eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
995 ویدیو
22 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🗓 ↯ ⬅️ وقایع روز اول 🚩 ❶ آغاز ایام حسینی اولین روز از ماه حزن و اندوه آل محمد علیهم السلام است که همه انبیاء و ملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزونند باید گفت: ماه حزن و اندوه تمام عالم است چرا که همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره حضرت  سیدالشهداء علیه‌السلام را از عرش خدا روبه زمین می‌آویزند و حزن و اندوه عالم را فرا می‌گیرد[1] ❷ ماجرای شعب ابیطالب ❸ جنگ ذات الرقاع ❹ منازل امام حسین علیه‌السلام تا کربلا قصر مقاتل در این روز که چهارشنبه بود امام حسین علیه‌السلام به قصر مقاتل نزول اجلال فرمودند مشهور است که در این منزل امام حسین علیه‌السلام با عبیدالله بن حر جعفی ملاقات نمودند و دعوت به یاری نمودند ولی او اجابت نکرد و بعداً پشیمان شد و در ادامه این روز حضرت به نینوا رسیدند[2] ❺ کلام عاشورائی امام رضا علیه‌السلام در روز اول محرم ریان بن شبیب خدمت امام رضا علیه‌السلام رسید حضرت به او فرمود: ای پسر شبیب مردم عرب در زمان جاهلیت جنگ را در ایام محرم حرام می‌دانستند ولی این امت احترام این ماه را از بین بردند و حرمت پیامبر صلی الله علیه را رعایت نکردند در این ماه خون ما را حلال دانستند و هتک حرمت ما کردند و فرزندان و زنان ما را اسیر نمودند و سراپرده ما را آتش زدند و اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا را درباره ما ننمودند[3] ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍ منابع: [1] خصائص الزینبیه، صفحه۴۹ [2] ارشاد: جلد۲، صفحه۸۱ نفس المهموم: صفحه ۱۹۶،۱۹۷ [3] امالی صدوق: صفحه۱۹۱ عیون اخبارالرضا، جلد۱، صفحه۲۳۳
5_418084932775309685.mp3
8.06M
✅زنده یادحاج محمدباقر منصوری ✅روضه خوانی ورود به کربلا ✅شب دوم محرم ۱ 🔴حسینیه مکتب العباس(ع)تهران
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم ▪️ السلام علیک یا اباعبدالله ▪️ السلام علیک یا ساکن کربلا ✨ تذکراتی برای حضور در مجالس ابی‌عبدالله الحسین(ع): ۱. برای داشتن حضوری بیشتر و خشوعی بهتر و اشكي ریزان، می‌بایست حداقل از ۲۴ ساعت قبل، آمادگی روحی و معنوی را در خود ایجاد کنید. ۲. با نیت پاک و خالص باید شرکت کرد. مبادا به خاطر آشنایی با صاحب منزل و مجلس و یا رودربایستی با کسی و یا اجبار و اکراه به مجلس اهل‌بیت(ع) شرکت کنید. ۳. با وضو از منزل خارج شوید. سعی کنید استحمام کرده، تمیز باشید مبادا کسی در مجلس امام حسین(ع) آزرده خاطر شود. ۴. با مناسب‌ترین لباس در مجلس حضور پیدا کنید. لباس مناسب عزاداری بپوشید. جداً از پوشیدن لباس و روسری رنگی خودداری کنید. ۵. ثواب شرکت در مجلس اهل‌بیت(ع) را با امام زمان(عج) و ارواح گذشتگان تقسیم کنید. ۶. وسیله‌ای برای کفش‌های خود داشته باشید. مبادا با کفش، روی فرش مجلس روضه پای بگذارید که مطمئن باشید، بر بال ملائکه جسارت کرده‌اید. ۷. دستمالی برای اشك، همراه داشته باشید. با دستمالی که آب بینی و یا صورت را پاک می‌کنید، اشک برای امام حسین(ع) را پاک نکنید. ۸. داشتن يك مهر کوچک و تسبیح تربت که با تسبیح خود، ذکر بگویید و هنگام سجدۀ زیارت عاشورا بر مهر خود سجده کنید. ۹. يك دفترچه و قلم همراه خود داشته باشید؛ اذکار، احادیث و یا مطلبی که برایتان قابل استفاده بود را یادداشت کنید، شاید روزی نیاز به تکرار آن‌ها برایتان باشد. ۱۰. دیگران را نیز برای شرکت در مجالس حسینی تشویق کنید. تلاش کنید چند نفر را با خود همراه کنید اگر ماشین دارید؛ و اگر ندارید، حتی آن‌ها را مهمان کنید به شرکت در روضه؛ این کار ثواب بسیار زیادی دارد. 💫 موفق باشید. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🌹 «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات ۹۸/۰۶/۰۹
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 چند ویژگی منحصر به فرد امام حسین علیه‌السلام: 🍁 تنها امامی که شش‌ماهه به دنیا آمدند. ▪️ تنها امامی که از هیچ بانویی شیر نخوردند و تغذیه‌ی ایشان تنها توسط پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم صورت گرفته است. 🍂 تنها امامی که روز ولادتشان، پدر و مادر و جد و نزدیکانشان برای ایشان گریه کردند. ▪️ تنها امامی که در معرکه‌ی جنگ به شهادت رسیدند. 🍁 تنها امامی که در دعای توسل از ایشان به عنوان «ایّها الشهید» یاد شده، با اینکه همه‌ی ائمه‌ی ما شهید شده‌اند. ▪️ تنها امامی که اربعین و زیارت اربعین دارند. 🍂 تنها امامی که قبر مطهرشان بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تا اثری از آن باقی نمانَد! اما همچنان پابرجاست. ▪️تنها امامی که بدون غسل و کفن دفن شدند. 🍁 تنها امامی که سر مبارکش از بدن جدا شد. ▪️ تنها امامی که تشنه‌لب با هزاران زخم تیر و نیزه و شمشیر و سنگ بر بدن به شهادت رسیدند. 🍂 تنها امامی که بعد از شهادتش، خانواده‌اش اسیر شدند. ▪️تنها امامی که پدر و مادر و ۹ نسلش معصوم بودند. 🍁 تنها امامی که تولدش در ماهی است که هیچ شهادتی در آن نیست و شهادتش در ماهی است که هیچ تولدی در آن نیست. ▪️ تنها امامی که خوردن خاک قبرش، اشکال ندارد. 🍂 تنها امامی که دعا تحت قبه‌ی ایشان به اجابت می‌رسد. ▪️ تنها امامی که امام زمان(عج) شبانه‌روز حداقل دو مرتبه بر او گریه می‌کند! 🍁 تنها امامی که سرعت و وسعت کشتی نجاتش از سایر امامان بیشتر است. ▪️ تنها امامی که یک درِ بهشت به نام اوست؛ «باب الحسین» 🍂 «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.» 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ‌🌹 «ألّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات ۹۸/۰۶/۰۹
استوری ویژه محرم رسید⇉ ؛━━━━━━━━ᯱ❅ᯱ━━━━━━━━ ⬣🏴┃مداحی ویژه محرم ⬣🏴┃استوری ویژه محرم ⬣🏴┃پروفایل های ویژه محرم ؛━━━━━━━━ᯱ❅ᯱ━━━━━━━━ برای محرم آماده شو با لمس لینک زیر👇 https://eitaa.com/joinchat/2323841260Cb2fdd54246 💌این فقط یک دعـــــــ♡ــــــــــوته 👆💌
🖊 بسم‌الله الرحمن الرحیم 📢 آداب عمومی روز اول هر ماه قمری 🍃 ماه محرم الحرام 💫 روز اول ماه قمری روز اجابت دعاست. به محض رؤیت ماه، دعای ديدن هلال ماه را بخوانید و اگر بلد نيستيد و مفاتیح همراهتان نيست 🔹۱۹ مرتبه بسم‌الله الرحمن الرحیم ١٤ مرتبه صلوات آية الكرسی سوره قدر سوره كوثر را بخوانید و سپس به قرآن نگاه كنید. وان يكاد را قرائت کنید. و سپس برای امام زمان(عج) صدقه كنار بگذارید. 🔹طلب خير طلب امنيت طلب اتحاد و مودت و همبستگی و طلب سلامتی کنید که همه این موارد ريشه تمامی نعمتهاست برای خودتان و ديگران بخواهید. 🔹 هرماه قمری ١٠٠١ مرتبه ذکر لااله الا الله را بگویید اگر روز اول نشد روز دوم، اگر نشد روز آخر ماه بگویید، با وضو در يك مجلس حتمآ در روز خوانده شود. اين ذكر اخلاص می‌آورد و نفاق را می‌برد. باعث‌ شفاعت و حمايت امام باقر(ع) می‌شود چون ذكر مداوم ايشان بوده. 🔹صدقه و نماز و غسل اول ماه نيز سفارش شده است. 🔹خوردن مقداری تربت سیدالشهداء علیه‌السلام در روز اول ماه قمری مستحب است: 🔹موقع برداشتن و خوردن تربت این دعاها را بخوانید: اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَهِ وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها وَ ثَوى فیها وَ بِحِقِّ جَدِّهِ و َاَبیهِ و َاُمِّهِ و َاَخیهِ وَ الاَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ وَ بِحَقِّ الْمَلاَّئِکَهِ الْحافّینَ بِهِ اِلاّ جَعَلْتَه شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ و َبُرْءا مِنْ کُلِّ مَرَضٍ و َنَجاهً مِنْ کُلِّ آفَهٍ وَ حِرْزا مِمّا اَخافُ و اَحْذَرُ. 🔹 تلاوت سوره قدر 🔹 بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقا واسِعا وَ عِلْماً نافِعا وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ. 💫 نماز بسیار ساده برای اوّل هر ماه قمری 🍃 مرحوم سید بن طاووس می‌گوید: به ما روایت رسیده است که نماز اوّل هر ماه دو رکعت است، در رکعت اول یک بار سوره حمد و یک بار سوره توحید، و در رکعت دوم یک بار سوره حمد و یک بار سوره قدر. 🔹 فرمودند: آيه صلوات رو يك بار بخوانید بعد ٩٢ بار صلوات بفرستید. 🔹 آیه صلوات ان الله و ملائكتهُ يُصَّلون عليَ النَّبي ياايها الذين امنوا صَلّوا عليه و سَلِّموا تسليما 🍃 ان شاءالله تا آخر ماه زندگيتان بيمه است. 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات
