🚩بسمہ ربّ الحسین علیه السلا
《شهید نوید صفری
《تاریخ تولد: ۱۳۶۵
《تاریخ شهادت: ۱۸ آبان ۱۳۹۶
《 محل دفن: کهریزک
《علت شهادت: توسط تروریست های تکفیری
♦️چهارشنبه شب ها پای ثابت هیئت هفتگی شان بود. به خادم هیئت می گفت: «اگه شهید هم بشم، حتما روضه هات رو میام.» مسئول هیئت دو فرزندش را در اثر سانحه تصادف از دست داده بود. بعد از این اتفاق، نوید هر هفته بعد از پایان مراسم آنجا می نشست و با تک فرزند باقی مانده مسئول هیئت شوخی می کرد و سربه سرش می گذاشت؛ نویدی که بیشتر اوقات اهل فکر بود و سکوت، آنجا نوید دیگری بود. می گفت، می خندید، شوخی می کرد؛ فقط به دلیل شاد کردن پدر و مادری که داغ دو جوان بر سینه داشتند.
♦️فرازی_از_وصیت_نامه_شهید_سرافراز
📖زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد و بدانید هرکه ۴۰ روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت میکند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش. انشاءالله شرمنده شما نباشم.
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
☀️ #حدیث_عشق ☀️
💎امام رضا علیه السلام فرمودند:
📖)احرِصُوا عَلَى قَضَاءِ حَوَائِجِ المُؤمِنِينَ وَ إِدخَالِ السُّرُورِ عَلَيهِم وَ دَفعِ المَكرُوهِ عَنهُم فَإِنَّهُ لَيسَ شَيئٌ مِنَ الأَعمَالِ عِندَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ بَعدَ الفَرَائِضِ أَفضَلَ مِن إِدخَالِ السُّرُورِ عَلَى المُؤمِن.
🌺)حريصانه به دنبال برطرف کردن نیازِ مؤمنان، شاد كردن دلهای آنها و برطرف كردن ناراحتیشان باشيد. همانا هيچ عملی پس از واجبات، بالاتر از شاد كردن مؤمن نيست.
📚بحارالأنوار، ج ۷۵، ص۳۴۶
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🍃🌹🍃
🍃🌹
✅تازمانیڪہدلانســانآلودهبه
محبتدنیاوهوسهامیباشد.
نبایدتوقعحضـورقلبدرنمـازو
لذتبـردنازعباداتراداشت...!
🎙استادفاطمینیا'🌻)))
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🍃💐🍃
🍃💐
دائمسورهقلهواللهاحدرابخوانید
وثوابشراهدیهکنیدبهامامزمان،
اینکار،عمرشمارابابرکتمیکند
وموردتوجهخاصحضرتقرارمیگیرید.
#آیتاللّٰهبهجت🔰
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
📚 زن عنصر اصلی خانواده
🔰 مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
💐 زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید که آسایش فضای خانواده، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است؛ زن را به عنوان موجودی که می تواند مایه ای برای صلاح جامعه با پرورش انسان های والا شود، نگاه کنید.
👥فرزندآوری یک مجاهدت بزرگ است، بلکه یکی از مهمترین مجاهدت های زنان و وظائف زنان است چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست که زحماتش را تحمل می کند، اوست که رنج هایش را میبرد، اوست که خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است.
🌿تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروریترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است.
#خانواده#زن#امنیت#عفت#افتخار#
ازدیاد#جمعیت#بقای#نسل👥👥
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
433.4K
#فایل_صوتی🎙
مطالبه از نمایندگان مجلس 📣📣📣
با روش های مختلف
در کنار تذڪر مهربانانه ❤️
درباره پدیده شوم کشف حجاب 🔥
⚠️مراقب باشیم با بیتفاوتی، شریڪ گناه ڪسی نشیم❗️
💥نشر حداکثری بین مومنین💥
🕊️
#نخل _ سوخته
🌹خاطرات سردار شهید حسین یوسف الهی🌹
#قسمت: هفدهم
▪️سال ۶۴ بعد از عملیات بدر در پاسگاه زید بودیم. شناسایی ها همه در هور انجام می شد، به خاطر همین تمام زندگیمان روی آب بود.
