『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهلم: خونـ و نامــوس آتیش برگشت سنگین تر بود ... فقط معجزه مستقیم خدا

『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_یکم: ڪه عشق آسان نمود اولـ... نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قد

『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_دوم دنیا روی سرم خراب شد،اول علی، حالاهم زینبم. تا بیمارستان، هز

『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_سوم: زینبــ علے برگشتم بیمارستان ... وارد بخش که شدم، حالت نگاه

『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_چهارم: ڪودڪ بـے پدر مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس ب

『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_پنجم: کارنامــه ات را بیاور تا شب، فقط گریه کرد ... کارنامه هاشو

『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_ششم: گمانے فوق هر گمانــ اصلا نفهمیدم زینب چطور بزرگ شد ... علی

『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)

رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_هفتم: سومین پیشنهـاد علی اومد به خوابم ... بعد از کلی حرف، سرش ر