✍️ بسم‌الله الرحمن الرحیم ▪️ تذکراتی در مورد حضور در مجالس اهل‌بیت علیهم‌السلام: ۱. مبادا به هنگام برنامۀ مجلس، با کنار دستی خود صحبت کنید که هم خودتان از فیض محروم شده‌اید و هم مزاحم دیگری بوده و به دلیل بی‌توجهی به مجلس، مرتکب گناه و معصیت شوید. ۲. مبادا در حال گریۀ دیگران؛ به گریه‌کن امام حسین(ع) نگاه کنید تا حالت بکاء و حزن از کسی گرفته نشود. ۳. به خصوص در زمان خواندن مرثیه، مبادا به مزاح و یا خندیدن و یا خنداندن کسی مشغول شوید که عقوبتی سخت در پیش خواهید داشت. ۴. به هنگام پذیرایی در مجلس روضه با احترام و دقت و با نیت شفا پذیرایی شوید. ۵. مبادا با کثیف کردن مجلس اهل‌بیت (دستمال کاغذی کثیف خود را در مجلس نیندازید) مرتکب گناهی بزرگ شوید. ۶. از داشتن گریۀ صدادار خود، خجالت نکشید که به‌طور قطع و یقین با حال حزن و اندوه شما، دیگران را نیز به اندوه و حزن برای اهل‌بیت(ع) تشویق خواهید کرد. (مجلس را با ناله‌های سوزان خود گرم ‌کنید) ۷. به‌گونه‌ای در مجلس بنشینید که اگر مجلس به کمبود جا دچار مشكل باشد، دیگری را نیز کنار خود جای دهید تا با حضور او در مجلس روضه، شما نیز در ثواب او شريك باشید. ۸. به هنگام روضه و مقتل خوانی چیزی میل نفرماييد. ۹. فراموش نکنید مهم‌ترین زمان مجلس، روضه و دعا می‌باشد مبادا به هنگام دعا کردن با بی‌توجهی از مجلس خارج شوید. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ‌🌹 «ألّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات ۹۸/۰۶/۱۱
💠تاریخ چند شب قبل از واقعه ی عاشورا امام حسین علیه السلام به وسیله ی یکی از یارانش برای عمر سعد پیغام فرستاد تا با او ملاقات کند، ابن سعد هم موافقت نمود. شب وقتی حضرت با عمر سعد در خیمه ای ملاقات کردند، امام حسین علیه السلام فرمود: «یابن سعد و یحک اتقاتلنی؟ اما تتقی الله الذی الیه معادک فأنا ابن من علمت الا تکون معی و تدع هولاء فأنّه اقرب الی الله تعالی» پسر سعد آیا می خواهی با من بجنگی در حالی که مرا می شناسی و می دانی پدر من چه کسی است؟ آیا از خدایی که برگشت تو به سوی اوست نمی ترسی؟ آیا نمی خواهی با من باشی و از این ها دست برداری که این کار به خدا نزدیک تر و مورد توجه اوست؟ عمر سعد عرض کرد: می ترسم اگر تو را یاری کنم خانه مرا در کوفه ویران کنند حضرت فرمود: من خانه برایت می سازم. عرض کرد: آقا اگر در راه شما بیایم اموالم را مصادره می کنند. سیدالشهداء علیه السلام فرمود: من بهترین باغ ها و نخلستان ها را در حجاز به تو می دهم. عمر سعد گفت: زن و بچه ام در کوفه امنیت ندارند مورد اذیت قرار می گیرند. امام فرمود: من از آنان حمایت می کنم. عرض کرد: نمی توانم از حکومت ری دست بکشم. اباعبدالله علیه السلام وقتی دید، سخنانش اثر بر ابن سعد ندارد و شیطان بر او تسلط یافته از جا بلند شد و فرمود: چرا این قدر در اطاعت شیطان و در گمراهی خودت پافشاری می کنی؟ «ذبحک الله علی فراشک عاجلاً و لا غفرلک یوم حشرک فوالله» خدا تو را به همین زودی در رختخواب بکشد و روز قیامت تو را نیامرزد.(۴) 💠تاریخ دو برادر از یک پدر و مادر، تربیت یافته و بزرگ شده در یک خانه هستند به نام های عمرو و علی بن قرظه انصاری، اما عمرو هدایت یافته و در راه حسین علیه السلام و علی گمراه شده و جزو لشکر کوفیان است. علی بن قرظه با برادرش خیلی صحبت کرد و سعی نمود او را به لشکر ابن سعد بیاورد اما نتوانست عمرو را منحرف کند.عمرو هدایت شده روز عاشورا به یاری امامش به میدان آمد و رجز می خواند: قد علمت کتیبة الانصاری انی سوف احمی حوزة الذّماری ضرب غلامٍ غیر نکس شاری دون الحسین مهجتی و داری سپاه انصار دانسته اند که من از شرف و ناموسم حمایت می کنم، ضربه ام ضربه جوانی است که ضعیف و ناتوان نیست. جان و سرایم به فدای حسین باد. وقتی هم روی زمین افتاد، سیدالشهداء (ع) سرش را به زانو گرفت. عمرو عرض کرد: یابن رسول الله اوفیت؟ ای فرزند رسول خدا آیا وفا کردم؟ حضرت فرمود: «نعم انت امامی فی الجنه فاقری رسول الله منی السلام» آری تو زودتر از من به بهشت می روی، سلام مرا به رسول خدا برسان. علی بن قرظه گمراه وقتی سعادتمندی برادرش را دید فریاد زد: «یا حسین! یا کذاب ابن کذاب اظللت اخی و غردته حتی قتلته» ای حسین ای دروغگو پسر دروغگو ( نستجیربالله) برادرم را گمراه کردی و فریب دادی تا او را به قتل رساندی. امام حسین (ع)فرمود: «إن الله لم یضل اخاک و لکنه هدی اخاک و اضلک» خدا برادرت را گمراه نکرد بلکه هدایت نمود و تو را گمراه کرد.(۵) 🔻اکنون با این سؤال بحث را ادامه می دهیم؛ راز توفیق به هدایت چیست؟ چه عواملی زمینه ساز موفق شدن انسان به هدایت هستند:🔺 ✔️ایمان به خداوند قرآن کریم می فرماید: «وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» البته خدا اهل ایمان را به راه راست هدایت خواهد کرد.(۶) یک اسلام آوردن داریم، یک ایمان آوردن، اسلام با ایمان،فرق می کنند. ایمان مرتبه ای بالاتر از اسلام است. مسلمان کسی است که به شهادتین اقرار کند. اما مؤمن کسی است که طبق اعتقاداتش عمل میکند؛«الذینَ آمنوا و عملوا الصالحات» ✔️سعی و کوشش در راه خدا «الذینَ جاهدوا فینا لنهدینهم سُبُلنا» آنان که در راه ما تلاش و کوشش نمایند را به راه خویش هدایت می کنیم. راه رسیدن به هدایت الهی تلاش است. کسی که بنشیند و بدون هیچ کار و کوششی مرتب بگوید اهدنا الصراط المستقیم خدایا ما به راه راست هدایت فرما به نتیجه ای نمی رسد. 🌸شعر نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد 👈شما در کربلا دقت کنید، امام حسین (ع)به هدایتگری می پردازد، راه را نشان می دهد اما این حر و سعد و ابوالحتوف و یزید بن زیاد و... بودند که به سوی سیدالشهداء علیه السلام رفتند آخرین قدم را آنان برداشتند. ✔️ادب چنانچه ادب باعث سعادت و هدایت حر شده است. وقت ظهر، امام(ع) به حجاج بن مسروق، موذن ارتش خودشان فرمودند: اذان بگو. سپس به حر فرمودند آيا نمازت را با لشكر خودت مي خواني؟ فرمانده سپاه دشمن، نان خور يزيد، بر خلاف انتظار گفت: نه، بلكه نماز را با تو مي خوانم. اين ادب و اين نمازي كه او خواست پشت سر حضرت بخواند، در حقيقت پشت كردن به فرهنگ دشمن بود و او را يك قدم به سوي پروردگار پيش برد و اين كارش، كليدي براي گشوده شدن درهاي رحمت حق به سوي او بود.
