🔥تدابیر گرمازدگی
👈برخی علائم گرمازدگی:
☜پوست خشک، داغ و در ابتدا قرمز میشود و در ادامه رنگ پریده یا حتی کبود می شود.
☜تنفس فرد کوتاه و سریع
☜نبض سریع و ضعیف
☜افزایش دمای بدن به بیش از ۳۹ درجه
☜سردرد
☜گشادی مردمک چشم
☜کشیدگی و درد و گرفتگی عضلات
☜استفراغ و تهوع
☜سرگیجه
☜ضعف و غش
☜ادرار زرد تیره یا نارنجی
☜سردرد و اسهال
☜احساس خفگی
🔺چه کسانی در معرض گرمازدگی هستند؟
▪️بچه ها
▫️سالمندان
▪️ورزشکاران
▫️بیماران قلبی و کلیوی
▪️افراد با طبایع و مزاج های گرم
❇️ پیشگیری از گرمازدگی
🔺پرهیز از گرمیجات مانند:
۱_ عسل،شیره،ارده،فست فودها، تندی ها، تیزی ها، شوریجات و..
۲_ پرهیز از فعالیت زیاد در هوای گرم
۳_ پرهیز از ادویه های گرم فلفل، دارچین، زنجبیل و...
۴_ پرهیز از غذاهای چرب
۵_پرهیز از غذاهای کافئین دار
۶_ پرهیز جدی از قهوه!
🔺تدابیر جلوگیری از گرمازدگی
✤۱. افرادی که معمولا استعداد گرما زدگی دارند بهتر است حجامت انجام دهند.
✤۲. مالیدن روغن بنفشه روی پیشانی، باعث جلوگیری از گرمازدگی و سردردهای صفراوی میشود.
✤۳. استفاده از کلاه لبه دار و عینک آفتابی
✤۴. استفاده از ضد آفتاب
✤۶. سعی کنید در ساعات گرم روز ( 11 تا 18) تردد نکنید و در ساعات گرم در موکب های خُنک استراحت کنید
❇️ تدابیر مربوط به گرمازدگی :
❋← ابتدا در صورت امکان، لباس های فرد گرمازده را در آورده و آب خنک بریزید، خنک کردن باید از سر و گردن باشد (آب خیلی سرد و تگری نباشد)
❋← پاها را از زانو به پایین با آب سرد بشویید
❋← یا با پارچه نخی یا اسفنج بدن شخص را خیس کنید.
❋← فرد را در مکانی که سایه است و نسیم خنک می وزد قرار دهید.
❋← مطمئن شدن از باز بودن راه تنفسی
❋← پاها را بالاتر از سطح بدن قرار دهید، تا جریان خون بیشتری به سر برود.
❋← دست و پای فرد را ماساژ دهید، تا خنکی به سر و مرکز بدن برود.
❋← از پنکه برای خنک کردن استفاده کنید.
❋←نوشیدن بیشتر آب و مایعات خنک
❋←بررسی مداوم نبض
✾✾در صورتی که فرد گرمازده به هوش است از شربت های زیر هر کدام در دسترس بود جرعه جرعه به او بدهید:
🍹شربت خاکشیر و ریحان
🍹شربت سکنجبین ساده
🍹شربت گل سرخ
🥃شربت حاوی (تخم شربتی و بالنگو یک قاشق مربا خوری در نصف استکان عرق بیدمشک و نصف استکان گلاب)
🥤شربت عرق کاسنی و شاهتره
🥤شربت آب لیمو ترش تازه
🥤شربت حاوی تخم شربتی، گل پنیرک، عرق بهار نارنج، آب+شیره توت و یا انگور
🥣آب دوغ خیار
🌷بوییدن گلاب
🍉خوردن میوه های آبدار و خنک مانند هندوانه و خیار
@armaghan_teb_sehha
بیماری نشخوار فکری یا همان overthinker چگونه شروع میشود؟ 🧐
▫️این بیماری به صورت ناخواسته و یه دفعه شروع می شود، از یک زمان به بعد انسان متوجه گذر زمان نشده و نمیداند چرا به این موضوعات فکر میکند!
▫️بدترین نقطه نشخوار فکری، از دست رفتن کنترل آن و غرق شدن در افکار منفی است! این بیماری در صورت تدوارم به اضطراب و ترس، نا امیدی و افسردگی و همین طور بی خوابی ختم میشود.
