eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌠☫﷽☫🌠 🕊زیارتنامه ی 🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🇮🇷 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین یوسف الهی ❤❤ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوندبخشنده وبخشایشگر إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿٥١﴾🌺 یقیناً خدا پروردگار من و پرودگار شماست؛ پس او را بپرستید، این است راه راست. (۵۱)🌺
✨خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی كند؛ خانه ای كه زیاد در آن قرآن تلاوت شود خیر و بركتش فزونی یابد به اهلش فراخی رسد و نورش به اهل آسمان روشنایی دهد؛ بدان سان كه ستاره های آسمان به اهل زمین، روشنایی دهند ✨ (اصول كافی، ج 2، ص 610)
🔳انا لله و انا الیه راجعون ➖مجاهد خستگی‌ناپذیر ،همرزم و همکار سابق مان در کمیته جستجوی مفقودین سرهنگ پاسدار رحیم آقایی پور بر اثر ابتلا به کرونا دار فانی را وداع گفت ⚫️بدینوسیله ضایعه رحلت جانگداز خادم محترم امام رضا و شهدا را به خانواده معزا و بستگان تسلیت عرض نموده ازخداوند منان همنشینی با شهدا و امام شهدا را مسئلت داریم 🕊رزمنده خستگی ناپذیر مرحوم‌آقایی پور عمر بابرکت را در راه پر برکت پاسداری از انقلاب سپری کرد 💠خدمت در دانشگاه امام حسین ع ، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ،همکاری با نیروی قدس سپاه در بازسازی لبنان ، فرمانده قرارگاه مشترک ستاد مرکزی راهیان نور ،خدمت در کمیته جستجوی مفقودین و آستان قدس رضوی گوشه ای از خدمات ارزنده این مجاهد با اخلاص بود 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
‌ هر شـب وسـطِ گریه هایش میزد روی شانه ام: "رفیق! دعا کن منم این طور شهید بشم" ‌ وقتی از اِربا اربا شدن علی اکبر (ع) می‌خواند، وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر (ع) می گفت، وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت ؛ وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد و حتی از اسارت حضرت زینب (س). یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: "مسخره کردی ما رو؟؟ هر شب هر شب دوست داری یه شکلی شهید بشی! ‌ لبخندی زد و گفت: "حاجی، دعا کن فقط! ‌ 📚کتاب سربلند ، روایت زندگی شهید محسن حججی 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••✾¤♧🖤♧¤✾•• 🔸مَا أَطْيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ طعم عشقت چه خوش است . 🔹 از این همه عشق های رنگارنگ دنیا خسته نشدی؟! . به هر چیزی! عشق نَوَرزیم و طَلبش نکنیم... 👌 ❤️ *~🦋~*