◾️▪️اعمال ماه محرم چیست؟ ▪️چرا محرم؟! پیش از اسلام عرب، جنگ در این ماه را حرام می‌دانست و ترک مخاصمه می‌کرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(۱) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(۲) در توضیح این که چرا ماه‌های دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمی‌شود می‌توان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع می‌شد به آن محرم گفتند.این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا و حماسه‌ جاودان کربلاست. ◾️این ماه، یادآور دلاورمردی‌های یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداکاری‌های زینب کبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه‌ اسرای کاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبه‌ها و شعارهای آگاهی‌بخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه‌ غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است. ▪️این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است. ▪️آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است. ◾️محرم از منظر ائمه(علیهم السلام) شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است:«وقتی محرم فرا می‌رسید، پدرم خندان دیده نمی‌شد، حزن و اندوه تا پایان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(۳) ▪️همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره‌ عاشورا می‌فرماید:«کسی که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه‌اش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(۴) ▪️اعمال شب اول ماه محرم ۱ـ نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است: دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود. در فضیلت این نماز چنین آمده است: «خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(۵) ۲ـ احیای این شب.(۶) ۳ـ نیایش و دعا.(۷) ▪️روز اول محرم اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می‌کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸) دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد: «اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی. ▪️روز دوم محرم در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه‍ .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰) ▪️روز سوم محرم از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱) در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد. ▪️روز هفتم محرم روزه گرفتن مستحب است. ▪️روز نهم محرم تاسوعای حسینی، روز محاصره‌ امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲) ◾️اعمال شب عاشورا ۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است: چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره‌ حمد، ۵۰ بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳) ۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴) ۳ـ دعا و نیایش. (۱۵) ◾️روز عاشورا ۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است: هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶) ۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷) ۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸) ۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹) ۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰) ۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱) ۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲) ▪️روز دوازدهم محرم ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه‍ .ق. 📚پی‌نوشت‌ها: ۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫ ۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی. ۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫
*🌴 زمزمه قبل از زیارت عاشورا* *بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا(۲)*😭 *بر دلم یارب نماند آرزوی کربلا* 😭 *کربلا یا کربلا (۲)* *تشنه ی آبِ فُراتم ای اَجل مهلت بده (۲)😭* *تا بگیرم در بغل قبرِ شهیدِ کربلا😭* *یا حسیـــــن بنِ علی جانِ تو وُ جانِ علی (۲)*😭 *یک دعایی کن بیایم سوی بارگاهِ علی* *کربلا یا کربلا* *بار الها کن نصیبم تربتِ کوی حسیـــــن (۲)😭* *تُربتِ پاکت بُود داروشِفایت یا حسیـــــن (۲)😭* *کربلا یا کربلا* *ای دلِ غافل دِوا کن دَردِ خود از نام او😭* *هر کسی را درد باشد رو کند سوی حسیـــــن😭* *از برای دردِ بی درمان دوا دارد حسیـــــن (۲)😭* *آقا جان من گِدای خونتم😭* *نکنه رَدم کنی*😭 *آقا جان امروز اومدم درِ خونت گِدایی یا حسیـــــن😭* *آنقدر میگم حسیـــــن تا دردمو دوا کنی (۲)😭* *کربلا یا کربلا* *آرزو دارم به دِل* *کن در دَمِ جان دادنم (۲)😭* *لحظه ی آخر گشایم دیده بر روی حسیـــــن(۲)😭* *آقا جان یا اباعبدالله همه ی ما موقع جان دادن موقع احتظار چشم انتظاریم چشم امیدمون به توست یا حسیـــــن😭* *یا حسیـــــن وُ یا حسیـــــن وُ حسیـــــن(۲)😭 (التماس دعا)
🍂🍃🌼🌺🌼🍃🍂🌼🌺🌼🍂🍃 🌸 🌾سه نفر به نام ابوجهل و اخنس و ابوسفیان از متعصّبان شرک، تصمیم گرفتند بی‌آنکه دیگری بفهمد، شبانگاه در پناه تاریکی و مخفیانه به کنار دیوار پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم بروند و آیات قرآن را بشنوند 🌾هر سه نفر، آیات را جداگانه شنیدند و توی راه به همدیگر برخورد کردند و خودشان را سرزنش کردند که چرا جذب استماع قرآن شدند پس پیمان بستند که دیگر این کار را تکرار نکنند 🌾امّا شب بعد، جاذبه قرآن آن‌ها را وادار کرد که در اطراف خانه پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم، وقتی حضرتش قرآن می‌خواند، گوش فرا دهند؛ دوباره هنگام برگشت به هم رسیدند و خودشان را سرزنش کردند که چرا این پیمان را شکستند و جذب قرآن شدند. 🌾روز که شد، اخنس، عصابه‌دست، به منزل ابوسفیان رفت و سپس به منزل ابوجهل رفت و درباره‌ی قرآن با هم صحبت کردند؛ تا مبادا آن‌ها دست از جاهلیّت بردارند. 🌾ابوجهل که بیشتر از هر دو به مرام جاهلیّت و تکبّر و ریاست دنیا متعصّب بود، گفت: سوگند می‌خوریم که به محمّد ایمان نیاوریم اگرچه قرآنش انسان را جذب کند. 📚 منابع کتاب 1⃣ داستان‌ها و پندها جلد ۹ ص ۴۹ 2⃣ سیره ابن هشام جلد ۱صفحه ۳۳۷
سلام علیکم خدمت اعضای محترم براشفای مادرم زهرا سلطان جهانورد فرزند قربان چهل تا حدیث کسا نذرکردم لطفا برای شفای مادرم وپدرم دعا بفرمایید هرعزیزی ک مایل بود حدیث کسا رو به نیابت سلامتی و شفای مادرم وپدرم اسفندیار شعبان پور تلاوت بفرماید وبه بنده در پیوی اعلام بفرماید باتشکر فراوان شعبان پور @Haram75
خوش بینی.mp3
4.53M
🎧خوش بینی 🎙️حجت الاسلام
