُخلِ! هيچ‌چيز به اندازه و خسيسي غَضب خدا را باعث نشده است!! 📚فهرست غرر صفحه30 امام جعفر علیه السلام أبخَلُ النّاسِ مَن بَخِلَ بِما افتَرضَ اللهُ عَلَيه. مردم آن کسی است كه در آنچه خداوند بر او(از حقوق مالی و غيره)واجب كرده نمايد(و آن را نپذيرد) 📚بحارجلد73 صفحه300 روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که مشغول طواف خانه کعبه بود ناگهان مردی را دید که پرده آن را گرفته و می گوید:خدایا به احترام این خانه(کعبه)گناه مرا ببخش،پیامبر پرسید:گناهت چیست؟ مرد گفت:گناه من بزرگتر از آن است که برای شما بگویم،پیامبر فرمود:وای برتو! گناه تو بزرگتر است یا زمین؟  مرد گفت:یارسول الله گناه من بزرگتر است،پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:وای بر تو!گناه تو بزرگتر است یا کوه ها! مرد گفت:یارسول الله گناه من بزرگتر است،پیامبر فرمود:گناه تو بزرگتر است یا آسمان ها!مردگفت:یا رسول الله گناه من بزرگتر است،پیامبر فرمود:گناه تو بزرگتر است یا خداوند؟ مردگفت:خداوند بزرگتر و والاتر و برتر است،آنگاه پیامبر فرمود:وای بر تو!بگو ببینم گناهت چیست؟مردگفت:یا رسول الله! من مردی ثروتمند هستم اما هرگاه کسی از من چیزی می خواهد از شدت خست و انگار با شعله ای از آتش به نزدم می آیند،درخواست او چون آتش برای من است،رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم پس از شنیدن این سخن فرمود:از من دور شو و مرا به آتش خودت مسوزان،سوگند به آنکه مرا با هدایت و کرامت برانگیخت،اگر تو در میان کعبه و مقام ابراهیم که مکان مقدسی است بایستی و سالها در آن به نماز مشغول شوی و آنقدر گریه کنی که از اشک چشمانت همچون رودها جاری شود و درختان از آن سیراب شوند،اما در حال مردن،خسیس و از دنیا بروی،خداوند قطعاً تو را در آتش خواهد انداخت،وای بر تو! آیا نمی دانی که خداوند متعال می فرماید: وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ هر کس بخل کند تنها با خود بخل می کند. 📚جامع السعادات نراقی جلد2 صفحه110 https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
:ازدواج وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا الی‌ها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فی ذلِکَ لاَیات لِقوْم یَتَفَکَّرُونَ.  و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید،ودرمیانتان مودّت ورحمت قرار داد،این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند! 📚سوره مبارکه آیه۲۱ وَ أَنکِحُواْ الْأَیَامَی مِنکم وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکم وَ إِمَائکُم إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِه وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید،همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است 📚سوره مبارکه آیه۳۲ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي أَرْبَعِ مَوَاضِعَ عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِي وَجْهِ الْوَالِدَيْنِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكَاح درهای رحمت آسمان در چهار وقت گشوده میشود: ۱.هنگام بارش باران ۲.زمانی که فرزند به چهره پدر و مادرش مینگرد ۳.هنگام گشوده شدن در کعبه ۴.هنگام برپایی مراسم عقد و عروسی 📚بحار الانوار جلد100 صفحه 221 حضرت علیه السلام أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اثْنَيْنِ فِي نِكَاحٍ حَتَّى يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا. از بهترین شفاعتها،شفاعتبین دو نفر در امر است تا اینکه خداوند آنان را مجذوب یکدیگر گرداند. 