- یک شب دو نفر از بچهها برای شناسایی رفته بودند دیگر برنگشتند. حسین طبق معمول همیشه بچهها را تا نزدیک معبر همراهی کرد و بعد هم آنجا منتظر می ماند تا بر گردند.
- آن شب خیلی دیر کرد. همه نگران شده بودیم. معمولاً ساعت حرکت و بازگشت بچه ها مشخص بود امّا این بار از ساعت مقرّر خیلی گذشته بود. معلوم بود که حتماً اتفاقی افتاده است.
- اواخر شب دیدیم حسین آمد. ناراحت و افسرده با حالی خراب، توی خودش بود. زیر لب اشعاری را زمزمه می کرد. بغض گلویش را گرفته بود امّا گریه نمی کرد. شاید ملاحظهٔ نیروها را می کرد. گویا در طول مسیر بچهها خمپارهای به بلمشان اصابت کرده هر دو شهید شده بودند و حسین که ابتدای محور منتظرشان بوده است زودتر از همه باخبر شده بود.
- و حالا دست خالی آمده بود و غم رفتن بچه ها بر دلش سنگینی میکرد. از ته دل آه می کشید و میگفت: آقا اینها رسیدند، رسیدند به مقصد خودشان اما ما هنوز مانده ایم. آنها رفتند. حسرت میخورد که چرا خودش مانده است. به من گفت: مرتضی من لیاقت ندارم.
- گفتم: این حرفها چیه که می زنی؟
- گفت: باور کن من لیاقت ندارم. من همیشه قبل از عملیات زخمی می شوم و می دانی علتش چیه؟
- گفتم: خب اتفاقی است.
- گفت: نه علتش این است که من لیاقت مقاومت در عملیات را ندارم. خدا زودتر مرا زخمی می کند که بروم و از منطقه خارج شوم.
- گفتم: آخه چرا این فکر را می کنی.
- گفت: خودم از خدا خواسته ام تا در هر عملیاتی که میداند توان و تحمل ندارم خدا مرا مجروح کند. این حرف را حسین به چند نفر دیگر هم گفته بود. اما بالاخره خداوند او را طلبید. سماجتش برای حضور در آخرین عملیات نشانهٔ پروازش بود. «مرتضی حاج باقری»
▪️موقعیّت شهید یوسف الهی نزد نیروها طوری بود که از جان و دل و بی چون و چرا دستوراتش را اطاعت میکردند. شاید یکی از دلایلش این بود که خودش نیز پا به پای همه تلاش و فعالیت میکرد.
- یک بار من و اکبر شجره رفته بودیم ستاد لشکر. تازه به منطقه رسیده بودیم. یک دفعه دیدم آقا حسین با ماشین آمد و جلوی ما توقف کرد.
- گفت: بچهها ساکها را بگذارید بالا، می خواهیم برویم.
- ما خیلی خوشحال شدیم چون به محض رسیدن به منطقه می رفتیم جلو. سه تایی حرکت کردیم و رفتیم جزیرهٔ مجنون. من وسایلم را برداشتم و بردم داخل سنگر. هنوز نیم ساعتی از رسیدنمان نگذشته بود که آقا حسین آمد و گفت: زود ماشین را بردار، برو اهواز یک قایق با موتورش و اگر شد یک سکاندار را بردار بیار. فقط عجله کن، چون بچه ها شب می خواهند بروند جلو، کار دارند.
- من فوراً سوار ماشین شدم و راه افتادم به طرف اهواز. چون تازه وارد آن منطقه شده بودم، سعی کردم تا برای خودم نشانههایی در نظر بگیرم که موقع برگشت آن را گم نکنم. دیدم خاک های دوطرف جاده ای که به مقرّ منتهی میشود سیاه هستند. گفتم خب این شاخص خوبی است. جلوتر هم به یک راکت هواپیما برخوردم که در زمین فرو رفته و عمل نکرده بود. آن را هم نشان کردم. رفتم اهواز. قایق را گیر آوردم و گذاشتم روی ماشین و برگشتم طرف منطقه. نزدیکیهای مقّر دیگر هوا تاریک شده بود، همین طور که میآمدم. نگاهم به اطراف جاده بود. بالاخره راکت هواپیما را پیدا کردم. با خودم گفتم خب بعد از راکت، جادهٔ اول هیچی، جاده دوم سمت راست باید بپیچم. و طبق این محاسبه جلو رفتم. دو طرف جاده را هم دیدم که سیاه به نظر میرسد. گفتم خب پس حتماً درست آمدم. در همین اوضاع احوال بود که یکمرتبه دیدم ماشین تکان شدیدی خورد و توی یک سراشیبی افتاد متوقف شد.
