5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 75 روز یا 95 روز کدام صحیح است؟
👈🏼چرا تاریخ شهادت حضرت فاطمه مشخص نیست؟
🎙 استاد رستم نژاد
▪️شخصی از حضرت زهرا سلام الله علیها پرسید:
آیا پیامبر صلی الله علیه وآله به صراحت بیان کرده بود که علی علیهالسلام بعد از او جانشین است؟
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:
عجب! مگر روز غدیر را فراموش کردهای؟!...
پرسید:
پس چرا علی علیهالسلام از حقش دست کشید؟!
حضرت فرمود:
🔹مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي...
🔸 امام مانند کعبه است. این مردم هستند که باید بسویش بروند و او نزد کسی نخواهد رفت...
📚 کفایة الاثر، ص۱۹۷.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❣حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود:
✨إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.
✨همانا حقیقت و واقعیّتِ تمامِ سعادت ها و رستگاری ها، در دوستیِ علیّ علیه السلام، در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.
📚(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید:ج 2، ص449 )
🌹 داستان انار خواستن حضرت زهرا سلام الله علیها از مولای مُتقیان أمير مؤمنان صلوات الله و سلامه علیه 👇
🌷 حضرت زهرا (س) هیچ وقت از همسرش چیزی را درخواست نمی کرد. روزی بانو در بستر بیماری افتادند. امیرمؤمنان بر بالین ایشان آمدند و فرمودند:
«زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟»
حضرت زهرا (س) مانند همیشه فرمودند:
«من از شما چیزی نمی خواهم، ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت درخواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود.»
امیرمؤمنان (ع) فرمودند: « ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم.»
پس از پافشاری امیرمؤمنان (ع) ، بانو(س) فرمودند:
« اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است.»
امام برای به دست آوردن انار خانه را ترک کردند. در راه از مردم می پرسیدند:« مگر در این فصل از سال کسی میوه انار دارد؟»
مردم با تعجب به امام (ع) نگاه می کردند، زیرا فصل انار گذشته بود اما یکی از مسلمانان گفت:«یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود.»
امام(ع) به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد با تعجب به امام (ع) نگاه کرد و پرسید :« چه شده است علی؟»
امام ماجرای خانه را تعریف کرد و درخواست خرید انار کرد. شمعون گفت: «چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام.»
همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: «من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگ ها پنهان کردم.»
آنگاه رفت و انار را آورد و به امام(ع)داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است.
امام فرمود: «همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت.»
امام در حال برگشت به خانه بود که با صدای ناله فقیری رو به رو شد. ایشان به دنبال صدا رفتند تا ببیند چه اتفاقی برای آن بنده خدا افتاده است. امام(ع) دیدند مرد فقیر و غریب و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است.
امام فرمودند:« تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟»
گفت:« ای جوان صالح! من از اهالی مدائن می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرض هایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است -»
امام (ع) نگاهی به انار کردند و فرمودند:« من یک انار دارم که برای مریض در خانه ام می برم، بیا تا نصف این انار را به تو بدهم»
امام (ع) انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: «اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود!»
امیرالمؤمنین (ع) نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد.
سپس امام راه خانه را در پیش گرفت اما از خجالت بر پیشانی اش عرق نشسته بود و نمی دانست چطور دست خالی به خانه رود، از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه (س) خواب است یا بیدار.
مشاهده کرد همسرش به دیوار تکیه داده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به انارهای دنیایی نیست.
پرسید:« فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟»
فاطمه (س) گفت: «ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای همسرش فاطمه سلام الله علیها فرستاده است.»
📚 ریاحین الشریعة، ج 1، ص142.
داستان_آموزنده
🔆تیر در پای
به پاى حضرت على عليه السلام تيرى اصابت كرده بود و امكان خروج آن بخاطر شدت درد وجود نداشت . فاطمه زهرا عليهاالسلام به اصحاب فرمود: آن تير را در هنگام نماز از پاى او بيرون آوريد، زيرا در نماز متوجه غير حق نخواهد شد پس چنان كردند و تير را در حال نماز از پاى او خارج كردند(۱).
و در خبر ديگر وارد شده كه در جنگ صفين تيرى بر ران مقدسش وارد شد هر چه كردند در موقعيت عادى خارج نمايند نتوانستند.
خدمت امام حسن عليه السلام جريان را عرض كردند، فرمود: صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن حال چنان از خود بيخود مى شود كه به چيز ديگر توجه نمى كند.