📚کافی(ط-الاسلامیه) جلد5 صفحه331 امام جعفر علیه السّلام مَنْ زَوَّجَ أَعْزَباً، كَانَ مِمَّنْ يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. کسی که مجردی را تزویج کند و امکان او را فراهم نماید از کسانی است که در قیامت خداوند به آنان نظر لطف می کند. 📚وسایل الشیعه جلد20 صفحه45 امام موسی علیه السّلام ثَلَاثَةٌ يَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ أَوْ أَخْدَمَهُ أَوْ كَتَمَ لَهُ سِرّا سه دسته در روز قیامت،روزی که سایه و پناهی جزء سایه خداوند نیست،در سایه و پناه خدا هستند: ۱.مردی که زمینه برادر مسلمانش را آماده نماید ۲.مردی که به برادر مسلمانش خدمت کن. ۳.کسی که سر برادر مسلمانش را بپوشاند 📚وسائل الشیعه جلد20 صفحه46 امام رضا عليه السّلام فرمود:جبرئيل نازل شد به رسول گرامى اسلام صلّى الله عليه و آله و سلّم گفت:يا محمّدصلّى الله عليه و آله و سلّم خدايت هرآينه به تو سلام مى رساندو مى فرمايد:دختران ودوشيزگان از زنان به منزله ميوه هستند بالاى درخت،زمانى که ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد(بايد آن را چيد)و الّا آفتاب آن را فاسد مى کند و باد(خزان)رنگ آن را تغيير مى دهدو از بين مى رود،به تحقيق دوشيزگان شما وقتى که درک کردند آنچه را که زنان درک مى کنند(يعنى وقتى که به سن بلوغ رسيده و حائض شدند)چاره اى ندارند جز شوهر کردن،و الّا از فتنه و آشوب در امان نمى مانند،رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم پس از شنيدن اين کلام از پيک وحى (جبرئيل)حرکت کرده و به سوى مسجد آمد و جمع کرد مردم را و بر بالاى منبر رفت و اعلام کرد بر مردم آنچه را که جبرئيل به دستور خداى تبارک و تعالى به آن حضرت رسانيده بود،بعد از فرمايشات نبىّ اکرم صلّى الله عليه و آله و سلّم،مردى از ميان مردم برخاست و گفت،يا رسول الله دخترانمان را به چه کسى کنيم؟پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمود:به کفوهايشان،آن مرد گفت:کفوهايشان چه کسانى هستند؟  حضرت فرمود:بعضى از مؤ منان کفوهاى بعضى ديگر هستند و اين جمله را تکرار فرمود.  📚با چه کسي ازدواج کنيم؟ نویسنده استاد اسدالله داستانی بِنيسی https://eitaa.com/archive_mataleb_sokhanrani
*﷽* *زیارت عاشورا را آگاهانه تر بخوانیم* ما در زیارت عاشورا چیزی حدود هجده دعا داریم که متناسب با آن هجده مقام معنوی را از خدا درخواست می‌کنیم که بعضی از آنها به‌ قدری بالاست که اگر زیارت عاشورا وجود نداشت، نمی‌توانستیم باور کنیم که کسی جرأت درخواست آنها را از خدا داشته باشد. و اما آن مقام‌ها: ۱- *مقام خونخواهی امام حسین(ع)* ⬅️ان یرزقنی طلب ثارک اینکه کسی بخواهد خونخواهی امام حسین را بکند، مقام خیلی بالایی است، چون خونخواهِ اصلی ابی‌عبدالله، امام زمان(عج) هستند. ‌ ۲- *مقام وجاهت عند الله (آبرومندی نزد خدا)* ⬅️اللهم اجعلنی عندک وجیها ‌ ۳- *مقام معِیَّت (همراهی) با معصوم* ⬅️ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخرة ⬅️مع امام منصور این درخواست، بسیار ویژه است، چون تمام اولیا آرزویش را داشته‌اند. ‌ ۴- *تمام مراحل زندگی ما، درهم‌ تنیده با معصوم باشد.