حرم مطهر امام حسین علیه السلام 💠 عالم زاهد و وارسته زمانش مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشكور رضوان الله تعالي عليه فرمود در عالم رو يا ديدم در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله علیه السلام مشرف هستم و حضرت در آنجا تشريف دارند یك نفر جوان عرب معدي دهاتي وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام كرد و حضرت با لبخند جوابش دادند فرداي آن شب كه شب جمعه بود به حرم مشرف شدم و در گوشه حرم توقف كردم ناگهان آن جوان عرب معدي را كه در خواب ديده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد با لبخند به آن حضرت سلام كرد ولي حضرت سيدالشهداء علیه السلام را نديدم و مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد عقب سرش رفتم و سبب لبخندش را با امام علیه السلام پرسيدم و تفصيل خواب خود را برايش نقل كردم و گفتم چه كرده اي كه امام علیه السلام با لبخند بتو جواب مي دهد گفت مرا پدر و مادر پيري است و در چند فرسخي كربلا ساكنيم و شبهاي جمعه كه براي زيارت مي آيم يك هفته پدرم را سوار بر الاغ كرده مي آوردم و يك هفته هم مادرم را مي آوردم تا اينكه شب جمعه اي كه نوبت پدرم بود چون سوارش كردم مادرم گريه كرد و گفت مرا هم بايد ببري شايد هفته ديگر زنده نباشم گفتم باران مي بارد هوا سرد است مشكل است نپذيرفت ناچار پدر را سوار كردم و مادرم را بدوش كشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم رسانيدم و چون در آن حالت با پدر و مادرم وارد حرم شدم حضرت سيدالشهداء عليه السلام را ديدم و سلام كردم آن بزرگوار برويم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا بحال هر شب جمعه كه مشرف مي شوم حضرت امام حسين علیه السلام را مي بينم و با تبسم جوابم را مي دهد اي كه بر دوست تمناي نگاهي داري بهر اثبات ارادت چه گواهي داري بايدت واله چو يعقوب شدن در شب و روز گر چو او يوسف گم گشته به چاهي داري از بردن اشك درون سوز نهاني بايد گر كه از درگه او خواهش جاهي داري تا كه هستي به گدايي در دربار حسين علیه السلام عزت و فخر به هر مهتر و شاهي داري نام تو ثبت به ديباچه عشاق شود گر كه مهرش بدل خود پر كاهي داري اي كه در راه حسين استي و اولاد حسين علیه السلام خوش به فرداي دگر پشت و پناهي داري اشك امروز بود توشه ره فردايت گر به ديوان عمل جرم و گناهي داري اجر پيوسته تو نزد حسين بن علي است تا كه در ماتم او اشكي و آهي داري كربلا آرزوي ماست حسين جان مددي چه بي منتظر چشم براهي داري خاك راه تو بود حامد و زر مي گردد گر كه بر خاك ره خويش نگاهي داري 📚 كرامات الحسينية معجزات حضرت سيدالشهداء عليه
ایجاد انگیزه[۱] 💠 آنگاه که اقوام و ملل و ادیان بزرگ با گرایش مختلف مذهبی را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که هر یک به فراخور آداب و تعالیم خویش، نمادها و سمبل‌هایی را برای خود انتخاب و معرفی کرده‌اند. این نمادها در فرهنگ دینی، همان «شعائر مذهبی» هستند. نمادها و سمبل‌ها دارای دو ویژگی مهم و اساسی می‌باشند: یکی از این ویژگی‌ها «قدرت تداعی معانی» است؛ یعنی به‌محض اینکه فردی چشمش به آن نماد می‌افتد، بلافاصله پیام و محتوای آن نماد در اندیشه‌اش جاری می‌شود و با ظهور و هویدا شدن نمادها و شعائر دینی، به تمدن و یا فرهنگی که نماد بر اساس آن شکل گرفته، می‌رسد. از این رو، مکتب و مذهبی پایدار و تأثیرگذارتر است که حالت تداعی معانی در آن قویی‌تر باشد. ویژگی دوم نمادها «پر رمز و راز بودن آن‌ها» است که حاکی از امری سری و درونی است و هر چه دایره آداب، شعائر و افعال در فرهنگی وسیع باشد، نشان از گستردگی و عمیق بودن شکل درونی آن است که به تعبیرات دینی از آن به حکمت و فلسفه تعبیر می‌شود و بر اساس این حکمت و فلسفه، اعمال و عبادات شرعی به صورت نمادین انجام می‌پذیرد و در بر دارنده مفهوم و ایده‌ای می‌شود که آن را از سایرین متمایز می‌کند. بنابراین نمادها تأثیر فراوانی در انتقال پیام و ترویج یک فرهنگ دارند و در حقیقت شناسنامه‌ای برای شناسایی آن مکتب یا فرهنگ هستند. حال با توجه به اهمیت و آثار نمادها در انتقال پیام و ترویج فرهنگ، شایسته است، نمادها و شعائر انقلاب حسینی (ع) موردبررسی و تحلیل قرار گیرد تا ببینیم چه نمادهایی در انقلاب حسینی (ع) وجود داشته که سبب پایداری این جریان سرخ شده است؟ کدام شعائر پر رمز و راز از انقلاب سرخ حسینی (ع) در ذهن ما شکل گرفته است؟ دشمنان انقلاب حسینی (ع)، چگونه با این نمادها برخورد می‌کنند؟ متن و محتوا بی‌شک در انقلاب حسینی (ع) نمادها و شعائر مختلفی وجود دارد که حاکی از مظلومیت و حقانیت قیام سرخ حسینی (ع) است؛ اما از مهم‌ترین نمادها، پایبندی به پوشش کامل اسلامی برای بانوان حتی در سخت‌ترین شرایط است. این استقامت سبب تداعی معانی بلند و حاکی از پر رمز و راز بودن حکمت پوشش اسلامی است. بر اساس منابع تاریخی، واقعه کربلا حاکی از پایبندی به پوشش کامل اسلامی برای بانوان انقلاب حسینی (ع) حتی در سخت‌ترین شرایط است. در اینجا به برخی از این گزارش‌ها اشاره می‌شود: گزارش اول: تقاضای چادر شیخ مفید نقل می‌کند که زنان حسینی (ع) در صحرای کربلا از عمر سعد چنین درخواستی داشتند: «وَ سَأَلَتْهُ النِّسْوَةُ لِیَسْتَرْجِعَ مَا أُخِذَ مِنْهُنَّ لِیَتَسَتَّرْنَ بِه[۲]؛‏ زنان از او خواستند آنچه از آنان گرفته شده بازگردانده شود تا خود را با آن بپوشانند» اما چون آن خواسته اثری نداشت و دستور عمرسعد کارساز نشد و کسی چادرها را بازنگرداند، این بار تقاضای خود را به گونه‌ای دیگر و به شخصی غیر از او ابراز کردند و این درخواست دوم زمانی اتفاق افتاد که عمر سعد اسرای اهل حرم را به کوفه برد. اهل کوفه برای تماشای اسرا اجتماع کردند. یکی از زنان کوفی که بر بامی ایستاده و بر آنان مشرف بود، پرسید: «مِنْ أَیِّ الْأُسَارَى أَنْتُن‏؟؛ شماها از کدامین اسرا هستید؟» جواب دادند: «نَحْنُ أُسَارَى مُحَمَّدٍ؛ ما اسرای آل محمد هستیم» زن از بام پایین آمد و هر چه چادر، مقنعه، روسری و پارچه‌ای که داشت جمع کرد و به آنان داد و آنان خود را پوشانیدند.[۳] سؤال مهم و قابل تأملی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا کاروان اسرا با آنکه گرسنه بودند، نان و خرما را قبول نکردند؛ ولی چادر و مقنعه‌ها را قبول کردند؟ آیا نمی‌خواهند بفهمانند که حجاب اهمیتش بسیار زیاد است و حتی می‌توان عطیّه‌های دیگران را قبول کرد و با آن خود را از دید نامحرم حفظ کرد؟! آیا پایبندی زنان عاشورایی به حجب و حیا نمی‌تواند نمادی با تداعی معانی بلند در انقلاب حسینی (ع) باشد؟ آیا این‌ها زنان ما را به رعایت حجاب در هر حال و هر موقعیت و با هر وسیله دعوت نمی‌کند؟! پرواضح است که حجاب نشانه کرامت و ارجمندی زن مسلمان است و زنان عاشورایی و زینب گونه که پیامبران حریت و آزادگی و آیات عصمت و عفت بوده و هستند، حفظ کرامت و شخصیت خود را بر همه چیز مقدم می‌دارند. گزارش دوم: پنهان داشتن خود از نامحرمان پس از چند روزی که اسرا در کوفه ماندند، آنان را به سوی شام روانه کردند. در هنگام حمل‌ونقل اسرا از مکانی به مکان دیگر، آنان را همانند اسرای کفار و گاه بدون پاسداشت حرمت آنان از نظر امکان حفظ کامل حجاب، انتقال می‌دادند و این کار، اعتراض اهل‌بیت (ع) و حضرت سجاد (ع) را برانگیخت و آنان برای حفظ حجاب از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کردند و حتی اگر لازم بود به خواهش و تمنّا نیز متوسل می‌شده‌اند، در حالی که هیچ سراغ نداریم، امام حسین (ع) یا اهل حرم برای امور مادی به دشمن متوسل شده