در حال نماز كه اميرالمؤ منين غرق در حق بود تير را از پاى خارج كردند؛ بعد از نماز متوجه شد خون از پاى مقدسش جارى است ، پرسيد: چه شد، عرض كردند تير را در حال نماز از پاى شما بيرون كشيديم (۲).
خوانندگان استبعاد نكنند(۳) كه چطور ممكن است !! مگر نشنيده ايد، ابودرداء شبی به دنبال حضرت در كنار ديوار بنى نجار، نماز و دعا اميرالمؤ منين را نگاه مى كند متوجه مى شود ديگر صداى امام نمى آيد، مى آيد كنار بدن حضرت ، مى بيند مانند چوب خشك افتاده و داراى حركتى نيست .
مى آيد به خانه به حضرت زهرا جريان را عرض مى كند، حضرت مى فرمايد: اين حال غشوه اى است كه از خشيت حق به او دست مى دهد! برو كمى آب بصورت او بپاش ، بهوش مى آيد. او مى رود و اين كار را انجام مى دهد و امام بهوش مى آيد (۴)
حالاتى كه پيامبر و امام نسبت بحق تعالى پيدا مى كنند (فناء فى الله ) تجرد براى آنان ايجاد مى شود، ديگر به جسم در آن مقام هيچ توجهى نباشد بلكه آن روح است كه اتصال (بين عبد و معبود) پيدا مى كند؛ كه سخن در اين باره زياد است و جاى تفصيلش اين جا نيست .
📚۱-شنيدنيهاى تاريخ ص 13- محجة البيضاء 1/ 397
۲-داستانها و پندها 4/ 147 - انوار نعمانيه ص 342.
۳- مگر نخوانده ايد كه زنان مصر وقتى جمال يوسف را ديدند با چاقو بجاى پوست كردن ترنج انگشتان خود رابريدند و قطعن اءيديهن يوسف : 31.
۴- لئالى الاخبار /صلى الله عليه و آله 4/ 36.
🟡 خوشرویی و مدارا با همه ...
🔴 قَالَ اَلْإِمَامُ اَلْحَسَنُ اَلْعَسْكَرِيُّ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَی الاْیِمانِ.
🟠 حضرت امام حسن عسکری صلوات الله علیه می فرمایند:
⚘️ با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشید، امّا با دوستان مؤمن به عنوان یک وظیفه که باید همیشه نسبت به یکدیگر با چهره ای شاداب برخورد نمایند، امّا نسبت به مخالفین به جهت مدارا و جذب ایشان به ایمان.
📚 مستدرک الوسائل ج ۱۲، ص ۲۶۱، ح ۱۴۰۶۱
✅️ به چادر خاکی مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🥀
🥀
هنگامى كه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در آخرين لحظات زندگى خويش در حالت احتضار و مشرف به شهادت شد، نظری نمود و فرمود:
«السلام على جبرئيل، السلام على رسول اللَّه، اللهمّ مع رسولك، اللهمّ في رضوانك وجوارك ودارك دارالسلام»
سلام بر جبرئيل، سلام بر رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)، خداوندا! مرا با رسول خودت محشور فرما، خداوندا! مرا در بهشت و جوار خودت و خانهات كه دارالسلام است جاى بده.
سپس فرمود: آيا آنچه را كه من مىبينم شما هم مىبينيد؟
گفته شد: چه مىبينيد؟
فرمود: «هذه مواكب أهل السماوات، وهذا جبرئيل وهذا رسول اللَّه، ويقول: يا بنيّة! أقدمي فما أمامك خير لك»
اينها گروههاى اهل آسمانهاست، اين جبرئيل و اين رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) است، كه به من مىفرمايد: دخترم! بيا، آنچه در پيش رو دارى براى تو بهتر است.
#حدیث #حضرت_زهرا
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
📚 بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۰۰
ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــ
🎋
عَنْ فَاطِمَةَ علیها السلام قَالَتْ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقِيقِ لَمْ يَزَلْ يَرَی خَيْراً»
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به نقل از پیامبر خـدا صلىاللهعليهوآله فرموده است: هركس انگشتر عقيق به دست كند هميشه نيكی میبيند.
#حدیث #حضرت_زهرا
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
📚 أمالي شیخ طوسي، ج۱، ص۳۱۱
ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــ
📿
امام جعفر بن محمد الصادق عليهماالسلام
«تَسْبِيحُ اَلزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاَةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ صَلاَةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ»
تسبيح حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها بعد از نماز واجب در نزد من محبوبتر است از هزار ركعت نماز در هر روز.
#حدیث #تسبیح_حضرت_زهرا
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
📚 بحار الأنوار، ج۸۲، ص۳۳۱
ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ــــــ__ـــــ__ـــــ