اسماء بنت عمیس گوید: در آخرین لحظات زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها حضور داشتم.آن بانوی بانوان عالم غسل کرد، لباس هایش را عوض کرد و در گوشه منزل به راز و نیاز مشغول شد. پیش رفتم تا از نجواهای آن بزرگوار با حضرت حق آگاه باشم. فاطمه سلام الله علیها را دیدم که رو به قبله نشسته و دست ها را به سمت آسمان برده و با کمال اخلاص زمزمه می کند:اِلهي وَ سَيدي اَسْئَلُكَ بِالذَّينَ اصْطَفَيتَهُمْ وَ بِبُكاءِ وَلَدَی في مُفارَقَتِي اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شيعَتِي وَ شيعَةِ ذُرِّيتِی؛ خداوندا! ای آقـای مــن! از تــو میخواهم به حق انسانهایی که برگزیده ای و به ناله های دو فرزندم (حسن و حسین) در فراق من، از گناه شیعیان من و پیروان فرزندانم در گذری»
صحيفة الزهرا ص ٢۱۰
فاطمه سلام الله علیها اسوه بشر ص۱۵۳
📌مقصود از اجل قطعی و غیرقطعی چیست؟
1⃣در آیات و روایات به وجود دو نوع اجل برای انسان، تصریح شده است: اجل معلق (غیرقطعی، غیرمحتوم) و اجل مسمّی(قطعی، محتوم). اجل مسمی یا همان اجل قطعی، چنانکه از نامش پیداست آن اجلی است که قابل تغییر نیست، به خلاف اجل غیرقطعی که قابل تغییر است.
2⃣ پرواضح است که اجل و زمان قطعی مرگ برای خداوند روشن است و علم او به زمان مرگ انسان ها، معلق و غیرقطعی نیست. پس اگر میگوییم اگر احمد فلان کار را انجام دهد، عمرش بیشتر و اجلش به تاخیر می افتد، معنایش آن نیست که در علم خدا تغییری رخ میدهد، یا آنکه علم خدا به زمان قطعی مرگ معطل و وابسته است به اینکه بداند احمد فلان عمل را انجام میدهد یا نمیدهد. بلکه اگر به دو نوع اجل برای انسان ها نظر داریم، به نوع عملکرد انسان ها ارجاع پیدا می کند.
3⃣خداوند متعال، این عالم را بر پایۀ نظام اسباب و مسببات پایه ریزی کرده است، (الکافی، ج1، ص183). بی تردید، زمان مرگ نیز معلول و وابسته به اسباب خاص خود است. برخی از این اسباب برای ما شناخته شده و برخی نیز ناشناخته است. آن دسته از اسباب شناخته شده، معمولاً از طرق تجربی به دست آمده است و البته اسباب مادی و تجربی ناشناخته ای نیز برای انسان ها وجود دارد. چنانکه مصرف مواد غذایی سالم، استفاده از هوای مناسب، ورزش مستمر و ... در ازدیاد عمر، تأثیرگذار است، رعایت نکردن آن اسباب مادی نیز در کاهش عمر موثر است. البته توجه داریم که خداوند متعال قانون دنیا را چنین قرار داده، در عین حال او می تواند فارغ از این اسباب، حیات را کوتاه یا بلند قرار دهد.
4⃣ افزون بر اسباب مادی شناخته شده، اسباب مادی ناشناخته و نیز اسباب غیرمادی ای نیز وجود دارد که همچون اسباب مادی، در کاهش یا افزایش عمر انسان تأثیرگذار است. برای نمونه، بر اساس روایات صله رحم، صدقه و ... در افزایش عمر انسان موثر است.(الکافی، ج2، ص150)
5⃣ بر این اساس، چنانکه با کارهای خوب و مفید مادی و معنوی می توان مرگ را به عقب انداخت، با کارهای بد و مضر مادی و معنوی نیز می توان مرگ را به جلو انداخت.
6⃣ حاصل آنکه، اجل قطعی و غیرقطعی یا اجل محتوم و غیرمحتوم همه و همه تبیین و تفسیری دربارۀ چگونگی عملکرد انسان در دنیا و تعامل او با اسباب کاهنده و افزاینده عمر است تا انسان بداند که اگر یک زندگی سالم مادی و معنوی با لحاظ همۀ شرایط داشته باشد، می تواند بیشتر از دیگرانی عمر کند که ملتزم و پایبند به شرایط زندگی سالم مادی و معنوی نیستند.