* ⬅️اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد ‌ ۵- *مقام شهادت* ⬅️و مماتی ممات محمد و آل محمد چون مرگ همه ائمه از امام علی تا امام حسن عسکری علیهم‌السلام، با شهادت بوده. ‌ ۶- *رسیدن به مقام محمود* ⬅️ان یُبِلِّغنی المقام المحمود در قرآن آیه‌ای داریم که به پیامبر(ص) می‌گوید: نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی. مقام محمود از نگاه بیشتر مفسران، یعنی مقام شفاعت. خود شفاعت شدن، یک مقامی است که به هر کسی نمی‌رسد (لا یملکون الشفاعة... شفاعت به هر کس نمی‌رسد). حالا یک مقامی هست که از شفاعت‌شدن بالاتر است و آن هم مقام شفاعت‌کردن است و ما در این فراز، این را از خدا می‌خواهیم. ‌ ۷- *مقام مشارکت در مصیبت ولیّ معصوم* ⬅️لقد عظمت الرّزِیّة... بک علینا ⬅️و اسئل الله بحقکم... ان یعطینی بمصابی بکم یعنی مصیبت شما را، مصیبت خودم می‌دانم ⬅️الحمد لله علی عظیم رزِیّتی دقیقا در اینجاست که انسان مصیبت را برای خودش می‌داند. داستان زیارت عاشورا، داستانِ یکی‌ شدن با اهل‌بیت است، قرار است از این طریق، به شجره حیات متصل شویم. ‌࿐‌᪥࿐ ۸- *مقام برائت* برای دوری و تبرّی‌ جستن از بعضی جریان‌ها و افراد و نیز بعضی خصوصیت‌ها ⬅️و بالبرائة من اعدائکم ‌࿐‌᪥࿐ ۹- *مقام لعن* این مقام، آنقدر مهم است که در زیارت عاشورا بر سلام اولویت دارد. اول صدتا لعن می‌دهیم و بعد صد سلام ⬅️اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد چهره اصلی برائت و لعن، بعد از ظهور دیده می‌شود، چون ما مردم اصلا تا قبل از ظهور نمی‌فهمیم کسانی که باعث و بانی ماجرای کربلا بوده‌اند، ما را از چه نعمات زیاد و برکات بزرگی محروم کرده‌اند. ما الآن از دنیای بعد از ظهور چیزی نمی‌دانیم و درک نمی‌کنیم. اصل برائت در آن زمان اتفاق می‌افتد. یعنی وقتی ظهور انجام می‌شود و می‌فهمیم چه چیزی را از ما گرفته‌اند، تازه حسّ واقعیِ برائت را درک خواهیم کرد. ‌࿐‌᪥࿐ ۱۰- *مقام سِلم* ⬅️انی سلم لمن سالمکم ⬅️و ولیّ لمن والاکم این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهل‌بیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان. ‌࿐‌᪥࿐ ۱۱- *مقام حَرب* ⬅️حرب لمن حاربکم این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهل‌بیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر. آیا هرکسی می‌تواند به مقام مجاهدت برسد؟ ‌࿐‌᪥࿐ ۱۲- *مقام ایثار* ایثار یعنی بذل بهترین‌ها، و ما بهترین داشته‌های خود را فدای امام می‌کنیم. ⬅️بابی انت و امی ‌࿐‌᪥࿐ ۱۳-  *مقام قربة الی الله* مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّ‌ خدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن می‌شود. ⬅️انی اتقرب الی اللّه ⬅️اللهم انی اتقرب الیک ‌࿐‌᪥࿐ ۱۴- *مقام دوستی و نزدیکی به اهل‌بیت* ⬅️انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی... این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی اللّه است. ‌࿐‌᪥࿐ ۱۵- *مقام معرفت اهل‌بیت* در حدیث داریم: من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میتة جاهلیة ⬅️اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم ‌࿐‌᪥࿐ ۱۶- *مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن* ⬅️ان یثبّت لی عندکم قدم صدق ⬅️ثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین ‌࿐᪥࿐ ۱۷-  *مقام رجعت* هرکسی قادر نیست به این مقام برسد و شخص باید خیلی کارها در این راه انجام دهد. ⬅️ *و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور* ࿐᪥࿐ ۱۸- مقامی که خدا به ما درود بفرستد ⬅️ *اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة* 👈🏻در زیارت عاشورا، خیلی از این مقام‌ها و خواسته‌ها را محدود به یک زمان و مکان خاص نمی‌کنیم. ⬅️ *فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیاتی* (  الآن و اینجا و همه روزهای عمرم ) ⬅️ *و لا جعله الله آخر العهد منی* تا ابد باشد و محدود به حال نباشد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را جدا کرد، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن. اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده،بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست. داستان زندگی هم مثل همین کلم است. ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود. زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم.