یا التماس کرده باشند و باز هیچ موردی نمی‌یابید که اهل حرم پس از اسارت از دشمن تقاضای نان، آب و سایر امور مادی را داشته باشند، ولی دقت در حوادث شام، اصرار بانوان بر حفظ پوشش و حجاب و دور نگه داشتن خود را از انظار تماشاچیان روشن می‌کند. سید بن طاووس نقل می‌کند که «وقتی اسرا به دمشق نزدیک شدند، ام‌کلثوم به شمر نزدیک شد و گفت: از تو درخواستی دارم. شمر گفت: درخواستت چیست؟ گفت: هنگامی که خواستی ما را به شهر وارد کنی، از دروازه‌ای که تماشاچیان آن کمتر باشند، وارد کن و به مأموران پیشنهاد کن، سرها را از بین کجاوه‌ها بیرون ببرند و از ما دور کنند، زیرا ما از بس در چنین حالتی و چنین وضعی مورد دید واقع شدیم خوار و ذلیل گشتیم. ولی شمر از بس ظالم و یاغی بود، دستور داد سرها را بر نیزه‌ها در بین کجاوه‌ها قرار دهند و آنان را با آن حال از بین تماشاچیان عبور داد.»[۴] از این حوادث، پلیدی، خباثت و کفر و کینه بیش‌ازحد مخالفان آنان روشن می‌شود. دشمنان با برنامه نفوذ نیز در صدد محو آثار اسلام بودند و تلاش می‌کردند حجاب و پوشش شرعی را بی‌ارزش و منسوخ نشان دهند. از این روست که با تقاضای ام‌کلثوم مخالفت می‌کردند. گزارش سوم: تقاضای حضرت سکینه از سهل بن سعد صاحب مناقب از سهل بن سعد نقل می‌کند که در مسیر بیت‌المقدس، به شام رسیدم. دیدم مردم شادند و به یکدیگر بشارت می‌دهند. زنان به دف زنی و پای‌کوبی مشغولند. پیش خود گفتم: اکنون ایام شادی و عید شامیان نیست، کسی را دیدم و از علت این شادمانی سؤال کردم ... گفتند: این سر حسین (ع) است که از عراق به شام هدیه شده است. گفتم: عجبا! سر حسین (ع) را می‌آورند و مردم چنین شادی می‌کنند. ناگهان اسب سواری را دیدم که بر نیزه‌اش سری است که بسیار شبیه سر رسول اللّه (ص) است و ناگهان پشت سر او زنانی را دیدم که بر شتران بدون جهاز سوارند. به اولین نفر آنان نزدیک شدم و عرض کردم: «ای دخترک، تو کیستی؟» گفت من سکینه دختر حسینم. گفتم: حاجتی داری؟ من سهل بن سعد هستم. جدّ تو را دیده‌ام و سخنش را شنیده‌ام. گفت: ای سعد! به کسی که این سر به دست او است بگو سر را جلوتر ببرد تا مردم مشغول تماشای آن شوند و چشمشان به اهل‌بیت رسول اللّه (ص) نیفتد. سهل می‌گوید: نزد صاحب سر رفتم و گفتم خواسته‌ای دارم که اگر برآوری چهارصد دینار به تو خواهم داد. گفت: خواسته‌ات چیست؟ گفتم: این سر را از کجاوه جلوتر ببر، او انجام داد و من طبق وعده‌ام چهارصد دینار به او دادم.[۵] هر دینار طلا تقریباً معادل یک مثقال است و هر مثقال بیشتر از ۲۵/۴ گرم است؛ بنابراین چهارصد دینار بیش از هزار و ششصد گرم طلا خواهد شد و اینکه کسی این مقدار طلا را می‌بخشد تا تنها بعضی از زنان اهل‌بیت رسول اللّه (ص) کمتر در معرض دید نامحرمان قرار گیرند، اهمیت حفظ حجاب را به خوبی روشن می‌سازد. گزارش چهارم: اعتراض به سلب پوشش از اهل حرم وقتی اسرای اهل‌بیت (ع) را وارد شام کردند و آنان را به مجلس یزید بردند. او با تکبّر به بیان افتخارات و پیروزی‌های خود پرداخت. آنگاه حضرت زینب (س) به پا خاست و با بیان آیاتی از قرآن، استهزا گری یزید را ناشی از تکذیب آیات الهی و مهلت دادن خداوند به او را برای افزون شدن گناهان او و سرانجام گرفتار شدنش به عذاب الهی دانست. سپس فرمودند: «أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَد[۶]؛ ای فرزندان آزاد شده! آیا این عدل است که تو زنان و کنیزکان خود را در پشت پرده و حجاب نگاه‌داری و دختران رسول اللّه (ص) را به عنوان اسیر بدین سوی و آن سوی کشانی، پرده حرمت آنها بدری روی آنان را بگشائی و دشمنان آنها را از شهری به شهری برند؟!» نکته مهمی که حضرت زینب (س) از آن سخت آزرده شده این است که زنان یزید پوشیده‌اند و او و زنان دیگر پوشش کامل ندارند و به همین جهت نمی‌گوید، زنان تو در کاخ و اسیران در کوخند یا زنان تو سیر و اسیران گرسنه‌اند، بلکه تنها و تنها بر حجاب اصرار می‌کند. علاوه بر این، باید توجه داشت که پوشش به طور کامل برداشته نشده، اما آن حضرت این‌چنین نسبت به آن حساسیت به خرج می‌دادند و جزع و فزع می‌کردند. هدف از نقل این گزارش‌ها هم نشان دادن اهمیتی است که خاندان امام حسین (ع) نسبت به حجاب و عفاف خویش داشتند و هم رسوا ساختن دشمن است؛ زیرا یزیدیان حریم حرمت عترت پیامبر (ص) را نگاه نداشته و زنان و دختران حسینی (ع) را در معرض تماشاى مردم قرار داده بودند! آری، زنان و دختران عاشورایی با آنکه زیردست دشمن بودند و داغدار و مصیبت‌زده و از منزلی به منزلى و از شهرى به شهرى وارد می‌شدند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ‌ حجاب و عفاف مراقبت داشتند و
در همان حال نیز سخنرانی‌های افشاگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمی‌ماندند. این درسى براى بانوان در همه دوران و همه شرایط است که بانوان ما از انقلاب امام حسین (ع) می‌توانند بیاموزند. از طرفی دیگر برنامه نفوذ یزیدی در هتک حرمت بانوان و ترویج بی‌حجابی قابل تأمل است که این نفوذ در هر زمانی شکل خاص خودش دارد. بعد از انقلاب ایران نیز دشمن از طریق جنگ نرم به دنبال ترویج بدحجابی در ایران است، حال آیا عده‌ای با بدحجابی خود به تکمیل پازل دشمن در پروژه نفوذ کمک نمی‌کنند؟ ما چه جوابی در برابر شهدای حجاب خواهیم داشت؟ چه پاسخی در برابر اهل حرم حسینی (ع) که در سخت‌ترین شرایط اسارت، این شعائر و نماد اسلامی را حفظ کرده‌اند، خواهیم داد؟ حجاب و غیرت دو روی یک سکه حجاب و غیرت دو روی یک سکه هستند، نمی‌شود از حجاب صحبت کرد و از غیرت صحبتی به میان نیاورد. نمی‌شود از غیرت مردی صحبت کرد و از حجاب همسر او سخنی نگفت. اگر از حجاب زنان عاشورائی کلامی می‌گوییم، جا دارد از غیرت مردان عاشورائی هم بگوییم. بنی‌هاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و جوانان بنی‌هاشم پیوسته اهل‌بیت امام حسین‏ (ع) را در طول سفر به کربلا محافظت می‏کردند. شب‌ها نیز با حراست این جوانان به‏ویژه قمر بنی‌هاشم، زنان حرم آسوده و بی‏هراس می‏خوابیدند. امام حسین‏ (ع) و دیگر مردان غیرتی عاشورا، در حفظ امنیت اهل‌بیت و جلوگیری از تعرض دشمنان به زنان تدابیری اندیشیدند که به آن اشاره می‌کنیم: الف) کندن خندق در اطراف خیمه‌ها امام حسین (ع) دستور داد تا چادرها و خیمه‌ها را به هم نزدیک کنند و در اطراف خیمه‌ها خندقی حفر کنند و در درون آن خاشاک، هیزم و نِی بریزند تا هنگام شروع جنگ، خندق‌ها را مشتعل سازند و دشمن، تنها از یک طرف با آن‌ها بجنگد. به هر حال مسئله حفر خندق و یا وضع خاشاک در آن وضع بحرانی با تعداد نفرات کم، علاوه بر نشان دادن تاکتیک‌های نظامی حضرت اباعبداللّه (ع)، نشانه دقت ایشان در حمایت از اهل‌بیت خویش است.