7⃣ برای نمونه، دو نفر را در نظر بگیرید که هر دو مانند هم ورزش می کنند، تغذیه ای مشترک و مانند هم دارند، در فضای آب و هوایی یکسانی زندگی می کنند و خلاصه همۀ شرایط مادی مؤثر در میزان عمر را به یک اندازه رعایت می کنند. این دو قاعدتاً یک اندازه عمر می کنند. اگر یکی از آن دو بخواهد بیشتر از دیگری عمر کند، این افزایش عمر او معلق و وابسته به استفاده از شرایط معنوی مانند صله رحم، صدقه و ... است و اگر نخواهد از این عوامل استفاده کند، همان اندازه ای عمر می کند که اقتضای استفاده از اسباب مادی است.
یا آنکه در همان اسباب و شرایط مادی، اگر مثلا عوامل افزاینده طول عمر وابسته به بیست عامل باشد. دو نفر، فقط از ده عامل استفاده کنند، طول عمر بیشتر یکی بر دیگری معلق و وابسته به استفاده از دیگر عوامل مادی است.
8⃣ تأکید بر این نکته ضروری است که چگونگی تأثیر عوامل مادی و معنوی بر همدیگر بر ما کاملاً روشن نیست و ممکن است صله رحم، تا حدی اجل را به تأخیر اندازد و از آن پس، عوامل مادی مانند بیماری، عامل تعیین کننده در زمان مرگ باشد.
#جز_خدا_به_کسی_یا_چیزی_تکیه
#نکنید.
🌷لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَي الْمَاء لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ
📚 (رعد/١۴)
تنها خواندن او حق است و كسانى را كه (مشركان) جز او مى خوانند هيچ پاسخشان نمى گويند، مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب گشوده تا آنرا بدهانش رساند و حال آنكه نخواهد رسيد و دعا و خواست كافران (از غير خدا) جز در گمراهى (وبه هدر رفتن و انحراف) نيست.
پیام ﻫﺎ: 👇
١- ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﺮﻭﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻏﻴﺮ ﺍﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺎﺭﻱ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ. «ﻟﺎﻳﺴﺘﺠﻴﺒﻮﻥ ﻟﻬﻢ ﺑﺸﻲ ءٍ»
٢- ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻱ ﺷﺮﻙ ﻣﺮﺩم، ﺗﺼﻮّﺭﺍﺕ ﻭ ﺧﻴﺎﻟﺎﺕ ﺑﺎﻃﻞ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ. «ﻛﺒﺎﺳﻂ ﻛﻔﻴّﻪ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﻤﺎء... ﻭ ﻣﺎ ﻫﻮ ﺑﺒﺎﻟﻐﻪ»
٣-#ﻫﺮ_ﻛﺲ_خدا_را_ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ_ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ،
👌ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﭘﺮ ﺑﺮ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ. ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻲ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ. «ﻟﻪ ﺩﻋﻮﺓ ﺍﻟﺤﻖ... ﻭ ﻣﺎ ﺩﻋﺎء ﺍﻟﻜﺎﻓﺮﻳﻦ ﺍﻟﺎّ ﻓﻲ ﺿﻠﺎﻝ»
✍ انسان، فطرتاً تشنه حقّ و خواستار حقيقت است «ليبلغ فاه»
ولى راه وصول به آن را گم مى كند.
امّا جز ايمان به خدا و عشق و انس به او و دعا و درخواست از او، هيچ چيز ديگرى انسانِ بى نهايت طلب را سيراب نمى كند. «و ما هو ببالغه»
چرا كه غير از اللَّه هر چه باشد سراب است و دعا از غير او بيهوده.