🌸🍃🌸🍃 در زمان پیامبر - ص - جوانی بود او را علقمه می گفتند ، او بیمار شد ، چون به دم مرگ رسید رسول خدا - ص - به مسلمانان از جمله عمار فرمود : بروید و کلمه شهادتین را به وی تلقین کنید . آنها رفتند و هر چه کردند نتوانست بگوید ، حضرت را خبر کردند ، فرمود : مادر او را بیاورید ، چون مادرش حاضر شد ، پیامبر - ص - فرمود : میان تو و علقمه چگونه است ؟ عرض کرد : یا رسول الله ! از وی رنجیده ام . حضرت رو به اصحاب نمود و فرمود : زبان علقمه از خشم مادرش در بند است اگر بی شهادت از دنیا برود . آنگاه حضرت به بلال فرمود : برو و هیزم و هیمه بسیار بیاور تا علقمه را بسوزانیم ! پیرزن فریاد برآورد که یا رسول الله تا به این حد راضی نیستم ، هر چند از وی رنجیده ام ، آخر او پاره تن من است . حضرت فرمود : به آن خدایی که مرا به راستی به سوی خلق فرستاد ، اگر تو از وی راضی نشوی نماز و روزه و طاعات او قبول درگه حق تعالی واقع نمی شود و او را به آتش می سوزانند ، آن زن عرض کرد یا رسول الله گواه باش که از او راضی شدم و او را حلال کردم . حضرت به بلال فرمود : ببین حال علقمه چطوراست ، بلال چون به در خانه رسید آواز علقمه را شنید که شهادتین می گفت و وفات نمود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آثار توکل [منبر ۲۰ دقیقه ای] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ 🌙بیان احکام دست زدن به خط قرآن بدون وضو حرام است و این امر، اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه شامل همه‌ی کلمات و آیات قرآنی می‌شود، هر چند در کتاب دیگری یا در روزنامه، مجله، تابلو و غیر آنها باشد. همه جای بدن، مانند لب و صورت و غیره هم حکم دست را دارد. 💠داستان [ایجاد انگیزه] یکی از اصحاب پیامبر(ص)، وضع مالی خوبی نداشت و در امرار معاش خانواده اش، دچار مشکل بود. روزی همسرش گفت: مرد! این همه مردم نزد پیامبر (ص) و سلم می روند، از مشکلات و نیازمندی خود می گویند و پیامبر(ص) نیز به آنان کمک می کند. تو هم برخیز به محضر پیغمبر (ص) شرفیاب شو و پولی به عنوان کمکی بگیر. این صحابی به مسجد نزد پیامبر(ص) آمد و تا سلام کرد، پیامبر(ص) فرمودند: «من سألنا اعطیناه و منِ استغنی اغناه الله» هرکس از ما چیزی بخواهد، به او می دهیم و هرکس بی نیازی جوید، خدا او را بی نیاز می کند. مرد با خودش گفت: پیغمبر (ص)با من بود و به خانه برگشت. همسرش گفت: پس چرا از پیش پیامبر (ص) دست خالی برگشتی؟ مرد فرموده ی رسول اکرم(ص) را بازگو کرد. زن نگاهی به او انداخت و گفت: مرد حسابی، این همه آدم دور پیامبر (ص) هستند از کجا معلوم که حضرت با تو بوده است برو و این بار، حاجت خود را برای رسول خدا (ص) مطرح کن. مرد بیچاره باز به مسجد آمد. وقتی خواست سلام کند، حضرت همان کلام سابق را تکرار فرمود، این صحابی نگاهی به اطراف نمود و یقین کرد که پیامبر (ص) روی سخنش با او است. وقتی به خانه پیش همسرش برگشت، زن باز هم قانع نشد و برای بار سوم او را به مسجد فرستاد مرتبه ی سوم نیز رسول الله (ص)همان سخن قبل را تکرار نمود. بنده خدا از مسجد که بیرون آمد، دیگر حوصله بازگشت به خانه و اصرارهای همسرش را نداشت. دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: بارالها حال که پیامبرت این چنین راه نشانم