- با عجله نگاهی به اطراف انداختم. دیدم آب تا نزدیک در سمت راننده بالا آمده است. بله ماشین توی آب افتاده و نزدیک بود چپ بشود. مانده بودم چی کار کنم. ترمز دستی را کشیدم و آهسته، طوری که ماشین تکان نخورد از آن خارج شدم.
- خودم را به جاده رساندم و پیاده راه افتادم. چند قدمی که آمدم متوجه اشتباهم شدم. حدود دویست متر قبل از جاده مقّر پیچیده بودم.
- از اینکه کارم را درست انجام نداده بودم خیلی ناراحت شدم. با خود فکر می کردم حالا به آقا حسین چه جوابی بدهم.
- وقتی به سنگر رسیدم و پتوی جلوی در را بالا زدم، یک دفعه چشمم به ایشان افتاد. او هم تا مرا دید گفت: ماشاءا... چه خوب آمدی.
- سرم را پایین انداختم و گفتم: نه آقا حسین من کارم را انجام ندادم.
- گفت: بگو ببینم چی شده؟
- تمام قضیه را تعریف کردم بدون اینکه کوچکترین باز خواستی بکند سریع از جایش بلند شد و گفت: باید برویم ماشین را بیرون بیاوریم.
- اکبر شجره و مهدی شفازند را فرستاد تا دو تا لودر بیاورند و خودش هم با من آمد بالا سر ماشین. وقتی بچهها رسیدند، حسین عقب و پهلوی ماشین را به لودرها👇👇
بست.
- من دیدم ماشین وضعیت بدی دارد. یعنی احتمال غرق شدنش خیلی زیاد است. به اکبر شجره گفتم: اکبر اگه الآن آقا حسین به من بگوید برو روی ماشین، من نمی روم بالا.
- اکبر گفت: برای چی؟
- گفتم: به خاطر اینکه خیلی خطرناک است. نگاه کن ببین ماشین در چه وضعیتی است. همینطور که این حرفها را به اکبر می زدم یک دفعه آقا حسین که لودرها را آماده کرده بود. صدا زد و گفت: زود برو بالا، میخواهیم ماشین را بیرون بکشیم.
- من بدون اینکه حرفی بزنم فوری رفتم بالای ماشین. در صورتی که همان چند لحظه پیش چیز دیگری به اکبر گفته بودم.
- همهٔ اینها به خاطر برخوردهای شهید یوسف الهی بود. وقتی انسان می دید که او خودش همیشه برای کار آماده است. و وقتی آن صلابت و قاطعیت کلامش را و صفا و صمیمیت و دوستی اش را می دید، نمی توانست فرمانش را اطاعت نکند.
- یکی دیگر از خاطرات جالب من مربوط میشود به اولین برخوردم با ایشان. یادم است تازه با آقا حسین آشنا شده بودم هنوز شناخت زیادی از ایشان نداشتم. فقط میدانستم که در اطلاعات عملیات معاون برادر راجی است.
- یک شب تازه از راه رسیده بود. اوّلین برخوردمان بود. وقتی وارد سنگر شد، دیدم خیلی خسته است. موقع خواب بود. با خودم فکر کردم چون ایشان معاون واحد هستند حتماً باید امکانات بهتری برایشان فراهم کنم. به همین خاطر رفتم که دو تا از بهترین پتوهایمان را بیاورم اما در کمال تعجّب دیدم، دو تا پتوی کهنهٔ خاکی را از کنار سنگر برداشت، آنها را خوب تکاند و بعد یکی را زیر سر گذاشت و دیگری را روی خود کشید و خوابید.