#فانی_بودن_دنیا
و من كلام له عليهالسلام في التزهيد من الدنيا و الترغيب في الآخرة أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّمَا اَلدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ اَلْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لاَ تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ
👌اى مردم! دنيا سراى گذرا و آخرت خانه جاويدان است. پس، اگر از گذرگاه خويش براى سر منزل جاودانه توشه برگيريد، و پردههاى خود را در نزد كسى كه بر اسرار شما آگاه است پاره نكنيد
وَ أَخْرِجُوا مِنَ اَلدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِيهَا اُخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ
👌پيش از آن كه بدنهاى شما از دنيا خارج گردد، دلهايتان را خارج كنيد، شما را در دنيا آزمودهاند، و براى غير دنيا آفريدهاند
إِنَّ اَلْمَرْءَ إِذَا هَلَكَ قَالَ اَلنَّاسُ مَا تَرَكَ وَ قَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ مَا قَدَّمَ لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ قَرْضاً وَ لاَ تُخْلِفُوا كُلاًّ فَيَكُونَ فَرْضاً عَلَيْكُمْ
كسى كه بميرد، مردم مىگويند
#چه_باقى_گذاشت ؟
امّا فرشتگان مىگويند
#چه_بيش_فرستاد؟
خدا پدرانتان را بيامرزد، مقدارى از ثروت خود را جلوتر بفرستيد تا در نزد خدا باقى ماند، و همه را براى وارثان مگذاريد كه پاسخگويى آن بر شما واجب است
📚#نهج_البلاغه_خطبه_۲۰۳
#فواید_دائم_الوضو_بودن
1⃣ ☜ رزق و روزیت فراوان مےگردد🌷
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد...
2⃣ ☜نوشته شدن حسنه🌷
امام صادق (علیه السلام) فرمودند : كسى كه وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک كند، یك حسنه براى او نوشته مى شود و كسى كه وضو بگیرد و صبر كند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود...
3⃣ ☜عمرت زیاد می شود🌷
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید....
4⃣ ☜ خواب با وضو عبادت است 🌷
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود....
5⃣ ☜ مرگ با وضو شهادت است🌷
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود...
6⃣ ☜ نورانیت در روز محشر 🌷
پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند...
ودر پایان:
🌴🌴 خداوند میفرمایند 🌴🌴
وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ :
وهر عمل خِیر وکار نیکی که برای خود از پیش میفرستید ، آن نزد خداوند (در سرای دیگر) خواهی یافت، قطعا خداوند به اعمال شما بیناست.
📚(بقره / ۱۱۰)
📚 منابع:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۲، باب۵
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۳، باب۵
وسایل الشیعه: ج۱، ص ۲۹۷
ثواب الاعمال، شیخ صدوق
💠 «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ.»
مقدمه
بحث ما در این روزها در این مجلس نورانی، در رابطه با خطبۀ فدکیه حضرت زهرا (ع) بود. عرض شد که در این اثر گرانسنگ و ارزشمند، حضرت با استناد به آیات قرآن، استدلال هایی را بیان فرموده اند و به مسئلۀ ولایت، امامت و انحراف هایی که در جامعۀ آن روز پیش آمده، اشاره کرده اند.
حضرت زهرا در همۀ زندگی اش با قرآن مأنوس بود در حدی که یکی از وصیت هایش این بود که یا علی! وقتی مرا به خاک می سپاری برایم قرآن بخوان!
اکنون بررسی آیاتی را که حضرت در این خطبه، به کار گرفته اند پی می گیریم.
تفسیر آیه 50 سورۀ مائده
امروز به آیه ای از قرآن اشاره می کنم که آن را حضرت زهرا در مسجد در مقابل زن و مردی که در یک جَوِّ خاصی آمده بودند، قرائت فرمودند: «أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ». معنای آیه این است که ای مردم! آیا شما براساس احکام جاهلیت حکم می کنید؟ ببینید عزیزان! کلمۀ جاهلیت از جهل در مقابل علم گرفته شده است. جاهلیت به چه می گویند؟ آقایان مورّخی مثل آقای دکتر «جواد علی» کتابی دارد به نام «المفصل فی التاریخ العرب» ایشان در این کتاب 100 یا 150 سال قبل از اسلام را جاهلیت می نامد.
قبل از اسلام ویژگی هایی در جامعه رواج داشت و مردم اعتقاداتی نیز داشتند. اساس و هستۀ این اعتقاد «وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ» بود. بدین معنی که قیامتی در کار نیست و ما به دنیا می آییم و از دنیا می رویم، سرشت روزگار این طور مقدر شده است. عقیدۀ عده ای از آنها بت پرستی بود و خرافات عجیبی در جامعه پیش از اسلام وجود داشت که هنوز متأسفانه در جوامع گاهی دیده می شود که همان ها حاکمیت دارد. به طور مثال آن ها وقتی می خواستند باران ببارد، چوبی را به دنبال گاو می بستند و آن را آتش می زدند و حیوان نعره می زد و فرار می کرد، وقتی حیوان می دوید آتش جرقه می زد؛ آن ها می گفتند این نعره و جرقه را ما به فال نیک می گیریم که باران می آید.