✾͜͡♣️• پرچم حسین(ع) به دست عباس است و بر سر زینب(س)اینجاست که استراتژی دشمن می شود ! آری! چادر یعنی بیرق حسین(ع) ... جنگ با چادر قدمتی دیرینه دارد... مگر نشنیده ای در روضه ها که چگونه چادر از سر اهل حرم میکشند عصر عاشورا؟! ✔️ پس بیا و درست ×پرچم دار این نهضت باش× 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 تصاویر اجتماع چند هزار نفری عزای بنی اسد در کربلای معلی.. 🚩ماشالله به این جمعیت و این شعور و شور حسینی 🏴شکر خدا که در پناه عزای امام حسین هستیم دارلشفاء الحسین 🏴 دسته عزاداری تاریخی زنان قبیله بنی اسد که اجدادشان سه روز پس از واقعه عاشورا (سیزدهم محرم) به یاری 🚩امام سجاد علیه‌السلام شتافته، بوریا آوردند و پیکر شریف امام حسین علیه‌السلام و شهدای کربلا را دفن کردند. (کربلای معلّی، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰) بحمدالله نه هراسان ویروس‌اند و نه غریق امواج پیاپی ابتلایی! چرا که راکب بر کشتی نجات امام حسین علیه‌السلام هستند و معتقد به شفا بودن مجالس و حرم‌های همیشه مطهّر اهل‌بیت... 🚩 «إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة.» 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•~🌈🌤 خدایا‌ ! من‌ هم‌ همانند‌ چمرانِ ‌عاشق: تو را شكر مي‏كنم‌ كه‌ لذت‌ معراج‌ را‌ بر روحم‌ ارزانی داشتی‌ تا گاه‏گاهی ‌از‌ دنيای ِ‌ماده ‌درگذرم ‌و آنجا جز تو را نبينم‌ و‌ جز بقای تو چيزی ‌نخواهم..🌿 ~°🌺°~
࿐༅💚༅࿐ و چه زیباست امید مردمی که به دستان شفابخشت دل بسته تا با مهارتت باری دیگر قدرت خدارو به رخ بندگان بکشی 🩺 بر تمامی پزشکان دلسوز وپرکاراسلامی و ایرانی وسنتی سرزمینم مبارک🌹 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
1_221091582.mp3
42.32M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم * ملائکه قبض روح در قرآن * قرآن در مورد میزان چه می‌فرماید؟ * آیا حسابرسی بد است؟ * شاخص میزان چیست؟ * کلیاتی در مورد بلوغ * سیر تکاملی نفس در نگاه ملاصدرا * بلوغ، قدرت بر تزکیه * نماز ولایت بر اعمال است 🎧 جلسه بیستم 🎙 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
‼️ یادمون‌باشہ ‌یروزی‌هممون‌باید‌بہ‌این‌سوال‌ جواب‌بدیم ''جوونیت‌چجوری‌گذشت‌؟!…!(:'' 🦋🌹🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر دوستان ضمن تشکر بابت پیامهای تسلیت شما دوستان عزیز از شما عزیزان درخواست دارم برای هرکدام از شماعزیزان مقدور است امشب برای پدرم نماز شب اول قبر بخوانید. *عبدالرضا فرزند علی* اجرتون با سیدالشهدا
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
#مدافع_عشق #قسمت۴۳ نمیخوام هیچی بشنوم… هیچی!! زنگ تلفن قطع میشود ودوباره مخاطب سمج شانسش را امتحان
۴۴ چه عجیب که خرد شدم از رفتنت.. اما احساس غرور میکنم ازینکه همسرمن انتخاب شده بود! جمعیت صلوات بلندی میفرستد و دوستانت یک به یک وارد میشوند… همگی سربه زیر اشک میریزند.. نفراتی که اخر ازهمه پشت سرشان می ایند…تورا روی شانه میکشند. “دل دل میکنم علی !! دلم برای دیدن صورتت تنگ شده!” تورا برای من می آورند!در تابوتی که پرچم پرافتخار سه رنگ رویش را پوشانده.تاج گلی که دور تا دورش بسته شده ارام گرفته ای. اهسته تورا مقابلمان می گذارند. میگویند خانواده اش…محارمش نزدیک بیایند! زیر بازوهای زهراخانوم را زینب و فاطمه گرفته اند.حسین اقا شوکه بی صدا اشک میریزد.