در هیاهوی زندگی، در این روزمرگی پر آشوب، در اضطراب روزها و نگرانی و غصههای شبها، در سکوت پر از درد و فریاد، در رنج و اشک بیصدا، در تاریکیِ تاریخیِ این روزها و در ستمهای بیشمار نهانی و آشکارا، در میان خاکستر خفقان و خاموشی خفتگان بی وجدان، اما
دلم به بودنت قرص است و میدانم که میبینی و میدانی.
معبودم! همین که میدانم، آگاهی از دردها و باخبری از رنجها، آرامش مییابم؛ و من که نادانم و همهی دانایان عالم در برابر تو جهل مطلقند، پشتم به بودن همیشگی تو گرم است و همه چیز را به تو میسپارم.
يَا أَخْبَرَ مِنْ كُلِّ خَبِيرٍ.
‹ برداشتی از فراز چهل و پنجم جوشن کبیر.. ›
#کافه_کتاب
https://eitaa.com/arezoharam
میگفـت وظیفهی ما منتظر بودنه؛
میدونی "منتظر" بودن یعنـی چی؟!
یعنی اینکه ماییم که باید امام رو بیاریم؛
نه اینـکه دست روی دست بذاریم تا امام بیاد!
منتظر بودن یعنی توی نبـود و غیبت امام،
زمینهی ظهـور رو منتظره که فراهـم میکنه،
کوچه رو آب و جارو میکنه امامـش بیاد...
اگه قرار بود امام همینجوری خودشون بیان
که غیبـت نمیکردن!
#کافه_کتاب