کارهای نیکی که انجام می دادند و نوع قربانی ها و نوع برخوردهایشان خرافاتی بود بالاخره از نظر اعتقادی این طور بودند.
از نظر رسوم و عادت، رفتارهای غلطی در بینشان رایج بود. تعصبات عجیبی داشتند؛ مثلاً می گفتند: بهترین داماد قبر است و وقتی دختر را دفن می کنی این بهتر از آن است که بزرگش کنی و به شوهر بدهی! اینکه بهترین داماد قبر است ضرب المثل بود در میان اعراب جاهلی. نگاهشان به زن کاملاً منفی بود، نه حق رأی برای او قائل بود، نه در آمار آنها را جزء زندگان به شمار می آوردند، نه علم به آنها یاد می دادند و نه تعداد زوجات حد و اندازه داشت.
ویژگی های چهارگانه جاهلیت
قرآن به چهار ویژگی در فضای زندگی جاهلی اشاره دارد، یکی «حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ»؛ تعصب های جاهلی است و دیگری «ظَنَّ الْجٰاهِلِیَّةِ»؛ گمان های جاهلی و سوم «فَحُکْمَ الْجٰاهِلِیَّة»؛ احکام جاهلی و در نهایت «تَبَرُّجَ الْجٰاهِلِیَّة» است. بنابراین، چهار مرتبه در قرآن پیشوند لفظ جاهلیت آمده است. من این چهار کاربرد قرآنی را برایتان معنا می کنم و بعد خواهم گفت که چرا حضرت زهرا این آیه را انتخاب کرد و آن را آن روز در میان گذاشت.
یکی از ویژگی های جاهلیت به تعبیر قرآن «تعصب» است. «إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ»؛ «حمیة» به معنای تعصب جاهلی است. عرب را بر غیر عرب ترجیح می دادند؛ همشهری را بر غیر همشهری ترجیح می دادند. البته باید بدانیم که عیبی ندارد کسی همسرش را دوست داشته باشد، و یا هم وطنش را دوست داشته باشد. تعصب جاهلی این طور نبود. از امام سجاد (ع) روایت داریم که تعصب این است که کسی آدم های بد شهرش را بر آدم های خوب شهرهای دیگر ترجیح دهد.
به فلانی رأی می دهم چون ملیت و نژادش از ماست این تعصب می شود: یعنی اینکه انسان بی مبنا و بدون دلیل عقلانی از چیزی دفاع کند. مثلاً بگوید چون بابای من این را گفته درست است. در مجمع البیان آمده است که برخی از پدران دست بچه هایشان را می گرفتند و پیش نوح پیغمبر (ع) می آوردند؛ به بچه هایشان می گفتند وصیت می کنم به حرف های این آدمی که می بینید گوش فرا ندهید او آدم خطرناکی است. باید دانست که این تعصب است.
«اسعد بن زراره» به مکه آمد تا طواف کند، به او می گفتند: پنبه در میان گوش هایت بگذار تا حرف های پیغمبر را نشنوی! نوح پیغمبر سخن می گفت «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَ»؛ انگشتانشان را می گذاشتند در گوش هایشان که حرف های او را نشنوند، «اسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ»؛ روی صورتشان پارچه می کشیدند تا نوح را نبینند.