می دهد، من هم از دیگران دست می کشم و فقط بر تو ابراز نیاز می کنم توکل و امیدم را بر تو بستم. همینطور که مشغول قدم زدن و مناجات با پروردگار بود، ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد اینکه یکی از ضروریات زندگی مردم مدینه، هیزم و خار و بوته است. مردم برای تأمین سوخت خود، گرم کردن خانه، پختن غذا، آب گرم برای حمام، کوره ی آهنگری و... نیاز به هیزم و بوته دارند. مرد بسم الله گفت و با توکل بر خدا به صحرا رفت و با هر سختی و مشقتی که بود، مقداری هیزم و بوته جمع کرد و به مدینه آورد. آن ها را در بازار فروخت و با پولش مقداری نان و گوشت خرید و شاد و سربلند به خانه رفت. فردا تیشه ای خریداری نمود و توانست هیزم بیشتری جمع آوری کند. هر روز با امیدواری بیشتری کار می کرد و کم کم از این راه به ثروت فراوانی دست یافت، چند شتر و نوکری خرید و از مال دنیا بی نیاز شد. بعد از مدتی وقتی به محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله مشرف شد و حضرت از اوضاع و احوال او مطلع گردید، فرمود: «قلت لک، من سألنا اعطیناه و من استغنی اغناه الله» (19) من که به تو گفتم: هرکس از ما چیزی بخواهد به او می دهیم و هرکس بی نیازی جوید، خداوند او را بی نیاز می گرداند. ✅بیان موضوع «توکّل» یکى از مهمترین مظاهر ایمان و به معنای تکیه و اعتماد به خداوند متعال و درک این حقیقت است که سود و زیان انسان تنها به دست خداوند است و اثر گذاری همه اسباب در عالم وجود به اذن و اراده الهی است. ➖حقیقت توکّل این است که انسان باور داشته باشد که آنچه در عالم وجود محقق می شود به اذن و اراده خداوند است و تأثیر اسباب و علل طبیعی مستقل از اراده خداوند نیست. در نتیجه انسان متوکل با وجود بهره گیری از اسباب، هرگز آنها را مستقل از اراده خداوند ندیده و در نتیجه به جای اعتماد به اسباب، به خالق آنها اعتماد و تکیه می کند. پیامبر(ص)، تفسیر توکل را از جبرئیل سؤال کرد، جبرئیل گفت: «الْعِلْمُ بِأنَّ الْمَخْلُوقَ لایضُرُّ وَ لا ینْفَعُ وَ لا یُعْطی وَ لا یمْنَعُ، وَ اسْتِعْمالِ الْیأس مِنَ الْخَلْقِ، فَاذا کانَ الْعَبْدُ کذلِک لَمْ یعْمَلْ لِاحَدٍ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یرْجِ و لم یخَفْ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یطْمَعْ فی احَدٍ سِوَی اللَّهِ، فَهذا هُوَ التَّوَکلُ». توکل علم به این است که سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها نا امید بود و اگر بنده اى به این مرتبه از معرفت برسد، جز براى خدا کارى انجام ندهد و جز او به کسى امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسى ندارد. این همان توکل بر خدا است.(۱) 🔻 ادامه دارد 👇👇
🟢برطرف شدن شبهات شبهه ها و وسوسه های فکری، عاملی برای پیروزی و موفقیت ابلیس و شیاطین در مقابله آنها با انسان می باشد، یکی از آثار مهم توکل، برطرف شدن این شبهات است. قال علی علیه السلام: مَنْ تَوَکلَ عَلَی اللَّهِ سُبْحانَهُ اضائَتْ لَهُ الشُّبُهاتُ». کسی که به خداوند توکل کند، شبهه ها برای وی روشن می شود.(۱۰) 🟢 برطرف شدن یأس و نا امیدی توکل در مقابل یاس و ناامیدی حاصل شده از گناهان، برای افزایش امیدواری به غفران و بخشش اثری بسیار مهم دارد. الَّهِی انْ کانَ قَلَّ زادی فِی الْمَسیرِ الَیک فَلَقَدْ حُسْنُ ظَنّی بِالتَّوَکلِ عَلَیک، وَ انْ کانَ جُرْمی قَدْ اخافَنی مِنْ عُقُوبَتِک فَانَّ رَجائی قَدْ اشْعَرَنی بِالْامْنِ مِنْ نَقِمَتِک». خدایا اگر توشه ام در مسیر تو کم بوده ولی گمان نیک با توکل به تو داشته ام، و اگر گناهم مرا از عقوبت تو می ترساند، ولی امیدواریم، اطمینان و ایمنی از انتقامت به من داده است.