علی اصغررا نیاوردند…سجاد زودترازهمه ما بالای سرت امده…ازگوشه ای میشنوم. _ برادرش روشو باز کنه! به طبعیت دنبالشان می ایم…نزدیک تو! قابی که عکس سیاه و سفیدت دران خودنمایی میکند می آورند و بالای سرت میگذارند.نگاهت سمت من است! پراز لبخند! نمیفهمم چه میشود…. فقط نوا تمام ذهنم رادردست گرفته و نگاه بی تابم خیره است به تابوت تو! میخواهم فریاد بزنم خب باز کنید..مگه نمیبینید دارم دق میکنم! پاهایم راروزی زمین میکشم و میروم کنار سجاد می ایستم.نگاه های عجیب اطرافیان ازارم میدهد… چیزی نشده که!! فقط… فقط تمام زندگیم رفته…. چیزی نشده… فقط هستی من اینجا خوابیده… مردی که براش جنگیدم… چیزی نیست.. من خوبم! فقط دیگه نفس نمیکشم! همراز و همسفر من… علی من!… علی… سجاد که کنارم زمزمه میکند _ گریه کن زن داداش…توخودت نریز.. گریه کنم؟ چرا!!؟…بعد از بیست روز قراره ببینمش… سرم گیج میرود.بی اراده تکانی میخورم که سجاد بااحتیاط چادرم را میگیرد و کمک میکند تا بنشینم… درست بالای سر تو! کف دستم را روی تابوت میکشم…. خم میشوم سمت جایی که میدانم صورتت قرار دارد.. _ علی؟… لبهام رو روی همون قسمت میزارم… چشمهایم را میبندم _ عزیز ریحانه…؟…دلم برات تنگ شده بود! سجاد کنارم میشیند _ زن داداش اجازه بده… سرم راکنار میکشم.دستش را که دراز میکند تا پارچه را کنار بزند.التماس میکنم _ بزارید من اینکارو کنم… سجاد نگاهش را میگرداند تااجازه بالاسری ها را ببیند…اجازه دادند!! مادرت انقدر بی تاب است که گمان نمیرود بخواهد اینکاررا بکند…زینب و فاطمه هم سعی میکنند اورا ارام کنند.. خون دررگهایم منجمد میشود.لحظه ی دیدار… پایان دلتنگی ها… دستهایم میلرزد..گوشه پرچم را میگیرم و اهسته کنار میزنم. نگاهم که به چهره ات می افتد.زمان می ایستد… دورت کفن پیچیده اند.. سرت بین انبوهی پارچه سفید و پنبه است… پنبه های کنار گونه و زیر گلویت هاله سرخ به خود گرفته… ته ریشی که من باان هفتادو پنج روز زندگی کردم تقریبا کامل سوخته… لبهایت ترک خورده و موهایت هنوز کمی گرد خاک رویش مانده. دست راستم را دراز میکند و باسر انگشتانم اهسته روی لبهایت رالمس میکنم… ” اخ دلم برای لبخندت تنگ شده بود” انقدر ارام خوابیده ای که میترسم بالمس کردنت شیرینی اش را بهم بزنم…دستم کشیده میشود سمت موهایت .. اهسته نوازش میکنم خم میشوم…انقدر نزدیک که نفسهایم چندتار از موهایت را تکان میدهد _ دیدی اخر تهش چی شد!؟… تورفتی و من… بغضم را قورت میدهم…دستم را میکشم روی ته ریش سوخته ات…چقدر زبر شده.! _ اروم بخواب… سپردمت دست همون بی بی که بخاطرش پرپر شدی… فقط… فقط یادت نره روز محشر…. بانگاهت منو شفاعت کنی! انگار خدا حرفهارا براین دیکته کرده. صورتم را نزدیک تر می اورم …گونه ام را روی پیشانی ات میگذارم… _ هنوز گرمی علی!!… جمله ای که پشت تلفن تاکید کرده بودی… “هرچی شد گریه نکن…راضی نیستم!” تلخ ترین لبخند زندگی ام را میزنم _ گریه نمیکنم عزیزدلم… ازمن راضی باش.. ازت راضی ام! اسمع و افهم…. اسمع و افهم.. چه جمعیتی برای تشییع پیکر پاکت امده! سجاد در چهارچوب عمیق قبر مینشیند و صورتت را به روی خاک میگذارد. خم میشود و چیزی درگوشت میگوید… بعد ازقبر بیرون می اید.