نفی تعصب
در صدر اسلام کسانی را داشتیم
که این تعصب را شکستند؛ مثل «زید بن حارثه»، او ساله ها خدمت پیغمبر خدا بود – غلام حضرت خدیجه بود – روزی بابا و عمویش که مشرک بودند آمدند خدمت پیغمبر و گفتند: یا رسول الله! ما مدتی این بچه را گم کرده بودیم و دنبالش می گشتیم، فکر کردیم که از بین رفته است، حالا که فهمیدیم خدمت شماست، اجازه بدهید او را ببریم. حضرت فرمود: عیب ندارد، اختیار با خودش است. زید با اینکه از هشت سالگی پیش خدیجه کبری و پیغمبر بزرگ شده بود پس از مقداری تأمل عرضه داشت: من از پیغمبر خدا چیزهایی دیده ام که نمی توانم رهایش کنم. پدر زید به او گفت: اگر با ما نیایی اعلام می کنم که بچۀ من نیستی، اعلام نفی ولد می کنم، زید از فرمان پدر سرباز زد و پدر زید اعلام کرد که او از من نیست. پیغمبر هم بلافاصله اعلان کرد، زید غصه نخورد من بابایت هستم. با وجود اینکه قرآن تأکید دارد پیغمبر بابای کسی نیست. زید با پیامبر بود تا اینکه در جنگ موته به شهادت رسید تنها شهید موته زید بن حاثه است.
«عروة بن مسعود» که از مشرکین طائف بود، از طائف آمد و مسلمان شد. گفت: بت پرستان اشتباه می کنند، چرا با پیغمبر مخالفت می کنند. اتفاقاً قبیله اش سرش ریختند و ان قدر او را زدند تا شهید شد. رسول خدا فرمود: مثَل عُروَه، مثَل مؤمن آل یاسین است که مردم او را کشتند. وقتی می فرمود «اتبعوا»، مردم! حرف پیغمبر را گوش دهید «وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ»، مردم ریختند او را زدند و کشتند و به سخنش نیز گوش نکردند.
در تاریخ افرادی داشتیم که تعصب را شکستند، ولی اینها استثناء هستند. پدر و چهار تا برادران «ابان بن سعید» مشرک بودند و در جنگ بدر با پیغمبر جنگیدند که دو تا از برادرانش در این جنگ کشته شدند؛ اما خودش تصمیم گرفت تا راجع به اسلام تحقیق کند، از راهبی هم سؤال کرد، گفت: یک کسی بین ما امده و می گوید: من پیغمبرم. ویژگی هایش نیز این است. راهب گفت: این هایی که تو می گویی نشان می دهد که همان پیغمبر آخرالزمان است. قرآن می فرماید: یهودی ها پیغمبر را می شناختند، پیغمبر گرامی اسلام همان است که در تورات و انجیل به مردم وعده داده شده بود. ابان آمد و مسلمان شد، پیغمبر هم او را به عنوان استاندار بحرین گماشت.
بعد از رحلت پیغمبر، یکی از کسانی که در مقابل سقیفه ایستاد ابان بن سعید بود. او با خلیفۀ اول بیعت نکرد و از امیرالمؤمنین (ع) تا آخر دفاع کرد.
نخستین ویژگی تعصب ناپسند
جامعه جاهلی جامعه ای است که تعصب بی خود دارد. آدمی باید نسبت به دین، حجاب و عفافش تعصب داشته باشد؛ اما تعصب های نادرست و ناروا مثل اینکه بابام مشرک است، بنابراین من هم می خواهم مشرک باشم، برادرم مال فلان قبیله است، من هم می خواهم به قبیله او رأی بدهم، این کار در بینش دینی طبق آیه 26 سوره فتح، حمیّت جاهلی است.
بدحجابی و تعصب
دومین اخلاق جاهلی طبق آیه 33 سورۀ احزاب «تبرج» است «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى»، زن ها در دوران جاهلیت روسری را طور خاصی روی سرشان می انداختند، طوری که روسری پشت گوش می رفت و سینه ها و گردن پیدا می شد، لذا حجاب زن ها در جاهلیت به همین میزان بوده است. قرآن اسم این رفتار زنانه را «تبرج جاهلیت» گذاشته است. تبرج به معنای بروز و آرایش است. کتاب خدا می فرماید: زن های پیغمبر! زن های مسلمان! شما مثل زن های دوران جاهلیت بیرون نیایید «لاٰ تَبَرَّجْنَ» جاهای خاص بدنتان را نشان ندهید و خود را در دهن مردها نیندازید، مثل زن های جاهلیت که سینه و گلویشان را مردها می دیدند. اسلام سفارش دارد که «خمار» استفاده کنید. خمار؛ روسری بلندی است که روی سینه، گردن و دست ها را می گیرد. و «جلباب» استفاده کنید؛ جلباب لباس بلندی است که تمام بدن را می پوشاند.