[۷] ب) نحوه برپایی خیمه‌ها برپا ساختن خیمه‌ها به صورت نزدیک به هم و تودرتو ساختن طناب‌های آن‌ها و بالاخره هلالی قرار دادن آن‌ها نشان از غیرت حسینی (ع) است. مردان عاشورای لحظه‌ای از حفظ امنیت خیمه‌ها غافل نشدند و علاوه بر دستور آتش زدن هیزم‌های خندق، در شب عاشورا مأموریت یافتند خیمه‌ها را به هم نزدیک کنند تا دشمن نتواند از لابه‌لای خیمه‌ها رد شود. شیخ مفید این حادثه را از قول حضرت سجاد (ع) چنین نقل می‌کند: «در شب عاشورا نشسته بودم و عمه‌ام زینب به پرستاری من مشغول بود. پدرم و جُوْیَنْ ـ که قبلاً غلام ابوذر بود ـ به کناری رفتند و او شمشیر پدرم را اصلاح می‌کرد و پدرم اشعار «یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلِ ...» را می‌خواند و تکرار می‌کرد تا من مراد پدرم را دریافتم [اشعار از بی‌وفایی دنیا و کشته شدن افراد خبر می‌داد] و دانستم که بلا نازل‌شده است. عمه‌ام نیز شنید و به گریه افتاد و از جا پرید. در حال حرکت جامه‌اش به زمین می‌کشید، به نزد حسین (ع) شتافت و سر به گریه و ندبه گذاشت. حضرت نگاهی به او کرد و فرمود: «ای خواهر، شیطان بردباری تو را نرباید» و چشم‌های پدرم پر از اشک شد ... سپس حضرت بر صورت زینب آب پاشید و ... آنگاه حضرت از نزد خواهرش به نزد اصحاب رفت و به آنان دستور داد تا خیمه‌ها را به هم نزدیک کنند و طناب‌ها را در یکدیگر داخل کنند و خودشان بین چادرها واقع شوند و با دشمن از یک طرف مواجه شوند؛ در حالی که خیمه‌ها پشت سرشان و جانب چپ و راستشان واقع شود و آنان را احاطه کرده باشد، مگر از طرفی که دشمن به‌سوی آنان می‌آید.[۸] روشن است که تاکتیک نظامی، بسیار دقیق بوده است؛ زیرا علاوه بر خندق که مانع از تجاوز دشمن به خیمه‌ها می‌شده، طناب‌های چادرها تودرتو واقع می‌شده تا دشمن نتواند از بین آن‌ها عبور کند و محدوده میدان را نیم هلالی قرار داده‌اند و خودشان نیز در دهانه آن نیم هلال واقع‌شده‌اند و علاوه بر مواجه‌شدن با دشمن از یک‌سو، خیمه‌ها از هرگونه گزند و تجاوز در امان می‌ماند. ج) سخنان امام حسین (ع) در قتلگاه پس از شهید شدن اصحاب و اقوام، همگان به سوی حضرت اباعبداللّه (ع) حمله‌ور شدند. هر کس جلو می‌آمد از حضرت شکست می‌خورد تا اینکه عمر سعد فریاد زد: «این مرد فرزند علیّ است. این فرزند شجاعترین مرد عرب است» و دستور داد تا از هر طرف به حضرت حمله کردند و بین او و خیمه‌ها فاصله انداختند. در این هنگام امام حسین (ع) فریاد کشید و فرمود: «وَیْحَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْرَاباً فَنَادَاهُ شِمْرٌ فَقَالَ مَا تَقُولُ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ
قَالَ أَقُولُ أَنَا الَّذِی أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونِّی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتُاتَکُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً[۹]؛ وای بر شما ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از معاد هراسی ندارید، در دنیایتان آزادمرد باشید و به حسب و شرافت خود نگاه کنید، چون شما عرب هستید. شمر ندا برآورد که چه می‌گویی فرزند فاطمه؟ حضرت فرمود: می‌گویم من با شما می‌جنگم و شما با من، زنان گناهی ندارند. تا من زنده‌ام طغیان گران خود را از حرم و اهل‌بیت من بازدارید.» آری، امام حسین (ع) با اینکه می‌داند تا لحظه‌ای دیگر هیچ مدافعی برای اهل‌بیتش نیست و تنها مدافع آنان نیز تا لحظات دیگر از پا درمی‌آید، ولی باز حاضر نیست، ببیند اهل‌بیتش مورد هجوم دشمن واقع شوند و شرافت عربی آنان را گوشزد می‌کند تا شاید بدین‌وسیله آنان را از تعرض به زنان بازدارد. آیا این عمل حضرت درس حمیّت، غیرت و دفاع از تمام خانواده برای تمام مردان جهان نیست؟ آیا دوستداران حضرت نباید برای حفظ خانواده از تعدّی دیگران تلاش کنند؟ گریز و روضه در کتاب مناقب آل ابی‌طالب، نقل‌شده حضرت اباعبداللّه (ع) پس از تنهایی و کشته شدن اصحاب و یاران، برای رفع تشنگی و تجدیدقوا، به سوی فرات رفت. صف دشمن را شکافت و خود را به آب رساند. همین که کنار شریعه ایستاد و دست خود را به سوی آب دراز کرد، یکی از لشکریان عمرسعد فریاد زد: «یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! تَتَلَذَّذُ بِشُرْبِ‏ الْمَاءِ وَ قَدْ هُتِکَتْ‏ حُرْمَتُکَ فَنَفَضَ الْمَاءَ مِنْ یَدِهِ وَ حَمَلَ عَلَى الْقَوْمِ فَکَشَفَهُمْ فَإِذَا الْخَیْمَةُ سَالِمَةٌ[۱۰]؛ ای حسین! آیا از نوشیدن آب بهره‌مند شده و لذت می‌بری، در حالی که اهل‌بیت تو مورد تعرض واقع‌شده‌اند؟! حضرت آب را ریخت و بر قوم حمله کرد، صف آنان را درید و خود را به خیمه رسانید، دید خیمه‌ها سالم است و مورد هجوم واقع نشده است.» درست است که حضرت می‌توانست یک لحظه درنگ کند و آب بیاشامد و سپس به سراغ خیمه‌ها رود، ولی این عمل (ریختن آب و برگشتن با سرعت) نشانگر اوج اهتمام حضرت به حفظ حریم خویش از تعرض بیگانگان است به طوری که آشامیدن آبی که با رنج فراوان خود را به آن رسانیده، در نظرش کم‌اهمیت جلوه می‌کند و مهم‌تر اینکه دشمن نیز از این روحیه امام آگاه است و از آن سوءاستفاده می‌کند و به دروغ شایع می‌کند، به خیمه‌ها حمله شده است. آری، همه حسینیان در کربلا به فکر پوشش مناسب برای زنان و دختران اهل حرم بودند و حتی دختران خردسال عاشورایی نیز نسبت به مسئله حجاب احساس تکلیف می‌کرد. نقل شده دختر کوچک امام حسین (ع) بعد از اسیری بی‌هوش شد و آنگاه‌که به هوش آمد، اولین درخواستی‌ که داشت این بود که عمه جان چیزی‌ هست که با آن خودم را بپوشانم. یک‌نیمه شبی هم دختر سه ساله امام حسین (ع) از خواب بیدار شد و صدا می‌زند پدرم کجاست؟ الان او را دیدم. اهل خرابه دورش را گرفتند؛ اما هر قدر نوازش کردند آرام نشد. دختر عزیز پدر است، اگر نازی کند خریدارش پدر است؛ اما این دختر بابا ندارد. صدای شیون از همه بلند شد. گویا مصیبت‌ها تازه شده و بر سر و صورت می‌زدند. یک‌مرتبه دیدند خرابه نورانی شد طبقی را وارد کردند و جلوی رقیه گذاشتند. پارچه‌ای روی آن قرار دارد. با دست‌های کوچک پارچه را کنار زد. یا الله! چشمش به سر بریده بابا افتاد. نازدانه اباعبدالله، ناله‌ای زد و سر را به دامن گرفت و همچون حضرت زهرا (س) برای حسین مادری کرد. یک‌باره شروع کرد به درد دل کردن. بابا! تا که با عمۀ خود راهی بازار شدم مورد مرحمت خندۀ اغیار شدم تا که در بزم شراب تو گرفتار شدم خالصانه متوسّل به علمدار شدم من نگویم چه به روز سر من آوردند چادری را که برایم تو خریدی بردند نگفت من را زدند. بدنم کبود شده، نه! بلکه مانند مادری که در دیدار عزیزش همه درد‌های خودش را فراموش می‌کند. صدا زد: «یَا ابَتَاه مَن ذَالَّذِی قَطَعَ وَرِِیدَیک[۱۱]؟ ای پدرم چه کسی سر تو را از بدن جداکرده؟» «یا ابتاه مَن ذالَّذی خَضَبَکَ بِدِمائکَ[۱۲]؟ چه کسی محاسنت را به خونت رنگین کرد؟» سر را به سینه چسبانید و گریه می‌کرد. دیدند لب‌ها را بر لب‌های بابا گذاشت ناله‌ای زد و به زمین افتاد. [۱]. روش ابهامی. [۲]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص ۱۱۳. [۳]. مثیر الأحزان، ص ۸۵. [۴]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص ۱۷۴. [۵]. بحار الأنوار، ج‏۴۵، ص ۱۲۷. [۶]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏۲، ص ۳۰۸. [۷]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۹۵. [۸]. همان، ص ۹۳. [۹]. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۱. [۱۰]. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۱. [۱۱]. نفس المهموم، منتخب طریحی. [۱۲]. منتهی الآمال به نقل از کامل بهائی.