- با دیدن این صحنه حالم دگرگون شد. خیلی ناراحت شدم. با خودم گفتم: ببین چه کسانی در جنگ زحمت میکشند. من لااقل یک پتوی ساده توی خانه ام دارم. امّا این بندهٔ خدا از رفتارش مشخص است که خانواده اش حتی همین پتوی کهنه ساده را هم ندارند.
- این فکر تا چند وقت ذهن مرا مشغول کرده بود. تا اینکه بعد از مدتی به مرخصی رفتم. فرصت خوبی بود تا در مورد خانوادهٔ ایشان تحقیقاتی بکنم و در صورت لزوم اگر کمکی از دستم برمیآمد انجام بدهم. با پرس و جوی زیاد بالاخره منزلشان را پیدا کردم امّا باورم نمی شد. خانه بزرگی که من در مقابل خودم میدیدم با آنچه در ذهنم تصور کرده بودم خیلی فرق داشت. حتی یادم است یک ماشین هم داخل خانه پارک شده بود که رویش چادر کشیده بودند. وقتی برگشتم و با بعضی از دوستان مسئله را در میان گذاشتم، تازه فهمیدم که وضع مالی ایشان نه تنها بد نیست بلکه خیلی هم خوب است. آنجا بود که متوجه شدم رفتار آقا حسین نشانهٔ چیست؟ و در واقع بی اعتنایی او را به دنیا کاملاً حس کردم. «نصرا... باختری»
این داستان ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب: «نخل سوخته»
✍🏻نویسنده: به قلم مهدی فراهانی
Hasan Ataei - Khakam Nakonid-۱.mp3
1.98M
خاکم نکنید دلم فقط آقامو میخواد
امامرضا قول داده میاد ...😭💔
#چهارشنبه های امام رضایی❤️
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
عزیزان نمازشب خوان کانال،خادمین کانال رو ازدعاهای خیرتان فراموش نکنید🙏❤️
ثواب نمازشب امشب رو هدیه میکنیم به پدرومادربزرگوار مولامون صاحب الزمان💐
#اللهم عجل لولیک الفرج🤲😔
مرا کشت خاموشی لاله ها
دریغ از فراموشی لاله ها
🌹🌹
🌹🌹
✨🕊ڪثرت، قلّت،ڪیفیت و ڪمیتِ
رزمندگان علّتِ پیروزے نیست،
علتِ پیروزے فقط و فقط خداوند است.✨🕊
« #شهید_مهدے_زین_الدین»
#شبتون شهدایی ودعاهاتون مستجاب به آمین شهدا🤲✨
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
📖تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین
وسرداردلهاحاج قاسم ❤
#بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ#
بنام خداوند بخشنده ومهربان⚡
◈آیه 84سوره مبارکه نساء💐)))
📖فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلًا «84»🌺》》》
پس در راه خدا پيكار كن، كه جز شخص تو (كسى بر آن) مكلّف نيست و مؤمنان را (به جهاد) ترغيب كن، باشد كه خداوند از گزند كافران جلوگيرى كند و خداوند قدرتمندتر و مجازاتش دردناكتر است «84»🌺》》》
(((*اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن*)))
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/404311249
《سلام_امام_زمانم 》
🔰 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی...
🎾 سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایهی دستهای مبارک تو.
🎾سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
⚾مولای_من
مرابِهغِیرِتُونبودپناهمہدےجآن
ڪِهمنگدایموهستےتوشاهـ،مَہدےجآن
درانتظارِتوشامهاگذشتعمرعزیز
نگشتحاصلمنغیـرآهمہدےجآن...
💔قلبزمینگرفتہ زمانراقرارنیست . .
اۍبغضماندهدردلِهفتآسمان بیا ...💞
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🕊⚘زیارتنامهیشهدا 🕊⚘
🔰اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
🔰اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🔰اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
🔰اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
🔰اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
🔰اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🔰اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
🔰اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
📜26))آبان ولادت شهید مدافع حرم:
🌺)))حامد جوانی (استان آذربایجان شرقی) (۱۳۶۹ ه.ش)
وشهادت جمعی از شهیدان دفاع مقدس راگرامی میداریم🌺🍃)
《روحشون شادویادشان تاابدگرامیباد🌷🍃》
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#شهیدانه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093