حضرت زهرا (ع) پیش از اینکه به مسجد بیاید این دو را پوشید. در تاریخ دارد که «لاٰثَتْ خِمَارَهَا عَلَی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا» این روسری های کوچک به تعبیر قرآن مال جاهلیت پیش از اسلام است که برای بروز دادن خودشان، زن ها آن را روی سرمی انداختند تا زمینۀ فحشا، زنا، گول زدن مردها را فراهم آورند.
تعصب پسندیده
اما تعصب پسندیده؛ دوست داشتن امام و دین پسندیده است. امام صادق (ع) از جایی می گذشت دید مردی روی زمین افتاده و ناله می زند. امام به یکی از اصحاب فرمود: برو ببین چه شده است. او آمد و دید فردی که روی زمین افتاده تشنه و گرسنه است. آمد عرضه داشت: یابن رسول الله! از گرسنگی و تشنگی دارد می نالد، اما من او را می شناسم او یهودی است؛ بیایید برویم. امام صادق (ع) عرضه داشت: «اَوَلَمْ یَکُنْ اِنْسانَاً»؛ مگر انسان نیست، یهودی باشد؛ این چه حرفی است که تو می زنی. امام بلافاصله فرمود آب و غذا برایش ببرید.
اینجا جای ت
عصب نیست، اینکه چون یهودی است آب و غذا به او نمی رسانم این درست نیست. ضله بنی ساعده، مُعَلّی بن خُنَیْس می گوید: گفتم آقا! اینها که شیعه نیستند و اصلاً شما را قبول ندارند. امام فرمودند: من نان می برم چون او زن و بچه دارد.
لذا اسلام حسابی را روی انسانیت انسان ها باز کرده است و یک حساب دیگری هم روی مذهب دارد. اما در ابتدا نگاه نمی کند که این یهودی است یا مسلمان چون دارد می میرد و تشنه است باید به آنها آب داد «إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ» و «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى».
سوءظن ویژگی دیگر جاهلیت
دربارۀ ظن و گمان جاهلی، قرآن می فرماید: گمان جاهلی نداشته باشید. آیه در حال و هوای «ٱحد» نازل شده است. بعضی ها گمان می برند «يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ» ظن جاهلیت، یعنی اینکه انسان نسبت به دیگران بدگمان باشد. در جنگ احد به ظاهر مسلمانان شکست خوردند، ولی چون خدا با آن ها بود پیروز خواهند شد. پیامبر در صلح حدیبیه می فرمود: درست است که نگذاشته اند ما به مکه برویم؛ ولی در آینده می رویم و پیروزی با ماست، اما منافقین گمان بد می ورزیدند. این را گمان جاهلیت می گویند. لذا اسلام می گوید گمان اسلامی این است که تا می توانی کار مردم را حمل بر صحت کن. کسی نباید به پیغمبر گمان بد بورزد، حتی به مردم عادی می فرماید: «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِه» تا می توانی کار مردم را حمل بر صحت کن.
احکام جاهلیت
اما چهارمین موردی که حضرت زهرا در خطبۀ فدک آیه اش را بر زبان جاری کرده است. روزهای قبل گفتم، استشهادهای قرآن حضرت زهرا خود به صورت مستقل موضوع یک رساله تحقیقی است. زیرا در آن بیش از 20 آیه و نیز حدود 40 مورد از حرف های حضرت اقتباس از قرآن است. به هر حال اگر محقق، دانشجو و یا محصلی روی آن کار کند، جا دارد. اینکه بیاید دیدگاه های قرآنی حضرت زهرا را استخراج کند؛ چرا حضرت این آیات را ذکر کرده است و چرا آیات مشابه آن را ذکر نکرده است.
براساس این آیه، حضرت می خواهد بگوید ای کسانی که در مسجد جمع شده اید، و کسانی که علی را کنار زدید، براساس جاهلیت قبل از اسلام دارید حکم می کنید.