@armaghan_teb_sehha
🔵 رنگ آبی
🌀مفید برای ناراحتی عصبی چشم با دیدن رنگ آبی تحریک میشود و تسکین می دهد
🔹حالت سرد و خنک کننده دارد و کشش را کم میکند .
🚹لباس آبی چشم زخم را دور و بی اثر میکند.
🔹کسانی که احساس درد و ناراحتی بدن و کسالت دارند لباس آبی بپوشند و فضای اتاق را آبی کنند.(آبی آسمانی و فیروزه ای)
🔹کسانی که وسواس دارند از رنگ آبی برای پرده ها ,روی مبل ها و پرده آشپزخانه استفاده کرده و روزی دو لیوان آب سیب و لیمو ترش و دو لیوان شیربادام بخورند.
🔹کسانی که زود هیجانی میشوند یا زیاد تب میکنند یا دچار بی خوابی هستن در محیط آبی استراحت کنند یا از چراغ خواب آبی استفاده کنند.
🔹برای فشار خون خوب است آرامش با استخر و دریا زیاد میشود و تعدیل میکند تنفس را و آرامش درونی ایجاد کرده محافظ بود و در کارهای جدی و حساس از لباس آبی استفاده کنید.
🔹در معالجه سرطان و ترشح چرکی بدن مؤثر است و همچنین دفع کننده مگس است و پشه را جذب میکند.
@armaghan_teb_sehha
✨✨
به آسمان رود و کار آفتاب کند
در مورد حضرت علی و مصرع دوم شعر ثروتمند هندی
🔹فاضل بزرگوار، سید جعفر مزارعى روایت کرده یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف، از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملى بود.
روزى از روى شکایت و فشار روحى، کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرضه مى دارد شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟
شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى خواهى، باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى.
چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد، به او بگو به آسمان رود و کار آفتاب کند.
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى شود و عرضه مى دارد زندگى من اینجا پریشان و نا به سامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید؟
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید سخن همان است که گفتم.
اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى، اقامت کن.
اگر نمى توانى، باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى به آسمان رود و کار آفتاب کند.
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد، سراغ خانه آن راجه را مى گیرد.
مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد تعجب مى کنند.
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند.
چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد.
طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید به آسمان رود و کار آفتاب کند.
راجه فورا پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش، وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید.
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند.
از شخصى که کنار دستش بود پرسید چه خبر است؟
گفت مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است.
پیش خود گفت وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است.
هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد.
همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان، در جاى ویژه خود نشست.
نگاهی رو به اهل مجلس کرد و گفت آقایان، من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود (از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه) به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من، منحصر به دو دختر است.
یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است، براى او عقد مى بندم و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید.
چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود پرسید شرح این داستان چیست؟
راجه گفت من چند سال قبل، قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم.
یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم.
به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود.
به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد.
پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید.
دیدم از هر جهت این مصراع شما، درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است.
طلبه گفت مصراع اول چه بود؟
راجه گفت من گفته بودم به ذره گر نظر لطف بوتراب کند.
طلبه گفت مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
راجه سجده شکر کرد و خواند:
«به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند»
وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را این گونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق در حق عبد چه خواهد کرد
📚 منبع: عبرت آموز، حسین انصاریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقویت تمرکز و ذهن در کودکان و بزرگسالان
حکیم حسین خیراندیش
🍏
@armaghan_teb_sehha
انگشتاتون رو مثل تصویر شبیه چنگال کنید و به مدت 30 تا 60 ثانیه در همین حالت نگهدارید !👌🏻
این کار رو چهـــــار بار در روز انجام بدید؛ با اینکار از لرزش دستانتون در پیری تا حد زیادی جلوگیری میکنید.
🍏 @armaghan_teb_sehha
هر بار که در برابر عصبانی شدن
مقاومت می کنید، در مغز شما ارتباطات
پیچیده تری بین سلولهای عصبی شکل میگیرد و باعث میشود در دفعات بعدی
آرامتر برخورد کنید.
بزن برو به کانال سلامتی
@armaghan_teb_sehha