چشمهایش قرمز است و محاسنش خاکی شده. برای بار اخر به صورتت نگاه میکنم…نیم رخت بمن است! لبخند میزنی..!!…برو خیالت تخت که من گریه نخواهم کرد! برو علی …برو دل کندم …برو!! این چندروز مدام قران و زیارت عاشورا خواندم و به حلقه ی عقیقی که تو برایم خریده ای و رویش دعا حک شده ،فوت کردم. حلقه را از انگشتم بیرون میکشم و داخل قبر میندازم…مردی چهارشانه سنگ لحد را برمیدارد …. یکدفعه میگویم _ بزارید یبار دیگه ببینمش… کمی کنار میکشد و من خیره به چهره ی سوخته و زخم شده ات زمزمه میکنم _ راستی اون روز پشت تلفن یادم رفت بگم… منم دوست دارم! وسنگ لحد رامیگذارد… زهرا خانوم باناخن اززیر چادر صورتش را خراش میدهد.. مردبیل را برمیدار،یک بسم الله میگوید و خاک میریزد… باهربار خاک ریختن گویی مرا جای تو دفن میکند چطور شد که تاب اوردم تورا به خاک بسپارم! باد چادرم را به بازی میگیرد… چشمهایم پراز اشک میشود…و بلاخره یک قطره پلکم را خیس میکند… _ ببخش علی! … اینا اشک نیست…
ذره ذره جونمه… نگاهم خیره میماند…. تداعی اخرین جمله ات… _ میخواستم بگم دوست دارم ریحانه! روی خاک میفتم… 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌠☫﷽☫🌠 ⭕️ در بخشی از وصیت‌نامه خود نوشته اند: «به مسئولين بارها گفتم که خطر انقلاب به مراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است، چرا که علاوه بر همه شيوه‌های منافقانه‌ی منافقين، سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته‌اند.» اول شهریور سالروز شهادتش است، شادی روح بلندش صلوات امروز ۱۴ ۱۴۴۳ 👤 مُحَمّد نُصوحی ⊰ڪپےباذڪࢪصلواٺ‌آزاد⊱ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ قسمت هشتم ❇️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها. 🔹 سلام‌ بر حضرت‌ اباعبدالله (ع) را با معرفت‌ و اخلاص‌ تكرار كنيم‌ و به‌ قدری در حضور قلب‌ و اخلاص‌، تلاش‌ كنيم‌ كه‌ در تقديم‌ سلام‌ و زيارت‌ با معرفت‌ و خالصانه‌ موفق‌ شويم‌ . شايد خيلی معطلی داشته‌ باشد اما بالاخره‌ درها باز می‌شود. 🔻بايد خوب‌ فكر كنيم‌ تا ريشه‌های آن‌ مشكلات‌ و موانع‌ را بيابيم‌ كه‌ چرا سلام‌های ما به‌ نتيجه‌ نمی‌رسد؟ آيا در معرفت‌ به‌ مفاهيم‌ سلام‌ مشكل‌ داريم‌ يا در عمل‌ به‌ مفاهيم‌ سلام‌ مشكل‌ داريم‌؟ اگر چنين‌ نكنيم‌ خدای نكرده‌ شب‌ اول‌ قبر يا لحظه‌ احتضار اگر قصد گفتن‌ «اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا اَباعَبدِالله» را داشته‌ باشيم‌، به‌ علت‌ آنكه‌ زمينه‌های آن‌ را در طول زندگی فراهم‌ نكرده‌ايم‌، نمی‌توانيم‌ بر زبان‌ جاری سازيم‌، چون‌ وجود و قلب‌ ما، آن‌ را درك‌ نكرده‌ است‌ و آشنايی ندارد.. 🔻درد و خوف‌ لحظات‌ احتضار از بالاترين‌ مرض‌ها و دردناكترين‌ بيماری‌ها بسيار سخت‌تر است‌. لذا اين‌ دردها و خوف‌ها در لحظه‌ احتضار اجازه‌ نمی‌دهدكه‌ به صورت‌ مصنوعی سلام‌ كنيم‌ و آنچه‌ را كه‌ درك‌ نكرده‌ايم‌ بر زبان‌ جاری سازيم‌. لااله الا الله 🅾پایان قسمت هشتم 👈ادامه دارد...   🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093