مگر جاهلیت قبل از اسلام چه می کردند؟ در تاریخ دارد که احکام جاهلی قبل از اسلام سیّار بوده است؛ بدین معنی که مثلاً وقتی فردی کشته می شد نگاه می کردند که آیا او از یک قبیله مهمی است یا نه؟ اگر از قبیلۀ مهمی بود قاتلش را قصاص می کردند؛ اما اگر مقتول یک آدم ضعیفی بود قاتلش را قصاص نمی کردند. حکم ها را روی افراد می گذاشتند نه روی یک قانون کلی. شأن دیه ثابت نبود فرمانده و سرباز دیه اش با هم فرق می کرد. رئیس قبیله با کارگر عادی دیه اش فرق می کرد. بنابراین احکام جاهلی با نوع افراد متفاوت می شد. اگر یک کسی از دنیا می رفت ارث را برادری که زورش بیشتر بود می برد و به پسر دیگرش ارث نمی رسید. در قرآن آمده است: «لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ»؛ در قصاص حیات وجود دارد. اگر سرتیپ سربازش را عمداً بکشد، او باید اعدام گردد خواه سرتیپ باشد یا رئیس کارخانه فرق نمی کند باید اعدامش کرد؛ «الحُرُّ بِالحُرِّ» قصاص، آدم مقابل آدم است. یک انسان چه بچۀ پنج – شش ساله چه مرد هفتاد – هشتاد ساله، چه مسئول باشد و چه رعیت فرق نمی کند دیه اش ثابت است.
حال حضرت زهرا به کسانی که در سقیفه اند می فرماید: شما به حکم جاهلیت برگشتید، می گویید ما از علی (ع) به این دلیل و به فلان توجیه خوشمان نمی آید، پس با یکی دیگر بیعت می کنیم! ما احساس می کردیم فدک یک جای پر درآمدی است و الان هم حکومت نیاز به مال دارد حالا آن را می گیریم. این منطق و حکم جاهلیت است «أَفَحُکْمَ الْجٰاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ» شما مثل جاهلیت دارید حکم می کنید. خودتان نشستید و دوختید و بریدید که «النُّبُوَّةُ و الامامَةُ لا تَجْتَمِعانِ فی بَیْت واحده»؛ نمی شود پیغمبری و امامت از یک خانواده باشد.
نمی شود امیرالمؤمنین خلیفه باشد زیرا سنش کم است، نمی شود فدک مال زهرا باشد زیرا او یک نفر است و جامعه بیشتر است. ما می دانیم مالک تو هستی؛ ولی ما تصمیم گرفتیم آن را بگیریم این حکم جاهلیت است و اسلام آن را اجازه نمی دهد.
پیغمبر خدا در جنگ خیبر به چوپان یهودی فرمود: می خواهی مسلمان شوی، مسلمان شو؛ ولی این گوسفندان امانت است، برو آنها را به یهودی صاحب مال بده. درست است که ما در خیبر داریم با یهودی ها می جنگیم؛ اما گوسفندانشان امانت است و آنها را تصاحب نمی کنیم، برو گوسفندان را به صاحب آنها برگردان و بعد بیا.
حضرت رسول، کلید خانۀ کعبه را به عثمان بن طلحه برگرداند و فرمود: تو کلیددار خانۀ خدایی، و کلیدداری را در قانون دینی برای او بیان می کند.
خدایا! به همۀ ما توفیق شناخت فاطمه و گام برداشتن در م
سیرش را عنایت بفرما!
روضه
«السّلام علیک یا فاطمة الزهراء، یا بنت رسول الله، یا قرة عین النبی المصطفی.»
بنابر نقل هفتاد و پنج روز مثل چنین روزی، ما بین نماز مغرب و عشاء زهرای مرضیه جان به جان آفرین تسلیم کرد. در حالی که قرآن می خواند و زبانش به ذکر و ثناء مشغول بود. مرحوم حاج شیخ عباس تعبیرش این است: بعد از نماز مغرب زهرای مرضیه در چنین روزی به شهادت رسید.
لذا اگر روایت اول فاطمیه درست باشد، امشب شب دفن زهرای مرضیه (ع) است. خطبه 22 نهج البلاغه در بیان این مصیبت است. وقتی بدن را امشب برداشتند، کجا به خاک سپردند؛ نمی دانم در خانه، مسجد و یا بقیع، اما امیرالؤمنین (ع) تنها آمد عزیزش را در میان خاک نهان کند، خیلی بر آقا سخت گذشت. زهرایی که همه جا یار و همدمش بود، مخصوصاً که می بیند در دفاع از علی به شهادت رسید. در این دفاع بازویش متورم شد. لذا امشب وقتی آمد زهرایش را ب خاک بسپارد، صدا زد: یا رسول الله، خودت کمکم کن. خدا! خودت کمکم کن. من چگونه این گُلم را میان خاک بگذارم. «اللَّهُمَّ إِنَّهَا أَمَتُکَ»؛ خدایا! این زهرای توست «وَ بِنْتُ رَسُولِکَ»؛ و دختر پیغمبر توست «اللَّهُمَّ وَ اجْمَعْ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ أَبِیهَا» خدایا! امشب مهمان توست، شب اول قبر اوست.