🩸حکایت دستمالی که سیدالشهداء علیه‌السلام بر سر حرّ بست و بعد از هزار سال، خون تازه از زیر آن جاری شد... مرحوم سیّد نعمة‌ الله‌ جزائری‌ در کتاب‌ «الأنوار النُعمانیّه‌» می‌نویسد: 🥀 افراد معتمد و موثّق‌ برای‌ من‌ نقل‌ کردند که‌ شاه‌ إسماعیل‌ در سفری برای‌ زیارت‌ قبر حضرت‌ سیّدالشهداء علیه‌السّلام‌ به‌ کربلا رفت و چون‌ از بعضی‌ از مردم‌ شنیده‌ بود که‌ به‌ حرّ بن‌ یزید ریاحی‌ طعن‌ می‌زنند، به‌ سمت‌ قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش‌ کنند. 🥀 چون‌ قبر حرّ را نبش‌ کردند، دیدند که‌ به‌ همان‌ هیئت‌ و کیفیّتی‌ که‌ کشته‌ شده‌ است‌ خوابیده‌ است‌، و بر سر او دستمالی‌ دیدند که‌ با آن‌ سر حرّ بسته‌ شده‌ بود. 🥀 شاه‌ اسماعیل‌ در کتب‌ تاریخی خوانده‌ بود که‌ در واقعه‌ کربلا که‌ سر حرّ مورد اصابت‌ قرار گرفت‌ و حضرت سید‌الشهدا علیه‌السلام دستمال‌ خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان‌ دستمال‌ دفن‌ شده‌ است‌، برای‌ باز کردن‌ و برداشتن‌ دستمال‌ تصمیم‌ گرفت‌. 📋 فلمّا حَلّوا تِلكَ العِصابة جَرَى الدَم مِن رأسِه حتّى اِمتَلأ مِنهُ القبر 🔹 چون‌ آن‌ دستمال‌ را باز کردند خون‌ از سر حرّ جاری‌ شد بطوریکه‌ از آن‌ خون‌ قبر پُر شد. 🥀 و چون‌ دستمال‌ را بستند خون‌ باز ایستاد و چون‌ دوباره‌ باز کردند خون‌ جاری‌ شد. و هر چه‌ کردند که‌ بتوانند آن‌ خون‌ را به‌ غیر از همان‌ دستمال‌ بند بیاورند و از جریانش‌ جلوگیری‌ کنند میسّر نشد. و از اینجا دانستند که‌ این‌ قضیّه‌ موهبت‌ الهی‌ است‌ که‌ نصیب‌ حرّ شده‌ است‌. 🥀 شاه‌ اسماعیل‌ دستور داد قبّه‌ای‌ بر مزار او بنا کردند و خادمی‌ را بر آن‌ گماشت‌ تا آن‌ بقعه‌ را خدمت‌ کند. 📚الانوار النعمانیه ج۳ ص۱۸۶ 🩸کرامتی از جناب حرّ ریاحی «حَشَرنا اللهُ مَعهُ‌ فی دار النعیم» عالم ربانی مرحوم مولوی قندهاری گوید: 🥀 زمانی که در کربلا بودم، به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا شدم. رفقا مرا برای تفریح و تغییر هوا به سمت قبر جناب حر شهید‌بردند. در حرم حرّ بودم و قدرت ایستادن نداشتم، نشسته زیارت مختصری خواندم. 🥀 در این اثناء دیدم زن عرب بیابانی وارد شد و نزدیک ضریح نشست و انگشت خود را در حلقه ضریح گذارد و این دعا را خواند: 📋 یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیه‌السلام 🔹 ای کسی که غم‌ و اندوه را از چهره مبارک مولای‌مان حسین علیه‌السلام برداشتی، گرفتاری‌های بزرگ‌مان را نیز به حق مولای‌مان حسین علیه‌السلام از ما بردار. 🥀 پس انگشت خود را برمی داشت و در حلقه متصل به آن گذاشته و آن ذکر را می‌خواند و همینطور می‌خواند و دور می‌زد؛ دور پنجم یا ششم او بود که من هم آن جمله را حفظ کردم، چون توانائی ایستادن نداشتم که از بالا شروع کنم خود را کشان کشان به ضریح رسانده و انگشتم را به حلقه پایین ضریح گذاشتم و همان جمله را خواندم. 🥀 و بعد در حلقه دیگر و چون در حلقه سوم مشغول خواندن شدم، گرمی مختصری از داخل ضریح به انگشتانم رسید به طوری که به داخل بدن و تمام رگهای بدنم سرایت کرد مانند دوای آمپولی که تزریق می‌کنند، حس کردم می‌توانم برخیزم، پس برخاستم و بقیه حلقه‌ها را ایستاده خواندم و بکلی آن مرض برطرف گردید و دیگر اثری از آن پیدا نشد. 📚داستان های شگفت،عبدالحسین دستغیب،ص۲۰۵ 🩸چگونه و با چه حالی حرّ به محضر سیدالشهداء علیه‌السلام رسید؟! | وقتی که قلب حرّ با ندای غربت سیدالشهداء علیه‌السلام به لرزه می‌افتد … در نقل‌ها آمده است: 🥀 در روز عاشورا امام حسین علیه‌السلام رو به لشکر عمر سعد کردند و فریاد زدند: 📋 أَمَا مِن مُغيثٍ يُغيثُنا لِوَجهِ اللّهِ تَعالىٰ؟ أَمَا مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رسولِ اللّهِ؟ ▪️ آیا کسی هست که ما را به خاطر خدا یاری کند؟ آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ 📋 فَلَمّا سَمِعَ الْحُرُّ بنُ يَزيدِ هٰذا الْكلامَ، اِضْطَرَبَ قَلبُهُ، و دَمَعَتْ عَيْناهُ ▪️ پس وقتی که حر بن یزید ریاحی این کلام امام را شنید قلبش به لرزه افتاد و اشک از چشمانش جاری شد. 🥀 آمد تا در كنارى از لشكر ايستاد و اندک اندک از آنها فاصله گرفت. مهاجر بن اوس (كه در لشكر عمر سعد بود) به او گفت: اى حر! چه مى‌خواهى بكنى؟ آيا مى‌خواهى حمله كنى؟ پاسخش را نداد و لرزه اندامش را گرفت. 🥀 مهاجر گفت: «به خدا كار تو ما را به شك انداخته است. به خدا من در هيچ جنگى تو را هرگز به اين حال نديده بودم (كه اينگونه از جنگ بلرزى) و اگر به من مى‌گفتند: دليرترين مردم كوفه كيست؟ من از تو نمى‌گذشتم (و تو را نام مى بردم).پس اين چه حالى است كه در تو مشاهده مى كنم؟!