(۱۰) 🟢توانمندی و روحیه مندی توکل به خداوند در مشکلات، پشتوانه ای محکم بوده و انسان ضعیف را به مبدأ قدرت و توان متصل می سازد. ➖پیامبر (ص) فرمود : «مَن أحَبَّ أن یَکُونَ أقوَی النّاسِ فَلیَتَوَکَّل عَلَی اللهِ»کسی که دوست دارد قوی‌ترین مردم باشد باید بر خدا توکل کند .(۱۱) ➖خداوند، خطاب به پیامبرش می فرماید: « فَاعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکلْ عَلَی اللَّهِ وَ کفی بِاللَّهِ وَکیلًا.»به آنها اعتنا مکن، و به خداوند توکل نما، تا او یار و مدافع تو باشد.(۱۲) آیه ذیل که در آغاز بحث گذشت نیز متوکل را امیدوار می سازد به اینکه خداوند خود کفیل انجام امور متوکل است. «وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَی ءٍ قَدْراً».و هرکسی بر خدا توکل کند، او کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان او را به انجام می رساند و او برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.(۱۳) و امام رضا علیه السلام در بیان کفایت خداوند فرموده اند: «حَسْبِی الرَّبُ مِنَ الْمَربُوبینَ، حَسْبِی الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقینَ، حَسْبِی الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقینَ، حَسْبِی اللَّهُ ربُّ العالَمینَ، حَسْبی مَنْ هُوَ حَسْبی، حَسْبی مَنْ لَمْ یزَلْ حَسْبی، حَسْبی مَنْ کانَ مُذْکنْتُ لَمْ یزَلْ حَسْبی، حَسْبِی اللَّهُ لا الهَ الّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ العَظیمِ.»خدای رب العالمین، خدای خالق، خدای رازق، خدای پروردگار جهان ها مرا کافی از دیگران است، او مرا کافی است، کافی است مرا آنکه همیشه مرا کافی بود و از زمان وجودم مرا کافی بوده است آن که واحد بی شریک است مرا کافی است به او توکل می کنم و او پروردگار عرش با عظمت است.(۱۴) حضرت امیر علیه السلام در همین باره فرموده است:«التَّوَکلُ خَیرُ عِمادٍ».توکل بهترین تکیه گاه است. ➖به دنبال حصول اثر سابق، قلب انسان متوکل تقویت یافته و سختی پیش آمده را در مقابل عظمت خداوند و توان لامتناهی او کوچک می شمارد و آماده دریافت فیض حقّ می شود. حضرت امیر علیه السلام ریشه قوت قلب را توکل معرفی نموده است. «اصْلُ قُوَّةِ الْقَلْبِ التَّوکلُ عَلَی اللَّهِ»ریشه قوت قلب، توکل بر خداوند است.(۱۵) 🟢عدم نگرانی از حوادث در قرآن کریم در حال زندگی کردن و غصه گذشته را نداشتن و نگران آینده نبودن معیار دوستی خداوند دانسته شده است ؛ «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند! ➖انسان مؤمن متوکل از حوادث روزگار و از اقبال و ادبار اهل روزگار واهمه ای ندارد. خداوند می فرماید:« فَاَعرِض عَنهُم وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلاً ».  به آن‌ها اعتنا مکن [ و از نقشه های آن‌ها وحشت نداشته باش ] و توکل بر خدا کن و کافی است که او یار و مدافع تو باشد . ➖و می فرماید«فَاِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبِیَ اللهُ لا إلهَ اِلّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ ». اگر آن‌ها روی [ از حق ] بگردانند [ نگران مباش ] بگو خداوند مرا کفایت می‌کند ، هیچ معبودی جز او نیست ، بر او توکّل می‌کنم و او صاحب عرش بزرگ است [ و همه ی عالم در قبضه ی قدرت اوست و تمام قدرت‌ها در برابر قدرت او ناچیز است ] . ➖ در آیه نورانی دیگری میخوانیم«وَ ما تَوفیقی اِلّا بِاللهِ عَلَیهِ تَوکَّلتُ وَ اِلَیهِ اُنیبُ» . و توفیق من جز به خدا نیست ، تنها بر او توکل دارم و تنها به سوی او باز می‌گردم . 🔻 ادامه دارد 👇👇