زهرایش را میان خاک گذاشت، یک وقت رو کرد به قبر رسول الله: «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ» یا رسول الله! بلند شو ببین علی تنها مانده است. «أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ»، فاطمه جان! دیگر خواب ندارم، دیگر حزنم تمام شدنی نیست. «لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ عَلَیْنَا لَجَعَلْتُ الْمُقَام» لذا اگر نبود حرف و سخن و خطر دشمن، دیگر از کنار قبرت نمی رفتم و همین جا می ماندم و مقیم می شدم. یا رسول الله! یادت است که شب عروسی دست زهرا را در دستم گذاشتی فرمودی این امانت من است.
یا رسول الله! هنگامی که جان می دادی دوباره این جمله را تأکید کردی علی جان! فاطمه امانت است «یَا رسُولَ الله قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَة»، من امانت را برگرداندم.
یا امیرالمؤمنین روحی فداک
آسمان را دفن کردی زیر خاک
نماز و قرآن خواند، بعد هم خم شد صورتش را روی خاک قبر زهرا گذاشت.
خیز و از داغ غم رهایم کن
خیز و باز ابن عم صدایم کن
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.»
دکتررفیعی
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸فکر دیگران را به خودتان وابسته نکنید!🔸
▫️ اگر شما در ضمن #مشورت دادن به دیگران، چنان عمل کنید که او دفعۀ دیگر هر کاری که دارد، قبل از اینکه #فکر کند، بیاید از شما بپرسد، این نقض غرض است؛ #این_خدمت_نیست. اگر شما چنان او را راهنمایی کنید که او هرگز نتواند بدون مشورت با شما تصمیم بگیرد، خیال میکنید که به او خدمت کردهاید؛ اما شما به او #خیانت کردهاید.
▫️ گاهی آدم #لذت_میبرد از اینکه با او مشورت کنند! لذت میبرد از اینکه از او کسب تکلیف کنند! اگر اینطور شد، آن فرد را چنان بار میآورد که به او وابسته شود و دم به دم بیاید بگوید: «آقا! تکلیفم چیست؟ این کار را بکنم یا نکنم؟»
▫️ مثلاً کسی که دوست دارد چند نفر مثل موم در دستش باشند، یک بار که آنها بدون مشورت او عمل کردند و اشتباه کردند، میگوید: «نگفتم که بدون مشورت با من تصمیم نگیرید؟! من خیر شما را میخواهم. برای شما ضرر داشت که یک زنگ به من میزدید و کسب تکلیف میکردید و اطلاع میدادید؟!».
▫️ #این_تربیت_اسلامی_نیست! این سیستم تربیت نفسانی است. این برنامۀ بندهسازی انسانها و وابسته کردن آنها به خود است. نفس، تشنۀ آقایی است، تشنۀ سیادت است، تشنۀ تسلط است؛ میخواهد یک فکر، دو فکر، سه فکر، چهار فکر وابسته به او باشند. نفس، تشنۀ معبود شدن است، تشنۀ این است که چهار تا بنده داشته باشد، چهار تا پرستنده داشته باشد.
#نتیجهٔ_غیبت_در_قرآن
وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا
👌#ﻭ_ﺍز_ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ_ﻏﻴﺒﺖ_ﻧﻨﻤﺎﻳﻴﺪ ، ﺁﻳﺎ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ ؟ .
📚(حجرات /١٢ )
🌷ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻱ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ،
ﻋﺪّﻩ ﺍﻱ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭼﺮﺍ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻮﺏ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻧﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻛﻢ ﻭ ﻧﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ،
👌ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻮﺏ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻏﻴﺒﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ، ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﻱ ﻋﻤﻞ ﺧﻮﺩ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻱ ﻏﻴﺒﺖ ﺷﺪﻥ، ﻧﻴﻜﻲ ﻫﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻏﻴﺒﺖ ﻛﺮﺩﻩ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.