🥀 حر گفت: من به خدا سوگند، خود را ميان بهشت و جهنم مخیر مى بينم و سوگند به خدا هيچ چيز را بر بهشت اختيار نمیكنم؛ اگرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. 🥀 پس از او فاصله گرفت و رو به فرزندش کرد و گفت: پسرم من طاقت آتش و غضب خدا را ندارم و طاقت ندارم اینکه روز قیامت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دشمنم باشد. 🥀 آیا نمی‌بینی که حسین علیه‌السلام یاری می‌طلبد و کسی او را یاری نمی‌کند؟ ای پسرم! همراه من بیا تا در جلوی چشم حسین علیه‌السلام با این لشکر بجنگیم تا باشد که به واسطه شهادت در رکاب او سعادت مند شویم. 🥀 پسرش گفت: چه خوب کرامتی است این! سپس آن دو از لشکر ابن زیاد فاصله گرفتند و گویی نشان دادند که قصد حمله بر لشکر امام حسین علیه‌السلام را دارند و همین گونه به سیدالشهدا علیه‌السلام نزدیک شدند. و وقتی که به محضر امام علیه‌السلام رسیدند، 📋 فنَزَلَ الْحُرُّ رَحِمَهُ اللّهُ عَن ظَهرِ جَوادِه، و طَأطَأ رَأسَه، و جَعَلَ يُقبِّل يدَ الْحسينِ عَلَيهِ.السَّلامِ و رِجْلَيْهِ، و هو يَبكي بكاءً شديداً. ▪️پس حر، از اسب پیاده شد و سرش را پایین انداخت و به دست و پای امام علیه‌السلام افتاد و می بوسید و شدیداً گریه میکرد. 🥀 او به سیدالشهداء علیه‌السلام عرضه داشت: من همان كس هستم كه تو را از بازگشت (به وطن خود) جلوگيرى كردم و همراهت بيامدم تا به ناچار تو را در اين زمين فرود آوردم، و من گمان نمى‌كردم پيشنهاد تو را نپذيرند و به اين سرنوشت دچارت كنند. به خدا اگر مى‌دانستم كار به اين جا مى‌كشد، هرگز به چنين كارى دست نمى زدم. 📋 أفَتَرىٰ ذلكَ لِي تَوبَةً؟ قالَ: نَعَم، يَتُوبُ اللّهُ عَليكَ، و يَغفِرُ لَكَ؛ مَا اسْمُكَ؟ قال: أناْ الْحُرُّ بنُ يَزيد ▪️سپس حر گفت: آیا الان توبه و بازگشتی برای من است؟ امام علیه السلام فرمودند :بله خدا توبه تو را می‌پذیرد و گناهانت را می‌آمرزد. 🥀 سپس سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: 📋 أنتَ الْحُرُّ كَما سَمَّتْكَ اُمُّكَ، أنتَ الْحُرُّ إنْ شاء اللّهُ في الدّنيا و الآخرةِ. ▪️اسمت چیست؟ گفت:حر بن یزید. امام فرمودند: به درستی که تو حرّی (آزاده‌ای) همانگونه که مادرت تو را نام نهاد. ان‌شاالله در دنیا آخرت نیز حرّ می‌مانی. 📋 فقالَ لَهُ الْحسينُ عَليهِ‌السَّلام: اِرْفَعْ رَأسَكَ يا شَيخ. ▪️پس امام علیه السلام به او فرمودند: سرت را بالا بیاور ای مرد‌بزرگ. برگرفته از: 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، خوارزمی،ج۲ ص۱۰ 📚مقتل ابو مخنف ص۷۴ 📚اسرار الشهادة ص۲۸۹ 🩸وقتی که فرمانده سپاه ابن زیاد لعین، صورت بر پای ذوالجناح می‌نَهَد و سر تعظیم در برابر سیدالشهدا علیه‌السلام فرود می‌آورد... در نقلی آمده است: 📋 اِنَّ الْحُرَّ لَمّا دَنَیٰ نَحوَ الْحسینِ، نَزَلَ عَن جَوادهِ و قَبَّلَ رِکابَه ثُمَّ وَضَعَ وَجْهَهُ عَلیٰ سُنْبُکِ فَرَسِهِ فَبَکیٰ و جَزَعَ ▪️وقتی که حرّ نزدیک امام حسین علیه‌السلام رسید از اسب پیاده شد و رکاب آن حضرت را بوسید و صورت به سُم اسب آن حضرت گذاشت و شروع کرد به گریه و بی تابی. 🥀 سپس عرض کرد: یابن رسول الله، برایم تمرّد و طغیان و عصیان لشکر شیطان روشن شد. 📋 اَتَیتُکَ نادِماً و أنتَ مَعدَنُ الْجُودِ وَ الْاِحْسانِ، فَاقْبَلْ عُذرِی وَ تَجاوَزْ ع‍‌‍َنِ الَّذِی صَنَعتُ بِکَ. اَلْاَمان بِما صَدرَ عَنِّی اِلَیکَ مِنَ الرُّجُوعِ مِن هٰذَا الْمَکانِ ▪️حال پشیمان آمده‌ام و شما معدن جود و احسان هستید. عذر مرا بپذیر و از کاری که انجام داده‌ام درگذر. امانم بده از کاری که از من سر زد و نگذاشتم از اینجا بروید. 📚 مقتل الحسين علیه‌السلام و مصرع اهل بیته، ص٨٢ 📚 بحرالمصائب ج۴ ص۴٧ 🩸محبّت بی‌نظیر سیدالشهدا علیه‌السلام به حرّ بن یزید ریاحی | تو مهمان مایی ای حرّ … برای جنگ، کمی صبر کن … در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که سیدالشهدا علیه السلام، سر حرّ را بالا گرفت و از توبه او استقبال نمود، حر عرض کرد: ای مولای من! فدای تو گردم! مرا رخصت ده تا جانم را در پیش پای مبارکتان فدا نمایم. 🥀 سیدالشهدا علیه السلام فرمودند: تو مهمان مایی! هنوز رایحه راحت از جانب ما به مشامت نرسیده است؛ پس کمی صبر کن تا ابتدای جنگ از جانب غیر از تو باشد. 🥀 حرّ گفت: چون اول من بر سر راه شما آمده‌ام، می‌خواهم که اول کسی باشم که در راه محبت شما کشته می‌شود. شاید بدین عمل رتبه کسانی را يابم که با جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله مصافحه می‌کنند. 🥀 پس امام علیه‌السلام به او اذن میدان دادند. 📚ریاض المصائب(خطی) ص١٧٩ 📚محرق القلوب ص٣۵۵ 📚بحرالمصائب 🩸حُرّ، به پشت خیمهٔ مخدّرات رفت و بر زمین نشست و خاک بر سر می‌ریخت … در نقلی آمده است:
🥀 وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام توبه حرّ را پذیرفت، حر عرضه داشت: مرا با قبول توبه‌ام سرفراز نمودی؛ اما هنوز از خجالت اهلبیت شما بیرون نیامده‌ام؛ مرا اذن بفرما تا خدمت مخدّرات حرم رفته و از ایشان حلالیت بطلبم! 🥀 آن حضرت به او اذن دادند و آمد پشت خیمه زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها و دیگر مخدّرات؛ صدایش را بلند کرد و گفت: «السّلامُ علیکُنَّ یا أهل‌بیتِ النُبوّة» 🥀 منم آن کسی که از روی خجالت سر بر آستان شما فرود آورده‌ام! منم آن کسی که راه شما سدّ کرده و دل شما را به لرزه در آوردم! الان از کردهٔ خود پشیمانم و میخواهم مرا عفو نمایید و شکایت مرا به محضر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نبرید! 🥀 چون اهل حرم، صدای عجز و زاری حر را شنیدند، صدای ناله و شیون آن‌ها نیز بلند شد؛ تا صدای گریه و زاری آن‌ها به گوش حرّ رسید، بر روی خاک نشست و خاک بر سر می‌ریخت و می‌گفت: کاش دست و پایم فلج می‌شد و مانع راه شما نمی‌شدم! 🥀 در این‌جا بود که صدای برخی از مخدّرات از درون خیمه به گوش حر رسید که برایش دعا کردند و او را تسلّی خاطر دادند. 📚ریاض المصائب (خطی) ص۱۷۹ 📚بحرالمصائب، ج۴ 🩸سیدالشهداء علیه‌السلام، هر گونه بود لشکر را شکافتند و جنازه مطهر حرّ را به خیمه‌ها آوردند... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که لشکر عمر بن سعد ملعون، نتوانست حریف دلاوری های جناب حرّ بشود، عمر سعد ملعون صدایش را بلند کرد و گفت: 📋 وَیلَکم!‌ إرشَقوهُ بِالنَّبلِ؛ فَجَعلوا یَرشُقونَ حتّی صارَ جِلدُهُ کالقُنفذ ▪️وای بر شما! او را تیرباران کنید؛ پس لشکریان به گونه‌ای به سمت او تیر پرتاب کردند که تن او همانند خارپشت شد. 🥀 در همین اثناء، ملعونی به نام قسورة بن کنانه، به پیش آمد و نیزه‌ای بر سینه حرّ زد و سینه‌ او را شکافت و حر بر روی زمین افتاد. در این‌جا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام به قلب لشکر حمله کردند و به هر گونه بود بر بالای جنازه حرّ حاضر شدند. 📋 وَ حَمَلهُ و أتٰی بِهِ عِندَ القَتلی و وَضَعَهُ عَلی الأرض ▪️و برای اینکه دیگر جسارتی به پیکر او نکنند، خود آن حضرت، جنازه حرّ را حمل کردند و او را خیمه شهدا آوردند و بر زمین گذاشتند. 📚ناسخ التواریخ،امام حسین علیه‌السلام،ص۲۶۱ 📚نور العین ص۳۸ 📚بحر المصائب ج۴ ص۶۴ ✍ یا أباعبدالله... هر گونه و به هر زحمتی که بود، جنازه تک تک شهداء حتی جنازه حرّ را هم حمل کردی و به خیمه‌ها آوردی... تا مبادا به پیکر آن‌ها جسارتی بشود... تا مبادا لگدمال سُم ستوران بشوند... اما چه کسی بود که پیکر نازنینت را از بین آن کفتارها به گوشه‌ای ببرد؟! انگار اینگونه مقدّر شده بود که مولای‌ما حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام ، هر روز برایت خون گریه کند و اینگونه روضه‌ات را بخواند: 📜 ... فَهَوَیْتَ إِلَی الْأَرْضِ جَرِیحاً، تَطَئُوکَ الْخُیُولُ بِحَوَافِرِهَا ▪️ای جدّ غریبم! با بدنی پُر از زخم، نقش بر زمین شدی و در آخر با سُمّ اسب هایشان بدنت را لگدمال کردند. 📚المزار الکبیر ،ص۵۰۴
💧 امامـ حـسـیـن عليه‌ السلامـ أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الا استَعبَرَ. من کشته اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه (بخاطر مصیبت‌هایم) گریه می‌کند. 🥀 📚 بحار الأنوار، ج ۴۴، ص٢٧٩