💠داستان از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود هنگامى که ابراهیم علیه السلام را بالاى منجنیق گذاشتند و مى خواستند او را در آتش بیفکنند، جبرئیل به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت آیا نیازى دارى که به تو کمک کنم؟ ابراهیم در جواب گفت: به تو نیاز ندارم.  جبرئیل گفت: پس از خدا نیازت را بخواه. و ابراهیم علیه السلام جواب داد: «حَسْبِی مِنْ سُؤَالِی عِلْمُهُ بِحَالِی»؛ همین قدر که از حال من آگاه است کافى است.و سرانجام براى این که کار خود را به خدا واگذاشت و به او اعتماد کرد آتش بر او گلستان شد که: «قُلْنا یا نارُ کونى بَرْدا وَسَلاما عَلى ابْراهیمَ»؛ و ما گفتیم اى آتش سرد و سالم بر ابراهیم باش. 💠داستان عارفی گفته شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان بدنم را می‌لرزاند. به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیده‌ام و طعمه درندگان بیابان نخواهم شد. به نزدیک صدای خروس رسیدم، خرابه‌ای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هر چه داشتم غارت کردند. ناراحت و عبوس به گوشه دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟ خوابیدم. در عالم رویا خبرم دادند، توکل کردی باید تا آخر می‌رفتی، وقتی صدای خروس را شنیدی ترست از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکلت کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم و فرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت، که خروس بود رها کنند پس گرفتار راهزنان شدی. سحر برخیز و به خرابه برگرد. طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم ۳ گرگ راهزنان را طعمه خود کرده‌اند و هر چه از من به تاراج برده‌بودند آنجا بود. ‌‌‌‌به خداوند توکل کن و کار وامور خویش به او بسپارکه او توکل کنندگان  را دوست میدارد وکارشان را به سرانجام میرساند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.معاني الأخبار ،ص۲۶۱ ۲.الکافی، ج۲،‌ ص۶۵. ۳.مشكاة الأنوار ،ص۳۲۴. ۴.نحل/۹۹. ۵.یونس/۸۵. ۶.غرر الحکم/۱۳۷۴ ۷.بقره/۱۵۵. ۸..شرح نهج البلاغة ، ج۲۰ ص۲۸۹. ۹.غرر الحكم/۸۹۸۵. ۱۰.مناجات الراغبین ۱۱. الأمالى ، صدوق ، ص۳۸۱. ۱۲.نسا/۸۱. ۱۳.طلاق/۳. ۱۴.مفاتیح الجنان ۱۵.غرر الحكم /۳۰۸۲ 👈قبلا مبحثی در ارتباط با توکل تقدیم شده است اینجا و این مبحث با بهره مندی از سخنرانی حجت الاسلام واعظ قمی تقدیم می شود. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
:خوش اخلاقی وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا با مردم به سخن بگویید. 📚سوره مبارکه آیه۸۳ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ....َ [ ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ! ]ﭘﺲ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺮم ﺧﻮیﺷﺪی،ﻭﺍﮔﺮ ﺩﺭﺷﺖ ﺧﻮی ﻭ ﺳﺨﺖ ﺩﻝ ﺑﻮﺩی ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻧﺖ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ.... 📚سوره مبارکه ١٥٩ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺗﻮ ﺑﺮ ﺑﻠﻨﺪﺍی ﺳﺠﺎﻳﺎﻱ ﺍﺧﻠﺎﻗی ﻋﻈﻴﻤﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭی. 📚سوره مبارکه ٤ پيامبر صلّى الله عليه و آله ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هُنَّ قَالَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعِيشُ بِهِ فِي النَّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ،عرض شد:اى رسول خدا ! آنها كدامند؟ فرمودند: ۱.بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند. ۲. كه با آن در ميان مردم زندگى كند. ۳.پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد. 📚بحارالانوار(بیروت)جلد 66 صفحه 386 حدیث 49 امام عليه السّلام تَحَرِّى الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ اَجْمَلُ شيمَةٍ وَ اَفْضَلُ اَدَبٍ راستگو بودن و پرهيز نمودن از دروغ،زيباترين و بهترين ادب است. 📚تصنیف غررالحکم217 حدیث 4294 امام عليه السّلام لا عَيْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ هيچ زندگى گواراتر از و رفتار پسنديده نيست. 📚تحف العقول صفحه 360 روزی حضرت علی علیه السّلام از سوی پیامبرصلّی الله علیه وآله وسلّم مأمور شد تا با سه نفر که برای کشتن ایشان هم پیمان شده بودند،پیکارکند،آن حضرت،یکی از آن سه نفر را کشت و دو نفر دیگر را اسیر کرد و خدمت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آورد،پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم،اسلام را بر آن دو عرضه کرد و چون نپذیرفتند،فرمان اعدام آنان را به جرم توطئه گری صادر کرد،در این هنگام جبرئیل بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم نازل شد و عرض کرد:خدای متعال می فرماید:یکی از این دو نفر را که مردی و سخاوتمند است،عفو کن،آن گاه پیامبر از قتل او صرف نظر کرد،وقتی آن فرد دانست که به سبب داشتن این دو صفت نیکو،مورد عفو الهی قرار گرفته است،شهادتین را گفت و اسلام آورد،و رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم درباره وی فرمود:او از کسانی است که وسخاوتش،او را به سمت بهشت کشانید. 📚ماهنامه طوبی شماره 10 صفحه52 سعدبن‌معاذیکی از بهترین اصحاب و یاوران پیامبرصلّی الله علیه وآله وسلّم بود،او بزرگ و آقای انصار واز نخستین کسانی از مردم مدینه بود،که اسلام آورد و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را به مدینه دعوت کرد،او بازوی ولایت و رسالت بود،وقتی که خبر رحلت سعدبن‌معاذ را به پیامبر دادند،آن حضرت به سرعت با پای پیاده و برهنه به سوی جنازه سعدبن معاذ شتافتند در حالی که در بین راه عبا از دوش مبارکشان افتاد و حضرت اعتنایی نکردند،به هنگام تشییع جنازه سعدبن معاذ دیدند که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در پشت تابوت،سمت راست تابوت،جلوی تابوت و سمت چپ تابوت حرکت می‌کنند،پرسیدند:یا رسول الله،این چه حالی است که از شما می‌بینیم؟!فرمودند:به خدا،دستم در دست برادرم جبرائیل است که مرا دور تابوت سعدبن معاذ طواف می‌دهد،اینک جبرائیل و میکائیل به همراه هفتاد هزار ملک در تشییع جنازه سعد شرکت کرده‌اند،پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم با دست مبارک خویش بدن مطهر سعد را درون قبر گذاشت وبرای او از خداوند طلب مغفرت فرمود،مادر سعدبن معاذوقتی این صحنه را دید،خطاب به فرزندش سعدبن معاذگفت:یا سعد،هنیئاً لَکَ الجنّةُ:فرزندم، بهشت گوارای وجودت باد،پیامبرصلّی الله علیه وآله وسلّم با شنیدن این جمله چهره درهم کشیدوبا ناراحتی و عتاب فرمود:مادر سعدبن معاذ!درباره امر پروردگار این‌گونه با قاطعیت سخن مگو!همینک قبر،چنان فشاری بر فرزندت سعد وارد ساخت که شیری که در دوران کودکی از سینه تو نوشیده بود،از سر انگشتانش خارج شد،همه مات و مبهوت مانده بودند،آخر چرا؟کسی که هفتادهزار ملک به تشییع جنازه‌اش آمده‌اندو پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم با دست خویش او را دفن کرده و برایش طلب مغفرت فرموده‌اند،چرا باید چنین فشار قبری داشته باشد؟حضرت در پاسخ فرمودند آری،برای آن که با اهل و عیالش اندکی بد بوده است. 📚بحار الانوار جلد21 صفحه257